به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری فارس، میدان آزادگان از میدانهای نفتی بزرگ ایران است، که در منطقه دشت آزادگان، در فاصله ۱۰۰ کیلومتری از غرب اهواز مستقر میباشد. این میدان نفتی مشترک از شمال در مجاورت میدان مجنون عراق قرار دارد. میدان آزادگان به دو بخش شمالی و جنوبی تقسیم شده است که میزان نفت درجای میدان آزادگان شمالی در حدود 5.86 میلیارد بشکه و نفت قابل استحصال آن 420 میلیون بشکه برآورد میشود. همچنین نفت درجای میدان آزادگان جنوبی نیز 28.2 میلیارد بشکه و نفت قابل استحصال آن در حدود 1.6 میلیارد بشکه برآورد شده است.
در دولت دهم توسعه هر دو میدان آزادگان شمالی و آزادگان جنوبی توسط چینیها در دستور کار قرار گرفت اما در دولت یازدهم علیرغم به اتمام رسیدن طرح توسعه میدان آزادگان شمالی، توسعه میدان آزادگان جنوبی دچار تصمیمات عجولانه و اشتباهات استراتژیک شد تا سرنوشت این میدان همچنان در هالهای از ابهام قرار گیرد و بسیاری از کارشناسان به کاریکاتوری بودن و بیثمر بودن اقدامات دولت یازدهم و دوازدهم در توسعه این میدان اذعان کنند.
در این راستا برای بررسی جزئیات اتفاقات و تصمیماتی که در طول دولت یازدهم و دوازدهم درباره توسعه میدان آزادگان جنوبی اتخاذ شد با نصرالله زارعی معاون توسعه شرکت مهندسی و توسعه نفت که مسئولیت توسعه میدان آزادگان جنوبی را بر عهده داشته است به گفتگو نشستیم.
باید اشاره کرد که این مصاحبه در تاریخ 1400/04/02 انجام شده بود که به دلیل ابتلای خبرنگار مربوطه به کرونا و ترافیک خبری ایام رأی اعتماد کابینه دولت سیزدهم، انتشار آن به روزهای اخیر موکول شد.
بخش اول مصاحبه با عنوان «کارنامه ژاپنیها، چینیها و ایرانی در توسعه آزادگان جنوبی/ چگونه توسعه آزادگان جنوبی «سهلِ ممتنع» شد؟» منتشر شده است.
مشروح بخش دوم مصاحبه به شرح زیر است:
*پروژه آزادگان جنوبی زیر سایه احداث خط لوله گوره-جاسک از اولویت خارج شد
فارس: در بخش اول مصاحبه درباره تاریخچه توسعه میدان آزادگان جنوبی صحبت کردیم تا رسیدیم به بحث واگذاری واحد فرآورش مرکزی (CTEP) به شرکت پتروپارس. عملکرد پتروپارس در این حوزه را چگونه ارزیابی میکنید؟
زارعی: قرارداد واحد فرآورش مرکزی (CTEP) 18 آذرماه سال 98 امضاء شد و بلافاصله زمین اجرای موضوع قرارداد که همراه مبادله قرارداد، از شروط موثر شدن قرارداد بود را به پتروپارس تحویل دادیم و جهت کمک به تسریع در کار حتی بخشهایی از کمپ استراحتگاهی و کمپ اداری موجود و در ملکی کارفرما را نیز همزمان در اختیار پیمانکار قرار دادیم.
کارفرما یک تعهد مالی تحت عنوان پیشپرداخت در حدود 44 میلیون یورو داشت که در دو بخش و با تأخیر قابل توجهی پرداخت شد. بخش اول پرداخت حدود 10 میلیون یورو بود که در مردادماه سال 99 پرداخت شد و حدود 34 میلیون یوروی آن هم اسفندماه سال 99 پرداخت شد. پس در بعد تزریق مالی تا حدی حق با شرکت پتروپارس است. البته پتروپارس هم در ارائه ضمانتنامه و اعلام شماره حساب بانکی تاخیراتی داشت.
فارس: الان پیشرفت پروژه واحد فرآورش مرکزی چند درصد است؟
زارعی: طبق برنامه اولیه پروژه میبایستی حدود 85 درصد پیشرفت فیزیکی میداشت که الان پیشرفت واقعی حدود 20 درصد است. البته سال گذشته پیمانکار در برنامه اولیه تجدیدنظر نمود که طبق آن برنامه، باید پیشرفت پروژه حدود 45 باشد نه 20 درصد. یعنی پتروپارس پنجاه درصد در عملکرد عقبماندگی از برنامه دارد.
در پروژه CTEP از قبل خودِ کارفرما یک سری اقلام دیرتحویل را به عنوان long-lead-Item سفارشگذاری کرده بود. از سال 98 کارفرما تمرکز ویژهای برای تحویل به موقع این اقلام به پیمانکار احداث واحدCTEP در دستور کار قرار داد و اضافه بر کالای دیر تحویل، دستگاهها و ظروف بخش مهم نمکزدایی که سال 97 انجام شده بود، دستگاههای ظروف تحت فشار، پکیجهای هیترها و مبدلهای حرارتی هم به تدریج به سایت حمل و توسط پیمانکار روی فونداسیونها قرار گرفتند و مانده تعدادی از ظروف و مبدلها نیز در دست سخت و ارسال به سایت میباشند.
در جلسات مربوطه در حضور وزیر محترم نفت و دیگر مقامات محترم ارشد شرکت ملی نفت و پس از امضای قراردادها، جداول جریان نقدینگی (cash follow) موردنیاز میدان را ارائه دادیم و گفتیم اگر تامین مالی برای این پروژه صورت بگیرد، شهریورماه سال 1400 واحد CTEP را در بخش نفت آن به بهرهبرداری میرسانیم.
با ارائه توضیحات مسیر بحرانی پروژه و وضعیت اقلام دیرتحویل که در کارفرما بود، اشاره کردیم اگر این پروژه به صورت TASK FORCE یا FAST TACK مورد توجه و تمرکز قرار گیرد این تاریخ و حصول این هدف، شدنی است. وزیر نفت وقت (زنگنه) هم خیلی تأکید و تصریح کرد که باید این کار حتماً انجام شود، ولی خوب به تشخیص مقامات عملا این مهم در اولویت دوم قرار گرفت.
کلا از اواخر سال 98 به بعد تمرکز وزارت نفت و شرکت ملی نفت بر اولویت اول یعنی پروژه خط لوله گوره-جاسک قرار داشت و جلسات مجازی معدود و تنها یک جلسه حضوری در خصوص آزادگان جنوبی برگزار شد و در بخش تامین مالی هم به همین ترتیب عمده منابع مالی به پروژه خط گوره-جاسک تزریق شد.
*اخطار کمکاری برای پیمانکار
فارس: شما اشاره کردید که از سوی کارفرما منابع مالی دیر به پروژه تزریق شد و از سوی دیگر عملکرد پتروپارس هم ظاهرا موردقبول نبوده است. روی هر دو قرارداد پیمانکار عمومی و پیمانکار واحد فرآورش مرکزی به پیمانکار اخطار کمکاری دادید؟ البته بحث فعلی ما روی واحد فرآورش مرکزی است و در بخش بعدی به موضوع «پیمانکار عمومی» میپردازیم.
زارعی: بله، در هر دو قرارداد دو اخطار داده شد. عرض کردم دلیل تاخیر در دو قرارداد یکی بعدش مالی بود و یک بعد دیگرش هم مربوط مدیریت پروژه توسط این شرکت. در هر دو قرارداد وفق مفاد قرارداد و با پیش فرض زمان پرداختها و میزان مبالغ پرداختی که پبشرفت متناسب اخذ نشده بود به پیمانکار اخطار دادیم.
اتفاقا در آخرین جلسه که در تاریخ 21 اسفند 99 در این خصوص خدمت وزیر محترم نفت بودیم، جمله ایشان در سال 92 را حضورشان یادآور شدم که گفته بودند: «مشکل عقب افتادگی پروژههای ما تنها موضوع مالی نیست و موضوع مدیریت هم مهم هست».
معتقدم که وظیفه زیرمجموعه گزارش تخصصی، دقیق، شفاف و صادقانه به مافوق است و گزارشهای باملاحظه و به نوعی سیاسی کاری، در نهایت باعث خسارت و انحراف مسیر امور و عدم تحقق اهداف برنامهها میگردد. در یک پروژه آن هم مثل آزادگان جنوبی که یک میدان مشترک با ویژگیهای خاص خودش است، از ضعف مدیریتی هیچ پیمانکاری حتی پتروپارس که به نوعی زیرمجموعه شرکت ملی نفت میباشد نباید ملاحظه و مماشات نمود و تکلیفِ قراردادی و محوله به مجری باید انجام شود.
اصولا اخطار و برکناری را در قرارداد برای جلوگیری از تعلل و دور شدن از اهداف پروژه در قرارداد تعریف نمودهاند و نباید پیمانکاران احساس کنند این بندهای قرارداد تشریفاتی هست و پیمانکاران احساس امنیت تمام با هر عملکردی داشته باشند و به نظرم مدیران مافوق هم باید از این رویکرد تخصصی مجریان که حافظ منافع شرکت ملی نفت و کشور هستند استقبال و حمایت کنند. در همین مدت یک خلع ید در سال 98 را مافوق با مجری همراهی نمود که اگر همراهی مدیران ارشد نبود، عملاً در آزادگان جنوبی اتفاقی برای افتتاح توسط رئیس جمهور محترم وجود نداشت.
*اختلاف بین پیمانکار و کارفرما در توسعه آزادگان
فارس: شما نسبت به عملکرد شرکت پتروپارس انتقاد کردید، به نظرم بهتر است ابتدا توضیح دهید که مگر عملکرد این شرکت چگونه بود که به آن اخطار دادید؟ با توجه به اینکه خودتان هم اشاره کردید که منابع مالی به موقع به این شرکت نمیرسید و اشاره کردید دلیل این قضیه هم این بود که وزارت نفت و شرکت نفت تمامی تمرکز مالی خود را بر روی پروژه خط لوله گوره به جاسک گذاشته بود.
زارعی: شرکت متن طبق قرارداد سهجانبه تامین مالی مشهور به SPV ، تنها مجری قراردادهای طرحها میباشد و صورت وضعیتهای پیمانکاران و پیش پرداختها را جهت پرداخت به شرکت ملی نفت اعلام و ارسال مینماید. شرکت متن طبق قراردادی که با پتروپارس امضا شده بود موظف بود پیشپرداخت را از شرکت نفت مطالبه کند.
در این راستا چندین نامه به شرکت ملی نفت نوشتیم که برای توسعه این میدان بودجه تخصیص و صورت وضعیتها و پیشپرداختها را پرداخت کند. بالاخره به صلاحدید مسئولین بالادست، تشخیص و اولویت پرداختها به مقدار درخواست شده در برنامه و بودجه و جریان نقدینگی اعلامی محقق نشد و مقرر شد به صورت کارکردی و به اصطلاح خرد خرد و متناسب پیشرفت کار، تزریق مالی هم صورت پذیرد.
به پیمانکار اعلام کردیم که فعلا امکان پرداخت مبلغ 44 میلیون یورو به صورت یکجا نیست و کلی مکاتبه شد که شماره حساب اعلام کنند و نهایتا 10 میلیون دلار در مرداد 99 و 34 میلیون یورو هم در اسفند 99 به پتروپارس پرداخت شد. البته مبالغی نیز در این حد فاصل به پیمانکار پرداخت شد.
ما برای از بنبست خارج کردن کار، روشی را در قالب صورت جلسه به پیمانکار ارائه نمودیم که پتروپارس به صورت بخش به بخش و پیمان به پیمان، پروژه را به پیمانکاران واگذار کند، مناقصههایش را برگزار کند. بعد مابهازای این کارها، شرکت نفت هم خرد خرد پول را به پروژه تزریق کند که این تدبیر در عمل اجرا نگردید.
بارها به پتروپارس گفتیم که شما پیمانکار برای فلان بخش از پروژه را آماده و به خط کنید، مطمئن باشید که کارفرما (شرکت متن) پول آن بخش از پروژه را از شرکت نفت میگیرد. چون ما میتوانستیم مثلاً یک میلیون یا دو میلیون دلار را از شرکت نفت بگیریم، ولی 44 میلیون دلار را یکجا امکانپذیر نبود.
از طرفی شرکت پتروپارس اصرار داشت که حتما باید 44 میلیون دلار را یکجا بدهید تا کار را شروع کنم. لذا تا شهریورماه سال 99 این شرکت عملا کاری نکرد. یعنی از آبانماه سال 98 که قرارداد با این شرکت منعقد شد تا شهریورماه سال 99 در اجرای پروژه کاری نکردند درحالیکه آن CTEP فنسکشی شده بود و زمینش آماده کار بود. بعد از پرداخت مبالغِ پیشپرداخت هم با عملکرد نامناسب پیمانکار مواجه بودیم و پیمانکار ما به ازای وجوه دریافتی پیشرفت مناسبی در کار نداشت و لاجرم از ابزار قراردادی یعنی اخطار استفاده شد.
پیمانکار میتوانست از همان سال 98 کار را کلید بزنند، شاید هم یک دلیل این بود که سابقه پروژههای پتروپارس نشان میدهد که در عین اینکه در جمیع جهات و در میان سایر پیمانکاران یک پیمانکار موفق بوده است، ولی به نوعی عادت به دریافت وجوه بالا داشته است. ما انتظار داشتیم که توسعه میدان آزادگان با همان سرعتی که توسط شرکت متن انجام میشود، با ورود پتروپارس این سرعت دوچندان شود که این انتظار محقق نشد. در بخش تامین مالی هم عرض کردم تعیین اولویت و تخصیص منابع خارج از عهده شرکت متن بوده است.
فارس: شما گفتید در مکاتبات با شرکت ملی نفت آنها میگفتند که با توجه به منابع مالی موجود اولویتهای دیگری دارند. چه اولویتی بالاتر از توسعه میدان مشترک آزادگان جنوبی؟ یعنی بودجه صرف چه کاری میشد؟
زارعی: هیچ وقت نفت کتبا نگفت ما پول نداریم ولی در عمل با عدم پرداخت صورت وضعیتهای طرح آزادگان جنوبی، ما همین برداشت را کار آنها داشتیم. بالاخره محدودیت مالی ناشی از تحریم و محدودیت صادرات نفت خام وجود داشته و هنوز هم ادامه دارد. بنده صرفا در مقام مجری طرح آزادگان جنوبی بودم. مجری طرح هم باید مطالباتش را بگوید که گفتهام. من چندین مکاتبه جهت پیگیری این مهم از همان سال 98 داشتم و شرکت متن هم همین نامهها را عینا به نفت اعلام نمود، ولکن تشخیص و تصمیم با طرح آزادگان و شرکت متن نبود.
هر چند به هر حال پروژه گوره-جاسک در اولویت اول قرار گرفت و به اندازه کافی به غرب کارون و میدان آزادگان جنوبی توجه نشد و تأمین مالی این پروژه توسط شرکت ملی نفت انجام نشد ولی به نظرم پتروپارس هم میتوانست با همان تدبیری که ما اندیشیدیم که پروژه را بخش بخش جلو ببرد و پروژه را به پیشرفتهایی برساند ولی خوب این تدبیر هم به جایی نرسید، به دلیل اصرار پیمانکار بر دریافت یکجای پیش پرداختها.
*جزئیاتی از پیشرفت بستههای کاری شرکت متن در پروژه آزادگان جنوبی
فارس: تا این جای کار درباره پروژه واحد فرآورش مرکزی و دلایل تاخیر در انجام آن صحبت شد. بحث را وارد بخش بعدی کنیم. درباره قرارداد «پیمانکار عمومی» شدن شرکت پتروپارس توضیح دهید. عملکرد پتروپارس در این حوزه چگونه بود؟ اصلا چه شد که پتروپارس تبدیل به پیمانکار عمومی پروژه شد؟
زارعی: در ماجرای تبدیل شدن پتروپارس به پیمانکار عمومی به صورت مستند و با عدد و رقم مشخص است که مشکل در این بخش مشکل مدیریتی اجرایی در بخش پیمانکار بوده است و در این بخش پیمانکار خیلی روی تزریق مالی محق به گلایه نیست. به ما دستور دادند که همه پیمانهای موجود و بستههای واگذار نشده میدان آزادگان جنوبی را به پتروپارس بدهید.
در آن زمان 22 بسته کاری واگذار نشده بود و 19 بسته کاری نیز در دست اجرا بود. من در جلسه دی ماه سال 98 که با وزیر محترم نفت بود، کلی اصرار کردم که حالا که این بستههایی در حال اجرا است، حداقل اجازه دهید خود شرکت متن کار را ادامه و تکمیل نماید. ولی نهایتا تصمیم بر آن شد که همه پیمانها و بستهها به پتروپارس واگذار شود.
در یک پیمان نه با پیشرفت 70 درصد، بلکه با پیشرفتهای در حد 10-15 درصد هم در صورت تغییر و تحول و تغییر کارفرمایی از شرکت متن به پیمانکار GC مشکلات فراوانی قابل پیشبینی بود. نهایتا در آبان ماه سال 99 تصمیم بر این شد که چند پیمان دارای پیشرفت بالای 60 درصد پیشرفت فیزیکی در خود شرکت متن مدیریت و ادامه داده شود و پنج قرارداد سطحالارضی که شامل اجرای خطوط لوله جریانی، تأسیسات سرچاهی، برقرسانی بود در بخش کارفرما باقی ماند.
جدا کردن همین قراردادها باعث شد که امروز ما در آزادگان جنوبی حرفی هر چند کم برای گفتن از عملکرد با این محدودیت مالی داشته باشیم. خداراشکر قرارگاه خاتم با وجود اینکه مبلغ قراردادش نسبت به بقیه کمتر بود، ولی چهار تا منیفولد را بیش از چهار ماه است که به مرحلهای رسانده که ما بتوانیم نفت به آن بدهیم، یعنی قابل بهرهبرداری شده است. البته کارهای مختصر ابزار دقیقی و روشنایی آن مانده است ولی کار اصلی که بتوان قابل تولیدش کرد را انجام دادهاند.
شرکت ایتوک هم کارهایش را برای ساخت منیفولد شروع کرده است. در منیفولد 8 به خاطر شیوع کرونا کمی کارها تعویق افتاد ولی من فکر کنم تا آخر سال چهار تا منیفولد آن به بهرهبرداری میرسد. شرکت آسفالت طوس نیز هر دو گاسپ شمالی و جنوبی را به حدود 98 درصد رسانده است.
شرکت مهندسی و صنایع نفت نیز در بخش مال میدان بخشهای قابل انجام را تکمیل نموده است و منتظر دریافت لولههای امانت داده شده به دیگر پیمانکاران میباشد و شرکت مارون مکانیک نیز دو منیفولد و چاههای خود را تحویل موقت نموده است. در پایان شرکت مهام شرق در برقرسانی نیز فعالیتهای خوبی بعد از برگرداندن این پنج قرارداد به متن داشته است و خلاصه مطلب اینکه اگر واحد (CTEP) آماده بود، تقریبا میتوان گفت کارهای قبل از واحد بهرهبرداری به مرحله عملیاتی شدن رسیده بود.
فارس: چقدر در چارچوب این قرارداد به پروژه تزریق مالی شده که پیشرفت این میزان بوده است؟ یعنی معتقدید این پیشرفت کم ناشی از تزریق نکردن منابع مالی نبود؟
زارعی: قرارداد GC ماهیتش بدین صورت است که پیمانکار باید کار کند و کارفرما به آن پول بدهد. البته این قرارداد یک پیشپرداخت داشت که همانطور که گفتم آن را به پتروپارس پرداخت کردیم. بعد از این اتفاق پیمانکار عمومی باید بستههای کاری را به مناقصه ببرد، ضمانتنامه بیاورد تا برای هر بسته به او پول بدهیم. در ادامه هم باید پیمانکار کار را جلو ببرد، صورت وضعیت تولید کند یعنی پیشرفت پروژه انجام شود، تا با این فرایند به پیمانکار صورت وضعیتها پرداخت شود. تا الان صرفاً دو یا سه صورت وضعیت بعد از یک سال توسط پتروپارس به ما داده شده است.
سادهترین کار در پروژههای نفتی عملیات خاکی هست. کمپرسی گل، سنگ و شن بریزد و ....، پتروپارس سه تا قرارداد عملیات خاکی دارند که حدوداً از شهریور و مهر پارسال شروع شده است، الآن فکر کنم پیشرفت واقعی این قراردادها که دو سه ماه بیشتر تا انتهای موعد قراردادشان نمانده است حدودا و میانگین زیر 30 درصد است. پس مشخص است که مشکل فقط پول نیست که بگوییم تقصیر کارفرماست.
قبل از اینکه پتروپارس وارد این پروژه شود، در سال 98 ما 10 تا دکل حفاری در منطقه داشتیم و حدود 20 تا چاه را تا ابتدای سال 98 حفاری کردیم ولی متأسفانه از ابتدای سال 99 تاکنون یک چاه هم حفاری نشده و به تولید نرسیده است. قرارداد پیمانکاری عمومی میدان (GC) سال 98 امضاء شد، ابتدای سال 99 این قرارداد فعال شد و پول آن نیز با دو ماه تأخیر پرداخت شد. امروز که خدمت شما هستم فکر کنم پیشرفت پروژه GC حدود 7-8 درصد است.
فارس: یک سوالی مطرح میشود مبنی بر اینکه اگر پتروپارس که یک شرکت قدیمی و با کارنامه قوی است نتوانست، پس چه شرکتی میتواند؟ چون وزارت نفت اینگونه استدلال میکرد که ما تحریم هستیم، پیمانکارهای بزرگ خارجی با ما کار نمیکنند. پس مجبوریم از شرکتهای داخلی در این پروژهها استفاده کنیم. پتروپارس هم یک پیمانکار قوی نفتی محسوب میشود. یعنی مدل پیشنهادی شما چیست؟
زارعی: بحث واگذاری کل کار به صورت GC از سالهای قبل و حدود 96 مطرح بوده است و بنده بارها در جلسات مختلف از واگذاری کار به صورت GC دفاع کردم چرا که به نظرم GC شدن پتروپارس حداقل این مزیت را داشت که مسئولیت خواهد داشت و دیگر مثل قرارداد مدل MC قبلی نبود که در هر صورت پتروپارس مبالغ ثابتی به هر وضعیت طرح، دریافت مینمود. در حالت فعلی اگر پتروپارس کار نکرد جریمه میشود. میتوان به این شرکت اخطار داد و حتی او را خلع ید کرد.
واقعیت امر اینکه هیچکس فکر نمیکرد که پتروپارس با توجه به آن کارنامه مطلوبی که داشت در این پروژه چنین عملکردی توضیح داده شد داشته باشد. ما میگفتیم در این پروژه پتروپارس را میآوریم که یک ساختار چابک دارد و دیگر مثل ما (شرکت متن) درگیر مقررات گوناگون نیست. تصور ما این بود با چابکی ساختاری و دستورالعملهایی که در پتروپارس هست یک جهشی در توسعه میدان آزادگان جنوبی اتفاق میافتد.
فارس: پس به نظر شما مدل مطلوب برای ادامه کار همان مدلی بود که شرکت مهندسی و توسعه نفت قبل از آمدن پتروپارس کار را مدیریت میکرد؟
زارعی: بله، با اطلاعات امروز، اگر همان مسیر را ادامه میدادیم، تا حالا قاعدتا کار تمام شده بود. الان حدود دو سالی هست که بنده مسئول توسعه آزادگان جنوبی شدهام. از این دو سال حدود یک سال و نیم، معطل این مدل GC هستیم. در حال حاضر پس از بازگرداندن چند قرارداد به خود متن، در این پروژه چند منیفولد آن کامل شده است، گاسپهای آن حدود 98 درصد پیشرفت داشته است. قبل از پتروپارس با مدیریت شرکت متن، پروژه آزادگان جنوبی به پیشرفت 69 درصد رسید. اما از زمان حضور پتروپارس در آزادگان تنها 5 درصد پیشرفت داشته است. یعنی از 69 درصد به 74 درصد رسیده است.
از حدود 980 میلیون دلار بودجه پیش بینی شده برای سالهای 98 و 99 و تا این تاریخ (تیر ماه 1400) کلاً حدود 200 میلیون دلار به پروژه تزریق مالی شده است که بخش قابل توجهی از این مبلغ که آن صورت وضعیتهای پیمانکاران حفاری و حدود 70 میلیون دلار هم به پتروپارس پرداخت شده است.
این نکته را هم عرض کنم که به عنوان مجری طرح، مطالبهگر موضوعات طرح در درون سازمان کارفرمایی و همچنین پیگیری امور با پیمانکاران را بر عهده داشتهام و از سال 98 اطلاعرسانی و مکاتبات لازمه و مربوطه انجام شده است و این مصاحبه تلقی ابراز این موضوعات در این دو سه ماه مانده به پایان دولت دوازدهم نگردد. سوابق مکتوب این موضوع در سیستم موجود میباشند. بالاخره در ساختار فعلی مجری طرح اختیارات محدود دارد و در واقع مجری سیاستها و تصمیمات بالادستی است.
