به گزارش خبرگزاری فارس، اسماعیل احمدی، دکترای ارتباطات طی یادداشتی نوشت: بدون تردید انسانها علاقمند به حضور در کنار یکدیگر میباشند و به زندگی اجتماعی گرایش دارند خواه بر اساس غرایز مادی و منافع دنیوی؛ خواه بر پایهی فطرت بشری و تکامل معنوی.
در شکلگیری اجتماع، علل و عوامل مختلفی دخیل هستند که برخی ناخودآگاه و از سر جبر میباشد مانند اجتماع مسافران در مترو یا بازار و ...؛ و گاهی نیز خودآگاه و از روی اختیار میباشد همچون اجتماع جمعی از جوانان در یک تیم ورزشی یا هیات مذهبی یا گروه جهادی و ... .
آنچه حایز اهمیت و مورد توجه میباشد حفظ و تقویت و تعمیق اجتماع است که همواره مورد تاکید دین مبین اسلام میباشد. بر خلاف طراحی نظام سلطه که همواره در پی تحمیق و تضعیف اجتماعات بشری است از فروپاشی نظام خانواده که اولین و مبنایی ترین و مهم ترین اجتماع انسانی است تا سایر اجتماعات معنوی و مذهبی ادیان.
منشعب و متاثر از این نگاه غربی؛ متاسفانه همواره نگاه به جامعه و شهر نیز از منظر سخت افزاری بوده است لذا در حوزهی نرم افزار سبک زندگی، علی رغم محتوای غنی و موجود در آموزههای دین؛ کار جدّی صورت نپذیرفته است. آنگونه که رهبری حکیم و فرزانهی انقلاب نیز بارها به این موضوع اشاره داشته اند: «اگر ما در این بخشی که متن زندگی است، پیشرفت نکنیم همهی پیشرفتهایی که در بخش اول کردیم (علم- اختراع- صنعت- سیاست- اقتصاد- اقتدار سیاسی و نظامی و ...) نمیتواند ما را رستگار کند، نمیتواند به ما امنیت و آرامش روانی ببخشد. همچنان که میبینید در دنیای غرب نتوانسته. در آنجا افسردگی هست، نا امیدی هست، از درون به هم ریختن هست، عدم امنیت انسانها در اجتماع و در خانواده هست، بی هدفی و پوچی هست؛ با اینکه ثروت هست، بمب اتم هست، پیشرفتهای گوناگون علمی هست، قدرت نظامی هست. اصل قضیه این است که ما بتوانیم متن زندگی را، این بخش اصلی تمدن را اصلاح کنیم. البته در انقلاب، در این بخش، پیشرفت ما چشمگیر نیست» (دیدار با جوانان خراسان شمالی 23/07/91)
توجه نگارنده از این سطور؛ نادیده گرفتن و بی توجهی به زیر ساختهای اساسی شهر در حمل و نقل مناسب، رفع آلودگی، توجه به محیط زیست و سرانهی فضای سبز، توسعه اماکن تفریحی، احداث ورزشگاهها و سالنهای تئاتر و سینما، توسعهی ناوگان عمومی و ... نیست؛ بلکه گلایهای است از مدیران شهری، در غفلت از بخش اصلی تمدن سازی، یا همان عقل معاش که اصل و اساس متن و بطن زندگی اجتماعی را شکل میدهد که زندگی را صرفا محدود به پول در آوردن و پول خرج کردن نمیداند و از تحمیق انسانی؛ جامعه را به تعمیق بشری سوق میدهد.
توجه به اجتماع از بُعد محتوایی و نرم افزاری در راستای تمدن سازی؛ ساخت جامعه را به سوی کمالات و قلههای متعالی سوق خواهد داد آنگونه که شایستهی شهروندان متمدن تهرانی است و در عین حال، ضرورتی انکار ناپذیر برای پایتخت ایرانِ سربلند؛ در همین خصوص، رهبری عزیزتر از جان مان نیز تاکید دارند: «تهران از یک طرف نماد آبادانی، صلاح، سعادت و سبک زندگی در کشور است و از طرف دیگر به عنوان الگو و خط دهنده برای شهرهای سراسر کشور، مطرح است ... باید هرچه ممکن است محیط زندگی شهر، به گونهای طراحی و ساخته شود که تحقق سبک زندگی اسلامی، راحت تر، امکان پذیر باشد» (23/10/92)
وقتی به جامعه از منظر عقل معاش نگریسته شود و از زندگی صرفا صنعتی به اولویت اصالتهای ناب انسانی توجه نماییم؛ آنگاه زندگی اجتماعی در شهر، و در کوچه و خیابانهای پایتخت؛ رنگ و بویی دیگر خواهد یافت. روابط بشری، تعاملات میان فردی و ارتباطات اجتماعی به سوی قلههای انسانیت صعود کرده و انس و مهربانی، صفا و صمیمیت، نوع دوستی و مشارکت، یکدلی و همرنگی در اجتماع به گونهای بارز و مشهود، نمایان خواهد شد آنگونه که در جامعهی مهدوی، وعده داده شده است و در مدینهی فاضله انتظارش را داریم؛ از رفتار هر شهروند با خانواده، دوست و همسایه و همکارش؛ تا مواجههی او با طبیعت و جمادات و سایر موجودات؛ از کردار افراد در محیط شهر و اداره و مغازه تا احترام به قوانین.
در این صورت به دلیل افزایش «دانایی» شاهد ارتقاء چشمگیر «توانایی» شهروندان هستیم که خود، سخت افزار حیات را اعم از آنچه در صنعت و سیاست و اقتصاد و ... اشاره شد؛ میسازند و بالندگی و شکوفایی و عمران و پیشرفت و تعالی همه جانبه را برای یک شهر متمدن و نوین رقم میزنند. شهری الگو با شهروندانی با کمالات و مشارکت جو در راستای تحقق تمدن نوین اسلامی؛ «ما ملتی هستیم با آرمانهای بلند، با حرفهای بزرگ، که میخواهیم خودمان را به قلهها برسانیم» (امام خامنهای- 17/02/93) شهری که امانت داری، صداقت، مهربانی، کمک به محرومان، عدالت خواهی، نشاط و شادابی، روابط عاطفی، شایسته سالاری و ... در آن موج میزند و ریا و نفاق، دزدی و دروغ، فساد و تبعیض و ... رنگ میبازد.
بدون شک در تحقق اینگونه شهری انسانی و آرمانی؛ همگان از آحاد و اقشار مختلف نقش دارند اگر چه جایگاه برخی نظیر معلمان، هنرمندان از شاعران نامدار تا نویسندگان حاذق و فیلمسازان مجرّب و حتّی نواهای ناب موسیقی دانان اصیل در کنار تصویر گرانِ خلاق و معمارانِ صاحب اندیشه و ابتکار؛ در تشکیل این تمدن سازی برجسته تر میباشد.
پس باید طرحی و نگاهی نو به شهرمان در اندازیم و کلیشههای شکست آمیز کنونی را به دلیل بی تخصصی و کم آگاهی مدیران شهری، شکسته؛ و آرمانهای واقع بینانهی مغفول در اجتماع بشری را برای تحقق زندگی ناب اجتماعی در کمالِ آرامش و تمامِ آسایش، آنگونه که در شأن پایتخت ام القرای جهان اسلام است محقق نماییم و این مطلوب، قطعاً تحقق یافتنی است با حضور و مشارکت مردمی و تقویت فرهنگ کار جمعی.
انتهای پیام/