به گزارش خبرگزاری فارس از شهرکرد؛ به مناسبت 6 ماهه شدن ثبت سوژه مطالبات آبداران چهارمحال و بختیاری در سامانه فارس من و بی‌پاسخ ماندن این مطالبه مهم و به حق کارگران، در ادامه روایتی متفاوت از این موضوع را ارائه خواهم کرد.
ماجرای همکاری یک خبرنگار با کارگرانی که قصد تجمع داشتند
درست خاطرم نیست که بیست و هفتم بود یا بیست و هشتم؛ ولی می‌دانم چند روز بعد از دهه فجر سال گذشته بود که تعدادی از آبدارانی که مدعی بودند 18 ماه حقوق نگرفته و چندین ماه است حق بیمه‌شان پرداخت نشده، با من به عنوان خبرنگار تماس گرفتند و گفتند تا یکی دو ساعت آینده تمام آبداران استان قرار است مقابل دادگستری یا استانداری تجمع کنند.
گفتند قبل از آغاز دهه فجر اعتراض مسالمت‌آمیزی در نمازخانه اداره آبفای استان داشتیم و با پا درمیانی یکی دونفر از مدیران آبفا قرار شد تا چند روز آینده مشکل‌مان حل شود؛ ولی نشد و تصمیم به تجمع عمومی داشتیم تا اینکه چند نفر از دوستان پیشنهاد دادند که ضد انقلاب در کمین است و در ایام دهه فجر به صلاح کشور و انقلاب‌مان نیست که تجمع کنیم؛ بگذاریم تا از این ایام عبور کنیم بعد اعتراض‌مان را از سوءمدیریت آبفا به گوش مسئولان بالادستی برسانیم.
به هر حال اولین چیزی که به ذهنم رسید این بود که آرام‌شان کنم و پیشنهاد دهم از مراحل قانونی و رسمی مطالبه به حق‌شان را پیگیری کنند؛ پا در میانی من جواب داد و قرار شد به جای کف خیابان، مطالبه خود را به یک مرجع قانونی ارجاع دهند؛ دقیقه نود هم محل تجمع و هم موضوع عوض شد؛ محل تجمع شد ستاد امر به معروف و موضوع هم به جای اعتراض شد دادخواهی!
جلسه با روضه‌خوانی کارگران آغاز شد
راهی ستاد امر به معروف شدیم، اول کارگران روضه خواندند، یکی گفت شرمنده زن و بچه‌ام هستم، دیگری گفت سه روزه خانه نرفتم چون تولد دخترم است و من دستم خالی است، دیگری گفت در این چند سال که مسئولیت تامین آب روستا را گرفتم حتی برای چند دقیقه هم آب روستا قطع نشده و هیچ مشکلی نبوده؛ دیگری سراغ بسته‌های معیشتی را می‌گرفت، یک نفر از آن طرف جلسه می‌گفت پسرم سه روزه دستش شکسته و پول گچ‌گیری ندارم و بیمه‌مان قطع شده؛ خلاصه پیش از آن جلسه به این تلخی ندیده بودم.
استاندار: تهرانم، آمدم پیگیری می‌کنم
دبیر امر به معروف با یکی از مسئولان استان تماس گرفت و گذاشت روی بلندگو؛ استاندار آن طرف خط بود؛ «آقای احمدی من تهران هستم به محض برگشتنم به استان موضوع را حتما پیگیری می‌کنم و همین الان هم به معاون سیاسی دستور می‌دهم تا برگشت من موضوع را پیگیری کند.»
راضی نشده بودیم و تجربه خوبی از این جملات نداشتیم؛ دوباره تماسی حاصل شد و باز هم روی بلندگو بود، "سلام علیکم" را که گفت متوجه شدم آقای دادستان است؛ «بله حاج آقا در جریان مشکل کارگران هستم، تهرانم آمدم استان حتما پیگیری می‌کنم این موضوع را.»
وعده سرخرمن آقای مسئول
یک ساعتی از جلسه گذشته بود آقای موجهی که از سر و وضعش معلوم بود از کارگران نیست با چند "یاالله یا الله" گفتن وارد جلسه شد، خودش را بالای جلسه به زحمت جا داد و پس از چند دقیقه آرام آرام لب به سخن باز کرد؛ بنده مسئول حراست آب و فاضلاب استان هستم و مدیر، پیگیری این موضوع را به من محول کرده است؛ آمده‌ام بگویم مشکل بیمه کارگران حل شده و نهایتا حق بیمه‌شان دو روز آینده به حساب تامین اجتماعی واریز می‌شود! چه خبر خوبی بود؛ یکهو دلم خواست بگویم «سلامتی آقای مهندس صلوات محمدی بفرستید» که حاج آقا پیش دستی کرد و گفت: «آقای مهندس شما در مقابل خبرنگاران و دوربینی که دارد این جلسه را ضبط می‌کند قول می‌دهید؛ اگر مطمئن نیستید وعده‌ای ندهید که انجام نشود!»
مسئول حراست: نگفتم مشکل 3 روز آینده حل می‌شود؛ گفتم حل شده!
با اعتماد به نفس عجیبی در واکنش به حاج آقا گفت: اگر مطمئن نبودم نمی‌گفتم؛ من نگفتم مشکل بیمه در دو روز آینده حل می‌شود؛ گفتم مشکل بیمه حل شده و در دو روز آینده به حساب مقصد واریز می‌شود؛ به نظرم وقت جلسه را نگیریم و بریم سراغ سایر مطالبات!
یکی از کارگران نتوانست تحمل کند و آمد وسط صحبت‌های مسئول حراست، حاج آقا یک ماه قبل هم که رفتیم در نمازخانه آبفا همین داستان بود؛ این جماعت وعده سر خرمن می‌دهند؛ فکرش را نمی‌کردم که امروز بعد از 6 ماه اینطور بشود؛ به غلط، به وعده‌های پوچ مدیر حراست اعتماد کردم؛ وارد شدم و به شوخی گفتم نگران نباشید این تو بمیری از آن تو بمیری‌ها نیست؛ ما پیگیری می‌کنیم.
مسئول حراست بعد از جلسه غیب شد
امروز 6 ماه از آن روز می‌گذرد، من هم حضوری ده‌ها بار مراجعه کردم، هم به ازای هر مراجعه حضوری چندین بار تماس گرفتم ولی متاسفانه هیچ‌گاه نتوانستم آن مسئول حراست را ببینیم یا با او تلفنی چند کلام صحبت کنم!
بعد از دو سه ماهی که خیلی پاپیچ شده بودم و حس کردند ول کن نیستم، روابط عمومی آبفا تماس گرفت و گفت "حاجی گفته موضوع آبداران ارتباطی به حیطه کاری حراست ندارد"! گفتم منظورتون از حاجی مسئول حراست است؛ گفت بله!
از آن روز به بعد من رفتم در لیست سیاه آبفا؛ نه مدیر، نه روابط عمومی و نه حراست هیچکدام پاسخ درستی به سؤالات من ندادند؛ امروز نمی‌دانیم آیا مشکل بیمه آبداران حل شده یا نه؟ نمی‌دانم پرداخت حقوق‌شان در چه وضعی است؟ نمی‌دانم آن شخصی که در آن جلسه آمد واقعا رئیس حراست بود؟ نمی‌دانم مسؤولان آبفا چرا قبل از دهه فجر آبداران را با رفتار مرموزشان تحریک به برگزاری تجمع می‌کردند؟ نمی‌دانم واگذاری زمین‌های انتهای کاشانی که به بهانه کسر بودجه مطرح شده بود با کدام نیت بیان شده بود و الان در چه وضعی قرار دارد؟
سؤالاتی که هیچ‌گاه جوابی برایشان دریافت نکردم
علاوه بر این نمی‌دانم لوله آب شهری که 20 روز پیش در شهر فارسان شکسته شده بود و چند روزی آب هدر می‌رفت و کسی جوابگوی مردم نبود و من می‌خواستم از استان پیگیری کنم به کجا رسید؟ آیا هنوز آب هدر می‌رود یا نه؟
چندین بار خواستم از مسؤلان اداره آب بپرسم مشکل فاضلاب بن که چند ماه گذشته به گفته فرماندار به یک معضل امنیتی و اجتماعی تبدیل شده امروز چرا به نتیجه نرسیده؟ خواستم در خصوص چرایی توقف پروژه آب شرب فرادنبه بپرسم؛ که هیچ کس را پاسخگو ندیدم.
و ده‌ها سؤال دیگر داشتم که مسئولان آبفا یا حرفی برای گفتن ندارند یا با این رفتار مشکوک دنبال ثبیت ناکارآمدی و بحران‌زایی دولت تدبیر و امید هستند؛ امیدوارم دستگاه‌های نظارتی با ورود جدی به نحوه عملکرد آبفا جلوی این رفتار تحریک‌آمیز مدیران را در روزهای پایانی دولت بگیرند.
انتهای پیام/3339
