به گزارش خبرگزاری فارس از بندرعباس، محمد میردادی دکترای تاریخ و پژوهشگر و مورخ هرمزگانی در یادداشتی به بررسی ابعاد و دلایل موفقیت کودتای 28 مرداد 32 پرداخته است.
کودتای 28 مرداد 32 یکی از تاثیرگذارترین رخدادهای سده کنونی کشور است. در این کودتا دولت قانونی ایران را آمریکا و انگلیس به همراهی خیانتکاران داخلی سرنگون کردند. کودتا زمینههای دیکتاتوری تمام عیار محمدرضا شاه در 25 سال پایانی حکومتش را مهیا کرد و آمریکا به عنوان کشوری که در دو جنگ جهانی کمترین زیان ها را متحمل شده بود جایگزین انگلیس و دیگر کشورهای غربی شد و روابط ایران و آمریکا وارد مرحله نویی شد.
دکتر محمد مصدق یکی از سیاستمداران شناخته شده سده بیستم در ایران و جهان است. وی سیاستمداری کارکشته و ملی گرایی سکولار بود که در راه مبارزه برای ملی نمودن صنعت نفت و کوتاه نمودن دست بیگانگان از منابع داخلی با شکست روبرو شد و با کودتای انگلیسی_آمریکایی-پهلوی در مردادماه 1332 دولت وی سرنگون شد.
وی پس ازمحاکمه در دادگاه نظامی زندانی شد و سرانجام به روستای احمدآباد تبعید شد و سرانجام در غربت وتنهایی درگذشت. پس از مرگ نیزمحمدرضاشاه از دشمنی با وی دست بردار نبود و با مخالفت وی، وصیت مصدق برای خاکسپاریاش در کنار شهدای 30 تیر اجرا نشد.
با مخالف محمدرضا شاه با وصیت مصدق, وی در منزل شخصی اش در احمدآباد به خاک سپرده شد. اگرچه کودتا سبب به نتیجه نرسیدن خواسته های مصدق و همراهانش شد ولی نهضت ملی کردن صنعت نفت و کوتای 32 نقش بسزایی در رخدادهای دهههای پس از آن داشته است.
بسیاری از موفقیتها و عدم موفقیتها، برآمدن گروهها، احزاب، نهادها، مخالفت ها با خاندان پهلوی، شورش ها بر علیه سلطنت پهلوی و تقویت تفکر تئوری توطئه (دست های پشت پرده خارجی برای اداره کشور) و ملی شدن صنعت نفت دیرتر از بسیاری از کشورهای نفت خیز! از پیامدهای این قیام نافرجام و کودتای مرداد 32 بود.
فارغ از همه این امور باید پرسیده شود که دکتر مصدق با آن همه محبوبیت در میان مردم چرا و چگونه با شکست روبرو شد؟
چه کسانی پشت پرده این کودتا بودند؟ انگلستان که مصدق سفارتش را تعطیل کرده و بسیاری از نیروهای انگلیس و مهندسان شرکت نفت را اخراج کرده بود چگونه موفق به اجرای کودتا در داخل کشور شد؟
مورخان و پژوهشگران بر پایه اسناد منتشر شده داخلی و خارجی، دلایل موفقیت انگلستان برای اجرای کودتا را برنامهریزی دقیق آنها و همراهی و همکاری خائنین و وطن فروشان داخلی میدانند که ستون پنجم دشمن در قسمتهای مختلف و دستگاههای نظامی و اداری کشور بودند.
آقای دکتر آبراهامیان یکی از برجسته ترین پژوهشگران این دوره است که با استفاده از اسناد منتشرشده وزارت خارجه انگلستان، سازمان سیا و منابع دست اول دیگر دست اندرکاران کودتا در داخل کشور را پنج گروه میداند که گردانندگان کودتا در داخل کشور بودند.
بیشتر گروههای صنفی و سیاسی در این کودتا نقش داشتند که باورنکردنی است.
آبراهیمیان در کتاب کودتا نقش پنج گروه را مشخص و سران هر گروه را نام برده است. اگرچه نباید نقش سازمان سیا و سفارت آمریکا را بویژه پس از تعطیلی سفارت انگلستان نادیده بگیریم ولی مبنای اصلی و سرمایه اجرای کودتا به عهده انگلستان بوده است.
در ادامه تک تک گروههای داخلی درگیر و دست اندرکار در کودتا را بررسی میکنیم.
گروه نخست کارشناسان باتجربه انگلیسی شاغل در ایران و خاورمیانه بودند که با زبان فارسی آشنا بودند و رابطه نزدیکی با نخبگان کهنهکار ایرانی داشتند. این کارشناسان با روحیه ایرانیان آشنایی کامل داشتند و گروهها و نهادهای تاثیرگذار ایرانی را به خوبی میشناختند. از جمله این افراد می توان به لانسلوت پیمن، نورمن داربی شایر، سرهنگ جفری ویلر و پرفسور آن لمبتون مورخ مشهور و کریستوف مونتاگ اشاره کرد که از اعضای mi6 بودند.
گروه دوم نظامیانی بودند که بریتانیایی ها با طراحی یک شبکه غیر رسمی در نیروهای مسلح ایران آنها را به خود وابسته کرده بودند. پیشینه این شبکه به جنگ جهانی دوم بازمی گشت. بیشتر این افسران از خانواده اشراف محافظهکار ایرانی بودند. از این افسران میتوان به سرلشکر حسین ارفع، سرهنگ تیمور بختیار، سرهنگ حسین اخوی، حسین فردوست و هدایت گیلانشاه را نام برد که هوادار بریتانیا بودند و نقش ویژهای در کودتا داشتند.
گروه سوم شبکهای غیرنظامی وابسته به MI6 در میان بازرگانان و بازاریان به سردستگی سه برادر به نام های اسدالله، سیف الله و قدرت الله رشیدیان بود. برادران رشیدیان بازرگان بودند و در واردات از انگلستان فعالیت میکردند. آنها مجرای انتقال پول MI6 به حامیان داخلیاش بودند. بر پایه برآوردها آنها ماهیانه بالغ بر 10هزار پوند در اختیار روحانیون ناشناش، روزنامه نگاران، سیاسیون و به ویژه نمایندگان مجلس قرار میدادند. کانون قدرت برادران رشیدیان در بازار تهران بود و اصناف نانوایان، قنادان، عمده فروشان میوه و تره بار، زورخانهها و وعاظ رده پایین هوادار فدائیان اسلام را در بر میگرفت.
بر پایه اسناد منتشر شده به رغم پیوندهای آشکار سید ضیا طباطبایی با انگلیس، میان وی و فدائیان اسلام رابطه کاری وجود داشت.
برخی از نشریات طراز اول کنونی نیز در آن زمان با نام حامیان شاهنشاهی از فدائیان اسلام با عنوان مخالفان مصدق حمایت کردند.
علاوه بر این می توان از دو نفر از لوتی های پرآوازه تهران نام برد که نقش بسزایی در راه اندازی راهپیمایی مضحک روز کودتا داشتند. این دو لوتی(شعبان بی مخ و طیب حاج رضایی) پس از کودتا سرانجام متفاوتی داشتند.شعبان به پاس قدردانی از خدماتش در کودتا لقب تاج بخش گرفت ولی طیب در سال 42 به خاطر رهبری یک تظاهرات خیابانی، این بار بر علیه خاندان حاکم اعدام شد.
گروه چهارم سفارت بریتانیا در تهران و دیدارهای منظم با سیاستمداران و اشخاص پرنفوذ بود. کسانی همچون «ارنست پرون» دوست دوران کودکی شاه از سوئیس، احمد هومن معاون تشریفات دربار، شاپور رپورتر زرتشتی ساکن دهلی که خبرنگار تایمز در تهران بود، جلسات روزانهای با سفارت داشتند. علاوه بر این هاشم ملک مدنی و شیخ هادی از نمایندگان کهنه کار مجلس و سید ضیا طرفدار پروپا قرص بریتانیا که گزارش دیدارهایش با شاه و سیاسیون را بصورت روزانه به سفارت تحویل میداد نیز در این گروه جای میگیرند.
اسناد منتشر شده از دیدارهای منظم سفارت بریتانیا با فرزندان روحانیون محترم و سرشناس انقلاب مشروطه حکایت دارد.
با این دیدارها روزانه سید محمد رضا بهبهانی و سید محمد صادق طباطبایی نیز به جمع مخالفان مصدق پیوستند.
