اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

جامعه  /  سلامت

این معلول همه فن حریف را بشناسید!

معلول نخبه ایرانی گفت: من از سن ۲ سالگی دچار فلج اطفال شدم و از گردن به پایین فلج همه بدنم را گرفت اما نویسنده، مترجم، حافظ قرآن و شاعر هستم.

این معلول همه فن حریف را بشناسید!

به گزارش خبرنگار جامعه خبرگزاری فارس، رضا ابرقویی،معلول مترجم و نویسنده کتاب‌های انگلیسی، مداح، خطاط و حافظ قرآن در برنامه «شب نشینی» شبکه جام جم،گفت: من از سن ۲ سالگی دچار فلج اطفال شدم و از گردن به پایین فلج همه بدنم را گرفت و در همان سن شروع کردم به درمان. فلجم بد یمن نبود و حالا از کمر به پایینم درگیر است.

ابرقویی تصریح کرد: به هر حال بیشتر عمرم را در بیمارستان گذرانده‌ام. کلاس‌ها و مدرسه‌هایی که ندیدم خیلی بیشتر از کلاس‌هایی بود که دیدم اما در کلاس‌هایی که نبودم نمره اول بودم و معدلم همیشه بالا بود که پس از توکل و کمک خدا به تلاش‌های زیاد خودم بستگی داشت.

وی افزود: واقعا اگر خدا بر حکمت خود محدودیتی برای من ایجاد کرد اما استعدادهایی دارم که در زندگی توانستم به مدارج خوبی برسم.

مترجم و نویسنده ایرانی بیان کرد: خیلی فعال بودم و دوست داشتم کار ثابتی داشته باشم نزدیک ۲۰ ساله بودم که بسیار دنبال کار گشتم. به تهران آمدم و در یک شرکت مشغول به کار شدم.از قم به تهران می‌آمدم و مشکلات در رفت و آمد داشتم چون مسکنی در قم نداشتم. به اینها بسنده نکردم و در اصفهان و کاشان هم به دنبال کار گشتم.

ابرقویی ادامه داد:وقتی به عنوان مترجم وارد عرصه کار شدم  به عنوان مترجم بسیاری از شرکت‌ها و بیزینس‌ها بودم و برای شرکت‌های اروپایی ترجمه می‌کردم اما مرا قانع نمی‌کرد؛ چون به دنبال چیزی بودم که خیلی فراتر از چیزی بود که داشتم.

وی اظهار داشت:پیش نیامد که جایی به من به خاطر معلولیتم نه بگویند. به معلولیتم نگاه نمی‌کنم و حتی به عصایم به عنوان چیزی نگاه می‌کنم که من دارم و دیگران ندارند. هرجا نیاز بود که حضور داشته باشم حضور می‌یافتم و با قدرت کارم را انجام می‌دادم.

این نویسنده معلول عنوان کرد:دوره‌های کامپیوتر را شروع به یادگیری کردم و هرچه بود می‌خواندم و سختی و آسانی آن برایم مهم نبود حتی اگر نیاز بود ۲۴ ساعت نمی‌خوابیدم. بعد از این فهمیدم به زبان انگلیسی نیاز است.

ابرقویی تصریح کرد:در دوران دبیرستان وقتی از روی زبان انگلیسی می‌خواندم همه به من می‌خندیدند یک بار عصبی شدم و به استادم گفتم چرا بچه‌ها می‌خندند گفت یا خیلی بد هستی یا خیلی خوب و من فکر می‌کنم تو خیلی خوب هستی که به تو می‌خندند. قدرت حافظه‌ای خدا به من داده بود که امکان نداشت لغتی را بخواهم و بخوانم و از ذهنم بیرون برود. در دوران ابتدایی هرروز نزدیک هزار لغت می‌خواندم و یاد می‌گرفتم.

وی گفت: کلاس‌های قرآن را با یکی از دوستانم می‌رفتیم. یک روز به زور به من گفت بیا بریم مسابقه قرآن و من در آن مسابقه اول شدم و او دوم شد. در کلاس‌های قرآن در تجوید و الحان به درجات خوبی دست یافتم که یک سال هم نفر اول کشوری شدم و سبک سختی را می‌خواندم.

وی تصریح کرد: در زمینه تخصص خودم که زبان انگلیسی است کتب زیادی در گرامر، لغت، گرامرهای مبهم و... نوشته‌ام اما در کنار همه این ها دل مشغولی خاصی دارم و آن شعر و خطاطی است. از ۲۰ سال پیش اشعار شعرای مختلف را جمع آوری می‌کردم تا سال گذشته دیوان "دلستان" را چاپ کردم و به خاطرش سختی‌های زیادی کشیدم چون نزدیک به ۲ هزار شاعر را بررسی کرده و آن را جمع آوری کردم.

این مترجم و نویسنده معلول  بیان کرد: مستندی از زندگی من ساخته شد به نام لعل درخشان که بعد از آن از بین ۴ هزار نفر از جامعه معلولین انتخاب شدم که سریالی را در ۲۵ قسمت ضبط کردیم که مجری آن بودم و بخش نمایشی هم داشت که از بازیگران او هم بودم. متولی کار سازمان بهزیستی با همکاری شبکه ۵ بود.

انتهای پیام/

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        تازه های کتاب
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول