اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

سیاسی  /  سایر حوزه ها

سناریوهای پیش روی ایران در مواجهه با طالبان جدید

«طالبان جدید» در شرایط حاضر به صورت یک واقعیت اجتماعی مسلط در صحنه حکمرانی افغانستان نقش آفرینی می کند. آنچه مهم است، نحوه مواجهه جمهوری اسلامی ایران با این پدیده است. چند سناریو در این زمینه مطرح است.

خبرگزاری فارس ــ یادداشت میهمان؛  رشید جعفرپور: «واقع گرایی» یکی از نحله های قدمت دار در نظریات روابط بین الملل است. مورگنتا از نظریه پردازان اصلی این نظریه است. به اعتقاد واقع گرایان، آنچه که سیاست خارجی کشورها را شکل می دهد در واقع، واقعیت هایی است که در جهان اتفاق می افتد. به این نظریه انتقادهای زیادی وارد شده، از جمله آرمانگرایان معتقدند که اگر بر این اساس بخواهیم فضای بین الملل را اداره نماییم دائما قدرتمندان و زورمداران حاکم خواهند بود و جهان عرصه تاخت و تاز زورمداران خواهد بود. آرمانگرایان معتقدند که بخشی از واقعیت های بین الملل بر اساس آرمانهای اخلاقی و ارزشی مشترک بشری، دائما در حال تغییر و ارتقاء است، آرمانهای اخلاقی که جهان را به سمت رعایت حقوق بشر، احترام به اعتقادات و باورهای ادیان و مذاهب و ده‌ها آرمان بشری دیگر هدایت می کند. حاصل این تلاقی ها، رویکرد «واقع گرایی آرمانگرایانه» را پدید آورده که با واقعیت های نظام بین الملل همخوانی بیشتری دارد.

پس از بیست سال حضور آمریکا و متحدانش در افغانستان و هزینه های بیهوده و سرسام آور، آنگونه فرار را بر قرار ترجیح داده و از این کشور خارج شدند که بخش بسیاری از ادوات نظامی خود را برای طالبان بر جای نهادند و حتی موفق به خروج کامل دیپلمات ها و شهروندان خود از افغانستان نشدند. حضوری که بیش از ۹۸۰ میلیارد دلار هزینه، بیش از ۲۳۰۰ سرباز کشته و نزدیک به ۲۰ هزار و ۶۶۰ سرباز ایالات متحده طی آن مجروح شدند و نه آن دموکراسی که قولش را می دادند برپا کردند و نه قادر به ایجاد ارتشی قوی در افغانستان بودند؛ ارتشی که ظرف 10 روز یا تسلیم طالبان شدند یا به کشورهای همسایه گریختند و به این ترتیب، دولت غنی سقوط و افغانستان به سیطره طالبان درآمد.

طالبان، یک واقعیت در صحنه بین الملل به وی‍ژه در منطقه غرب آسیاست. این جریان فکری به عنوان یک واقعیت، حدود 20 سال پیش با یک رویکرد افراطی در این منطقه ظهور و بروز یافت. اگر چه ریشه های فکری این جریان را می توان در اندیشه فقهی و کلامی این تیمیه یافت اما برش جدید این تفکر حدود دو دهه پیش در منطقه بروز یافت، تفکری که وجه خشونت، تعصب شدید و رفتارهای افراط آمیز زیادی از خود نشان داده و جنایات متعددی را برای بشریت به بار آورده بود. سالهای گذشته گرچه در ظاهر این تفکر سرکوب شد اما در این دو دهه طالبان با حمایت های پنهان و آشکار، توانست به بازآفرینی خود پرداخته و به شکلی مدرن با قدرت دیپلماسی و چانه زنی بیشتر با یک حرکت نظامی هدفمند در عرض مدت کمتر از دو ماه در صحنه سیاسی اجتماعی افغانستان نقش آفرینی نموده و ساختار سیاسی اداری آن کشور را تصاحب نماید؛ و به این ترتیب دولت افانستان به ریاست اشرف غنی و مدیریت اجرایی عبدالله عبدالله، به دلیل نداشتن پایگاه مردمی، اختلاف شدید در نحوه اداره کشور و نیز وابستگی به آمریکا، بدون مقاومت جدی، حاکمیت را تحویل طالبان داد.

در هر صورت «طالبان جدید» در شرایط حاضر به صورت یک واقعیت اجتماعی مسلط در صحنه حکمرانی افغانستان نقش آفرینی می کند. آنچه مهم است، نحوه مواجهه جمهوری اسلامی ایران با این پدیده است. چند سناریو در این زمینه مطرح است:

سناریوی اول: طالبان جدید همان طالبان دو دهه قبل است؛

بر طبق این احتمال، طالبان جدید همان تفکرات و عملکردهای دو دهه قبل را دارد و همانگونه عمل می نماید. طبق اصل فقهی «استصحاب» حکم در موضوع باقی می ماند تا زمانی که در موضوع تغییر ماهیتی صورت گیرد. یعنی در این مساله نیز اصل بر این است که طالبان جدید بر همان مبانی فقهی و عملکردی سابق خود عمل خواهد کرد، مگر اینکه تاکنون تغییراتی در آنها پدید آمده باشد. براین اساس عده ای معتقدند به دلیل عدم تغییر جدی در مشی طالبان، سیاست ما باید مخالفت با طالبان باشد و حتی اگر امکان داشته باشد در براندازی آن با گروههای مخالف طالبان در افغانستان همکاری نماییم. برخی از اظهارنظرها در سطوح مختلف سیاستگذاری سیاست خارجی ما موید این رویکرد است و برای اجرای این سیاست هم نحوه و چگونگی همراهی و همکاری با گروهها مخالف طالبان در افغانستان را هم پیشنهاد داده اند.

سناریوی دوم: طالبان جدید با طالبان دو دهه قبل متفاوت است؛

براساس این احتمال، چون دنیای سیاست، دنیای متغیری است و افکار و اندیشه ها در بستر زمان متحول می شوند، طالبان جدید با توجه به تجربه دو دهه گذشته و ناکامی های متعدد_ که حاصل عملکرد نامناسب آنها و عدم پذیرش شان در فضای عمومی افغانستان بوده_ در اندیشه و رویکردهای خود تغییرات اساسی داده اند. عملکرد دو ماهه آنها در فتح ولایات و شهرهای افغانستان نشان می دهد که هم در اندیشه و هم درعملکردشان تغییرات محسوسی به عمل آورده اند. تجربه تعامل با گروههای مختلف، برگزاری دیدارهای دیپلماتیک با کشورهای همسایه، اظهارنظرهای رسمی در مناسبات بین المللی، اتخاذ مشی مطالفت آمیز با مخالفان و مردم افغانستان، ایجاد آرامش نسبی در افغانستان بحران زده، و چندین نشانه دیگر حاکی از تغییر رویکرد اساسی در طالبان جدید است. بنابراین عده ای دیگر از سیاستگذاران و صاحبنظران از همراهی و به رسمیت شناختن سریع «امارت اسلامی افغانستان» به رهبری طالبان جدید و قانع کردن مخالفان برای پذیرش حاکمیت آنها در همسایه شرقی ایران دم می زنند.

سناریوی سوم: سیاست صبر راهبردی؛

 اینکه طالبان جدید، چه در اندیشه و چه عملکرد با طالبان دو دهه گذشته تفاوت کرده، اینکه شرایط افغانستان با سالهای قبل فرق کرده، اینکه مردم افغانستان نارضایتی های جدی نسبت به حاکمان سابق خود(اشرف غنی و عبدالله عبدالله) دارند، اینکه واقعیت های جدید منطقه غرب آسیا با چند دهه قبل تفاوت کرده، شکی در آنها نیست، اما همه اینها دلیل نمی شود که در اتخاذ سیاست عملی نسبت به تحولات افغانستان شتابزده و غیرمنطقی عمل کنیم. «سیاست همسایگی» ما ایجاب می کند که با دقت و هوشمندی و با تکیه بر اصول «عزت، حکمت و مصلحت» مبتنی بر رویکرد «واقع گرایی آرمانگرایانه» و احترام به خواست و اراده ملت افغانستان و در جهت صلح و ثبات منطقه ای، مسائل کشور افغانستان را رصد و تحلیل نموده و تصمیم عقلانه بگیریم. نه اندیشه و عملکرد گذشته طالبان و نه چند فعل و رفتار اخیر آنها، نه ذهنیت های عدم مطابق با واقع برخی تحلیل گران و نه خوشبینی غیرواقع بینانه برخی از سیاستمداران، نه ضرورت های کوتاه مدت داخلی ما و نه برنامه های بلندمدت غیرکارشناسی و ... هیچکدام نباید ما را در اتخاذ سیاست اصولی در مورد طالبان جدید به کج راهه بکشاند.

ما باید ببینیم آیا طالبان جدید طبق بیان خودشان «دولت همه شمول» _ که تامین کننده امنیت و رضایت همه گروهها و اقوام و مذاهب افغانی باشد_ را ایجاد می کند؟ آیا طالبان جدید نسبت به همسایگان رویکرد همکاری و عدم مداخله را دنبال می کند؟ آیا امارت اسلامی طالبان جدید اصول اساسی یک زندگی آبرومند و شرافتمندانه و مبتنی بر حقوق شهروندی اسلامی را برای ملت افغانستان فراهم می آورد؟ آیا طالبان جدید نسبت خود را با غرب و آمریکا و عربستان نسبت عدم وابستگی تعریف می کند؟ آیا طالبان جدید بنا را بر تعامل مثبت با دنیا تعریف می کند؟ و دهها سوال و مساله اساسی از این دست که در اذهان عمومی نسبت به طالبان وجود دارد. کارشناسان و صاحبنظران سیاسی و روابط بین المل باید پاسخ اساسی این سوالات را بیابند و در صورت تضمین صحیح و مناسب از سوی طالبان جدید، ایران باید فعالانه ورود نماید و تصمیم درست و منطقی بگیرد.

انتهای پیام/

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول