اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

استانها  /  فارس

تجلی اسرار عاشقی در پیوندی آسمانی

آغاز ذیحجه نه فقط یک روز که نقطه آغاز ابدیت و سالروز تلاقی حقیقی آب و آینه و شاهد به ثمر نشستن یک عمر دلدادگی زمین و آسمان یعنی روز ازدواج دو دردانه آفرینش و دو انسان ماورائی یعنی سید الوصیین و سیدةالنساء العالمین (علیهما السلام) است و یک خبر تا همیشه سرتیتر ماند؛ مدینه در اول ذیحجه سال دوم هجری میزبانی نور را پذیرفت.

تجلی اسرار عاشقی در پیوندی آسمانی

به گزارش خبرگزاری فارس از شیراز، خورشید از غروب روی گردان بود و ماه مشتاق تابیدن، زمین از این که پاسخ یک عمر دست اشتیاق به آسمان دراز کردن را گرفته بود شادمان بود و آسمان مزد ایستادگی دورادورش در مسیر عشق را گرفت.

ملائک طبق‌کشان از آسمان راهی زمین شدند، هوا خندید و گل معطر شد و آب معنای مهر را فهماند و ستاره در جشن شادمانه بنی‌هاشم رقصیدن گرفت.

جهان طرحی نو در انداخت و خواست خدا با خواسته دل علی(ع) یکی شد و زهرای دردانه(س) به زمان افتخار ثبت این لحظه را داد.

خبر گوش در گوش پیچید، مردی زره‌اش را فروخت و آب و گلاب در کنار مهریه یک عروس آبرو یافت و تمام اسباب منزل دختر خدیجه خاتون(س)، که زیلو، سبو، دستاس، کاسه و جامی سفالین بود، در چند طبق راهی خانه نور شد.

زمان ایستاد تا  روشن‏ترین تلاقی آیینه و آب، در آوازهای روشن شهر زمزمه شود و دو بهار، توأمان، در فصلی گم شده در تاریخ، از راه رسیدند که با هم پیوند بخورند.

صدای هلهله زمینی نبود، هر چه می‌شنیدی آسمانی بود و هر چه می‌دیدی سادگی، تناسب، تفاهم و عشقی دلبرانه که تاریخ نمونه‌اش را به خود ندیده و نشنیده.

هاتفی می‌نواخت و فرشته‌ای بال می‌رقصاند و پدری پیامبرانه ناز دختر می‌فروخت به مردی که اوج مردانگی را بارها مهر و موم کرده و به دیواره آفرینش آویخته بود.

صدای عود، رود و بوی نمناکی عشق و ولیمه عروسی با هم درآمیخته بود و خبیثان سر از پنجره‌های خجالت درآورده و از دور نظاره‌گر این تلألو بی‌نظیر بودند، جنس نور متفاوت بود و جذبه درخشش عروس و داماد چشم هر بیننده‌ای را مسحور می‌کرد.

آسمان شلوغ‌تر از زمین بود، بایدی از  کرانه غیب ممکن شده بود و ساقی و کوثر در خلعتی زیبا، دست در دستان خدا و پر از شور و شعور به ندای حق لبیک گفتند و عاقد که رسول مهر و سکاندار سکینه جاوید بود خطبه خواند.

صدای بلی که به گوش فلک رسید دست و پایش، را گم کرد و هر چه گل در صندوقچه خلقت بود بر سر حاضران ریخت و علی داماد شد.

تمام غم فاطمه(س) که بی مادری بود در دریای عشق علی ریخت و شریک شادی‌اش شد، چه پیوندی مبارک تر از عقد عموزاده‌ها که به پشتوانه همین پیوند، در آسمان‌ها بسته شده و هنوز هم برای اهل زمین مبارک است.

نمی‌دانم دو نیمه سیب بودند و یا دو نیمه ماه، خورشید بودند یا تمثال پیوند زمین و آسمان و آرزوی زمان، آب و آئینه بودند یا مهر و ماه، ناز و نیاز بودند یا زن و مردی تاریخ‌ساز، هر چه که بودند پیوندشان دنیایی از درس بود و برای عده‌ای سرشار از ترس.

پیوندی آسمانی که خاصلش شجره طیبه امامت بود که نتیجه و ندیده و نویره‌اش نور من النور و هر کدام نور علی نور و جمعشان نور فوق کل نور.

سر دلبران را با خود آوردند و کلید گشایش رمز و راز تجلی خدا در انسان شدند، ساده آمدند و ساده آغاز شدند و امروز شروع الدینی از جنس بودنشان شد.

آمدند تا روزها و ماه‌ها و سال‌ها و قرون متمادی بگذرد و قصه عشقشان سرمشق جوانان پاک‌دل باشد، هم آنان که این روزها از دست خالی می‌نالند و نداشتن جسارتی علی‌گونه، آنان که شاید نخوانده یا باور ندارند که یک مرد برای رسیدن به نور از تمام دارائی‌اش گذشت، گوهرشناسی که قدر گوهر را درست فهمید و زرگری که زرنگار شد و در رسم‌الخط این پیوند که اذن راستین پرودگار بود، حسنین و زینب(ع) را ترسیم کرد.

جوانانی که از سقف آسمان و آسمان بانک غافل‌ هستند و نداشتن سرپناه را بهانه تن ندادن به ازدواج می‌کنند، دخترانی که دست خالی پدر را پیش چپای خود می‌بینند و توکل شروع ساده را ندارند و پدرانی که رسم پیامبرشان را فراموش کرده‌اند و ناز دخترشان را به روزهای نیامده می‌فروشند.

آری امروز یک آغاز است برای ساده بودن و ساده دیدن و ساده یکی شدن، برای پاسخ به تمنای درون، برای لبیک به به فریاد عشق و برای حضور در محضر آب و آینه.

برای پیوستن و دل در گرو محبت یکدیگر سپردن، برای آغازی که الگویش این پیوند آسمانی است و ره‌توشه‌اش دعای عروس امروز و آمینش نوای الهی و ربی من لی غیرک داماد مدینه.

راستی که چقدر زیبا است پشت سر این زوج راهی یکی شدن و دل به دریای عشق زدن، چقدر بی مثال است لحظات ناب عشق ورزی این دو اسطوره که هزاران لیلی و مجنون، رومئو و ژولیت همچنین فرهاد و شیرین در مکتبشان  هنوز دبستانی‌ هستند.

پس وقت آن رسیده که شما مرد جوان دم بخت، دل به دریای توکل بزنی و علی‌گونه کفو خودت را با در طبق اخلاص گذاشتن هر آنچه داری، عاشقانه سوار بر توسن آرزوهای کوچک و ممکن کنی و راهی خانه‌ای کوچک با سقفی بلند شوی و در این خانه نور و سرور را مهمان دنیایت کنی.

و شما بانو، صادقانه و عاشقانه تمام ناز وجودت به نیاز دلش بسپار و پاسخ تمنای درون و استجابت دعایش باش و زهرا وار حریر سفید عروسی را بدون هیچ دلبستگی و تجملی بپوش و ببخش و راهی خانه‌ای در از عشق و آرزوی ممکن شو و مهد پرورش رهپویان فرزند فاطمه و علی(ع) را آنچنان آب و جارو کن که هیچ باد و طوفان و خار و خسی بوی عطر و طعم تازه بودنت را با خود نبرد و نیازارد.

انتهای پیام/س

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        تازه های کتاب
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول