خبرگزاری فارس ـ گروه کتاب و ادبیات ـ عباس درویش توانگر: وظیفه جشنوارهها این نیست که سالی یک بار بیایند، یک عده را ببرند بالای سن و تعدادی لوح و نشان و احیاناً کارت هدیه بگذارند کف دستشان و بگویند: برای فلان آقا یا بهمان خانم دست بزنید. جشنوارهای که نتواند یک نگاه سراسری و طولانیمدت به فعالیتهای حوزه زیر پوشش خود داشته باشد، عین کف روی آب است. یک دورهای میدرخشد و اسم خودش و منتخبانش را میاندازد سر زبانها و دیگر هیچ. میرود پی کارش تا سال بعد.
جشنواره شعر فجر، امسال دو تا کار خوب انجام داد که یکی از آنها تکرار تجربه سازماندهندگان جایزه جلال آلاحمد بود. در واقع، وقتی هر دو برنامه فرهنگی، یک آبشخور دارند و آن، مرکز تازه نامیافته گسترش شعر و ادبیات است، کاری که در جشنواره شعر فجر شد، تکراری هم به نظر نمیرسد.
این دو کار خوب، ناظر بودن، نگاه کردن و پایش و تماشای یک عمر تلاش هنری پیران قوم ادبیات و فرهنگ این سرزمین مهربان است. در جایزه جلال، حبیب احمدزاده، داوود امیریان، گلعلی بابایی، محمدرضا بایرامی، حمید حسام، احمد دهقان، اکبر صحرایی، داوود غفارزادگان، قاسمعلی فراست، مجید قیصری، رحیم مخدومی و علی موذنی به عنوان چهرههای برتر بخش ویژه دفاع مقدس انتخاب شدند و در جشنواره شعر فجر، حسین اسرافیلی، مرتضی امیری اسفندقه، عباس باقری، عباس براتیپور، پرویز بیگی حبیب آبادی، محمدحسین جعفریان، عبدالرضا رضایینیا، قادر طهماسبی (فرید)، محمدرضا عبدالملکیان، علیرضا قزوه، عبدالجبار کاکایی، علیمحمد مودب، یوسفعلی میرشکاک و سیمیندخت وحیدی، با همین عنوان در شعر، برازنده افراد بالادست شدند.
چرا انتخاب این افراد به عنوان کارنامهداران یک دوره ۴۰ ساله تا این اندازه مهم است؟ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که والی فرهنگی کشور است، اگر استمرار کوششهای نامداران شعر و داستان را نبیند، پس کی باید ببیند کسی مثل استاد عباس براتیپور در چهل و چند سال گذشته چه رنجی بر خود هموار کرده و در مسیر سرودن شعر انقلاب و دفاع مقدس، نه... هر جایی که لازم بوده پای امام و انقلاب و میهنش بایستد، چه خون دلهایی خورده است؟ اگر قرار باشد جشنواره شعر فجر اینها را نبیند و اگر جایزه جلال نخواهد حبیب احمدزاده را و کارهای او را که مصداق «یکی مرد جنگی به از صد هزار» است، نبیند، به چه درد میخورد؟
علاوه بر اینکه جایزه و جشنواره جلال و فجر، به این کوششهای درازدامن و مداوم توجه دارند، به مسأله معیشت کسی که جان و سلامت خود را در یک جاده چهل و چند ساله، خرج انقلاب و وطنش کرده هم بیتوجه نبودهاند. اگر حواس سازماندهندگان این دو برنامه فرهنگی به موسپیدان شعر و داستان نبود، غفلتی نابخشودنی به شمار میآمد و حالا که هست، چرا این رفتار را ـ که اساتید عالی ادبیات را بزرگ میشمارد ـ ستایش نشود؟
راستی جشنواره شعر فجر، یک کار جالب دیگر هم امسال مرتکب شد! و آن، تجلیل از پنج نفر در بخش بیتکرار «نفسهای شعر در روزگار کرونا» بود. جشنواره شعر فجر از بین افراد و مجموعههایی که در شرایط گسترش ویروس کرونا نه تنها دست روی دست نگذاشتند، بلکه از محدودیتهای کرونایی، برای شعر و ادبیات فارسی فرصت ساختند، تقدیر کرد. محمودرضا اکرامیفر، مریم حائری، محمدکاظم کاظمی، محمد میلانلک و محمدحسین نعمتی، کسانی بودند که در این بخش تقدیر شدند.
از بین این افراد، فقط اگر بخواهیم یکی را مثال بزنیم که در عصر کرونازده، چه همت والایی از خود نشان داد، میشود دست روی محمدکاظم کاظمی گذاشت که در یک سال گذشته، فقط حدود ۲۷۰ پست در اینستاگرام خود منتشر کرده است. از بین این همه متن و مطلب و ویدیوی انتشاریافته، شمار برنامههای زنده روزانه و شبانه این شاعر راد و ادیب ارجمند، کم از ۱۰۰ نیست. «امروز با بیدل» و «شبی با بیدل»هایش هم که برنامههایی بسیار پرمخاطب و متونی گیراست با حدود لااقل پنج هزار بیننده و خواننده و لایککننده! اگر محمدکاظم کاظمی، روزی یک جلسه نه، هفتهای یک جلسه که سابق بر این در مشهد برپا میکرد، راه میانداخت، چند نفر میتوانستند در این آشفتهبازار ترافیک و راهبندان و گرفتاریهای روزمره پای صحبتهای او و دیگر شاعران بنشینند.
جشنواره شعر فجر این فرصتیابیها از دل تهدیدها و محدودیتها را قدر دانسته و چه خوب کرده که در روزگار کرونازده ما، حواسش به این انجمنهای رونقیافته مجازی هم بوده است.
انتهای پیام/