به گزارش خبرگزاری فارس از رستم، در میان تلخیها و شیرینیهای دنیای خبرنگاری، گاهی تلخترینها شیرین میشوند و اهدای عضو یکی از این شیرینیهای پس از تلخی است.
تصور اینکه الان چه حالی دارد سخت نیست، شاید در میان اشک و آهی که ناباورانه در سوگ فرزند دلبندش با سکوت و گاهی ناله و فریاد سر میدهد، به روزهای اول بارداری و گذران ۹ ماه همراهی در سکوت دو نفرهشان و روز تولد و انتخاب نام ابوالفضل برای دومین پسر و چهارمین فرزندش نیز فکر و سوزش داغ درونش را در اشک و لبخند بغضآلودش نمایان میکند.
شاید همین الان که جسم بیجانش را با گریه و زاری بدرقه میکند؛ نوزادی، شیرخوردن، صداها و لبخندهای کودکانه، چهار دستوپا رفتنها و اولین بابا و مامان گفتنهایش برایش تکرار میشود.
اولین روز پیشدبستانی، اولین روز مدرسه، اولین هزارآفرین، اولین کارنامه، اولین دندانی که افتاد، اولین تصمیم مستقل، اولین روز رانندگی، اولین روز دانشگاه رفتن و هزاران اولین دیگر را از خاطر میگذراند و داغ درون سینهاش، شعله میکشد.
مادر ابوالفضل را میگویم، جوانی ۱۹ ساله از اهالی شهر کوپن رستم که در نهایت سلامت و شادی و شادابی در یک حادثه رانندگی مجروح و پس از چند روز بستری شدن در بیمارستان شهیدرجایی گچساران و جلیل یاسوج، جان شیرین را تسلیم درگاه احدیت نمود و روحش به عالم عقبی پرکشید ولی بخشی از وجودش را به همنوعان بیمار و چشمانتظارش در صف نوبت پیوند کلیه و کبد و لوزالمعده، بر جا گذاشت.
امانتی که به خداوند بازگشت
پدر ابوالفضل پاسدار است، با دلی دردمند و در نهایت تواضع پس از تماس، از گفتگو و انتشار خبر ابراز نارضایتی کرد؛ اما وقتی ضرورت فرهنگسازی در این مورد بیان شد، گفتگو ادامه یافت.
نگهدار عزیزی در گفتگو با فارس گفت: به دلیل شرایط کاری در گچساران زندگی میکنیم و ابوالفضلم هدیه و امانتی بود که خداوند روزی او را به ما داد و امروز هم او را تحویل گرفت.
پدر ابوالفضل در ادامه بیان داشت: ابوالفضل تصادف کرد، دوستش در تصادف جان باخت و ابوالفضل هم مجروح شد، وقتی تلاش پزشکان برای نجات او که دچار مرگ مغزی شده بود به نتیجه نرسید، تصمیم بر اهدای عضو گرفته شد و اعضای بدن جگرگوشهمان، برای رضای خداوند به بیماران اهدا شد.
با خودم که فکر میکنم، برای هر مادر و خواهری سخت است و مادر و خواهر ابوالفضل هم به سختی ولی با توکل و ایمان راضی به اهدای اعضای پیکر او شدند تا این نام برازنده، با مسمایش همخوانی بیشتری داشته باشد و مثل مولا و مقتدای جوانمردان، حضرت اباالفضل(ع) ماندگار شود.
قبرستان شهر کوپن، امروز پیکر ابوالفضل را بدون دو کلیه و کبد و لوزالمعدهاش در آغوش کشید تا یکبار دیگر، پیغام مهر و نوعدوستی را به شرکتکنندگان بیشمار حاضر در مراسم تشییع جنازه او ابلاغ نماید.
اعضای بدن ابوالفضل عزیزی ۱۹ ساله که دانشجوی دانشگاه گچساران بود، اهدا شد تا پدرش با سربلندی بگوید: اگر چه ابوالفضل از میان ما رفت، اما از امروز من صاحب ۴ فرزند دیگر شدهام و هر عضو ابوالفضل من امانتی است که به اذن خداوند و برای جلب رضایت او به افراد دیگری سپرده شده است تا پس از ابوالفضل، در مسیر بندگی خداوند گذران عمر نمایند.
انتهای پیام/ن