اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

استانها  /  همدان

اشتغال خانوادگی یک «مددجو»/ نبض امید در دست «امداد»

کارگاهی است کوچک و ساده‌، در یکی از محلات پایین شهر همدان، مجموعه‌ای که با کمک کمیته امداد، از کارآفرینی به خودکفایی رسیده و امروز نور امید را در دل بانوان فعال در آن روشن کرده است.

اشتغال خانوادگی یک «مددجو»/ نبض امید در دست «امداد»

خبرگزاری فارس ـ همدان: سر را پایین انداخته‌اند و می‌دوزند و می‌دوزند و سکوتی که هر بار با صدای چرخ دیگری شکسته می‌شود اما بازهم صدای سکوت بیشتر و بیشتر به نظر می‌رسد.

اینجا «کارگاه امید» است؛ بهتر بگویم کارگاه خواهرانی پاک و امیدوار که کار و کارآفرینی را معنا بخشیده‌اند و اشتغال و خودکفایی را برای خود و خانواده خود به ارمغان آورده‌اند؛ کارگاه کیف‌دوزی خانم «مهری گشاده‌رو» که «می‌توانم» را معنا بخشیده است.

آدرس کارگاه را به سختی پیدا کردم اما نمی‌دانستم زنگ کدام در را باید بزنم، با تماسی که با خانم گشاده‌رو گرفتم، یکی از همکاران خود را بیرون فرستاد تا ما را به داخل کارگاه ببرد. همراه همکار یا بهتر بگویم خواهر خانم گشاده‌رو وارد کارگاه شدیم. کارگاهی کوچک و ساده‌ در یکی از محلات پایین شهر همدان.

وارد کارگاه که شدم خانم گشاده‌رو که بانویی جوان اما پخته بود با روی گشاده همانند نامش پذیرای ما شد و سلام کردیم. سلامی که می‌توان بوی امید و زندگی را از آن برداشت کرد؛ بسیار جسور و با طراوت.

نگاهم را که چرخاندم چهار خانم پشت چرخ‌های خیاطی صنعتی نشسته و مشغول کار بودند که طی صحبت با خانم گشاده‌رو متوجه شدم دو نفر از آنها خواهر و یک نفر هم دخترش است که در یک جمع خانوادگی مشغول به کار هستند.

همانطور که ایستاده بودم نگاهم را در تمام کارگاه چرخاندم سه اتاق داشت؛ در یک اتاق مواد اولیه وجود داشت در اتاق دیگر تولیدات کارگاه جمع‌ شده بود و در اتاق بزرگتر هم خیاطی انجام می‌شد.

در ذهنم یک آفرین و دست مریزاد به او گفتم و مشغول گپ و گفت با او شدم، مشخص بود از سختی روزگار بسیار رنجور است و دنیا او را ناجوانمردانه آزرده است.

او صحبت خود را اینگونه آغاز می‌کند: از اسفندماه سال ۹۸ شروع به کار کردم اما آشنایی من با این کار به حدود چهار سال پیش برمی‌گردد که توسط یکی از دوستانم با آن آشنا شدم، این کار را دوست دارم ضمن اینکه خدا هم روزی‌رسان است.

از چگونگی آشنایی خود با این کار این گونه می‌گوید: چهار سال پیش دنبال کار بودم که توسط یکی از دوستانم به یک تولیدی کیف معرفی شدم از همان جا کارم را شروع کردم و به نوعی آموزش اولیه را آنجا گذراندم تا اینکه تصمیم گرفتم خودم تولیدکننده باشم.

پرسیدم مواد اولیه و وسایل مورد نیاز برای این کار را چگونه تهیه می‌کنید که توضیح داد: مواد اولیه را خودم تهیه نمی‌کنم کار ما به شکلی است که کار برش‌خورده کیف به دست ما می‌رسد و ما با دوخت و دوردوزی کار آماده و سلفون کشیده را تحویل می‌دهیم.

او از تولید روزانه ۱۰۰ عدد انواع کیف می‌گوید و ادامه‌ می‌دهد: این کیف‌ها به شهرهای اصفهان، شیراز و بیشتر تهران ارسال می‌شود اما شهرهای دیگری هم هستند که متقاضی تولیدات ما هستند.

او به اشتغال هشت نفر در این کارگاه اشاره می‌کند و می‌گوید: کارگاه ما بیشتر شکل خانوادگی دارد، چند نفر از آنها خواهرانم هستند و یکی هم دخترم است که برخی به صورت شیفتی کار می‌‌کنند.

همانطور که همه ما می‌دانیم برای شروع هر کاری سرمایه‌ای مورد نیاز است که خانم گشاده‌رو در این خصوص اینگونه بیان می‌کند: من با سرمایه ۵۰ میلیون تومان که وام بود، کارم را شروع کردم، چند سال پیش برخی به من پیشنهاد دادند که خودم وام بگیرم و کاری را شروع کنم اما من با خودم گفتم شاید نتوانم وامی بگیرم و اگر بگیرم ضامن ندارم تا اینکه خواهر بزرگم مشوق من شد و گفت: پیگیر دریافت وام شو و برای خودت کار کن! همین جمله تلنگری بود تا من دنبال وام بروم.

او با ابراز رضایت از شغلی که دارد می‌گوید: قبل از شروع به کارم زیر پوشش کمیته امداد بودم، اما بعد از اخذ وام از واحد اشتغال این اداره‌کل، اکنون خودکفا شده‌ام و دیگر زیرپوشش این نهاد نیستم.

از درآمدش که پرسیدم می‌گوید: درآمد ماهانه ما متغیر است، ما مزدی‌دوز هستیم و هر کسی یک قیمتی می‌دهد.

در این کارگاه چندین نوع کیف تولید می‌شود که خانم گشاده‌رو از آنها می‌گوید: تولیدات ما بستگی به سفارشاتمان دارد کیف کوهنوردی، کیف باشگاه، کیف اداری، کیف مدرسه، کوله و کیف ابزار که بیشترین تولیدات ما کیف کوله و ابزار است.

 در ادامه صبحت‌هایش با اشاره به اجاره‌ای بودن کارگاه می‌گوید: این کارگاه اجاره است و یکی از همکارانم در این زمینه بسیار کمکم می‌کند؛ این کار در زندگی من و کسانی که در این کارگاه مشغول هستند، بسیار تاثیرگذار بوده و زندگی امروز من با زمانی که دنبال کار بودم خیلی متفاوت است زیرا قبل از این کار شرایط سختی داشتم.

در حین کار توصیه‌ای هم به بانوان امثال خود و کسانی که جویای کار هستند، داشت و آن اینکه: بانوانی که شرایطی چون من دارند می‌توانند از این وام‌های اشتغال دریافت کنند و کارآفرینی کنند و علاوه بر خود بر زندگی چندین نفر هم تاثیرگذار باشند.

او دوست داشت کارگاهش را توسعه دهد و افراد بیشتری در آن مشغول به کار باشند که گفت: به فکر توسعه کارگاهم هستم، دوست دارم چرخ‌های خیاطی را زیاد کنم و نیروهای بیشتری جذب کنم به طوری که درخواست وام مجدد از کمیته امداد داشتم تا بتوانم این کار را انجام دهم.

کارگاه ما در منطقه‌ای است که اکثریت زنان با توجه به وضع اقتصادی موجود دنبال کار هستند و روزانه بسیاری از بانوان به ما مراجعه می‌کنند که در این فضا کار کنند اما چون ما شرایط امکاناتی و همچنین فضا نداریم، از پذیرش آنها معذوریم.

نام این کارگاه را در این گزارش به دلیل امیدی که در آن روییده کارگاه امید گذاشتم، امیدوارم امید کار و کارآفرینی روز به روز در جامعه ما ساری و جاری شود و نور آن در زندگی همگان بتابد، اینجا کارگاهی است که با کمک کمیته امداد و همت یک بانو که زیر پوشش این مجموعه، راه افتاده و توانسته چند نفر را پای کار بنشاند و خودکفا؛

«کمیته امداد» نقش اجتماعی خود را در توانمندسازی انسان‌ها به خوبی ایفا کرده که این گزارش تنها نمونه کوچکی از این موضوع است، نمونه‌ای کوچک اما پر از امید و امیدواری.

گزارش از سیده فریده حسینی فرزام

انتهای پیام/89003/خ

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        تازه های کتاب
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول