به گزارش خبرنگار سینمایی خبرگزاری فارس، تقریباً ۹۰ هزار آمریکایی بر اثر اور دُز (بیشمصرفی) در سال ۲۰۲۰ درگذشتهاند. شاید همین آمار وحشتناک در کنار گزارشی که «رودریگو گارسیا» سال ۲۰۱۶ در روزنامه واشنگتنپست خوانده بود، او برای ساخت فیلمی درباره اعتیاد ترغیب کرد؛ فیلمی که «چهار روز خوب» نام گرفت و نخستین نمایش خود را بهار امسال در جشنواره ساندنس تجربه کرد.
ساندنس ۲۰۲۱ شامل ۷۴ فیلم بود که به دلیل شیوع ویروس کرونا، بهصورت مجازی طی یک هفته برگزار شد. این جشنواره برای سال ۲۰۲۲ اعلام کرده است که دوباره به نمایش فیزیکی فیلمها (فقط برای افراد واکسینهشده) باز میگردد اما در عین حال برخی از فیلمهای مستقل را هم به صورت آنلاین اکران خواهد کرد.
* «اعتیاد»، معضل مورد علاقه سینما!
اعتیاد به معضل اصلی خیلی از کشورها تبدیل شده است. آدمی به همه چیز معتاد میشود: الکل، مواد مخدر، انواع دارو، نوشابههای گازدار، غذاهای آماده، بازیهای ویدئویی و ... . در سینما اعتیاد جان میدهد برای درامپردازی، چون بیهیچ پردہپوشی، تار و پود زندگی فرد را برملا میکند. گرچه در عالم ادبیات، کتابهای مربوط به خاطرات کسانی که قبلاً اعتیاد داشتهاند به یکی محبوبترین فرمهای ادبی مبدل شده، سینما هنوز با این سوژه در کلنجار است. همین سال گذشته بود که فیلم «ستارهبازی» با موضوع اعتیاد در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد. هر چند نتوانست توجهات چندانی را به خود جلب کند. در واقع، فیلمهای خوب زیادی در زمینه معضل اعتیاد وجود ندارد؛ این اواخر بهترینهایشان میآیند و دیده میشوند ولی تأثیری آن چنان باقی نمیگذارند. شاید همین سرنوشت در انتظار «چهار روز خوب» باشد که رودریگو گارسیا، با حس و عقلانیت فراوان آن را نوشته و کارگردانی کرده است و گلن کلوز و میلا کونیس صادقانه نقشهایش را ایفا کردهاند.
مجله «دنیای تصویر» داستان فیلم «چهار روز خوب» را چنین بیان کرده است: فیلم حکایت مالی (میلا کونیس) است، دختری جوان که ۱۰ سالی است به هروئین، متادون، شیشه و غیره اعتیاد دارد و نشانهای هم از ترکشان از خود نشان نمیدهد. ۱۴ بار سعی کردد ترک کند ولی باز در دامش فروافتاده. وقتی در سکانس افتتاحیه، درِ خانه مادرش دب (گلن کلوز) را میزند، دب احساس میکند که قبلا همه کاری برایش انجام داده است و کارگر نیفتاده، بنابراین مخاطب و دب هر دو این پرسش برایشان مطرح میشود: چه چیزی امکان دارد این بار متفاوت باشد؟ مالی با التماس از مادرش میخواهد به داخل خانه راهش دهد. ولی در همان حال دستش را جلوی دهانش گرفته و وقتی دب مجبورش میکند تا دستش را بردارد، به جای دندان، در ردیف بالای دهانش فقط لثهای سیاه وجود دارد.ژ
دب، مالی را به کلینیک ترک اعتیاد میبرد، و او سه روزی آنجا میماند و همان جاست که پزشک، روزنه امیدی به آنها نشان میدهد. او در آنجا داروی «نالتروکسان» را در اختیار مالی میگذارد که یک ماهی، حس نیاز به مواد را در بیمار از بین میبرد. ولی این در صورتی مؤثر میافتد تزریقی صورت نگیرد. به همین جهت، مالی به خانه برمیگردد و باید در آن چهار روز خوب، هیچ موادی تزریق نکند.
