خبرگزاری فارس – همدان؛ سولماز عنایتی؛ هر چه بیشتر به رنج دستشان نگاه میکنم بیشتر به کارشان ایمان میآورم، کاری در پستوی خانه آن هم با کمک اعضای خانواده، گویی کوک به کوک زندگی را با هم میدوزند و برای روزی حلال دست در دست هم تقلا میکنند.
با همدلی بر تار و پود بیکاری، ردای شغل دوختند و یک صدا از بام تا شام ساز ناکوک اشتغال را کوک کردند، اینجا شهری کوچک و چهار گوش با جمعیتی بالغ بر ۱۱ هزار نفر است و کوچه و پس کوچههای درهم تنیدهاش مهمان کارگاههای خیاطی.
قصه نخ و سوزن و قرقره در ازندریان ریشه در سالهای دور و مهاجرت اهالی دارد اما امروز تولید یکچهارم پوشاک تهران روی کاکل خیاطان این دیار میچرخد و زبانزدند، آنها نه تحریم میشناسند نه سرمایه آنچنانی دارند بلکه با اندک بضاعت و هنر دستشان کار میآفرینند و گره به گره پول درمیآورند؛ گاهی در دکهای بینور گاهی هم در اتاقکی فکستنی، تنها اراده کار و اعتبارشان سیل سفارش را به سوی آنها روانه کرده است.
اما دریغ، دستی که دستهای سوزن سوزن شدهشان را بفشرد در میان نیست، انگار نانوشته باید تا پایان عمر در کارگاههای کاهگلی بکامند و مزدی بدوزند نه نشانی از ترقی است و نه کورسویی از امید و پیشرفت.
ازندریان یعنی قطب پشت پرده تولید پوشاک، فریادرس میخواهد، شاید با نیم نگاه مسؤولان و وضع یکی دو قانون ساده کارگاههای زهوار دررفته و دستمزدهای تکهای جای خود را به تولید انبوه و ارزآوری دهند، اتفاقی که مطالبه اهالی پرتلاش این منطقه است.
ایجاد شغل با کمترین هزینه/ شغل خانوادگی، فت و فراوان
حمید گرجیازندریانی، پدر یک خانواده چهار نفره است که همراه خانواده در پارکینگ منزل مسکونی خودشان کارگاه نقلی به راه انداخته و علاوه بر امرار معاش فضای شغلی مناسبی برای فرزندانش مهیا کرده است.
در این هیاهوی کمبود اشتغال این خانواده از سپیده صبح آماده میشوند و با تار و پود پارچه تنپوش میدوزند، پسر بزرگ آقای گرجی جوان است و جویای نام پس با پشتکار بیشتری دوخت میزند و آهنگ تولید سر میدهد.
پسر کوچک آقای گرجی هم دانشآموز است و پس از درس و مشق به خانواده ملحق میشود و از همین حالا چم و خم کار را میآموزد، اینجا «کار» حرف اول را میزند.
حمیدآقا پیشینه خیاطی در ازندریان، نحوه کار و دغدغههای خود را بیان میکند و میگوید: زمینه شغل خیاطی از سالهای خیلی قبل در ازندریان مهیا بوده و امروز تقریباً همه اهالی در کارگاههای خانگی مشغول خیاطی هستند. پیشینه خیاطی در ازندریان مربوط به دورهای است که اهالی بهترین راه امرار معاش را مهاجرت میدانستند و اغلب به تهران مهاجرت کرده و مشغول به خیاطی شدند ولی مجدد مهاجرت معکوس رخ داد و این حرفه به شهر ازندریان منتقل شد.
ما در حال حاضر با وجود گرانی چرخ و ابزارآلات باز هم با کمترین هزینه بیشترین اشتغال را ایجاد کردیم، اشتغالی که بین اعضای خانواده، همسایه و دوستان شکل گرفته، از فرزندان ۸ یا ۹ ساله کمک میکنند و تا خانم خانه به نحوی که زمانهای مازاد دوخت و دوز انجام میدهند.
آمار اشتغال کارگاههای خیاطی به ویژه در بستر خانه نسبت به سرمایهگذاری انجام شده قابل توجه است این موضوع را باید مسؤولان مد نظر بگیرند چراکه برای ایجاد یک شغل میلیونها تومان هزینه نیاز است.
کارگاههای خیاطی خانگی که بیشتر در گوشه و کنار منزل خودمان است باعث شده این شهر یا آن شهر دنبال شغل نباشیم و بدون اینکه لازم باشد به شهرهای بزرگ کوچ کنیم در دیار خودمان شغل داشته باشیم.
از تهران سفارش برشخورده میآید و ما دوخت میزنیم برای شُست و ادامه کار دوباره به تهران منتقل میشود در این فاصله زحمت اصلی دوخت روزی چند هزار دست لباس گردن خیاطهای این منطقه است اما به نام تهران تمام میشود.
از مسؤولان میخواهیم حمایت کنند چون با وجود فعالان مستعد در این عرصه زنجیره تولید در ازندریان ناقص است اگر کارگاههای این شهر توسعه یابند و حلقههای مفقوده ایجاد شود ما قطب تولید پوشاک خواهیم شد.
برند ازندریان شاید وقتی دیگر/ کار از ما سود از دیگران
مصطفی میرزایی، جوان ۲۳ ساله ازندریانی که در کنار دوستان هم سن و سالش مغازهای کوچک اجاره کردند و در عالم دوستی چرخ زندگی را میچرخانند و درآمد کسب میکنند.
مصطفی و دوستانش از همان دوران ابتدایی کنار پدرانشان خیاطی را یاد گرفتن و امروز به جای مهاجرت و دغدغه کار با نخ و سوزن ردای اشتغال میدوزند.
او از ضرورت ایجاد برند ازندریان سخن به میان میآورد و میگوید: از بچگی یعنی از زمانی که خودمان را شناختیم مشغول خیاطی هستیم، آن وقتها بعد از مدرسه در کارگاه ور دست پدرم مشغول میشدیم تا اینکه امروز برای خودمان کارگاه زدیم و با همکاری دوستان کار میکنیم.
شغل ابا و اجدادی ما کشاورزی بود اما مدتی است که کمبود آب بلای جان کشاورزی شده ضمن اینکه تامین هزینههای زندگی با زمینهای خرد کشاورزی ممکن نیست از همین رو اهالی به سمت خیاطی رو آوردند و کارگاههای کوچک و بزرگ دست و پا کردند.
کار کردن در کنار خانواده و آواره غربت نشدن خیلی ارزشمند است اما به نظرم ازندریان پتانسیل ایجاد خط تولید پوشاک را دارد چون مهمترین موضوع منابع انسانی ماهر است که امروز حدود ۵۰۰ کارگاه فعال و حرفهای در حال کار هستند، البته کارگاههایی مثل کارگاه شست وشو و حلقههای مفقوده اعم از بازاریابی و فروش هم جای کار و مطالعه دارد که با کمی همت و حمایت قابل حل است.
خیاطان به دنبال ایجاد برند این منطقه هستند تا همه کشور حتی بازارهای صادراتی با ازندریان آشنا شوند و هنر دست اهالی ماندگار شود، امروز مردم نمیدانند لباسی که خرید میکنند در اینجا دوخته میشود و این آسیب به حساب میآید.
درخواست ما از مسؤولان حمایت است تا بتوانیم از مزدیدوزی رهایی پیدا کنیم و وارد عرصه تولید شویم؛ چراکه تکرار این وضعیت عایدی خاصی برای ما و شهرمان ندارد و پیشرفت نمیکنیم چون کار از ما است ولی سود اصلی به حساب دیگران.
کاش در تولید پوشاک اسم و رسم داشتیم/ «توجه، توجه» ما همگی خیاط هستیم
سیدمهدی حسینی پسر بزرگ خانواده حسینی است که در کنار مادر و همسرش خروسخوان پای چرخ مینشینند و با چهار، پنج چرخ خیاطی نان درمیآورند بدون اینکه هزینهای به دولت یا متولیان امر تحمیل کنند با امکانات جزئی فرصت اشتغال برپا کردند.
این خانواده خانه و کارگاه را از هم جدا نمیدانند و زمان را غنیمت میشمارند، سیدمهدی از مزایای کار خانگی یاد میکند و میگوید: زیر زمین منزلمان را به کارگاه تبدیل کردیم و همراه برادر، مادر و همسرم کار میکنیم، کار کردن با همکاری اعضای خانواده باعث میشود بازدهی کار چند برابر شود و درآمد افزایش پیدا کند.
مزیت دیگر کار خانوادگی استفاده بهینه از زمان است به نحوی که هر یک از افراد کوچکترین وقت خالی داشته باشد گوشهای از کار را میگیرند و کمک میکند؛ ترویج اشتغالهای خانگی با شرایط اقتصادی و گرانیها خیلی به صرفه است.
نکته مهم دیگر فصلی بودن کشاورزی است ۶ ماه کشاورزی داریم اما آنچنان درآمدی که هزینه زندگی را تامین کند در بین نیست خصوصا اینکه نیمه دوم سال کشاورزان بیکار هستند اما خیاطی همیشه رونق دارد و مداوم برای ما سفارشهای دوخت ارسال میشود.
فقط مشکل کار اینجاست که برای تهران دوخت انجام میدهیم با اینکه اغلب اهالی از دختر و پسر تا پیر و جوان مشغول به این حرفه هستند ولی هنوز مزدیدوزی میکنیم، اگر توجه لازم به این منطقه شده بود امروز در تولید پوشاک اسم و رسمی داشتیم.
رسیدگیهای لازم را در دستور کار قرار نمیدهند به طور مثال یکی از عمده مشکلات ما ضعف برق است درخواستهای مکرر داشتیم ولی انشعاب برق سه فاز ندادهاند همین موضوع باعث سوختن چرخهای ما میشود به طوری که هراز چندگاهی یکی از چرخهای خیاطی پیشرفته با قطع و وصل شدن پی در پی برق میسوزد و از رده خارج میشود.
بیمه هم از مشکلات جدی این کارگاههاست، دوزندگان بیمه ندارند برای کارگاه هم مجوز صادر نمیشود یعنی با وجود این حجم از اشتغال و سفارش دوخت، آینده روشنی در انتظار ما نیست.
چرا مزدیدوزی؟
محمد صحبتی خیاط باسابقه ازندریانی که پس از سالها کار و تلاش در تهران مهاجرت معکوس کرده و دوباره به شهر خود بازگشته و آنچه یاد گرفته را در اختیار اهالی قرار داده میگوید: همان طور که دیگر دوستان هم اشاره کردند چراغ خیاطی ازندریان روشن نمیماند اگر حمایت نشویم اگر توسعه پیدا نکند، تا چه زمان باید مزدی بدوزیم و سود اصلی عاید دیگران شود در حالی که بهترین و ماهرترین خیاطان در این منطقه مشغول هستند.
امروز سفارشهای بزرگ به اعتبار دوزندگان ازندریان ارسال میشود و تولیدیها روی کاکل ما میچرخند اما متاسفانه این ظرفیت در استان ارتقا پیدا نکرده و به اسم تهران تمام میشود.
از بچگانه تا بزرگسال از مانتو تا شلوار را با دستمزد تکهای و محدود میدوزیم، بعد از ۳۰ یا ۴۰ سال پشت چرخ نشستن نه پشتوانه داریم نه حتی بیمه بازنشستگی، به نظرم اگر خط تولید در ازندریان راهاندازی نشود به امید ترقی هم که شده باز هم مجبور به مهاجرت هستیم.
این توانایی همهجانبه از لحاظ طراحی و دوخت باید دیده و ارزشگذاری شود و حداقلهای بستر تولید در نظر گرفته شود، کدام کارخانه با هزینه میلیاردی این حجم اشتغال سالم و پاک را ایجاد میکند؟
با کمی درایت ازندریان به چرخه تولید کشور میپیوندد و رونق اقتصادی به ارمغان میآورد؛ کیفیت کار ما ثابت شده است فقط باید انجمنها و تشکلهای دلسوز تشکیل و به خوشه صنعتی تبدیل شود.
چندین سال است که مسؤولان از کارگاههای ما بازدید میکنند اما در عمل اتفاق خاصی نیفتاده امیدواریم در دولت آقای رئیسی که شاهد اتفاقات جدید هستیم، تحول ازندریان هم رخ بدهد، دلسوزانه بگویم خیلی حیف است زحمات این همه خیاط از استان خارج شود.
ازندریان قطب پشت پرده تولید پوشاک
محمد شاهسوند هم ۳۰ سالی میشود گرد این کار را خورده و به واسطه تجربهای که دارد نماینده خیاطان ازندریان شده به منظور جمعبندی این مقال به سراغش میرویم.
