خبرگزاری فارس - تهران؛ سیدمهدی حسینی: شورای فرهنگ عمومی یکی از شوراهای اقماری ذیل شورای عالی انقلاب فرهنگی در سطح کشور، استانها و شهرستانهای مختلف است. آغاز فعالیت شورای فرهنگ عمومی به سال ۱۳۶۵ و شوراهای استانی آن نیز به سال ۱۳۷۲ برای عمل بخشی به اولویت های فرهنگی کشور برمیگردد.
در سطح کشوری و استانی، این شورا سی عضو حقیقی را در خود جای داده است. در سطح کشوری وزیر ارشاد ریاست آن را برعهده دارد و دبیر آن نیز با انتصاب توسط وزیر تعیین میشود اما در سطح استانی امام جمعه رئیس آن، استاندار نائب رئیس و مدیرکل ارشاد استان نیز دبیری آن را برعهده دارد.
متأسفانه با گذشت ۲۷ سال از فعالیت شوراهای استانی فرهنگ عمومی، این شورا آن چنان که باید، نتوانسته به وظایف خود عمل کند، گواه این گزاره نیز وضعیت نامناسب فرهنگی موجود در شهرهای مختلف و بیربطی مصوبات این شورا به این معضلات فرهنگی است.
به همین دلیل میزگردی را با حضور کارشناسان حوزه فرهنگی حجت الاسلام جلیل محبی دبیر ستاد امربه معروف و نهی از منکر کشور، دکتر حسن بنیانیان مسؤول کارگروه پیوست نگاری فرهنگی در دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی و دکتر سیدمحمد حسینی وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت دهم، ترتیب دادهایم که در ادامه حاصل این گفتوگو را میخوانید:
فارس: از آنجایی که آقای دکتر حسینی به مدت چهارسال ریاست شورای فرهنگ عمومی کشور را برعهده داشتند ابتدا میخواهیم به بیان تاریخچهای از این شورا بپردازند؟
حسینی: شورای فرهنگ عمومی از شوراهای مهم کشور است؛ شورای عالی انقلاب فرهنگی از شوراهای اقماری متعددی برخوردار بوده که مهمترین آن به دلیل گسترش و فعالیت، شورای فرهنگ عمومی است. در این شورا نمایندگان وزارتخانهها، سازمانها و نهادها در آن حضور دارند که در زمان مسؤولیت بنده به طور مرتب جلسات را هر دوهفته یک بار تشکیل میدادیم و درکل دوره چهارساله اینجانب، فقط دوبار این جلسات برگزار نشد.
همچنین تمایزی که شورای فرهنگ عمومی با دیگر نظایر آن مانند شورای عالی انقلاب فرهنگی، شورای عالی فضای مجازی دارد در آن است که این شورا در سطح استانها و شهرستانها امتداد دارد در حالی شوراهای دیگر به حوزه کشوری خلاصه میشوند.
از حیث لزوم نیز چون اکثر ارگانها اعم از آموزش و پرورش، وزارت علوم، نیروی انتظامی، وزارت بهداشت و سایر ارگانها مأموریت فرهنگی جداگانهای دارند لازم است تا چنین شورایی برای هماهنگی بیشتر این ارگانها وجود داشته باشد.
فارس: چرا وحدت و انسجامی در دستور جلسات مرکز و استانها مشاهده نمیشود؟
بنیانیان: من هم باید از خبرگزاری فارس بابت پرداختن به چنین موضوع با اهمیتی تشکر کنم و امیدوار هستم در ذیل این بحث و نشست، توجهات به مظلومیت فرهنگ در ساختار مدیریتی کشور معطوف شود.
سوأل شما درباره مدیریت فرهنگ بوده و این طور عنوان شد که شورایی برای مدیریت فرهنگ در کشور تشکیل شده است اما این شورا برای نرسیدن به خواستههای خود از دیدگاهتان دچار مشکل شده است و مدعی آن شدید که نه موضوعات آن از انسجام برخوردار است و نظارتی بر نحوه اجرای آن انجام نمیگیرد.
با تجربه، اطلاعات و دانشی که به لحاظ درگیر بودن با اصل موضوع داشتهام نقدهای شما درست است اما به خود شورا برنمیگردد. وقتی اسم شورا میآید یعنی عزیزی از سر دغدغه کسانی که در آن حوزه صاحب نظر و یا صاحب قدرت اجرایی هستند را دورهم جمع کند و با ایجاد انگیزه برای آنها، پیگیر اجرای صحیح مصوبات شود تا آن شورا نقش همافزایی و شتاب دهنده به خود بگیرد.
رئیس این شورا در استانها ائمه جمعه و نائب رئیس آن استاندار است و حال سؤالی که مطرح میشود ائمه جمعه و استانداران را برای استفاده از ظرفیت شورا آموزش دادهایم؟ درحالی که وقتی در اتاق امام جمعه و استاندار به سوی مردم و دیگر مسؤولان باز میشود ملاحظه میکنیم که تمام معضلات آنها اقتصادی است.
نکته دیگر اولویت نبودن مقوله فرهنگ در بین مدیران و فضای مدیریتی کشور است با آن که مقام معظم رهبری در سخنرانی اخیر خود فرهنگ و اقتصاد را توأمان در کنار هم درد و نیاز جامعه عنوان کردهاند.
سال ۷۳ حضرت آقا جملهای را خطاب به اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی میگویند که به شدت تعجب کردم. ایشان فرمودند ۷۵ درصد مشکلات روز جامعه ما خاستگاه فرهنگی دارد، حتی حضرت آقا نگاه به مقوله تولید را از نگاه فرهنگی مورد بحث و واکاوی قرار میدهند تا فرهنگ اقتصادی در جامعه نهادینه شود.
سال ۷۳ مقام معظم رهبری فرمودند: ۷۵ درصد مشکلات روز جامعه ما خاستگاه فرهنگی دارد
اما وقتی شورا تشکیل میشود فقط نگاهها معطوف به بخش کوچکی از مشکلات فرهنگی جامعه است. به عنوان مثال بسیاری از استانها عدم توجه به تولید ناشی از فقر فرهنگی است؛ در ایلام هر چقدر شما تخفیف مالیاتی دهید کسی کارخانه ایجاد نمیکند چراکه انسان سرمایه دار هنوز در پس ذهن ما (از دوران قبل انقلاب) به عنوان یک آدم منفی و استعمارگر نقش بسته است.
اخیراً کتابی با عنوان مناظره فرماندار و امام جمعه را نگاشتهام. در آن کتاب این پرسش را مطرح کردهام که چرا امام جمعه در هفته یک بار نمیرود در کارخانهای و با دستاندرکاران آن گفتوگو نمیکند که اگر مشکلی دارد آن را برطرف کند؟ متأسفانه بدلیل ضعف فرهنگ اقتصادی، چنانچه امام جمعهای بخواهد این کار را انجام دهد بخشی از بدنه حامی خود را از دست میدهد، مشابه همین وضعیت بغرنج در فرهنگ اقتصادی را در فرهنگ سیاسی نیز داریم.
این که کارکرد این شورا زیر سوأل رفته است و عدهای این پرسش را مطرح میکنند که اگر شش ماه این شورا تعطیل بشود اصلاً آیا کسی متوجه آن میشود یا خیر برمیگردد به همان عدم آموزش مدیریت فرهنگی ائمه جمعه و استانداران که کلیدیترین نقش را در این شورا باید ایفا کنند.
یکی دیگر از دلایل عدم کارآمدی شورا آن است که وقتی تقاضایی از بیرون شورا برای پیگیری بحثهای مربوطه وجود نداشته باشد میبینیم که شورا دچار انفعال میشود و خود را پاسخگوی کسی نمیداند. باید صادقانه بگویم فرهنگ در شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای فرهنگ عمومی تعطیل است.
باید صادقانه بگویم فرهنگ در شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای فرهنگ عمومی تعطیل است
اینکه میگویم شورا تعطیل است برمیگردد به فرهنگ فضای مطالبه فرهنگی از مقامات و مسؤولان کشوری، آیا تا به حال شده است که نمایندگان مجلس رئیس جمهور را مورد سؤال قرار دهند و بگویند طبق بررسی ما بر روی شش شاخص انجام گرفته در طول چهارسال گذشته به این نتیجه رسیدیم که در حوزه فرهنگ کمکاری انجام گرفته است یا خیر؟
اگر بخواهیم پاسخی برای چرایی عدم محقق شدن آن بدهیم میبینیم که برخی نمایندگان ما تبدیل به نمایندگان یک بارمصرفی شدهاند و از آنجا که آنها بازخورد بهتری بر روی مسائل اجرایی چون صنعت و کشاورزی میگیرند طبیعی است که به مباحث انتزاعی چون فرهنگ ورود نمیکنند، از طرف دیگر در ساختار سیاسی نیز شاهد همین رویه هستیم.
محبی: وقتی که یک خودرو ساده بخواهد کار کند اجزا باید با یکدیگر سازگاری داشته باشند، اگر روزی فنر زیر صندلی کار نکرد آن چنان کارکرد این اتومبیل آسیب نمیبیند اما وقتی موتور خوب کار نکند آن وقت کارکرد ماشین دچار آسیب میشود.
در دنیا بعد از به وجود آمدن نظریه تفکیک قوا آمدند و یک نهاد تصمیمگیر به اسم پارلمان که میتواند یک بخشی یا دوبخشی باشد و یک نهاد رگلاتوری هم به وجود آوردند که این نهاد متصل به نهاد اجرا باشد و وظیفه آن نیز خرد کردن تصمیمات پارلمان برای اجرا است که در حال حاضر این نهاد رگلاتوری بنام هیأت وزیران که مستقل از رئیس جمهور است شناخته میشود.
در بعد از انقلاب شعارهای متعددی برای شورایی شدن نظامات کشور دادیم اما متحمل ضررهایی نیز شدیم. به عنوان مثال اولین جایی که بعد از انقلاب از شورایی شدنش آن هم بعد از ۱۰ سال پشیمان شدیم، شورای عالی قضائی بود که به جای وزیر دادگستری که رئیس اداری قضات کشور بود، رئیس شورای عالی قضائی گذاشتیم که رئیس کسانی بود که خودش انتخاب نکرده بود و یک ناسازگاری در تصمیم گیری قوه قضائیه به وجود آمد.
اما این تجربه به بدنه منتقل نشد و در طول سالها شاهد تکثیر شوراهای مختلف در کشور بودهایم و وقتی به ارزیابی شوراها در نظام اداری کشور مراجعه میکنیم همه معترف آن هستند که این شوراها کارآمد نیستند.
مثال خود را با یک خود انتقادی ذکر میکنم؛ ستادی به اسم امر به معروف و نهی از منکر را به وجود آوردهایم که شش وزیر، فرمانده ناجا، فرمانده بسیج، رئیس صداوسیما، دونفر از حوزه علمیه قم، رئیس حوزه علمیه خواهران و رئیس سازمان تبلیغات عضو آن هستند، وقتی به این ستاد نگاه میکنیم انگار به شورای امنیت که میخواهد امنیت کشور را حفظ کند نگاه کردهایم. ولی هیچ کارکردی ندارد چرا چون مثل چسباندن چرخ دنده روی شیشه ماشین است! همین مثال را در شورای فرهنگ عمومی مشاهده میکنیم که حتی اگر وزیر فرهنگ حزب اللهی، جوان، جهادی و پای کار وجود داشته باشد باز میبینیم که ره به جایی نمیبرد؟
مثلاً از آقای دکتر حسینی که رئیس شورا بودهاند میپرسم، رئیس صداوسیما مصوبات شورا را گوش میداد؟ یکی را انجام میداد اما دیگری را نه، چون رئیس صداوسیما میگوید من برای خود قانون دارم و ابلاغیهام را از رهبری میگیرم همچنین قانون اساسی نیز از من خواستههایی دارد که باید مطابق آن عمل کنم و آیا وزیر فرهنگ قدرت این را دارد که شورایی را اداره کند که توان مقابله با رئیس صداوسیما و رئیس سازمان تبلیغات با آن قدرت را دشته باشد؟ پس میبینیم که مشکل ساختاری است و این چندصندلی در کنار هم مشکلی را حل نخواهند کرد و نتیجه آن که بعد از ۲۷ سال از تشکیل شورای فرهنگ عمومی میبینیم که کارکرد شورا در مشخص کردن نام سال و شعار و موارد مشابه خلاصه شده است.
مشکل شورای فرهنگ عمومی ساختاری است و این چند صندلی در کنار هم مشکلی را حل نخواهند کرد و نتیجه آن که بعد از ۲۷ سال از تشکیل آن کارکرد شورا در مشخص کردن نام سال، شعار و موارد مشابه خلاصه شده است
مطلب دوم آن که شورای فرهنگ عمومی برایچه به وجود آمده است؟ شورای فرهنگ عمومی برای آن ایجاد شده است که گفتمان سازی کند و خرده فرهنگهای خوب را توسعه و فرهنگ بد موجود در جامع را نیز از بین برد.
سوألی که باز اینجا پیش میآید آنکه آیا اعضای حاضر در شورا نمایندگی گفتمان سازمان متبوع خود را دارند و یا آنکه آن مسؤول، خودش صاحب گفتمان فرهنگی شخصی خودش است و براساس آن تصمیمگیری میکند؟
این دستگاه نه از لحاظ گفتمان سازی میتواند ایفای نقش کند و نه از لحاظ اینکه بخواهد گفتمان خود را تزریق جامعه کند بلکه باید یکجایی برای تولید فکر داشته باشیم به عنوان نمونه در شورای عالی انقلاب فرهنگی انتصاباتی که رهبری انجام دادهاند برای تولید فکر بوده است. مثلا وقتی آقای رحیم پور ازغدی، آقای داوری و دیگر بزرگان فکر و اندیشه به عضویت این شورا در آمدهاند و گویی که رهبری انتظار داشته است که شواری عالی انقلاب فرهنگی برود یک گفتمان فرهنگی نیاز انقلاب اسلامی را برای مردم به وجود آورد و درکنار آن برای ساختارهای فرهنگی کشور نیز اندیشه کند. گفتمان باید در یک جای مهمی یا یک سری آدم مهم و فکور تولید شود که متأسفانه شورای فرهنگ عمومی از این منظر عاری از کارآمدی است.
این شوراها هر جا به وجود میآیند مخل ساختار هستند و برای تصمیم گیری در حوزه سیاسی، فرهنگی واقتصادی قانون اساسی ما آمده است و گفته که رئیس جمهور شوراهایی را با وزیران مرتبط که خود رئیس آن باشد تشکیل دهد و مصوبات آن برای اهمیت و اثربخشی چون هیأت وزیران است. یعنی اگر بخواهید در حوزه فرهنگ تصمیم گیری کنید باید شورایی را با ریاست رئیس جمهور و وزاری مربوط تشکیل دهید.
حسینی: «عیب می جمله چو گفتی هنرش نیز بگو» آقای محبی اشکالاتی را بیان کردند اما میخواهم بگویم که اگر این شورا و این هماهنگی نبود حتماً این شرایط بدتر میشد؛ نمیخواهم بگویم اینها همه افراد نخبه و صاحب اندیشه هستند اما این را میگویم که بخش اعظم کارهای دوستان در این شورا ناظر بر مسائل اجرایی است، میخواهیم هفته کتاب برگزار کنیم همه را دورهم جمع میکنیم و تقسیم کار میکنیم و میخواهم بگویم اگر عزم و اراده و جدیتی در کار باشد میشود کارها را جلو برد و اینکه بگوئیم دبیر جلسات مدیرکل فرهنگ نباشد آن وقت جای او چه کسی باشد؟ بالاخره وزارت فرهنگ است که مسؤولیت عمده فرهنگ و گلوگاههای فرهنگ را در اختیار دارد.
در زمان مسؤولیت من در دبیرخانه شورای فرهنگ عمومی کشور در پنج موج واقعیتهای جامعه را در گذران وقت ایرانی درآوردیم و متناسب با آن به بررسی مسائل پرداختیم.
اگر دبیرخانه شورا بخواهد کار کند موضوعات بسیاری برای کار کردن وجود دارد و کار نیز با نظارت پیش میرود و نکته مهم دیگر آن که در جلسات شورا این طور نبوده که همیشه رأی گیری شود چرا که در بسیاری از مواقع به صورت اقنائی کار میشود و به این شکل بود که تا وقتی رئیس صداوسیما را اقنا نمیکردیم به مسائل دیگر نمیپرداختیم.
به عنوان مثال مرحوم صدوقی امام جمعه یزد با آقای فلاح زاده استاندار سابق یزد دچار اختلاف شده بودند و جلسه شورای فرهنگ تشکیل نمیشد، به آنجا رفتم و گفتم تا وقتی که جلسه شورای فرهنگ تشکیل نشود از شهر بیرون نمیروم، نتیجه آن که همان روز در منزل مرحوم صدوقی جلسه تشکیل شد.
محبی: در پاسخ به صحبتهای آقای حسینی عرض کنم که اگر انتظارمون در این سطح هماهنگی برای برگزاری همایشها و مناسبتها است اشکالی ندارد ولی قانون برای ما انتظار بالایی را برای این فرهنگ در نظر گرفته که مطابق آن نیست.
چون فرهنگ عمومی یعنی شیوه زندگی مردم ایران که از نظر محال با توجه به واقعیتهای ساختاری موجود چنین دست آوردی داشته باشد اما اگر میخواهیم نقش آن به برگزاری همایشها تقلیل دهیم اسم آن را نیز عوض کرده و مثلاً آورده شود ستاد اجرایی برگزاری مناسبتها و همایشها ولی رسانهها انتظار نابحقی دارند که این شورا، فرهنگ عمومی کشور را اسلامی کند. (این جمله محبی در وسط میزگرد خنده را بر لب حاضران جاری کرد)
رسانه ها انتظار نابحقی دارند که این شورا، فرهنگ عمومی کشور را اسلامی کند!
حسینی: ببینید شاید ایده آل و مطلوب نباشد اما به سهم خود این شورا میتواند نقشش را ایفا کند که البته این همراهی منوط به همراهی بعد از جلسه سایر اعضای حاضر در شورا نیز است، مثلاً در همین قضیه خانه سینما اعضا اعلام کردند که تخلفاتی انجام گرفته اما وقتی وارد شدیم متأسفانه اعضاء ما را همراهی نکردند.
در دانشگاه عالی دفاع ملی یک دوره حکمرانی برگزار میشود چه اشکالی دارد که مدیرانی فرهنگی را ملزم به طی کردن دورههای مدیریت فرهنگی کنیم؟
فارس: اساساً اسناد بالادستی از قبیل نقشه جامع علمی کشور، سند مهندسی فرهنگی، الگوی اسلامی ایرانی-پیشرفت ودیگر نظایر آن، از چه جایگاهی در شورای فرهنگ عمومی کشور برخوردار هستند؟
بنیانیان: بحث قبلی را به نقطه روشنی نرساندیم، من که منتقد این شورا بوده ام داستان را بدین شوری نمیبینم؛ جنس فرهنگ از جنس تصمیم گیری یک نفر نیست بلکه افراد باید برای اجرای مصوبات اقناع شوند.
