گروه خانواده: دوقلوهایم امروز دو ساله شدند. دو سالی که بیشترش در محدودیتهای دستوپاگیر کرونایی گذشت و بچهها به جای بازی با همسالان در فضای باز، طعم کارتونها و انیمیشنهای رنگارنگ را چشیدند.
و منِ نسبتاً ناآشنا با کارتونهای جدید چه میکردم؟ مدام دلنگران بودم؛ پا به پای بچهّها کارتون میدیدم و بر اساس معیارها و خطر قرمزهایم وراندازشان میکردم. بعد از مدتی عصای دستم در این مسیر، شد یک فلش طلایی، حاوی چند انیمیشن بازبینیشده و چند نماهنگ شادِ فرهنگی و بومی، که گاهی از صفحهی تلویزیون برایشان به نمایش میگذاشتم.
اما تا کِی میتوانستم با این فایلها سرشان را گرم کنم؟ تکرار برای کودکان خوشایند است، اما چقدر؟! سالّهای بعد که تبلت به دست میگیرند، چطور محتوای آسیبزا و نامناسب را از آنها دور کنم؟
*وقتی فهمیدم تنها نیستم
با همین پرسشها گلاویز بودم که به مراسم هماندیشی والدین در زمینهی تربیت کودک و با محوریت تغذیه رسانهای دعوت شدم. «کدومو» و «ساترا» این نشست را ترتیب داده بودند تا والدینِ دلنگران، با هر سروشکل و سلیقه و تحصیلات، دور هم جمع شوند و دغدغههایشان را با هم در میان بگذارند. خوشایندترین تدبیری که اندیشیده بودند، تدارک زمین و زمان بازی بچهها بود تا والدین با خیال آسوده به گفتوگو بنشینند.
«کدومو» بر اساس دستورالعملی که با مشورت کارشناسان زبده به دست آورده، محتوای رسانهای را ارزیابی و ردهبندی میکند تا در انتخاب محتوای مناسب کودکان، کمکحال والدین باشد.
«ساترا» هم سازمان تنظیم مقررات رسانههای صوتی و تصویری است که بنا به وظیفه نظارتیاش، به چشم ناظمی خشن و بیمنطق نگاهش میکنند، در حالی که دستِکم از نگاه والدینِ دلنگرانِ تربیت کودک، مدیری دلسوز و مهربان است.
حرف دلمان را از زبان هم شنیدیم
به پیشنهاد دبیر نشست، هرکدام از والدین تا ۳ مورد از دلنگرانیهای مهممان را روی کاغذهای رنگی نوشتیم. وقتی نکات را خواندند، فهمیدیم که همگی، کموبیش، از نگرانیهای مشترکی رنج میبریم. عدمنظارت بر تولید محتوا، ارائهی الگوهای نادرست، عدمردهبندی درست محتوا، عدمتناسب فرهنگی محتوا با فرهنگ بومی، استفاده از الفاظ نامناسب در دوبله، ارائهی محتوای سانسورنشده در VODها و عدمنظارت کافی بر تمام این موارد از طرف سازمانی که رویکردی صحیح و لازمالاجرا به VODها ابلاغ کند، همهمان را در انتخاب محتوای رسانهای مناسب برای کودکانمان پریشان کرده بود.
اینکه در VODها نمیتوانیم میزان و زمان دسترسی کودک را تعریف و محدود کنیم نیز کاستی بزرگی است که البته دوستان دستاندرکار گفتند در دست اقدام است و بر اجرایش، نظارت خواهد شد.
اینترنت پاک، حق همهی بچهها
پای حرف دوستان که نشستم، انتظار ویژه همگی از حاکمیت، نظارت دقیقتر بر تولید و توزیع محتوای رسانهای بود؛ که دستِ نهادهایی مثل ساترا را میبوسد.
در خلال نشست، فهمیدم پروژهی سیمکارت دانشآموزی و تبلت نوجوان که مدتی افتخار همکاری با آن را داشتم، به دلیل عدمتوجیه اقتصادی، راکد مانده است. بسیار متأسف و دلنگرانتر از قبل شدم. با این وصف، کودکان به این زودیها رنگ اینترنت پاک را نخواهند دید.
کاش یارانهای به بخش خصوصی تخصیص داده میشد تا پروژههایی اینچنین خطیر و ضروری، که درونمایه و اهداف فرهنگی دارند، به دلیل مشکلات مالی منهدم نشوند.
*حاشیهنویسی: مینا فرقانی
انتهای پیام/