بهبهانی خود را مجرای انتقال پول علیه مصدق معرفی می کرد. وی بعدها به خاطر خدماتش در انجام کودتا مقرری ویژه ای از دربار دریافت می کرد.
این دیدارها دیری نپایید و با بسته شدن سفارت در مهرماه سال 1331 دیدارهای روزانه نیز قطع شد. از این پس سفارت آمریکا وظایف سفارت انگلیس را به عهده گرفت و امور داخلی را هدایت میکرد.
گروه پنجم و نهایی فضل الله زاهدی و کابینه در سایهاش بود که با بزرگان و سیاسیون طراز اول در ارتباط بودند. فضل الله زاهدی در زمان جنگ جهانی دوم به همراه آیت الله کاشانی زندانی شده بود. این زندانی شدن به دست انگلیسیها پیشینه ای برای او بود و کسی نمیتوانست به او انگ انگلیسی بودن بزند.
پس از انتخاب وی به عنوان گزینه بریتانیا برای کودتا، کابینه در سایه ای از تکنوکرات ها، روزنامه نگاران و سیاسیون دوستدار بریتانیا و آمریکا تشکیل داد. عمده قدرت او در جناح مذهبی جبهه ملی قرار داشت که افرادی همچون آیت الله کاشانی رئیس مجلس، قنات آبادی رهبر مجاهدین اسلام، مکی و حائری زاده دو نماینده پر سر و صدای مجلس را در بر می گرفت. بر پایه یک گزارش محرمانه که توسط وزارت خارجه بریتانیا منتشر شده است زاهدی برای جلب حمایت کاشانی به او وعده اختیار تصمیم گیری در دولت آینده را داده بود.
اگر به این مطالب توجه کنیم و اسناد را بررسی نماییم پی خواهیم برد که دشمنان اصلی در لشکر خودی هستند.
ایران در سده گذشته و تاریخ چندهزار ساله خود بارها ضربه و زیان خائنین داخلی در هر قشر و گروه را چشیده است.بسیاری از شکست های کشور دستاورد خیانت مزدوران و وطن فروشان است.
در پایان باید گفت که اکنون نیز کشور همچون سال 32 در محاصره اقتصادی قرار دارد. بدون هیچگونه شک و شبهه باید گفت که غرب به رهبری آمریکا در آرزوی سرنگونی نظام حاکم در ایران است.
نظام جمهوری اسلامی یا هر نظام حاکم دیگر که منافع غرب را تامین نکند باید اطمینان داشته باشد که غرب برای نابودی آن اقدام خواهد کرد. آمریکا به دنبال گاو و گوسفندهای شیرده رام است.
اگرچه بسیاری از آنها را در خاورمیانه یافته است ولی مخالفت ایران خارچشم آنها است.
اکنون کشور از لحاظ دفاعی تقویت شده و نیروهای نظامی مکتبی حافظ انقلاب اسلامی هستند. این قدرت بازدارنده احتمال یورش خارجی را به صفر نزدیک نموده است ولی باید آگاه باشیم و به آیندگان نیز بسپاریم که غربیها برای رسیدن به این هدف (یا شیرده شدن و یا براندازی) از هیچگونه سرمایه گذاری کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت غافل نیستند و همه قلم بدستان، خبرنگاران، روحانیون، سیاسیون، وکلا، وزرا و اشخاص تصمیم گیرنده و رده بالای کشور در معرض نفوذ برای مهیا نمودن براندازی قرار دارند.
بزرگ بودن و بزرگ زاده بودن نیز شرایط را دو چندان سخت می کند. باشد که بزرگان و بزرگ زادگان از اشخاص درگیری در کودتای 32 عبرت بگیرند و نام خود را به عنوان خائنین به وطن ثبت ننمایند.
کتابنامه:
آبراهامیان، یرواند، کودتا 28 مرداد، سازمان سیا و ریشه های روابط ایران و آمریکا در عصر مدرن، محمد ابراهیم فتاحی، نشر نی، 1397.
کاتوزیان، همایون، در جست و جوی جامعه کوتاه مدت، کریم ارغندهپور، نشر نی، 1398.
آبراهامیان، یرواند، تاریخ ایران نوین، شهریار خواجیان، نشر دات، 1397.
انتهای پیام/88055