به گزارش خبرگزاری فارس از بندرعباس، جلیل نمازی از فعالان سیاسی و اجتماعی در هرمزگان و از دانشآموختگان حقوق در یادداشتی به نقش و جایگاه نیروی انتظامی در استقرار نظم و قوام جامعه پرداخته است.
کاملا روشن است که جامعه بدون امنیت و بدون پلیس قوی و کارآمد، جامعه مملو از انواع مشکلات و هرج و مرج خواهد بود.
تامین نظم و امنیت از نیازها و مطالبات اساسی هر جامعه ای است و در این خصوص میتوان گفت که اگر هیچ خطر خارجی و برون مرزی نتواند موقعیت کشورها را به خطر اندازد لیکن ایجاد هرج و مرج و بینظمی در داخل قطعا هر کشوری را با مشکلات بزرگ مواجه خواهد کرد و لذا ثبات و حیات هیچ جامعهای قابل استمرار نخواهد بود مگر زمانی که بتوانند روابط اجتماعی را تنظیم و امنیت را برقرار سازد.
با توجه به این واقعیت باید گفت امنیت اجتماعی و استقرار نظم و آرامش، یک نیاز حیاتی و لازمه بقای هر جامعه است که بر دوش نیروی انتظامی در کشورمان قرار گرفته است.
در هر جامعهای جایگاه دادگستری و پلیس از اهمیت خاصی برخوردار است و تجربه ثابت نموده که هرگاه بیتوجهی بدانها صورت گرفته است حیات اجتماعی با مخاطره مواجه گردیده است.
دلیل این امر آن است که در قوانین اساسی اغلب جوامع جان و مال و ناموس افراد مصون از تعرض دانسته شده و لازمه بقای جوامع تاکید بر روی آنهاست. اکنون باید دید چگونه تحقق این مسئولیت خطیر میسر است.
گفته شده است که پلیس بازوی دادگستری است نه حکومت؛ اما وقتی به عمق مطلب توجه شود، میتوان دریافت که هرگاه دستگاه متولی استقرار عدالت قاطع و قوی باشد، سایر قوا و ارکان مملکت نیز مسیر درست و طبیعی خود را ادامه می دهند و در نتیجه کلیه تعرضات، تجاوزات و تخلفات کاهش خواهد یافت.
امروزه با توجه به اقتصاد بیمار و نرخ فاحش بیکاری،فقر، تورم سرسام آور و ... بی نظمیهای اجتماعی سیر صعودی یافته است و لذا انتظار میرود بار سنگین تامین امنیت را بازوی دادگستری یعنی سبز پوشان سپیددل نیروی انتظامی متحمل شوند.
حال اگر نیروی انتظامی فاقد امکانات مکفی باشد، چگونه خواهد توانست به وظایف خطیر خود عمل کند؟ چرا دادگستری ضعیف و فاقد کارایی لازم می گردد؟ زیرا پلیس از قدرت و توان و امکانات کافی برخودار نیست؟
چرا پلیس از توان و قدرت لازم برخوردار نیست ؟ زیرا به اندازه ی کافی تقویت نگردیده است و در انجام مأموریتهای محموله جهت برقراری نظم و امنیت از حمایت های مادی و معنوی کافی برخوردار نیست. چه بسا بسیاری اوقات در حین انجام وظیفه قانونی مورد حمله و ضرب و جرح عمدی گروهی اراذل و اوباش قرار میگیرد.
آنکه به پلیس حمله می کند، آنکه از نگهبانان بیداردل بیزار است کسی است که منافعش در خطر قرار دارد. آنکه قاطعیت پلیس را بر نمی تابد منافعش در ناامنی تامین میگردد. پلیس هم خود محروم و مظلوم است و هم حامی محرومین و مظلومین است.
گاها مداخله افراد غیر صالح در کار پلیس یا فقدان حمایت لازم اجتماعی از این نهاد حافظ امنیت، موجب گردیده که در راه استقرار امنیت و نظم نتواند خدمات مطلوب و ارزنده را ارائه نماید هر چند معتقدم که سبز پوشان سپید دل ایران اسلامی هرگز در انجام ماموریت هایشان عمداً کوتاهی نکرده اند که فداکاری و از جان گذشتگی نیز از خود نشان دادهاند.
پلیسی که در جهت هدایت شهروندان با اهانت و ضرب و جرح مواجه شده و یا پلیسی که در راه دستگیری اشرار مسلح با مقاومت روبرو میگردد، پلیسی که مجرم را به چشم می بیند که مسلح است چه باید بکند؟ اگر پلیس از مسئولیت خطیر خویش شانه خالی کند. امنیت جامعه روز به روز با خطر جدیتری مواجه میشود و بار مشکلات دستگاههای حکومتی بیشتر می شود.
مگر آنکه اقتدار پلیس تقویت گردد
اگر امنیت و نظم و آرامش و مصونیت میخواهیم اولین شرط آن تقویت اقتدار پلیس است؛ زیرا بقای جامعه در لوای استقرار امنیت است.
در جامعهای که دستگاه پلیس نتواند حکم دادگستری را به درستی اجرا نماید تا چه اندازه میتوان بر استقرار حکمرانی قانونمند امیدوار بود؟! متاسفانه اگر احکام مرتبط با مداخله پلیس معطل مانده و پلیس به دلیل موانع و مداخله افراد و بعضی گروهها موفق به اجرای آن نشده است، چگونه می توان فقط پلیس را مواخذه کرد؟!
بنابراین برای آن که امنیت داخلی برقرار و نظم مستقر گردد پلیس باید دانش بنیان باشد و حمایت اجتماعی از پلیس و تقویت آن توسط دستگاهها و افراد صالح ضرورتی اجتناب ناپذیر است.
آگاهاندن شهروندان و حتی پلیس به وظیفه خطیر خدمات پلیسی ضروری است و از این جهت ابتداییترین قدم مشخص کردن وظیفه پلیس و جلوگیری از مداخله در کار آن و تقویت آن در کلیه جهات است.
انتهای پیام/88055