به گزارش گروه دیگر رسانههای خبرگزاری فارس، حسین مرعشی، سخنگوی حزب کارگزاران با روزنامه همشهری مصاحبهای داشته است که مهمترین بخشهای آن در ادامه آمده است.
نتوانستیم خودمان را با قدرت تنظیم کنیم
- از نظر من شاید بهتر این است که اصلاحطلبان و نظام به یک جمعبندی جدیدی برسند. ما یک حداقلی برای اصلاحات تعریف کنیم و این حداقل را در بحث توسعه اقتصادی و اجتماعیای که میتوانیم بر سر آن با نظام تفاهم کنیم، جلو ببریم.
- اشکال از زمانی شروع شد که ما نتوانستیم خودمان را با قدرت تنظیم کنیم، ما همان گروهی هستیم که توانستیم دو تا 20میلیون برای آقای خاتمی از مردم رأی بگیریم و توانستیم در نظام او را بهعنوان یک رئیسجمهور موفق جا بیندازیم، ما همان گروهی هستیم که میتوانستیم دوسوم مجلس ششم را بگیریم، چرا وقتی که ما میتوانستیم همه این کارها را انجام دهیم، امروز به نقطهای رسیدهایم که یک فراکسیون 10نفره هم در مجلس یازدهم نداریم؟ این نقص کار ماست، حتی نقص کار آقای ناطق و امثالهم است.
- حتما کسانی بودهاند و هستند که دوست نداشتهاند و دلشان نمیخواسته که آقای ناطق نوری درصحنه سیاسی کشور باقی بماند و یا محمد خاتمی در عرصه سیاسی کشور بدرخشد، اما ما هم با اشتباهاتمان و نشناختن روابط قدرت و نشناختن شرایط کشور و شرایط خودمان در این مسیر تأثیرگذار بودهایم و همه کشور ضرر کرده است.
خدا کند که آدم را سگ بگیرد، جو نگیرد
- خبرنگار: شما از واقعگرایی میگویید اما کارگزاران سازندگی همواره همپای دیگر احزاب اصلاحطلب در بزنگاههای سیاسی شعارهای جامعه مدنی را مطرح میکرد و همان بحث حقوق شهروندی که شما اشاره کردید، که شدنی نیست، مکررا محل مانور سیاسی- انتخاباتی این جریان بوده است. سؤالم این است که چرا و چه چیزی باعث شد که شعاری بدهید که مطالبه عمومی را بالا ببرد و حالا در اجراییکردنش ناکام ماندهاید؟ مرعشی: (با خنده) یک ضربالمثل قدیمی است که میگوید «خدا کند که آدم را سگ بگیرد، جو نگیرد.»
- اگر بپرسید اصلاحات در شرایط فعلی در چه عرصههایی میتواند موفق باشد، من پاسخ میدهم عرصه اقتصادی و اجتماعی! در عرصه سیاسی و فرهنگی کار ما بسیار سخت و نشدنی است، چون نمیتوانیم در این مسائل با قدرت اصلی نظام به نظر مشترک برسیم، چون مشترکاتمان کم است.
- من در مجلس پنجم در خدمت شیخ عبدالله نوری و بعد هم آقای انصاری یک فراکسیون اقلیت را اداره میکردیم، اقلیتی بودیم که اکثریت را زمینگیر میکردیم، اما من که عضوی از این اقلیت بودم، در مجلس ششم کاملا کنار نشستم. نه نطق پیش از دستور داشتم، نه مصاحبه کردم و برخلاف اینکه در مجلس پنجم رئیس کمیسیون بودم، نه عضو هیأترئیسه شدم و نه رئیس کمیسیونی، کاملا کنار ایستادم و فقط یک جمله گفتم: «چراغ گوشهنشینان مدام میسوزد.» چون دیدم با این دوستان جدید نه میتوانم همراهی کنم و نه رقابت، چون آنها میخواستند همه مسائل ایران را ظرف 6ماه اصلاح کنند. نشستم کنار و 5 تا طرح اقتصادی مهم را هماهنگ کردم و کارهایش را پیش بردم.
ما بنیانگذار اصلاحطلبان هستیم/ نمیتوانیم مثل دوستان نطق پرشور داشته باشیم
- ما (کارگزاران) خودمان را بنیانگذار اصلاحطلبان میدانیم. خیلی هم شرح آن ساده است. ما در دوره آقای هاشمی توانستیم مملکت را از مجلس چهارم به مجلس پنجم منتقل کنیم و ریاستجمهوری ششم را رقم بزنیم، این کار ما بوده است. کار دوستان دیگر ما که خیلی دوستشان داریم و خیلی خیلی اصلاحطلبند، اما نتیجه کارشان این شده که مجلس ششم را داده و مجلس هفتم را تحویل گرفتهاند و ریاستجمهوری آقای خاتمی را هم واگذار کرده و به احمدینژاد تحویل دادهاند.
- به عمل کار برآید به سخندانی نیست. حتما ما نمیتوانیم مانند دوستان نطقهای پرشور کنیم، ما میانهرو بودیم؛ چراکه رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود. ما باید بدانیم که وقت حرفهای قشنگ گذشته است.
- در انتخابات آینده تمام ظرفیتهایمان را به میدان خواهیم آورد هرچند نمیدانیم از مشارکت ما در انتخابات توسط نظام استقبال خواهد شد یا نه؟ ما هنوز پالس مثبت دریافت نکردهایم. به هر حال سناریوهای مختلفی روی میز هست؛ یکی اینکه تعدد ثبت نام داشته باشیم تا ببینیم که چهکسی تأیید میشود. همه اتفاقنظر داریم که اگر کاندیدای اصلاحطلبی به میدان آمد از آن حمایت کنیم.
- فعلا که عشق به خدمت در جریان اصلاحات موج میزند و ما از تعدد کاندیداها رنج میبریم و خیلیها رد صلاحیت نشدهاند. اسحاق جهانگیری، محمدرضا عارف، محسن هاشمی، حسین دهقان، رضا اردکانیان و عباس آخوندی ازجمله کسانی هستند که ابراز علاقه به کاندیداتوری کردهاند اما باید از بین اینها به یک گزینه برسند.
سال پایانی تحریمهاست
- پیشبینی من این است که امسال سال پایانی تحریمهای سنگین علیه ایران است و تا قبل از اینکه تحریمها بشکنند، نباید کشور بشکند و دچار بحرانهای اقتصادی حاد شود و ما بهراحتی با ذخایر موجود در ایران میتوانیم کشور را یکی، دو سال دیگر اداره کنیم تا فشاری بر مردم وارد نشود.
- وقتی ما بتوانیم 10تا 20میلیارد دلاری که دست مردم است را به چرخه اقتصاد ملی وارد کنیم، معنیاش این است که قیمت دلار افزایش نمییابد و کالاهای مورد نیاز مردم گران نمیشود و کشور در شرایط نرمال اداره میشود تا انشاءالله تحریمها رفع شود.
- پیشنهاد فروش پته نفت به مردم را من زمانی که قیمت هر بشکه نفت 25دلار بود، مطرح کردم. الان قیمت هر بشکه 40دلار است و بعد از کرونا حداقل قیمت هر بشکه 60دلار میشود و این یعنی مردم سود میکنند.
ماهان با تصمیم دولت به پکن پرواز میکرد
- من هماکنون سمتی در ماهان ندارم. اما باید بگویم ماهان که درمورد تصمیمات ملی تصمیمگیر نیست؛ ماهان مسافر و بار جابهجا میکند و دولت است که سیاستگذاری میکند و تصمیم میگیرد که پروازهای پکن انجام بشود یا نه! حرف بیخود که نمیشود زد؛ مثلا در مورد آلوده شدن آمریکا و اروپا هم ماهان پرواز داشت یا تصمیمگیر بود؟
استقلال و امنیت کشور مرهون ولایت فقیه است
- یکی از مهمترین دستاوردهای استقرار ولایت فقیه در کشور امنیت ایران است، یعنی واقعا اگر قدرتی به نام ولایت فقیه و هدایتهای ولایت فقیه نبود ما نمیتوانسیم در منطقهای که بسیار متشنج است، به حفظ تمامیت ارزی و امنیت ایران امیدوار و مطمئن باشیم.
- یک دستاورد دیگر، در حوزه سیاستهای منطقهای و بینالمللی ایران حفظ استقلال ایران است؛ یعنی از نقطهای که روزگاری سران پیروز جنگ جهانی دوم میآمدند در کنفرانس ایران مینشستند، پادشاه ایران را تبعید میکردند و باید سیاستمداری مثل فروغی پیدا میشد تا رایزنی کند و محمد رضا را به جای پدر بنشاند - آن هم با خفت بیسابقهای که کف ماشین پنهانش میکردند تا به دور از چشم مأموران انگلیسی برای سوگند به مجلس برود- به نقطهای رسیدهایم که رئیسجمهور آمریکا میگوید ایران میخواهد در انتخابات آمریکا دخالت کند! این استقلال ایران مرهون یک قدرت مرکزی به نام ولایت فقیه است.
هاشمی هم در عرصه سیاسی اشتباهات خاصی داشت
- هیچکس نبوده که نتوان نقدی به او وارد کرد. آیتالله هاشمی کارکردهای مثبت فراوانی داشته است اما حتما اشتباهات خاصی هم در عرصه سیاسی داشتهاند و در این تردید ی نیست.
- یادم هست که آیتالله هاشمی میگفتند «مگر میشود که ما سنندج، چابهار، زاهدان و ایرانشهر را دست منتخبان خود مردم بدهیم و انتظار داشته باشیم این واگراییهای داخلی حل شود؟» خب دیدیم اتفاقی نیفتاد و مباحث حل شد.
اما من بر این باورم که مهمترین ضرری که کشور در دوران بعد از جنگ متحمل شد، فاصلهای بود که میان آیتالله هاشمی با مقام معظم رهبری افتاد. من این را بزرگترین ضربه به کشور تلقی میکنم. اگر به هر تدبیری آن اتحاد سالهای اولیه حفظ میشد امروز رقم تولید ناخالص ملی اقتصاد ایران بهجای 400میلیارد دلار، 2500میلیارد دلار بود.
انتهای پیام/