فارس: ظاهرا شرکت ملی نفت تصمیم داشت میدان آزادگان جنوبی را به دو بخش تقسیم کند. یعنی میدان آزادگان در مجموع به سه بخش تقسیم میشود: میدان آزادگان شمالی، مرکزی و جنوبی. نظر شما درباره این موضوع چیست؟
زارعی: این سیاست و تصمیم در شرکت ملی نفت اتخاذ گردید ولی درکل به نظر بنده پیمانکار قرارداد IPC باید دو مزیت اصلی داشته باشد: 1- سرمایه 2- تکنولوژی. سوال این است که این پیمانکارهایی که در آزادگان جنوبی کار به آنها واگذار کردند کدامشان سرمایه و تکنولوژی دارند؟ عملکرد اجرایی و توان تأمین مالی آنها در پروژههای در دست اجرای فعلی آنها چگونه بوده است؟
* آیا عملکرد شرکت ملی نفت باعث خشک شدن هورالعظیم شد؟
فارس: سوال آخر در خصوص بحث این روزهای مربوط به عملکرد شرکت ملی نفت ایران در هورالعظیم و باور برخی از فعالان محیط زیست به نقش شرکت ملی نفت در خشک شدن هورالعظیم است. آیا شما با سابقه و اطلاعاتی که در طرح آزادگان بیان کردید، این موضوع را می پذیرید؟
زارعی: توسعه در میدانهای واقع در هورالعظیم با انجام مطالعات جامع در روشهای قابل اجرا برای توسعه و مطالعات زیستمحیطی کامل کلید خورد و مجوزهای مربوطه نیز اخذ شده است. هر چند مشابه دو دهه اخیر به دلیل خشکسالی، بخش عمده هورالعظیم خشک بوده ولی در توسعه میدان جادهها و پدها و براساس کدهای ارتفاعی اعلامی از وزارت نیرو (سازمان آب و برق خوزستان) احداث شده است. گواه دیگر، این آبگرفتگی حدود 96 درصدی هور پس از بارشهای سال 98 بود که با وجود کالورتها و احداث شکافها و آبراهههای جدید، آب در تمامی پنج مخزن هورالعظیم توزیع شد و صیادی و حیات وحش و زندگی به هورالعظیم برگشت.
خوب اگر شرکت نفت تمایل نداشت یا مانع بود که آبگرفتگی تا حدود 96 درصد اتفاق نمی افتاد. شرکت ملی نفت ایران برای جبران آثار این آبگرفتگیها حدود 1000 میلیارد تومان دچار خسارت مستقیم شد و اگر خسارت گرانتر قطع تولید چندین چاه را هم اضافه کنیم، نتیجه میگیریم که شرکت ملی نفت ایران، رسالت خود را در مرحله اول حفظ محیط زیست و تالاب هورالعظیم و در مرحله دوم توسعه و تولید نفت تعریف کرده است.
این نکته مهم را هم توضیح دهم که هورالعظیم با احداث جادهها و دایکهای احداث شده در زمان جنگ تحمیلی و بعد از آن و قبل از ورود شرکت نفت برای توسعه، با دو دایک شمالی و جنوبی مرزی و دژ شهید باکری و چند جاده شرقی غربی، امام رضا، شط علی، شهید همت، سیدالشهداء به صورت مخازن پنج گانهای درآمده بود. در جریان سیل سال 98 با شکافها و پلهای موقت که در جادههای شط علی، همت، سیدالشهدا انجام شده و پل جاده امام رضا عملاً هورالعظیم به دو مخزن تبدیل شد.
خلاصه، عامل اصلی خشک شدن هورالعظیم عدم تخصیص حق آبه و خشک سالی بوده است. البته منکر تاثیرات حداقلی توسعه میادین در هور العظیم نیستیم، ولی عامل تعیینکننده و اثرگذار نبوده است. بالاخره 36 میلیارد بشکه نفت خام در زیر هورالعظیم ذخیره است و یک ثروت ملی میباشد.
در پایان امیدوارم که در این دو سه ماه باقیمانده تا پایان دولت دوازدهم و اکنون که پروژه گوره و جاسک رو به اتمام و عملیاتی شده است، طرح آزادگان جنوبی مجددا اولویت اول شرکت ملی نفت ایران قرار گیرد و دولت بعد نیز توسعه غرب کارون که پتانسیل بالایی برای افزایش تولید نفت کشور و در کنار آن عمران و محرومیتزدایی شهرها و روستاهای منطقه دشت آزادگان را دارد، در دستور کار جدی خود قرار دهد.
چالش اصلی توسعه میادین غرب کارون سرمایه و استفاده از تکنولوژیهای جدید برای افزایش ضریب بازیافت است و در صورت مهیا شدن این دو عامل تعیین کننده، ما خواهیم توانست مشابه بخشهای مشترک این میادین در کشور همسایه تولید داشته باشیم انشاا... .
مصاحبه از سید احسان حسینی
انتهای پیام/