اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

فرهنگ  /  غرب از نگاه غرب

آیا جو بایدن می تواند اعتماد از دست رفته را نسبت به آمریکا بازگرداند؟

بسیاری از متحدین آمریکا می پرسند که چه اتفاقی دارد برای دمکراسی آمریکایی می افتد. چگونه می توان به کشوری که توانسته است یک رهبر سیاسی به عجیبی ترامپ را در سال 2016 تولید کند اعتماد کرد که چنین رهبری را در سال 2024 یا 2028 بازتولید نکند؟ آیا رو به افول بودن دمکراسی آمریکایی است که باعث غیرقابل اعتماد شدن این کشور می شود؟

آیا جو بایدن می تواند اعتماد از دست رفته را نسبت به آمریکا بازگرداند؟

گروه غرب از نگاه غرب خبرگزاری فارس: دوستان و همپیمانان آمریکا نسبت به ایالات متحده بی اعتماد شده اند. اعتماد ارتباط نزدیکی با حقیقت دارد و پرزیدنت دونالد ترامپ به شکل بدنامی از حقیقت دور است. تمام روسای جمهور آمریکا دروغ گفته اند، اما این دروغ ها هیچگاه در مقیاسی چنین بزرگ که بتواند روند اعتماد را سست کند نبوده است. نظرسنجی های بین المللی نشان می دهند که قدرت نرم جاذبه آمریکا در طول دوران ریاست جمهوری ترامپ به شدت کاهش پیدا کرده است.
آیا رئیس جمهور منتخب جو بایدن می تواند این اعتماد را احیا کند؟ در کوتاه مدت بله. یک تغییر سبک و سیاست جایگاه آمریکا را در اکثر کشورها بهبود خواهد داد. ترامپ در میان روسای جمهور آمریکا فردی بیرون از حلقه پایوران حکومتی بود. ریاست جمهوری اولین شغل او در زمینه حکومت داری بوده است، بعد از آنکه  زندگی حرفه ای خود را در جهان صفر و صدی املاک و مستغلات شهر نیویورک و ریالیتی شوهای تلویزیونی صرف کرد؛ عرصه هایی که در آنها  اظهارنظرهای  زشت و اهانت آمیز توجه رسانه ها را به سمت انسان جلب و به او کمک می کند تا دستور کار را در کنترل خود بگیرد. 

برعکس بایدن یک سیاستمدار کارکشته با تجربیات طولانی در سیاست خارجی است که از چندین دهه حضور در سنا و هشت سال معاونت ریاست جمهوری حاصل شده است. از زمان برگزاری انتخابات اخیر به این سو، اظهار نظرها و انتصاب های اولیه بایدن تاثیری عمیقا دلگرم کننده بر همپیمانان آمریکا داشته است. مشکل ترامپ در ارتباط با همپیمانان آمریکا، شعار «اول آمریکا»ی او نبود. همانطور که در مقاله ام «آیا اخلاقیات اهمیت دارد؟ روسای جمهوری و سیاست خارجی آمریکا از جی اف کندی تا ترامپ» توضیح داده ام، روسای جمهوری با صیانت از منافع ملی است که مورد اعتماد قرار می گیرند. در این میان مسئله اخلاقی مهم این است که یک رئیس جمهور منافع ملی را چگونه تعریف می کند.
ترامپ تعاریف معاملاتی ضیقی را از منافع ملی انتخاب کرد و به گفته جان بولتون مشاور امنیت ملی پیشین او، گاهی اوقات او منافع ملی را با منافع شخصی، سیاسی و مالی خودش اشتباه می گرفت. برعکس بسیاری از روسای جمهوری آمریکا از زمان هری ترومن به بعد، اغلب دیدگاه جامع تری را نسبت به منافع ملی اتخاذ کرده اند و آن را با منافع خودشان اشتباه نگرفته اند. از نظر آمریکا کمک به دیگران در راستای منافع ملی آمریکا قرار دارد و حتی از گذاشتن نام خود به پای طرح مارشال برای همکاری در بازسازی های پس از جنگ در اروپا خودداری کرد.
برعکس ترامپ اتحادها و چندجانبه گرایی را تحقیر می کرد، نگاهی که  خیلی زود آن را در نشست های گروه 7 و ناتو به نمایش گذاشت. حتی وقتی که در راستای ایستادگی در برابر اقدامات تجاری سوء استفاده گرانه چین دست به اقدامات مفیدی زد، از فشار هماهنگ شده بر چین قصور ورزید و به جای آن تعرفه هایی را بر همپیمانان آمریکا نیز تحمیل کرد. جای تعجب ندارد اگر بسیاری از آنان به فکر افتاده باشند که آیا مخالفت آمریکا با غول فناوری چینی هوآوی بیشتر دارای انگیزه های تجاری بوده تا نگرانی های امنیتی.
خروج ترامپ از توافق آب و هوایی پاریس و سازمان بهداشت جهانی نیز بذر بی اعتمادی نسبت به تعهد آمریکا در برخورد با تهدیدات جهانی فراملیتی نظیر گرمایش جهانی و همه گیری ها را افشاند. طرح بایدن برای پیوستن به هر دو این توافق و سازمان و  اطمینان خاطر دادن هایش درباره ناتو، یک اثر  مثبت فوری بر قدرت نرم آمریکا خواهد داشت.

اما بایدن همچنان با یک مشکل اعتماد عمیق تر مواجه خواهد بود. بسیاری از متحدین آمریکا می پرسند که چه اتفاقی دارد برای دمکراسی آمریکایی می افتد. چگونه می توان به کشوری که  توانسته است یک رهبر سیاسی به عجیبی ترامپ را در سال 2016 تولید کند اعتماد کرد که چنین رهبری را در سال 2024 یا 2028 بازتولید نکند؟ آیا رو به افول بودن دمکراسی آمریکایی است که باعث غیرقابل اعتماد شدن این کشور می شود؟
افول اعتماد نسبت به دولت و سایر نهادهایی که زمینه های لازم را برای ظهور ترامپ فراهم کرده اند با او آغاز نشده است. اعتماد پایین نسبت به دولت  نیم قرن است که دامنگیر ایالات متحده بوده است. بعد از موفقیت در جنگ جهانی دوم، سه چهارم آمریکاییان می گفتند که دارای اعتماد بسیار بالایی نسبت به دولت خود هستند. این میزان بعد از جنگ ویتنام و رسوایی واترگیت در دهه های 1960 و 1970 به حدود یک سوم کاهش پیدا کرد. خوشبختانه رفتار شهروندان در مسائلی چون  انطباق مالیاتی اغلب بسیار بهتر از  پاسخ هایی بوده که به نظرسنجی کنندگان داده اند.
شاید بهترین جلوه توان بنیادین و ترمیم پذیری فرهنگ دمکراتیک آمریکا را در انتخابات 2020 بتوان دید. با وجود بدترین همه گیری در طول یک قرن و پیش بینی های شوم نسبت به ایجاد شرایط پر هرج و مرج به هنگام رای گیری، تعداد بی سابقه ای از رای دهندگان پای صندوق های رای حاضر شدند و هزاران تن از مقامات محلی- جمهوریخواه، دمکرات و مستقل- که امور اجرایی انتخابات را بر عهده داشتند، به اجرای صادقانه وظایف خود به عنوان یک وظیفه مدنی نگاه کردند.
در جرجیا که ترامپ با فاصله نزدیکی بازنده شد، منشی جمهوریخواه ایالت که مسئول نظارت بر انتخابات بود، انتقادهای بی پایه و اساس ترامپ و سایر جمهوریخواهان را به چالش کشید و گفت «من با این شعار زندگی می کنم که اعداد و ارقام  دروغ نمی گویند.» شکایت های ترامپ با ادعای تقلب گسترده که فاقد هر گونه شواهدی برای پشتیبانی از آنهاست، در دادگاهی پس از دادگاه دیگر رد می شود، از جمله توسط قضات منصوب خود ترامپ. و جمهوریخواهان در میشیگان و پنسیلوانیا در برابر فشارهای او بر قانونگزاران این ایالت برای وارونه کردن نتایج انتخابات مقاومت کردند. برعکس پیش بینی های روز قیامتی جناح چپ و پیش بینی های تقلب جناح راست، دمکراسی آمریکا قدرت و  ریشه های محلی عمیق خود را ثابت کرد.
اما آمریکاییان از جمله بایدن همچنان با این نگرانی های متحدین آمریکا در این باره مواجه خواهند بود که آیا آنها می توانند اعتماد کنند که یک ترامپ دیگر در سال های 2024 یا 2028 انتخاب نخواهد شد. آنها قطب بندی احزاب سیاسی و امتناع ترامپ از پذیرش شکست و خودداری رهبران جمهوریخواه کنگره از محکوم کردن رفتار او یا حتی به رسمیت شناختن آشکار پیروزی بایدن  را به عنوان دلایل این نگرانی خود ذکر می کنند.
ترامپ با تهدید به حمایت از چالش های اولیه بر سر راه میانه روهایی که  هم خط حزب نیستند، از پایگاه طرفداران دوآتشه خود برای به دست آوردن کنترل حزب جمهوریخواه استفاده کرده است. روزنامه نگاران گزارش می کنند که حدود نیمی از جمهوریخواهان در سنا از ترامپ نفرت دارند اما از او هراس هم دارند. اگر ترامپ سعی کند بعد از ترک کاخ سفید کنترل این حزب را به دست بیاورد، بایدن با وظیفه دشوار کار با یک سنای تحت کنترل جمهوریخواهان رو به رو خواهد شد.

از خوش اقبالی همپیمانان آمریکا، هرچند مهارت های سیاسی بایدن به محک آزمون گذاشته خواهد شد، اما قانون اساسی آمریکا  در سیاست خارجی دست بازتری را برای یک رئیس جمهور در نظر  گرفته است تا سیاست داخلی، به همین دلیل پیشرفت های کوتاه مدت در همکاری ها واقعی خواهد بود. بعلاوه  یک نظرسنجی که اخیرا از طرف شورای امور جهانی شیکاگو انجام شده نشان می دهد بر خلاف سال 2016 که ترامپ انتخاب شد، 70 درصد آمریکاییان خواهان یک سیاست خارجی مبتنی بر همکاری با جهت گیری نسبت به بیرون هستند که به شکل بی سابقه ای بالاست.
اما به این سئوال که آیا متحدین آمریکا در دراز مدت می توانند اعتماد کنند که این کشور یک ترامپ دیگر را تولید نکند، نمی توان با اطمینان کامل پاسخ داد. این پاسخ بستگی خیلی زیادی به کنترل این همه گیری، رونق اقتصادی و مهارت سیاسی بایدن در مدیریت قطب بندی سیاسی کشور خواهد داشت.
نویسنده: جوزف نای جونیور (Joseph S. Nye, Jr) نویسنده و استاد دانشگاه هاروارد
منبع: https://b2n.ir/355291

انتهای پیام.

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        تازه های کتاب
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول