به گزارش خبرگزاری فارس از شیراز، سی و نهمین جشنواره فیلم فجر امسال تحت شعاع بیماری کرونا و تبعات آن برگزار شد. دیگر از شلوغی و ازدحام سالن و حضور مردم در مقابل سالنهای اکران فیلم در صفهای طولانی خبری نبود.
صندلیهای سالن در فواصل معین، منتظر حضور تماشاگران بودند و ظرفیت سالن طبق اعلام ستاد کرونا، ۳۰ درصد پذیرای حضور مردم در سینما ایران و مجتمع هنری فرهنگی آفتاب بود.
پس از طی ۲۰ سال از حضور در جشنواره فیلم فجر، برای نخستین بار سالن را این چنین خلوت میدیدم اما تماشای فیلمی متفاوت از یک کارگردان فیلم اولی(فیلم یدو) تماشاگری و تامل را حتی با وجود ماسکی که از چند ساعت پیش از حضور در سینما بر چهره بود، خالی از لطف ننمود.
جشنوارهای با حضور جوانان تازه نفس
جشنواره فیلم فجر در شیراز امسال در حالی برگزار شد که اثری از فیلمسازان قدیمی و صاحب سبک سینمای ایران نبود و بیشتر فیلمسازان جوان یا میان قامت سینمای حضور داشتند که در بین آنها محمدحسین مهدویان و نرگس آبیار از شاخصترین به شمار میروند.
کاوه صباغزاده که پیش از این، با فیلم ایتالیا ایتالیا به ابعاد زندگی مشترک، چالشها و تالمات روحی زوجین را با زاویهای متفاوت روایت کرده بود، امسال فیلم رماتیسم عماد و طوبی را در جشنواره داشت.
همچنین روح الله حجازی صاحبِ فیلم های زندگی مشترک آقای محمودی و بانو، آقا و خانم میم، امسال فیلم سایه روشن را به جشنواره عرضه کرده بود.
علی غفاری کارگردان فیلم موفق استرداد که از پروداکشنهای سینمای ایران به شمار میرود و به واقعه انتقال شمشهای طلا از شوروی به ایران در رژیم سابق اشاره می کرد امسال فیلم فیلم تک تیرانداز متعلق به ژانر دفاع مقدس را در جشنواره عرضه کرد.
محمدحسین مهدویان و نرگس آبیار به ترتیب با فیلمهای شیشلیک و ابلق در جشنواره فیلم فجر حضور داشتند.
مهدویان که کار خود را با مستندسازی آغاز کرده است، در نخستین فیلم سینمایی مهدویان ایستاده در غبار که به شیوه مستند-داستانی روایت شده به زندگی شهید احمد متوسلیان در میدان مبارزه و سلوک او با مردم پرداخت.
تاثیرپذیری این فیلمساز جوان از وجوه مستند و واقعیتنمایی، رگههای از مستندسازی را در آثار داستانی او نمایان کرده است که این شاخص در تاثیرگذاری و ارتباط آثار او با مخاطب موثر است.
ماجرای نیمروز فیلم بعدی او بود که به وقایع اوایل انقلاب پیرامون حملات مسلحانه، درگیری گروهک منافقین با نیروهای انقلابی و کارشکنی آنها پس از عزل بنیصدر پرداخته است.
فیلم لاتاری اثر بعدی مهدویان، یک ملودرام تلخ اجتماعی پیرامون سوءاستفاده از دختران ایرانی در کشورهای عربی است که در گیشه اقبال عمومی فراوانی یافت و جز فیلمهای پرفروش سال بود.
پس از آن او فیلم رد خون را با فضایی مشابه ماجرای نیمروز و با نگاهی به جنایتهای گروهک منافق ساخت و در این اثر به حوادث عملیات مرصاد و خنثیسازی خیانتهای منافقین پرداخت. مهدویان امسال فیلم شیشلیک را در جشنواره عرضه کرد.
