به گزارش خبرگزاری فارس از مشهد، استان خراسان رضوی با وسعت ۳۹۴ هزار و ۶۱۱ کیلومترمربع پنجمین استان از نظر وسعت در کشور است و با کشور ترکمنستان ۵۳۱.۶ کیلومتر و با افغاستان ۳۰۲ کیلومتر مرز مشترک دارد.
همجواری خراسان رضوی با کشورهای ترکمنستان و افغانستان ظرفیتهای فراوانی را در اختیار این استان قرار داده تا از این کشورها به عنوان پل ارتباطی با آسیای مرکزی بهره ببرد، اما آمارها نشان میدهد که ما خیلی هم نتوانستهایم از این ظرفیت استفاده و ارتباط اقتصادی لازم را برقرار کنیم.
به منظور بررسی بهتر وضعیت صادرات خراسان رضوی به ویژه با روسیه با مجتبی قاسم پور، کارشناس ارشد اقتصاد و فعال اقتصادی که حدود ۹ سال است در حوزه اقتصادی و صادرات مطالعات دارد و سه سال است که به صورت مستقیم وارد تجارت با روسیه شده است، به مصاحبه پرداختیم.
فارس: کمی در خصوص میزان صادرات به کشور روسیه توضیح بفرمایید و اینکه اصولا سهم ما از بازار روسیه چه میزان است؟
در حال حاضر صادرات محصولات کشاورزی از سراسر ایران به روسیه انجام میشود و به طور کلی روسیه به دلیل جمعیت بالا و شرایط آب و هوایی و طولانی بودن دوره سرما به شدت به بیرون از مرزهای خود وابسته است، البته روسها در حوزه تولید غلات و گوشت قرمز قدرتمند، اما در تولید میوه، سبزیجات و دیگر محصولات غذایی وابسته هستند.
برخی محصولات به صورت سنتی به این کشور صادر میشود، اما این ظرفیت بالقوه هیچ وقت در ایران بالفعل نشده است و سهم ما در بازار روسیه(با وجود اینکه این بازار دارای گردش مالی بسیار بالاست)، بسیار کم است.
خرما، کشمش و پسته به صورت سنتی از ایران صادر میشده و چند سالی است که بازار میوه هم به آن اضافه شده و حدود یک دهه است که صیفیجاتی مانند بادمجان، فلفل دلمه و گوجه فرنگی هم صادر میکنیم، اما تناسبی بین میزان صادرات و ظرفیت بازار روسیه وجود ندارد.
فارس: علت این غفلت را در چه میدانید؟ مسؤولان ایرانی دغدغه ایجاد ارتباط اقتصادی ندارند یا دلیل به جای دیگری برمیگردد؟
نقطه ضعف از ماست؛ اولین و بزرگترین دلیل این است که عزم این امر در مسؤولان و حاکمیت وجود ندارد، چرا که چنانچه عزم وجود داشته باشد بسیاری از مسیرها هموار میشوند.
وجود چاه نفت و تکیه بر آن یکی دیگر از دلایلی است که سبب شده مسؤولان به دیگر ظرفیتهای کشور بیتفاوت شوند و چون عزم صادرات غیرنفتی وجود ندارد تاجر ایرانی مانند یک انسان بدون پشتوانه است، چنانچه ۱۰ درصد توان حاکمیت در قضیه هستهای در حوزه دیپلماسی اقتصادی خرج میشد، بهراحتی زمینه ایجاد اشتغال میلیونی فراهم میشد و همین شکوفایی اقتصادی و قدرت ناشی از آن، خود بسیاری از مسائل سیاسی را حل میکرد.
متاسفانه مسؤولان بیشتر در حد شعار و نمایش به صادرات غیرنفتی اهمیت میدهند، چنانچه این عزم شکل گیرد هیچ مانع دیگری سر راه ما نیست.
فارس: چه محصولاتی در خراسان امکان صادرات به ویژه به روسیه را دارند؟
به طور کلی یک سری محصولات مانند خرما، پسته و کشمش هستند که به صورت سنتی از کل کشور به روسیه صادر میشوند که خراسان رضوی هم از این امر مستثنا نیست.
پس از این سه محصول صیفیجاتی مانند بادمجان، فلفل دلمه، گوجه فرنگی گلخانهای، رب و اَسِپتیک(ماده اولیه تولید رب) که بسیار مورد علاقه روسهاست را میتوانیم از استان به این کشور صادر کنیم.
همچنین میوههایی مانند سیب و گیلاس که در خراسان و به ویژه مشهد به وفور تولید میشوند توانایی صادرات دارند و در روسیه هم خواهان بسیاری دارد.
در کشور دو قطب تولید مواد غذایی داریم که خراسان رضوی به واسطه تعداد کارخانجات تولید صنایع غذایی یکی از مهمترین این دو قطب است به همین دلیل خراسان دارای ظرفیت بسیار بالا در تولید محصولات غذایی و صادرات آنان است به طور مثال روسها علاقه فراوانی به گوجه و به خصوص نوعی دسر که از ترکیب گوجه و روغن زیتون به دست میآید هستند، اما ما در خراسان کارخانه ساخت چنین محصولی را نداریم و از طرفی روسها به شدت به«اَسِپتیک» که نوعی ماده اولیه تولید رب است، نیاز دارند اما ما به دلیل اینکه تامین کننده در حد تناژ بالا نیستیم نمیتوانیم صادر کنیم.
همچنین از دیگر محصولاتی که روسها به شدت به آن علاقه دارند مربا، کیک و کلوچه و میوه خشک است که در خراسان رضوی هم این محصولات تولید میشوند و هم این استان ظرفیت صادرات این محصولات را دارد؛ اما میبینید که عملا این محصولات صادر نمیشوند.
همچنین به دلیل اینکه در فصل سرما در روسیه قیمت میوه به شدت افزایش مییابد، روسها ترجیح میدهند از میوههای خشک شده استفاده کنند که این هم میتواند مورد توجه قرار گیرد.
فارس: تحریمها چه میزان بر صادرات تاثیر گذاشته است؟
در بدبینانهترین حالت شاید حدود ۱۵ تا ۲۰ درصد تحریمها بر صادرات ما اثر گذاشته است و به طور کلی این میزان در حوزه صادرات به روسیه و آسیای میانه صفر درصد است.
ما در حوزه بازرگانی در کشور مقصد با تجار طرف هستیم نه سیاستمداران. برای یک فعال اقتصادی چنانچه منافع اقتصادیشان برآورده شود، رابطه کشورها به دلیل سیاست اهمیت ندارد، البته امنیت سرمایهگذاری برای یک تاجر یا فعال اقتصادی مهم است، اما صرف رابطه سیاسی فاقد اهمیت است.
برای تجار اصالت سود است که اهمیت دارد، بنابراین چنانچه بتوانیم با کشورها رابطه صحیح اقتصادی را فراهم کنیم آنگاه میبینیم که این روابط بهخصوص در حوزه آسیای میانه و روسیه، ارتباط آنچنانی با تحریمها پیدا نمیکنند.
نبود یک سری چرخ دندهها در مسیر صادرات از دیگر مشکلات ما در حوزه صادرات است. تامین کنندههای ما در حوزه مواد غذایی در حد استانداردهای آنان محصول تولید نمیکنند و چون در ساختار خرده مالکی تولید دارند، نمیتوانیم به صورت جدی پای قراردادهای حقوقی و بزرگ برویم.
به طور مثال خودِ من دو ماه درگیر یک قرارداد بودم و طبق این قرارداد باید برای یک سال روزی ۱۸.۵ تن از یک محصول را به روسیه صادر میکردم و دو ماه شبانه روز در ایران گشتم، اما هیچ تولید کنندهای پیدا نکردم که حتی بتواند هفتهای ۱۷ تن از این محصول را به ما تحویل بدهد.
یکی دیگر از مشکلات ما در حوزه صادرات نبود سیستم «سورتینگ» (درجه بندی و دسته بندی محصولات) درکشور است؛ زمانی که محصول کشاورزی را صادر میکنیم رنگ، اندازه و شکل ظاهر بسیار مهم است، اما به چنین مسئلهای در ایران توجه نمیشود، همچنین در حوزه سردخانهای هم با مشکلات بسیار مواجه هستیم به طور مثال از زمان تحویل بار از کشاورز تا تخلیه آن شاید حدود 10 روز زمان صرف شود و طی این مدت باید سردخانهای استاندارد وجود داشته باشد تا از محصول نگهداری کند که متاسفانه این سیستم نگهداری وجود ندارد و همین مشکلات سبب شد قرارداد مربوطه به راحتی سهم ترکها شود. کشاورزی در کشورهایی نظیر ترکیه سالهاست که ازحالت خرده مالکی خارج و صنعتی شده است. همین کشت صنعتی امکان ایجاد کیفیت یکسان برای محصولات در کنار قیمت پائینتر را فراهم کرده است.
نقطه ضعف دیگر ما نبود سیستم بستهبندی مناسب و استاندارد است که بتواند محصول را سالم به دست مشتری برساند.
یکی دیگر از مشکلات بازرگانی خارجی سیستم حمل و نقل است. باتوجه به اینکه عزمی برای بازرگانی وجود ندارد وضعیت حمل و نقل ما هم با مشکلات بسیاری روبروست که همین امر سبب شد حمل و نقل را به خارج از کشور بسپاریم که این خود یکی دیگر از معضلات از جمله گاها سالم به مقصد نرسیدن محصولات را به دنبال دارد.
چندین ماه بازرگانی ما با کشور قزاقستان به دلیل اینکه ترکمنستان کرونا را بهانه کرده و اجازه عبور کالا نمیداد قطع شده بود و متاسفانه مشکل مشابه این را با کشور آذربایجان در ارتباط با روسیه داریم.
در بحث حمل و نقل هر کشور ظرفیت و مدل خاصی از حمل و نقل را میطلبد قالب حمل و نقل در آسیای میانی ریلی و زمینی است. شبکه ریلی داخلی ما شبکه تکمیلی نیست و در قسمتهایی از آن انقطاع وجود دارد که باعث میشود تجار بخشی از راه را به صورت زمینی و بخشی را ریلی طی کند که صرفه اقتصادی ندارد.
به طور مثال چنانچه بازرگانی در مشهد بخواهد محصول خود را به روسیه ارسال کند باید خط آهنی از مشهد تا مقصد وجود داشته باشد تا کالا در سریعترین زمان و با صرف هزینه کمتر صادر شود، اما باتوجه به اینکه مسیر رشت تا آستارا ریل ندارد و به شبکه سراسری راهآهن وصل نیست برای تجار استفاده از حمل و نقل ریلی در مشهد به صرفه نیست.
متاسفانه به دلیل چرخه معیوب صادرات در کشور(نبود عزم در مسؤولان، تولید کنندههای غیر حرفهای و کوچک، نبود سیستم سورتینگ و نداشتن حملونقل مناسب) نمیتوانیم با طرف مقابل پای قرارداد جدی برویم و همین امر سبب میشود تجار ایرانی در روسیه گرفتار بازار دلالی شوند.
فارس: کمی بیشتر در خصوص این بازار دلالی توضیح دهید.
یکی از مشکلات ما این است که سیستم جامع نداریم که این سیستم بتواند میزان مصرف در بازار هدف را ارزیابی و در کنار آن میزان صادرات از یک محصول به کشور مقصد را ثبت کند و با توجه به اینکه تاجر ایرانی بدون هیچ پیشزمینهای وارد بازار مقصد میشود و تازه در آن بازار متوجه میشود که به طور مثال از همان محصولی که به این کشور صادر کرده، پیش از او فرد دیگری هم آورده است و باتوجه به اینکه محصولات صیفی و سبزیجات در صورت ماندن کیفیت خود را از دست میدهد، تاجر مجبور میشود این محصولات را در بازار دلالی به فروش برساند تا اصطلاحا بر روی دستش نماند و همین سیستم دلالی محصول را به نازلترین قیمت ممکن از او خریداری میکنند و اینگونه است که تاجر خرج خود را درنمیآورد و ضرر میکند به همین دلیل است که بسیاری از تجار ذهنیت خوبی از تجارت به روسیه ندارند و این در صورتی است که بخش قابل توجهی از این دلالان اصلا روس نیستند، بلکه آذری و ایرایاند که تجار ما به دلیل نداشتن اطلاعات کافی از بازار گرفتار سیستم آنان میشوند.
فارس: راه حل این مشکل چیست؟
پیش از این هم گفته شد سیستم کشاورزی در کشور ما خرده مالکی است و همین کار را خراب کرده است، چنانچه بتوانیم سیستم صنعتی در حوزه کشارزی پیاده و محصول را با کیفیت و در تناژ بالا تولید کنیم و از آن طرف در خصوص بازار هدف و نیاز آن مطالعه داشته باشیم به راحتی میتوانیم با روسها پای قرارداد حقوقی بنشینیم و اینگونه تجار ما با ورود به سیستم دلالی به خاک سیاه ننشینند.
فارس: سفارتخانههای ما چه میزان میتوانند در تسهیل حضور تجار نقش آفرین باشند. آیا اصولا کارداران و سفیران ما در این خصوص نقش خود را ایفا میکنند؟
به معنی واقعی کلمه سفارتخانههای ما یک ویترین نمایشی حداقل در حوزه بازرگانی هستند و به طور کلی در اینگونه امور تعطیلند.
یکی از وظایف کاردار اقتصادی ما در سفارتخانهها رصد بازار و مطالعه در این خصوص و حمایت از تجار است، اما انجام این موارد تنها در رویا میتواند رخ دهد.
متاسفانه سفارتخانهها هیچ دغدغهای در این عرصه ندارند، چراکه فشاری بر آنان نیست. بسیاری از سفرا و کارداران ما یک عده آقازاده هستند که فقط آمدهاند در یک کشور خارجی زندگی کنند و از امکانات آن منتفع شوند.
این افراد هر ماه حقوق خود را به دلار دریافت میکنند، سوار بنز دیپلماتیک خود میشوند و هیچگاه برای مطالعه بازار کشوری که در آن هستند خود را به دردسر نمیاندازند.
برای اینکه عمق فاجعه بهتر درک شود مثالی میزنم. دوستی دارم که ساکن آمریکاست و تعریف میکند اوایل فروپاشی شوروی قرقیزستان درصدد برآمد جشنی تحت عنوان «مناس» (یکی از اسطورههای قرقیزستان) برپا کند، اما از آنجا که این کشور پولی برای برپایی آن نداشت از دیگر کشورها درخواست کرد تا برای برپایی جشن به او کمک کنند و طرف قرقیز هم متعهد میشد پس از پایان جشن با جمع آوری پول از مردم، پولِ کالاهای امانی را برگرداند. در این میان سفیر ایران هم در قرقیزستان پای قرارداد میرود و اینگونه میشود که تجار ایرانی به اعتماد امضا و قرارداد سفیر، کالا وارد این کشور میکنند، اما پس از پایان جشن از پول خبری نیست و پس از رفت و آمدهای بسیار سفیر مربوطه به تجار ایرانی میگوید«من که نمیتوانم به خاطر چهار تا تاجر با قرقیزستان خود را طرف کنم»!
این در صورتی است که همین دوست ایرانی الاصل من که ساکن آمریکاست تاکید دارد چنانچه یکی از شهروندان عادی آمریکا در هر کشوری با مشکل مواجه شود سفارت آمریکا برای حل مشکل او بر دولت فشار بسیار وارد میکنند چه برسد برای یک تاجر آمریکایی.
فارس: سخن آخر؟
زمانی میتوانیم ادعا کنیم که شغل پایدار ایجاد کردهایم که یا تولید یک محصول را جایگزین واردات همان کالا کرده باشیم یا محصول صادرات محور، تولید کنیم و یا اینکه محصول تولید شده منجر به ارتقای دانش یا بهبود فرآیندها شود که غالبا همان محصول شرکتهای دانش بنیان است. فارغ از این سه محور، شغل ایجاد شده واقعی نیست.
متاسفانه به دلیل دغدغه نداشتن مسؤولان و از طرفی نقص فرهنگی، بسیاری از بازارهای هدف ما از دست میروند و این در حالی است که با یک برنامه دقیق و مدون میتوان با دستیابی به بازارهای صادراتی اشتغال پایدار را رقم زد.
================
گزارش: فرزانه زراعتی
================
انتهای پیام/ ۷۰۰۷۱/ح