به گزارش خبرگزاری فارس از اصفهان، مطالعه تاریخ همواره مورد تأکید قرآن، اهلبیت (ع) و بزرگان علم و دین بوده و هست چراکه تاریخ معلم بسیار خوب و دلسوزی محسوب میشود، البته مخالفان همواره از جهل مردم نسبت به تاریخ سوءاستفاده کرده و تحریف و شک را به جای واقعیت و حقیقت نشاندهاند تا امیال شوم خود را به نتیجه برسانند.
بنابراین اهمیت تاریخ را به تعبیری میتوان در دو جنبه دانست، نخست نقل حقیقت ماجرا و دوم، تحلیل وقایع که این دو امر به درس گرفتن از تاریخ و عدم تکرار تجربههای تلخ گذشته کمک میکنند، تجربههایی که برای آنها در گذشته بهایی سنگین از جیب و آبرو و جان مملکت و ملت پرداخت شده است.
تحریف ناخوانده گذاشتن تاریخ به سادگی باطل را به جای حق مینشاند و حق را بر سر دار میکند، جای جلاد و شهید را تغییر میدهد و خائن را قهرمان جا میزند و با حربههای گوناگون، حریف حق خود را از میدان بهدرمیکند، آن هم با کف و سوت مردمی که برای جانبداری از حقیقت به میدان آمدهاند و گریبان چاک کردهاند.
در ماجرای کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲، به دلیل فراگیری امر و همچنین موارد بسیار مشترک با وقایع و تصمیم گیریهای کلان امروز برخی مسؤولان و دولتمردان و همچنین سکوت و حتی در موارد بسیاری، تحریف تاریخ مخصوصاً در فضای مجازی و نقلهای تک جملهای، اهمیت مطالعه تاریخ بروز بیشتری پیدا میکند.
مردادماه سال ۱۳۳۲، اصفهان هم صحنه تحولات و اتفاقات گوناگونی بود، پس از تهران، مردم اصفهان با هدایت «هیئت علمیه» که با هدف حاکم کردن ضوابط شرعی در جامعه در اصفهان پس از سقوط رضاخان تأسیس شده بود، به مبارزه ملی شدن صنعت نفت پیوستند، حرکتی که قطعاً یکی از عوامل پیروزی این نهضت به شمار میرود.
اما همین مردم که روزی با تشویق علما برای حمایت از مصدق وارد میدان شده بودند و حتی دروازه دولت و نقشجهان آن روزها شاهد درگیری مردم با نیروهای ارتش و شهربانی، زخمی شدن و دستگیری آنها بودند، با مشاهده عملکرد مصدق که روزگاری با حمایت همین مردم، مردم مذهبی و روحانیون به قدرت رسیده بود، دورش را خالی کردند و به عبارتی همین عملکرد و مواضع مصدق، سرنگونی وی به دست خودش را کلید زد.اولین اعلامیه در حمایت از حرکت ملی شدن نفت ایران خطاب به مردم اصفهان صادر شد و مردم به صحنه وارد شدند تاجایی که دکتر مصدق از طی پیام تلگرافی خطاب به آیتالله چهارسوقی، مؤسس «هیئت علمیه اصفهان» مراتب تشکر و قدردانی خود را اعلام کرد.
به منظور بررسی دقیق وقایع مرداد سال ۱۳۳۲ و لزوم مطالعه تاریخ آن روزگار برای زندگی امروز با محمد شاهسنایی، استاد حوزه و دانشگاه و پژوهشگر تاریخ انقلاب اسلامی درخصوص ابعاد و علل گوناگون کودتای ۲۸ مرداد و درسهای آن برای تحولات امروز، به گفتوگو پرداختیم.
فارس: مهمترین علل شکلگیری کودتا را چه میدانید؟
شاهسنایی: ۲۸ مرداد هرسال یادآور کودتای آمریکایی-انگلیسی است که از یکسو منجر به بازگشت مجدّد محمدرضا پهلوی به حکومت شده و از سوی دیگر باعث شد ثمره تلاش دلسوزان ملّت از جمله آیتالله کاشانی برای ملی شدن صنعت نفت به باد رفته و انگلیس، آمریکا و ایادی آنها کماکان به غارت منابع ملی ایران ادامه دهند.
هرچند نباید در این میان اشتباهات دکتر مصدق و هوادارانش را در به نتیجه رسیدن کودتا نادیده گرفت اما آنچه مهم است، توطئه بیگانگان بر مصالح ملت بود که دوباره بر نفت ایران سلطه یافته و محیط خفقان و استبداد شدید نزدیک یک دهه بر فضای کشور حاکم شد، استبدادی که با تشکیل ساواک در سال ۱۳۳۶ به شکل وخیمتری تا سال ۱۳۵۷ همچنان ادامه یافت.
فارس: علت دور شدن آیتالله کاشانی از دکتر مصدق و نهضت ملی شدن صنعت نفت را چگونه ارزیابی میکنید؟
شاهسنایی: آیتالله کاشانی علیرغم همه حمایتی که از مصدق در دوره اول نخستوزیری او انجام داد اما در دوره دوم با انتصابات عجیب و غریب و سیاستهای دوگانه مصدّق، اختلاف میان رهبران نهضت بروز کرد، آیتالله کاشانی در نامهای به مصدّق به انتصاب سرلشگر وثوق، عامل کشتار مردم در قیام 30 تیر اعتراض نمود، مصدق اما در نامهای از ایشان خواست که در امور دخالت نکند و سپس تلاش کرد تا وی و نیروهای مذهبی را از صحنه سیاسی کشور دور نگه دارد.
فارس: نقش بیگانگان و عوامل داخلی در این کودتا کجاست؟
شاهسنایی: آمریکا و انگلیس که با ملی شدن صنعت نفت، منافعشان در ایران به خطر افتاده بود از مدتها قبل در تلاش بودند که دولت مصدّق را ساقط کرده و با طراحی کودتا، نخست وزیری را منصوب کنند که منافع آنها را در ایران تأمین کند.
پس از فراهم شدن مقدمات کودتا و ورود کرمیت روزولت به ایران، روز ۲۲ مرداد شاه دو برگه را امضا کرده بود، در یکی از آنها فرمان عزل مصدق و در دیگری فرمان بر سر کار آمدن فضلالله زاهدی (از فرماندهان ارتش) نوشته شده بود، شاه از راه احتیاط تهران را ترک و به بهانه استراحت به سواحل خزر رفت. سرهنگ نصیری رئیس گارد شاهنشاهی نیمه شب ۲۴ مرداد به قصد دستگیری مصدق به منزل وی میرود اما خود را در محاصره نیروهای نظامی میبیند.
فارس: آیا مصدق از نقشه کودتا خبر داشت؟
شاهسنایی: ارتشبد ریاحی رئیس ستاد ارتش از هواداران مصدق که از جریان کودتا آگاه شده بود طرح شاه را به مصدق لو داده بود، نصیری بازداشت شد و اکثر افسران حامی شاه دستگیر و دستور محاصره سعدآباد داده میشود.
روز ۲۵ مرداد، رادیو تهران بیانیه ویژه دولت را پخش کرد که در آن از انجام کودتایی نافرجام در شب گذشته یاد شده بود، شاه که آن زمان در کلاردشت بود با خبردار شدن از دستگیری فرماندهان نظامی و محاصره کاخ سعدآباد، با کمکخلبان خاتمی (شوهر فاطمه پهلوی، خواهر شاه) ابتدا به بغداد و سپس به رم فرار میکند، روزنامهها و رادیو، شاه را مقصر اوضاع موجود میدانستند و حزب توده خواستار سقوط سلطنت و اعلام جمهوری شد، طرفداران مصدق هنوز هم به ابقای سلطنت نظر داشتند و مصدق خواستار انحلال مجلس و تشکیل شورای سلطنت شد.
فارس: روند پیروزی کودتا در 28 مرداد علیرغم آمادگی دولت و ارتش و همچنین شکست سه روز قبل کودتا و خروج شاه را تبیین کنید.
شاهسنایی: در روزهای ۲۵ تا ۲۸ مرداد، تظاهرات احزاب و گروهها علیه سلطنت و پایین کشیدن مجسمه شاه از خیابانها در جریان بود اما در پس پرده، فضلالله زاهدی به کمک خارجیها در حال ساماندهی کودتا بود، بعد از ظهر روز ۲۷ مرداد، عدهای از ارتشیها که لباس شخصی به تن داشتند حوالی لالهزار به نفع شاه تظاهرات برپا کردند.
روز ۲۷ مرداد تیمسار ریاحی رئیس ستاد ارتش به افسران عالیرتبه ارتش تأکید کرده بود که ارتش در هر شرایطی به دولت وفادار بماند چراکه احتمال میداد شورشهایی به نفع شاه صورت بگیرد، باوجود این روز ۲۸ مرداد، چنانکه بایدوشاید آنها از حکومت مصدق دفاع نکردند.
فارس: یعنی افسران تحت فرمان مصدق هم مانع نشدند؟
شاهسنایی: در روز ۲۸ مرداد، فعالیت آنها بیشتر شد و با چوب و چماق به مراکز احزاب طرفدار مصدق حمله کردند، فرمانداری نظامی تهران که در اختیار مصدق بود ممانعتی نکرد و از جانب سران کودتا به فرماندهان واحدهای نظامی مقیم تهران دستور داده بودند که اگر از کودتا حمایت نمیکنید، سکوت اختیار کنید.
رفتهرفته نقاط حساس شهر ازجمله رادیو را به تصرف درآورده و خانه مصدق محاصره شد، ساعت ۵:۳۰ بعدازظهر ۲۸ مرداد، زاهدی رسماً سقوط مصدق و انتصاب خود به نخستوزیری را اعلام کرد، ساعت ۷:۳۰ با دستگیری مصدق کودتا پیروز شد و شاه با تلگراف زاهدی به کشور بازگشت.
زاهدی و نصیری
فارس: دستاوردهای کودتاچیان و خسارتهای ملت ایران را پس از این واقعه چه میدانید؟
شاه سنایی: در روز ۲۹ مرداد ۱۳۳۲ در تمام شهرهای ایران حکومت نظامی برقرار شد، همچنین در این روز عده زیادی از افسران که از عوامل کودتا بودند ترفیع درجه پیدا کردند از جمله سرهنگ نعمت الله نصیری، سرهنگ تیمور بختیار و سرهنگ عباس فرزانگان درجه سرتیپی گرفتند، پس از کودتا به دستور فرمانداری نظامی از انتشار روزنامههای حامی مصدق و حزب توده جلوگیری شد.
پس از کودتا سرلشکر زاهدی امور دولت را در دست گرفت، دکتر مصدق در روز ۲۹ مرداد خود را به زاهدی تسلیم کرد و بازداشت شد، فرمانداری نظامی به ریاست سرتیپ تیمور بختیار به تعقیب و دستگیری و شکنجه مخالفان پرداخت، مذاکرات نفت با شرکت نفت ایران و انگلیس و چند شرکت آمریکائی و اروپائی شروع شد که در آخر به قرارداد کنسرسیوم منجر شد، کمکهای مالی آمریکا به دولت ایران رسید و در تقویت حکومت تازه پهلوی مؤثر افتاد.