نرگس آبیار که نخستین فیلم خود را به عنوان اشیاء از آنچه در آینه می بینید به شما نزدیک تر است، ارائه کرده بود با اثر دوم خود شیار ۱۴۳ که به روایت انتظار مادران اسرا و شهدای جاویدالاثر میپرداخت، اثری درخور تأمل در سینمای دفاع مقدس تولید کرد و جایگاه خود را به عنوان بانویی فیلمساز که جریانسازی را میشناسد در سینما تثبیت کرد.
پس از آن فیلم نفس را که نوستالژی دهه ۶۰ برای کودکان و نوجوانان بود، تولید کرد . همچنین فیلم ملودرام - اکشن شبی که ماه کامل شد با حضور الناز شاکردوست و هوتن شکیبا که به ماجرای واقعی ازدواج برادر مالک ریگی با دختری تهرانی و سرگذشت تلخ این دختر، در بستر حوادثی پس از گرایش همسرش به گروهک تروریستی ریگی، میپرداخت. این بانوی کارگردان، امسال فیلم ابلق را به جشنواره عرضه داشت.
یدو؛ رفتن به وقت دلتنگی...
یدو فیلمی متفاوت با محوریت حصر آبادان است. تاکنون راجع به اشغال خرمشهر فیلمهای متعددی تولید شده که بیشتر آنها نظیر سرزمین خورشید، کیمیا و دوئل از آثار احمدرضا درویش بوده است.
در فیلمها و سریالهای دیگر نیز به موضوع اشغال یا فتح خرمشهر پرداخته شده اما حصر آبادان موضوعی است که کمتر در سینمای ایران به آن پرداخته شده و طی سالهای اخیر تنها فیلم آبادان آبان ۶۰ با این مضمون عرضه شده است.
یدو به محاصره آبادان در بستر یک جامعه بومی محلی و به طور مشخص به یک خانواده میپردازد.
فیلمی خوشساخت و روان، با ضربآهنگهایی که درست و در جای خود به کار گرفته شده است. تا نیمه اول فیلم و فصلهای ابتدایی، هر آن که لحظاتی شاد و مفرح سپری میشود، بلافاصله حادثه تند با افکتهای سنگین و مهیب رخ می دهد به طوری که این تکرار، مخاطب را شرطی کرده و در سکانس های بعدی او منتظر است پس از هر لحظه مفرح و شاد، صدای انفجار خمپارهای را بشنود که این روند در سکانس مراسم جشن بومی بیش از سایر قسمتها نمود دارد و فیلمساز از همان ابتدای تیتراژ، ریتم اثر را معرفی کرده و ما را با فیلمی مواجه میکند که قرار است لحظاتی غافلگیرمان کند.
یدو، پسر نوجوانی است که همراه با مادر، برادر و خواهر کوچکترش در آبادان زندگی میکند. ننه یدو، زنی میانسال با بازی ستاره پسیانی، نمونه زنی است که مقاومت کرده و نمیخواهد تحت هیچ شرایطی حتی در اوج جنگ، وطن و زادگاه خود را ترک کند.
او مشاهده می کند تمامی اهالی آبادان را ترک کرده و بیشتر محلات، خالی از سکنه شده اند و هنگامی که با یکی از افسران شهربانی مواجه میشود که آنها را توصیه به ترک محل میکند، ننه یدو میگوید: اگر همه بروند که نمیشود و در این شرایط باید در هر محلهای، چراغ یک خانه روشن باشد.
از سوی دیگر یدو می خواهد که خانواده اش از آنجا مهاجرت کنند و مثل سایر همشهریان آبادان را ترک نمایند. ننه یدو اما با شرایط سخت در شهر میماند و مقاومت میکند اما حوادث متعدد، مقاومت او را میشکند.
یدو اگر چه خواهان مهاجرت خانواده است اما سعی میکند مادر را متقاعد کند که در شهر بماند و با نیروهای دیگر بسیجی در مقابل حملات بعثیها مقاومت کنند. در این میان با یک پسر اصفهانی آشنا میشود که سازنده چاشنی ادوات جنگی است.
یدو، نوجوانی تیزبین و کنجکاو است که شخصیت اثرگذاری دارد و در موقعیتهای مختلف، افراد را متقاعد میکند و این موضوع دقیقا در تنگناها رخ میدهد.
این فیلم میتواند در انتقال ارزشها و آرمانهای دفاع مقدس به نسل نوجوان تاثیرگذار باشد. فیلمی که مخاطب نوجوان و بزرگسال را توام با یکدیگر جذب میکند و اثرگذاری یکسانی دارد چرا که قهرمان فیلم مخاطب را همراه کرده و اثر همذاتپنداری دارد.
کشمکشها و افت و خیز روایی، از نیمه دوم فیلم آغاز میشود. یدو نمیتواند مادر را متقاعد به مهاجرت کند و مادر نیز نمیتواند او را متقاعد کند که از مقاومت و حضور در کنار نیروهای بسیجی دست بردارد.
تا بالاخره مادر در قبرستان و موقع فاتحهخوانی برای همسرش، متوجه عمق فاجعه شده و درمییابد که نیروهای بعثی تا نزدیکی شهر آمدهاند و پس از حوادثی، بالاخره متقاعد می شود که شهر را ترک کنند.
سکانس پایانی فیلم، پس از اینکه به دلیل همراه داشتن بز، از ورود ننه یدو به لنج جلوگیری میشود و اصرار آنها فایدهای ندارد، مادر که به سختی حیوان مثمرثمر به حال خانواده را رها میکند و همراه سایرین وارد لنج میشود، با صحن پریدن یدو در آب و رساندن خود به ساحل، مواجه میشود.
یدو مادر را از خطر دور میکند و خود برای مقاومت به شهر باز میگردد که این امر پایانی تکاندهنده و دور از انتظار را رقم میزند.
ستاره پسیانی، دختر آتیلا پسیانی و فاطمه نقوی و نوه جمیله شیخی از یک خانواده سینمایی است که به پشتوانه سالها بازی در تئاتر به بازیگری کاربلد و گزیدهکار تبدیل شده است.
او برای نخستین بار نقشی را اجرا کرده که هم به لحاظ سن و سال هم استایل شخصیتی و نوع بازی، بسیار با او فاصله دارد.
بازی ستاره پسیانی در این فیلم گرچه چشمگیر نیست اما متفاوت بوده مشخص است که بازیگر برای مفاهمه نقش، تلاش کرده خود را در قالب زنی که در شرایط جنگ، قصد ترک زادبوم خود را ندارد و به خاطرهها و یادگارهای زندگیاش پایبند است، نزدیک کند. پسیانی با آن گریم سنگین و لهجه بومی آبادانی، به واقع نقشی اثرگذار از خود به یادگار گذاشته است.
یدو مرا به یاد گزارش گوشوارههای خونی اثر خانم حنان سالمی، همکارمان در اهواز میاندازد. گزارشی عینی و ملموس که روایتگر یکی از اهالی بومی از اشغال و فتح خرمشهر است.
یدو که جوایز شاخص جشنواره بینالمللی فیلم فجر نظیر سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی، سیمرغ بلورین بهترین فیلم و دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش اول زن را به خود اختصاص داده است، به عنوان نخستین اثر مهدی جعفری بار دیگر نشان داد که فیلم اولیها نیز توانمندی ارائه اثری قابل توجه را دارند.
اثری که جسورانه در بستری آکنده از آتش و ادوات جنگی با کاراکترهایی ملموس و دلنشین، روایتگری میشود. فیلم اولی که ریسک کرده و سراغ سوژهای ناب و کمتر دیده شده، رفته است و البته اثری خوشریتم با تلفیق متناسب فرم و محتوا فراهم آورده است.
علاوه بر فیلمنامه منسجم و بازیهای یکدست، بهرهگیری از رنگ، نور، افکتها و موزیک متن، کارکرد محتوایی یافته و مخاطب را با خود همراه میکند هر چند تدوین گاهی الکن است و روایت را کند میکند اما در کل فیلم یدو اثری خوش ساخت است که سنجیده و فکر شده، به عرصه رسیده است.
انتهای پیام/س