ماباید ناظر به وقتی که به این شورا اختصاص داده میشود آن را نقد کنیم، وقتی دوهفته درمیان این جلسه دوساعته شورا برگزار میشود باید انتظار خود را متناسب آن دوساعت تنظیم کنیم. وقتی سازمان اداری ما سیاست زده نباشد شاهد این روند عدم کارآمدی نبودیم. مثلاً وقتی استاندار که تا سه ماه پیش مدیرکل راه وشهرسازی استان بوده و بنا بر ملاحظات سیاسی استاندار آن استان میشود و با شاخصهای فرهنگی بیگانه بوده طبیعی است که نمیتواند نقش فرهنگی خود در استان را جز از طریق گذراندن دورههای آموزش فرهنگی ایفا کند چراکه هنوز مدیریت در این کشور به عنوان یک علم شناخته نشده است.
اتفاقا خودم هم مصداق این قضیه هستم چرا که در زمانی مسؤولیت مهندس ساختمان و رئیس سازمان نوسازی استان در یک جلسه یک بحث اقتصادی کردم استاندار خوشش آمد و گفت رئیس برنامه و بودجه استان شوم. چقدر من در استان خرابکاری کردم تا متوجه شوم که ابتدا باید مبنای اقتصاد بخوانم و بعد بروم رئیس برنامه و بودجه شوم؟
از ابتدابه واسطه بدبینی که قبل از انقلاب نسبت به وزارت ارشاد وجود داشت شرح وظایفی کمی بدان تفویض شد و بحث نظارت این ارگان بر روی مصوبات و پیوستهای فرهنگی دیگر وزارتخانهها از وزارت ارشاد گرفته شد.
دولتها با دو ابزار اهداف خود را محقق میکنند نخست با قانون که ناظر به برون شخص است و دوم فرهنگ که ناظر به درون فرد است. ما ۲۵۰۰ سال حکومتی طاغوتی و زوری بر این مرزوبوم را داشتهایم و متأسفانه هنوز این فرهنگ زوری در مردم وجود دارد و میبینیم که چنانچه بخواهیم مردم فلان کاری را انجام دهند بلافاصله میرویم در مجلس دوفوریتی آن را برای اجرا تصویب میکنیم که نمونه بارز آن قانون منع استفاده از ماهواره است که چون عدم استفاده از آن را فرهنگ سازی نکردهایم به صورت گسترده شاهد بیتوجهی مردم نسبت به این قانون هستیم.
دولتها با دوابزار اهداف خود را محقق میکنند، نخست با قانون که ناظر به برون شخص بوده و دوم فرهنگ که ناظر به درون فرد است. ما ۲۵۰۰ سال حکومتی طاغوتی و زوری بر این مرزوبوم را داشتهایم و متأسفانه هنوز این فرهنگ زوری در مردم وجود دارد
از طرف دیگرما شاهد وزرایی هستیم که برای تأثیر در رأی نمایندگان، مشاوران خود را جمع میکنند تا با پی بردن به نقاط ضعف نماینده، نظر وی را نسبت به فلان لایحه یا طرح تغییر دهند که این خود نشان دهنده لزوم کارفرهنگی در خود قوه مقننه (که باید کار فرهنگی انجام دهد) است.
به سازمان امور اداری که رسالت دارد جایگاه وزارت خانه ارشاد را تقویت کند نیز توصیه میکنم به فوریت فکری به حال این اوضاع کند تا این دستگاه بتواند در جایگاه نظارتی خود نیز نقش شایستهای را ایفا کند.
یکی از مصادیق مظلومیت فرهنگ در آن است که توجه کافی به وزیر فرهنگ در هیئت دولت برای آنکه صحبت های خود را بازگو کند نمیشود، چرا؟ چون صحبتهای او زود بازده نیست اما در عوض وزیر صنعت میگوید با فلان مقدار اعتبار قیمت خودرو ظرف سه روز پایین میآید، طبیعی است در این حالت رئیس جمهور نظر وزیرصمت را به وزیر ارشاد ارجحیت دهد.
حسینی: اسناد بالادستی متعددی در کشور داریم اما باید توجه کرد که نقشه جامع علمی کشور ارتباطی با شورای فرهنگ عمومی ندارد، زیرا که در خود شورای عالی انقلاب فرهنگی کمیته مربوط به خودش را دارد و مسائلش از آن طریق در دبیرخانه این شورا پیگیری میشود، یا در قضیه الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، مرکزی بدین نام با اندیشکدههای متعددی از سال ۹۰ داریم که اخیرا یک الگوی پایهای هم در این خصوص به رهبری نظام ارائه کردند اما ایشان این طرح را منوط به آن کردند تا دستگاههای مختلف نظر خود را در این باره اعلام کنند.
اما نقشه مهندسی فرهنگی با شورای فرهنگ عمومی ارتباط بسیاری دارد و بهتر میبود پرداخت به این قضیه در شورای فرهنگ عمومی شکل میگرفت که در دوران اخیر دیدیم که پنج تا شش سال متوالی جلسات شورای ستاد نقشه مهندسی کشور به دلیل کم اهمیت بودن مقوله فرهنگ برای رئیس جمهور تشکیل نشد اما در زمان دولت دهم با وجود همه انتقادها به رئیس جمهور اهمیت ایشان به مقوله فرهنگ حائز توجه بود چرا که همیشه در سفرهای استانی، خود را ملزم به حضور در جلسات فرهنگ و هنر میکرد. حال آنکه بعضاً در جلسات هیأت دولت استان شرکت نمیکرد اما در این جلسه حاضر بود و ملاحظه کردیم که به دلیل اهمیت رئیس جمهور به حوزه فرهنگ، کار بسیار سادهتر و سریعتر به جلو میرفت.
در دوران اخیر دیدیم که پنج تا شش سال متوالی جلسات شورای ستاد نقشه مهندسی کشور به دلیل کم اهمیت بودن مقوله فرهنگ برای رئیس جمهور تشکیل نشد
به عنوان یکی از راه حلها نیز پیشنهاد میکنم که دبیرخانه این شورا نقش فعال خود را ایفا کند. همچنین این را هم باید اضافه کنم که به شورا فرهنگ عمومی هم در سطح کشور و هم در سطح استان این اختیار داده شده است تا سه فرد حقیقی را برای بهرهمندی از نظرات کارشناسانه آنها اضافه کنند.
بنیانیان: در همین خصوص خبری که مربوط به همین ماه پیش میشود را بگویم و آنکه قرارشده است بحث نقشه مهندسی فرهنگی در استانها به شورای فرهنگ عمومی استانی داده شود اما در سطح کشور همان ستاد مهندسی فرهنگی کارها را جلو برد که مستلزم توجه جدی مسؤولان است.
بنده راه حل این مشکلات را در دو قسمت میدانم، اول آنکه که پنج شش شاخص فرهنگی را در سطح شهرستانها مورد سنجش و رتبه بندی قراردهیم و فرضاً وقتی به شهرستانی گفته شود شما به لحاظ شاخص عفاف و حجاب از رتبه ۲۵۰ در کشور برخوردار هستید، خواه ناخواه برای مسؤولان فرهنگی انگیزهای برای بهبود آن انجام گیرد.
و ثانیاً آنکه مقامات کشوری مدیران استانی را برای ارائه گزارش از وضعیت شورای فرهنگی عمومی کشور مورد بازخواست قرار دهند.
محبی: در پایان نکته خاصی ندارم چرا که اشکالات را از منظر حقوق اساسی میدانم نه مشکلات مدیریتی که اگر فرد توانمندی چون آقای دکتر حسینی در سمت ریاست آن بنشیند شاهد تحول در آن باشیم چرا که اصولاً از این شورا انتظار آن چنانی نباید داشت و باید برای این ساختار فکری کرد.
انتهای پیام/۶۷۰۶۶