فارس: به نظر شما درسهای وقایع مردادماه سال ۱۳۳۲ برای امروز ما چیست؟
شاهسنایی: به هرحال شکست نهضت ملی نقطه پایان ملیگرایی و آغاز حرکت بازگشت به خویشتن بود که در نهایت به انقلاب اسلامی انجامید، اما درسهای فراوانی میتوان از این کودتا گرفت که هم باعث تجربه ملّت و هم مانع تکرار خطا و اشتباه در آینده خواهد بود:
۱- بر اساس منطق قرآنی هیچگاه نباید به یک قدرت خارجی، برای تأمین منافع کشور تکیه کرد، رهبر معظم انقلاب طی دیدار با دانش آموزان و دانشجویان در ۱۲/۰۸/۱۳۹۴ در این باره میفرمایند: «دولت مصدّق که نفت را، منبع ثروت ملّی کشور را از چنگ انگلیسیها و از دست انگلیسیها با کمک افرادی همچون مرحوم آیتالله کاشانی و دیگران توانست خارج کند، یک اشتباه تاریخی انجام داد و آن تکیه به آمریکا بود، در مقابلِ دشمنی انگلیسها، فکر کرد باید یک پشتیبانی در عرصهٔ بینالمللی داشته باشد، این پشتیبان آن روز از نظر او آمریکا بود؛ به آمریکاییها اعتماد کرد؛ امید او به آمریکاییها بود، از این خوشبینی و سادهاندیشی، آمریکاییها استفاده کردند، [کودتای] بیستوهشتم مرداد را به راه انداختند ... و همهٔ زحماتی را که ملّت ایران در ظرف دو سه سال -دوران ملّی شدن صنعت نفت- کشیده بودند، بر باد داد ... و ۲۵ سال از سال ۳۲ تا سال ۵۷ این ملّت، زیر یوغ حکومت تحمیلی و وابستهٔ پهلوی به انواع خفّتها، انواع فشارها، انواع سختیها مبتلا شد؛ آمریکاییها [این کار را] کردند ... چقدر انسانها کشته شدند، چقدر انسانها زندان رفتند، چقدر انسانها شکنجه شدند، در داخل کشور چه سیاستهای خائنانهای علیه ملّت ایران انجام گرفت که همه در سایهٔ حضور آمریکاییها و حضور دولت دستنشاندهٔ آمریکاییها در ایران [بود] و به خاطر اعتمادی که آن روز، آن آقا از روی سادهاندیشی به آمریکا کرد».
۲- تاریخ معاصر ایران از زمان مشروطه تاکنون بیانگر این است که هرگاه جریانات غربگرا و لیبرال در کشور به حکومت رسیدهاند، خسارتهای فراوانی به کشور تحمیل شده است، به غیر از کودتای ۲۸ مرداد نمونههایی فراوانی وجود دارد، به عنوان مثال، حضور روشنفکران غربزده در نهضت مشروطه و در نتیجه انحراف و شکست نهضت مشروطه، نخست وزیری بازرگان و به قدرت رسیدن لیبرالها در ابتدای انقلاب و در نتیجه ضعف نظامی کشور و حمله عراق به ایران، رئیسجمهوری بنیصدر و سیاستهای مبهم و گیج کننده او و در نتیجه ناکامی ایران در جبهههای جنگ تحمیلی، رئیسجمهوری محمد خاتمی و انفعال در برابر غرب و در نتیجه محور شرارت خواندن ایران توسط آمریکا، دولت حسن روحانی و اعتماد بیجا به آمریکا و اروپا و در نتیجه شکست و نقض برجام توسط آمریکا و به تبع آن مشکلات بیسابقه اقتصادی برای کشور.
۳- بعد از آنکه رهبرمعظم انقلاب فرمودند: «مواظب باشیم جای جلاد و شهید را عوض نکنند»؛ یک خط مشی جدید برای آحاد مردم ایران اسلامی تعریف شد، شاید برخی با دیدن و یا خواندن این فرمایش مهم رهبری صرفاً آن را در یک زمینه خاص جلاد و شهید که پیرو توطئه دشمنان در اوایل انقلاب به وجود آمد، خلاصه کنند؛ ولی مهم این است که یقیناً این سخن محدود به یک زمینه نیست و سخن رهبری به مثابه یک نمونه بیان شده است، امروزه دشمن میخواهد که دلسوز انقلاب را به مزدور، خدوم را به خائن، بسیجی را به متعصب کور و ... استحاله کند.
فارس: فکر میکنید تحریف تاریخ تا چه اندازه در کودتا 28 مرداد رسوخ کرده و یا لااقل برای نفوذ در آن تلاش شده؟
شاهسنایی: یکی از مصادیق مهم تحریف این واقعه، تلاش ملیگراها و لیبرالها برای مقصّر خواندن آیتالله کاشانی در کودتای ۲۸ مرداد و تبرئه مصدّق از اشتباهات بسیار مشکوکش در جریان کودتا است، و این در حالی است که نامه تاریخی آیتالله کاشانی در یک روز مانده به کودتا میتواند همه چیز را روشن کند، ایشان روز ۲۷ مرداد آخرین هشدار را در نامهای به مصدق درباره احتمال کودتا میدهد و چنین مینویسد:
«حضرت نخست وزیر معظم جناب آقای دکتر مصدق دامت اقباله گرچه امکانی برای عرایضم باقی نمانده است ولی صلاح دین و ملت برای این خادم اسلام بالاتر از احساسات شخصی است.... خودتان بهتر از هر کسی میدانید که تمام همّ و غمم در نگهداری دولت جنابعالی است که خودتان به بقای آن مایل نیستید از تجربیات روی کار آمدن قوام و لجبازیهای اخیر بر من مسلّم است که میخواهید مانند سیام تیر کذائی یکبار دیگر ملت را تنها گذاشته و قهرمانانه بروید، حرف اینجانب را در خصوص اصرارم در عدم اجرای رفراندوم نشنیدید، مرا لکه حیض کردید خانهام را سنگباران و یاران و فرزندانم را زندانی فرمودید و مجلس را که ترس داشتید شما را ببرد بستید حالا نه مجلسی هست و نه تکیه گاهی برای این ملت گذاشتهاید، زاهدی را که من با زحمت در مجلس تحت نظر و قابل کنترل نگه داشته بودم با لطایف الحیل خارج کردید و حالا همانطور که واضح بود درصدد به اصطلاح کودتا است، اگر نقشه شما نیست که مانند سیام تیرماه عقب نشینی کنید و به ظاهر قهرمان بمانید... همانطور که گفتم آمریکا ما را در گرفتن نفت از انگلیسیها کمک کرد حالا به صورت ملی و دنیاپسندی میخواهد به دست جنابعالی این ثروت ما را به چنگ آورد و اگر واقعاً با دیپلماسی نمیخواهید کنار بروید این نامه من سندی است در تاریخ ملت ایران که من شما را با وجود همه بدیهای خصوصیتان نسبت به خودم از وقوع حتمی یک کودتا توسط زاهدی که مطابق با نقشههای خود شماست، آگاه کردم که فردا جای هیچگونه عذری نباشد اگر بهراستی در این فکر اشتباه میکند با اظهار تمایل شما، سید مصطفی و ناصر خان قشقایی را برای مذاکره، خدمت میفرستم. سیدابوالقاسم کاشانی»
اما مصدق اعتنایی به این دلسوزیها نمیکند و با پاسخ سبکی که به نامه میدهد، درنهایت سقوط دولت خود و شکست نهضت ملی ایران را رقم میزند و در پاسخنامه دلسوزانه آیتالله کاشانی چنین مینویسد: «۲۷ مردادماه مرقومه حضرت آقا توسط آقای حسن سالمی زیارت شد، اینجانب مستظهر به پشتیبانی ملت ایران هستم. والسلام. دکتر محمد مصدق»
انتهای پیام/۶۳۱۰۶/ج۱۰/