* بر اساس یک داستان واقعی درباره اعتیاد
فیلم براساس داستانی واقعی ساخته شده و طوری که به فیلم در آمده، آن را هم دیدنی کرده است، هم باورپذیر. با این وجود، تأثیری را که باید، روی مخاطب نمیگذارد. چون این ماجراها را قبلًا بارها دیدهایم، دنبال شاهدی محکم هستیم که نشان دهد طرف واقعا بهبود یافته است. البته چهار روز خوب به خاطر بازی واقع گرایانه گلن کلوز و میلا کونیس، ملموستر از فیلمی چون «پسر زیبا»ست. کلوز برای دخترش سنگ تمام میگذارد، در حالی که بارها از سوی او خیانت دیده است (مالی حتی یک بار حلقه ازدواج مادرش را هم فروخته) ولی این بار باید مثل نگهبان زندان از دخترش مراقبت کند تا به او فرصتی دیگر داده باشد.
بداخلاقی و بددهنی گلن کلوز، ضرورت اخلاقی مادری را نشان میدهد که برای نجات دخترش مجبور است بدرفتاری کند و او را تحت فشار بگذارد. هنرنمایی کونیس هم به همان اندازه کلوز متأثرکننده است. ولی اصولاً چرا در دام اعتیاد افتاده؟ فیلم تعدادی دلیل متضاد ارائه میدهد که در نهایت همگی درست هستند. اعتیادش در ۱۷سالگی آغاز شده؛ پایش موقع اسکی رگ به رگ شده و پزشک برایش «آکسیکانتین» (مسکن اعتیادآور) تجویز کرده و همین خشم دب را علیه جامعه پزشکی برانگیخته. در مرکز ترک اعتیاد، سر پزشک یا دستیارش فریاد میزند: «همه این ها زیر سر شماست» و تا حدودی درست هم میگوید. دلایل، ابعادی شخصی هم دارند، مثل ازدواج ناموفق دب و رها کردن بچهها. فیلم پر است از صحنههایی مربوط به گذشته مالی، که مناسب ولی تکراریاند: با شوهر سابق او (جاشوآ لئونارد) و دو فرزندی که رها کرده، آشنا میشویم. با خواهر وکیل و پدر خودخواهش ملاقات میکنیم. ولی اینها همه مصالحی است که در سریالهای تلویزیونی هم میبینیم.
در پایان، پرسش مهم این است که با وجود این همه تلاش، نکند دوباره به اعتیادش برگردد؟ (و فیلم در پاسخ، چرخشی دراماتیک دارد که انتظارش را نداشتهایم) با این وجود، همان طور که معتادهای کهنهکار به شما خواهند گفت، ترسناکترین جنبه زندگی یک معتاد، که همه کار میکند تا از آن بگریزد، این است که از چشم او زندگی کسالتبار است. و این مشکلی است که همه درامهای مربوط به اعتیاد با آن سروکار دارند. آنها دیدگاه آدم معتاد را بازتاب میدهند. و راستش، توصیف کسالت، راهحل جذابی برای التیامش نیست.
به نظر میرسد اکثر منتقدان هم چنین نظری دارند و «چهار روز خوب» را فیلم متوسطی ارزیابی کردهاند. چنانچه از ۷۵ نقد و امتیازی که در سایت معتبر «روتن تومیتوز» ارائه شده، متوسط امتیازها به ۵۲ درصد رسیده است.
فیلم در سینماهای محدودی اکران شده و البته امکان تماشای آنلاین آن هم وجود دارد و تا کنون ۸۲۸ هزار دلار فروخته است.
انتهای پیام/