خبرگزاری فارس ـ همدان؛ وحید سیفی؛ ۱۴ شهریورماه در تاریخ انقلاب اسلامی یادآور شهادت مردی بزرگ از تبار قدسیان بود که در دوران عمر با برکت خود منشا خدمات بزرگی به اسلام و انقلاب اسلامی شد. شهیدی که حضرت امام(ره) در وصف شخصیت او فرمودند: «اینجانب سالیان طولانی از نزدیک با او سابقه داشتم و آن بزرگوار را به تقوا و حسن عمل و استقامت و مقاومت و تعهد در راه هدف میشناختم»
مقام معظم رهبری هم در بیان خدمات او فرمودند: «او هم پرکار بود، خسته نمیشد، هم پشتکار داشت. اینطور نبود که یک کاری را رها کند و دنبال کار دیگری برود. نمونه آن مدرسه حقانی، اگر ریاست مدرسه حقانی با کسی غیر از آقای قدوسی بود، من باور نمیکنم که این مدرسه به این اندازه از فواید و آثار میرسید. این مرد بود که نشست آنجا، حواسش را جمع کرد، از همه کارهای خود برید، به هیچ کاری نپرداخت تا این مدرسه را به این رونق رساند و از لحاظ شکل و محتوی مدرسه را به حد مطلوب و قابلتوجهی قرار داد».
شهید آیتالله شیخ علی قدوسی، دوازدهم مردادماه ۱۳۰۶ ش، در شهر نهاوند به دنیا آمد. پدرش آخوند ملا احمد قدوسی، از مجتهدان و عالمان بزرگ شهر بود که پس از سالها تحصیل در حوزه علمیه نجف و استفاده از درس بزرگانی چون آیتاللّه میرزا محمد حسن شیرازی، آیتاللّه میرزا حبیبالله رشتی و آیتالله آخوند خراسانی، به درجه اجتهاد نایل شده؛ به زادگاه خود برگشته بود و به ارشاد مردم و رسیدگی به امور مختلف آن دیار میپرداخت. دوران کودکی و نوجوانی شهیدقدوسی، تحت تعلیم و تربیت چنین پدری، عالم و با تقوا و مادری پرهیزکار سپری شد و با فراگیری علوم اسلامی در نزد بزرگان حوزه علمیه منشا برکات بزرگی برای انقلاب و اسلام شد.
شهیدقدوسی همراه شهید مرتضی مطهری و سید محمدحسینی بهشتی در درس علامه طباطبایی حاضر میشد. علامه طباطبایی به او علاقه داشت و او را به دامادی خود پذیرفت و دخترش، نجمه سادات طباطبایی را به عقد ازدواجش درآورد.
آن شهید والامقام مقدمات تحصیل را در مکتبخانه و نزد پدر آموخت و سپس وارد آموزشگاههای جدید در شهرستان نهاوند شد. در سال ۱۳۲۱ شمسی و در پانزده سالگی برای ادامه تحصیل به قم مهاجرت کرد پس از اتمام تحصیلات ابتدایی در نهاوند وارد حوزه علمیه قم شد و بعد از کودتای ۲۸ مرداد، با اهتمام بیشتری به تکمیل دروس حوزوی پرداخت و از محضر بزرگانی چون آیتاللهالعظمی بروجردی، علامه طباطبایی، شهید صدوقی و حضرت امام خمینی(ره) استفاده کرده و در سال ۱۳۴۱ به درجه اجتهاد نائل آمد و در سال ۱۳۴۴ با دختر علامه طباطبایی ازدواج کرد. آیتاله قدوسی مقام دروس مقدماتی را نزد شهید محراب آیتالله صدوقی فراگرفت و پس از طی این دوره، در درس خارج مرحوم آیتالله بروجردی حاضر شد. حضور در درس فقه و اصول رهبر کبیر انقلاب اسلامی، امام خمینی(ره) فرصت تازهای برای رشد عِلمی و عَملی شهید قدوسی بود.
اگرچه تاکنون به شخصیت علمی و معنوی شهیدقدوسی و خدمات ایشان به اسلام و انقلاب آنگونه که شایسته باشد پرداخته نشده اما میتوان به صورت خلاصه مهمترین ویژگیهای ایشان را به شرح زیر عنوان کرد.
جدیت در تحصیل
شهید آیتاللّه قدوسی در ابتدای ورود به قم، با مشکلات و سختیهای فراوانی مواجه میشود، اما آن اوضاع هرگز باعث نشد ایشان از تحصیل علوم دینی و رشد علمی و آموختن دروس اسلامی بازماند. او در حالی که در مسایل اجتماعی و سیاسی آن دوره حضور داشت، تحصیلات علوم دینی را با جدیت و علاقه تمام ادامه میداد. شهید قدوسی دروس مقدماتی حوزه را نزد استادان بزرگی هم چون شهید محراب آیت اللّه صدوقی فراگرفت و شبانه روز به مطالعه و بحث میپرداخت. بعضی شبها آن قدر مطالعه میکرد که دیگر توان آماده کردن غذا نداشت و گرسنه سر به بالین مینهاد. همین جدیت در درس و تحصیل و حضور و آگاهی در مسائل اجتماعی و سیاسی، شهید قدوسی را به یک روحانی عالم و آگاه تبدیل کرد.
الگوی کامل
روح مشتاق و کمالجوی شهید قدوسی، در محضر امام(ره) آن چه را سالها در پی آن بود، یافت. او هم چون تشنهای بود که به چشمه زلال علم و معنویت رسیده باشد و با انگیزه فراوان، در راه آموختن مسایل علمی و معنوی قدم برمیداشت. امام خمینی(ره) شخصیتی بود که در تمام این زمینهها میتوانست بهترین الگو و راهنمای شهید قدوسی باشد؛ منبع نوری که آیتالله قدوسی پیوسته در مسیر خود از آن نور، از فقه و اصول و مسایل علمی، سیاسی و اجتماعی گرفته، تا تهذیب و اخلاص و تقوا بهره میگرفت.
دریای بیکران
یکی از حوادثی که در سرنوشت شهید قدوسی اثر بسیاری گذاشت، آشنایی با مرحوم علامه طباطبایی بود. او در ابتدا مقداری از دروس هیأت و فلسفه را نزد ایشان فراگرفت و این مقدمهای شد برای ارتباط درازمدت که خود گنجینهای از علوم و کمالات اخلاقی را برای آن شهید به ارمغان آورد. شهید قدوسی افزون بر استفاده از دریای بیکران علمی علامه، در زمینه اخلاقی و عرفانی نیز از روح بلندپرواز ایشان بهرهها برد. این آشنایی، تأثیری عظیم بر مسیر زندگانی آن شهید بر جای گذاشت، تا جایی که تا آخر عمر خویش از آن روزها به خوبی یاد میکرد.
گریز از شهرت
شهید آیتاللّه قدوسی زمانی که مدیریت مدرسه حقانی را در قم به عهده داشت، با این که موفقیت و شهرت مدرسه در بین حوزویان و دانشگاهیان روز به روز افزوده میشد، ولی خود ایشان نه تنها از این شهرت و معروف شدن راضی نبود، بلکه به دوستان خود میگفت: «اگر کسی ثابت کند وظیفه دینی و انقلابی من نیست که در این جا بمانم و مرا از این موقعیت و شهرت نجات دهد، حاضرم جایزههای بسیار گران به او تقدیم کنم و بسیار خوشحال خواهم شد».
شاید یکی از دلایل عدم شهرت ایشان به همین گریز از شهرت ایشان برمیگردد به گونه ای که فرزند ایشان در این خصوص میگوید: مجهول بودن شهید اول به خود ایشان برمیگردد. وی از مشهور شدن گریزان بود و حتی زمانی که مورد حمله و تهمت بود تا میتوانست از جواب دادن و مصاحبه فرار میکرد.
حتی در پیام شهید قدوسی به طلاب حوزههای علمی توصیه ایشان به زهد و تقوا نمایان است که ذکر آن در اینجا نیز خالی از لطف نیست: «دوستان من! اگر آمدهاید روحانی شده و به پست و مقام برسید و دنبال بزرگ شدن و به دست آوردن موقعیت و ثروت باشید، بدانید که در دنیا و آخرت ضرر کردهاید. تا دیر نشده است بازگردید، ولی اگر آمدهاید که سرباز امام زمان(عج) و خادم اسلام بشوید خوشآمدید، بدانید که خداوند شما را یاری خواهد کرد».
فرزند آیتالله قدوسی سپس به ذکر نکاتی جالب از زندگی ایشان و نگرشهای او که نان از زهد و تقوای وی دارد اشاره کرده و میگوید: «از نکات جالب اینکه پدرم وقتی دادستان انقلاب بود، منزل ما محافظی نداشت؛ با این که میدانستیم منافقین در حال برنامهریزی علیه ایشان است و با وجود اینکه خانه ما قم بود هر چه اصرار کردند در هیچ کدام از خانههای مصادرهای نرفت و میگفت بگذارید جنازه من را از خانه مصادرهای بیرون نکشند. در نهایت هم وقتی مجبور شدیم به تهران بیاییم، در خانه یک روحانی مستاجر شدیم. خاطرات ما در فضایی است که خیلی از آنها قابل گفتن نیست و حاکی از فرهنگ و گفتمان خاصی است که ممکن است با دستهای از تبلیغات موجود سازگار نباشد».
استفاده از وقت
فرزند آیتاللّه قدوسی، محمدحسین قدوسی درباره وقت شناسی و استفاده مفید پدر شهید خود از اوقات شبانه روز میگوید: «به جرأت میتوانم بگویم که ایشان در خانه هرگز بیکار نبودند و تمام مدتی که در منزل بودند، دیده نشد که حتی یک ربع ساعت بیکار نشسته باشند و یا با حرف زدن وقت بگذرانند. شب و روز، جمعه و غیر جمعه برای ایشان اصلاً فرقی نداشت. ایشان آن قدر در مورد وقتش مقید بود و به کارش میرسید که گاهی قبل از اذان صبح به مدرسه حقانی ـ که مدیریت آن را بر عهده داشتند ـ میرفت تا ببیند طلبهها در چه حالی هستند». شهید قدوسی گاهی هجده ساعت در شبانهروز کار میکرد و لحظهای خم به ابرو نمیآورد. البته کار و تلاش در راه خداوند با چنین صداقت و اخلاصی نباید هم خستگی بیاورد.
احیای فرهنگ اسلامی
او برای احیای فرهنگ پربار اسلامی، همیشه اهمیت ویژهای قائل بود. به همین دلیل، مهم ترین فعالیت خود را صرف پایهریزی یک نظام آموزشی نو و پرثمر میکرد و اعتقادش بر این بود که باید به موازات فعالیت سیاسی، زیربنای فرهنگی و مکتبی را نیز تقویت کرد. به دنبال همین اندیشه بود که با همکاری و همفکری شهید مظلوم آیت اللّه بهشتی(ره) اقدام به تأسیس مدرسه حقانی در قم کرد تا با اعمال شیوهای نو و کارساز، به تربیت افرادی متعهد و عالم با بینش صحیح سیاسی بپردازد.
مکتب توحید
با توجه به وضع نابسامان جامعه در زمان رژیم شاهنشاهی و وجود فحشا و فساد در بین اقشار مختلف جامعه، به ویژه زنان که قشری آسیبپذیر و مورد استفاده ابزاری از سوی تبلیغکنندگان فرهنگ غربی بودند، شهید قدوسی بدین فکر افتاد تا محلی برای نشر فرهنگ و علوم اسلامی در میان زنان جامعه تأسیس کند. از این رو، با ایجاد یک روش طلبگی برای خواهران و آشنایی آنان با فرهنگ اصیل اسلامی و دروس پر بار دینی، سدی مستحکم در برابر این موج فساد ایجاد کرد. ایشان در سال ۱۳۵۲ «مکتب توحید» را که مدرسه علوم دینی خواهران بود، تأسیس کرد که با استقبال بی نظیر زنان و دختران مسلمان که مایل بودند با مبانی و دروس اسلامی آشنا شوند، رو به رو شد.
شهادت فرزند
شهادت محمدحسن فرزند آیتالله قدوسی در جبهههای حق علیه باطل، حدود هفت ماه قبل از شهادت خود ایشان اتفاق افتاد. آیتالله قدوسی با صبر و استقامت بسیار زیادی با این مساله برخورد کرد و این در حالی بود که به علت هوش و استعداد و تواناییهای خاصی که در فرزندش محمد حسن بود، علاقه فراوانی به او داشت.
حتی بعد از شنیدن خبر شهادت فرزند، حالت ایشان بسیار عادی بود، به گونهای که هر کس آن شهید والامقام را میدید، فکر میکرد هنوز خبر شهادت فرزندش را نشنیده است. شهیدقدوسی در همان زمان به همسر خود میگوید: «مبادا برای آنچه در راه خدا دادهای ضجه و ناله کنی و کنترل خود را از دست بدهی». او نمونه بارز صبر و استقامت و دلدادگی به خدایی بود که سالها در بند لطف و قهر او قرار داشت.
فعالیتهای سیاسی-مذهبی آیتالله قدوسی
شهید قدوسی در جریان ملی شدن صنعت نفت در سال های ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۲ با آیتالله کاشانی همکاری و با فداییان اسلام نیز ارتباط برقرار کرده و از حامیان نواب صفوی بود. وی در همان سالها، آموزشهای نظامی را در مناطق کوهستانی گذراند. وی همچنین در نهاوند در مقابل فعالیتهای حزب توده جبههگیری کرد.
شهیدقدوسی از طرفداران نهضت امام خمینی بود، وی عضو گروهی از مدرسین حوزه بود که بعدها به گروه یازده نفری موسوم شدند. این مجموعه برای مبارزه با رژیم شاه، اصلاح نظام آموزشی حوزه و ایجاد تحرک در شخصیتهای مبارز، فعالیت میکرد، در فروردین ۱۳۴۵، اساسنامه گروه به دست ساواک افتاد و اعضای آن تحت تعقیب قرار گرفتند. شهید قدوسی هم که مسئولیت اطلاعات و اخبار این سازمان را عهدهدار بود، دستگیر و همراه آیتالله ربانی شیرازی در زندان قزل قلعه زندانی و شکنجه شد.
تأسیس مدرسه حقانی
قدوسی پس از آزادی از زندان به قم رفت و همراه سیدمحمد حسینی بهشتی کوشید با حفظ اصالتهای حوزه و تکیه بر امتیازها و ویژگیهای این نظام، برنامههای جدیدی طراحی کند. برنامهریزی دقیق، استفاده از روشهای ارزشیابی، آزمونهای منظم و نظارت مستقیم بر متون درسی، از جمله برنامههای او در این راستا بود. چنین تفکری به تأسیس مدرسه حقانی در سال ۱۳۳۹ انجامید. شاگردان تربیت شده این مدرسه بعد از انقلاب نقش ویژه ای در ایجاد و اداره برخی از نهادها دارند.
تاسیس مکتب توحید
از فعالیتهای دیگر آیتالله قدوسی برای آشنایی بانوان با اعتقادات و مبانی فکری اسلام، تأسیس «مکتب توحید» در سال ۱۳۵۲ بود. مکتب توحید در طول سالهای پیش از انقلاب با آموزش اسلامی به زنان توانست نیروهایی را تربیت کند که در بسیج زنان برای تحقق انقلاب نقش داشتند. بعد از انقلاب این مرکز تبدیل به حوزه علمیه خواهران شد.
دادستان انقلاب
آیتالله قدوسی نهاوندی در آستانه ورود امام خمینی به ایران، یکی از اعضای فعال کمیته استقبال بود. عضویت در شورای عالی قضایی و دادستانی کل انقلاب، از مسئولیتهایی بود که بعد از انقلاب بر عهده وی گذاشته شد. او آییننامه دادگاههای انقلاب را نوشت و برخی از نیروهای معتقد به انقلاب را وارد سیستم قضایی کرد. او همچنین برای تغییرات در وزارت فرهنگ طرحهایی ارائه کرد.همزمان با اوجگیری مبارزات امام(ره) بر ضد رژیم شاه ایشان نیز بهعنوان یک شاگرد عاشق امام با فداکاری و سختکوشی به مبارزه پرداخت. این امر مقدمه تشکیل یک گروه سازمانیافته و مخفی از مدرسین و اساتید حوزه شد. این تشکیلات مخفی به بهانه بررسی و اصلاح امور حوزه برگزار میشد ولیکن به طراحی مبارزه با رژیم شاه میپرداخت.
تا اینکه در سال ۱۳۴۴ به دنبال کشف تشکیلات مبارزاتی گروهی از علما و روحانیون، این جمعیت توسط ساواک شناسایی و تمام روحانیونی که در آن بودند، از جمله حضرت آیتالله خامنهای و شهید قدوسی نیز دستگیر و به زندان قزلقلعه انتقال یافت.
وی پس از آزادی در تابستان ۱۳۴۵ به نهاوند آمد و مورد استقبال پرشکوه مردمی قرار گرفت. به تقاضای مردم، در فقدان پدرش ارشاد و هدایت مردم نهاوند را به عهده گرفت اما پس از مدتی ساواک جلسات ایشان را تعطیل و ارتباطات را محدود ساخت و شهید قدوسی بهناچار مجبور به مراجعت به قم شد.
شهید قدوسی برای احیای فرهنگ ارزشمند اسلامی اهمیت ویژهای قائل بود و به همین جهت اهم فعالیت خود را صرف پایهریزی یک سیستم آموزشی نو و پرثمر کرد و به موازات فعالیت سیاسی، با همکاری علمایی همچون آیتالله جنتی، آیتالله مصباح و شهید آیتالله دکتر بهشتی اقدام به تأسیس مدرسه حقانی کرد.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و با توجه به شرایط آن زمان دادگاههای کشور، اولین قدم برای این مسئله قراردادن مدیر دلسوز و مقتدر در رأس دادگاهها بود تا اینکه در تاریخ ۱۵ مرداد ۵۸، به درخواست مسئولین و فرمان مستقیم امام(ره) طی حکمی از سوی ایشان، شهید قدوسی به سمت دادستانی کل کشور منصوب شدند.
قاطعیت و سرعت عمل شهید قدوسی موجب شد بسیاری از پایگاههای گروهکهای ضدانقلاب، شناسایی و از فعالیت آنها جلوگیری شود و نشریات مبتذل نیز توقیف و گروهک فرقان نیز متلاشی شود.
منافقین کوردل که از این همه قاطعیت وی به ستوه آمده بودند سرانجام با انفجار بمبی در تاریخ ۱۴ شهریورماه سال ۱۳۶۰ در دادستانی انقلاب وی را به شهادت رساندند.
پیکر مطهر آیتالله قدوسی برای تشییع به قم منتقل شد و در جوار حرم ملکوتی حضرت معصومه(س) به خاک سپرده شد.
امام خمینی پیامی را به مناسبت شهادت ایشان صادر کردند که در آن آمده بود: «با کمال تأسف و تأثر، حجتالاسلام شهید قدوسی به دوستان شهید خود پیوست. شهیدی عزیز که سالیان دراز در خدمت اسلام بود و اخیراً مجاهدات او در راه انقلاب، بر همگان روشن است. اینجانب سالیان طولانی از نزدیک با او سابقه داشتم و آن بزرگوار را به تقوا و حسن عمل و استقامت و مقاومت و تعهد در راه هدف میشناختم. شهادت بر او مبارک و «وُفود الی الله» و خروج از ظلمات بهسوی نور بر او ارزانی باد. راهی است که باید پیمود و سفری است که باید رفت. چهبهتر که در حال خدمت به اسلام و ملت شریف اسلامی شربت شهادت نوشید و با سرافرازی به لقاءالله رسید و این همان است که اولیای معظم حقتعالی که آرزوی آن را میکردند و از خدای بزرگ در مناجات خود طلب میکردند دست یافت.گوارا باد شربت شهادت بر شهدای انقلاب اسلامی و خصوصا شهدای اخیر ما که با دست جنایتکار منفورترین عناصر پلید به جوار رحمت حق شتافتند و افتخار برای اسلام و ننگ و نفرت برای دشمنان دژخیم ملت شریف آفریدند».
انتهای پیام/ 3140/م