شاهسوند با ارائه آمار و ارقام سخنانش را آغاز میکند و میگوید: طبق آخرین آماری که تهیه شده حدودا ۵۷۰ کارگاه کوچک و بزرگ در ازندریان مشغول خیاطی هستند و در هر کارگاه به طور متوسط ۴ تا ۶ نفر کار میکنند به این معنا که بالغ بر ۳ هزار نفر در این منطقه خیاط هستند.
خیاطی در این شهر به شکل خانوادگی توسعهیافته و اغلب اعضای خانواده پای کار هستند و این اتفاق محاسن زیادی دارد از جمله درآمد مضاعف است، به خصوص اینکه به مرور زمان و با از بین رفتن منابع زیرزمینی و خشکسالی عملا امکان کشاورزی هم کاسته شده و اهالی نمیتوانند برای تامین مخارج زندگی به کشاورزی بسنده کنند.
با کمبود رونق کشاورزی سالهای قبل جوانان ازندریانی به دنبال شغل راهی تهران شدند و اکثرا در کارگاههای خیاطی کار پیدا کرده و دور از خانه و خانواده روزی کسب میکردند تا اینکه به تدریج مجدد مهاجرت معکوس انجام شد و این شغل بین دوست و همسایه و خانواده رونق گرفت.
امروز بیش از ۲۵ درصد پوشاک بازار تهران توسط ما دوخته میشود این حرفه در شهر ریشه دوانده و همهگیر شده، تمام خانهها بدون استثناء مشغول خیاطی هستند اما متاسفانه این کارگاهها منسجم و زنجیرهای نیستند.
خوشبختانه در این منطقه اراده برای کار کردن و روحیه همکاری وجود دارد پس اگر زنجیره تولید یا خوشه صنعتی شکل گیرد بیش از این تعداد شاغل خواهیم داشت ضمن اینکه تعداد اشتغال موجود هم حفظ میشود و جوانان ناامید نخواهند شد.
ازندریان قطب تولید پوشاک است اما پشت پرده و نانوشته در واقع نام و نشانی از این منطقه هیچ کجا شنیده نمیشود، در صورتی که تدبیر لازم برای اخذ مجوزهای خانگی اندیشیده شود، مجوزهای لازم گرفته و با انسجام بیشتری کار صورت گیرد ما تولیدکننده خواهیم شد.
در این شهر بیکار وجود ندارد مگر فردی خودش تمایل به کار کردن نداشته باشد حتی ظرفیت استخدام نیروی کار از روستاهای اطراف هم داریم، تنها انتظار ما حمایت و تلاش برای حفظ اشتغال موجود است. تمام کشور برای ایجاد اشتغال در تلاطم به سر میبرد ما میگویم کار داریم، شغل هست فقط اندکی حمایت.
بدون شک خوشه صنعتی ازندریان میتواند راهگشا باشد در حال حاضر با پیگیریهای مستمر خوشبختانه مراحل مطالعاتی این خوشه در دست اقدام است، امیدوارم هر چه زودتر این تصمیم اجرایی شود و ماحصل کار شناسایی ازندریان در کشور و خارج از کشور همچنین ایجاد رونق اقتصادی، ارزش افزوده و ارزآوری برای استان باشد.
یکی دیگر از معضلات تولید، برند خارجی است به نحوی که بهترین دوخت و پوشاک در کشور تولید میشود اما با تاسف فراوان با برندهای خارجی به فروش میرود این یعنی نادیده گرفتن نیروی کار و توان داخل، پس در یک چرخه معیوب مارک پسندی قرار گرفتیم و اگر خودباوری نسبت به کالا و تولیدات ایرانی همه گیر شود و مردم به این نتیجه برسند که ما میتوانیم پوشاک با بهترین کیفیت ارائه دهیم برند داخلی حرف اول را میزند.
اغلب دوختهای ازندریان هم همچون دیگر خیاطان با کیفیت خیلی خوب به تهران ارسال و از آنجا با مارکهای خارجی در سراسر کشور توزیع میشود بنابراین ایجاد برند داخل مثل برند ازندریان برای شناسایی تولید ایران تاثیرگذار است.
آنچه گفته شد معرفی بستر اشتغال در شهر کوچک و حاشیهای ازندریان است، اما این میزان اشتغال خیلی هم سرپا نمیماند مطالبه اهالی ازندریان تنها ثبت خوشه صنعتی و انسجام کارگاههای بزرگ و کوچکشان است. به نظر خواسته بزرگ یا عجیب و غریبی نیست مسؤولان به گوش باشید که شدنی است.
انتهای پیام/89033/