گروه هنر و رسانه: آنتن زنده شبکه های مختلف تلویزیون حساس، مهم و چه بسا ارزشمندترین سرمایه رسانه ای و محتوایی صدا و سیما باشد. این فرصت و سرمایه «زنده» بودن چنان اهمیت دارد که این روزها شبکه های اجتماعی هم از آن به عنوان یک قابلیت و یژه و به تعبیری «طلایی» برای جذب کاربران خود استفاده می کنند. حالا اما در یک مسابقه تلویزیونی، مجری به شیوه ای عجیب برای جذب فالوئر التماس می کند. مخاطبان فارس هم با ثبت چنین سوژهای با عنوان تبلیغ اینستاگرام را از صدا و سیما حذف کنید در سامانه فارس من می گویند که تلویزیون نباید برای اینستاگرام تبلیغ کند. دکتر نصراللهی در کانال اطلاع رسانی خود درباره این ماجرا نوشت و در گفتگو با ما چگونگی این دعوت اینستاگرامی این برنامه زنده تلویزیونی برای جذب فالوئر را «مذموم»، «دور از شأن مخاطب و رسانه» و «غیر حرفه ای» عنوان کرد. گفتگوی ما با او در این باره و صحبت هایش درباره «آرایش جدید رسانه ای» را در ادامه می خوانید.
*** مخاطبان ما در سامانه فارس من سوژه ای را ثبت کردند و به تبلیغ اینستاگرام توسط تلویزیون نقد داشتند. به همین دلیل با شما تماس گرفتیم تا دغدغه آن ها را با شما نیز در میان بگذاریم. شما هم با انتشار فیلم مسابقه زنده تلویزیونی «دونبش» و اقدام مجری برنامه، برای جذب فالوئر اینستاگرام برنامه را با عبارت «التماس» نقد کردید. خطای مهم این برنامه کجا بود؟
جذب مخاطب همواره دغدغه رسانه بوده است و الان جذب کاربر. آنچه که مهم است مسیر درست جلب مخاطب در آرایش جدید رسانهای است و هدف باید در مسیر درست استفاده شود. فکر کنید یک نفر میخواهد توجه دیگران را جلب کند، کت و شلوار بپوشد و چهار دست و پا راه برود، بله توانسته توجه دیگران را جلب کند اما با تمسخر. در دنیای رسانه چه رسانه، چه مجری، چه گوینده و چه خبرنگار برای جلب و جذب مخاطب تلاش میکنند و این تلاش درخور تحسین است، اما آنجا مذموم، خطرناک، ناشیانه و غیرحرفهای است که به هر طریقی این کار را انجام دهند به خصوص در آنتن زنده.
***اینستاگرام مدتی است با قابلیت هایی مانند IG TV و پخش های زنده شاید به نوعی سعی می کند به تلویزیون جیبی و همراه کاربران خود تبدیل شود. حالا دعوت مخاطبان در آنتن زنده صدا و سیما به اینستاگرام آن هم به این شکل و به نوعی تبلیغ یک شبکه اجتماعی چه مفهومی دارد؟
تکنولوژیهای ارتباطی مدتهاست به سمت مولتیمدیا شدن رفته، در واقع چند رسانه در یک شبکه جمع می شود در واقع آرایش رسانه ای تغییر کرده. تکنولوژیهایی که هر کس بتواند هر چیزی را از هر جا و در هر مکان و زمانی منتشر می کند. بدون شک موبایل دیگر فقط وسیله ای برای مکالمه و تماس گرفتن نیست. برای مثال همین اینستاگرام، تلویزیون، روزنامه، ساعت، آلبوم عکس و قابلیتهایی دیگر در یکجا و در اختیار کاربر است. در واقع تکنولوژیها به سمت کوچک شدن، ارزان شدن، در دسترس همه بودن و از انحصار یک قشر و گروه خاص خارج شدن هستند. مفهوم زمان و مکان در رسانه به شکل قبل را از بین میبرند، به نوعی بیمکانی و بیزمانی ایجاد میکنند و حتی محتوا و چارچوب های مرسوم رسانه ای هم با آن ها دستخوش تغییر شده است برای مثال ارزش خبری مانند مجاورت، شهرت و... با این تکنولوژیها دگرگون شدهاند. در واقع به نوعی تحول ارتباطی ایجاد کرده و امکانات خاصی در اختیار مخاطب قرار داده است. کنشگران رسانههای رسمی متأسفانه به موقع متوجه این تغییرات نبودهاند و این بسیار خطرناک است و باید هشدار داد به کنشگرانی که در گذشته خود حبس شدهاند. در واقع در دنیای فعلی هم مخاطب هم کنشگر چه سیاسی، اقتصادی و مذهبی باید با این تکنولوژیها و نحوه بهره بردن و در خدمت گرفتن آن آشنا باشد. متأسفانه تلویزیون این موضوع را دیر و شاید در برخی موارد بد متوجه شده. برای همین است که میبینیم در یک برنامه زنده تلویزیونی ملتمسانه و خلاف شأن و شئون رسانه و مخاطب، غیرحرفه ای و مذموم مجری درخواست جذب فالوئر برای صفحه اینستاگرامی میکند.
***به نظر شما این شیوه عجیب و دعوت از مخاطب در این برنامه برای حضور در اینستاگرام، آرایش رسانه ای درستی است؟
در آرایش جدید رسانهای باید جایگاه رسانهای خودمان را بدانیم، اینکه کجائیم و چه نقشی داریم؟ از تحولات تکنولوژی درک درستی داشته باشیم و برای آینده آن پیشبینی کنیم و مخاطب را واگذار نکنیم. متأسفانه ما در این زمینه دیر درک و عمل کرده ایم. باید رسانه هایی مثل رسانه ملّی در این آرایش جدید درگیر و نقشآفرین باشد، هدف داشته باشد و مخاطب خود را جذب و حفظ کند. آرایش و تحول رسانه ای جدید جهان همچنین دسترسی و گرایش مخاطب و تغییرات حوزه مصرف رسانه را درک و برای آینده تحلیل، پیش بینی و اقدام کند. رسانه باید با شناخت از جایگاه و شأن خود و مخاطب در این زمینه قدم بردارد و اقدام کند. این را بهتر است بداند که اگر اثرگذار نیست در واقع مخاطب خود را واگذار میکند و در چنین حالتی متاسفانه معمولاً نسبت به شناخت مخاطب، رسانه های دشمن یا رقیب، یا دچار درک تأخیری است یا بد متوجه شده است. اقداماتی از این قبیل که چه با شیفتگی چه با التماس از مخاطب به خصوص در آنتن زنده انجام شود، در آرایش جدید رسانهای ناپسند و نادرست است. برداشت وضعیت رسانه به خصوص رسانه ملی از جذب مخاطب نباید ملتمسانه باشد.
***من به عنوان یک مخاطب نوعی با دیدن نحوه دعوت و التماس مجری مسابقه دونبش حس بدی داشتم و برداشتم نوعی شومن گری بود. به عنوان مخاطب و نه خبرنگار این شیوه را نپسندیدم و تأسف خوردم که قرار است به هر قیمتی مخاطب جذب شود. سرایت این شیوه به برنامه های دیگر که قطعاً تاسف برانگیز خواهد بود.
بنده معتقدم با همه آسیبهایی که در برخی حوزه ها به رسانه ملی وارد شده، این رسانه همچنان قوی است. مخاطب خود را دارد. آمارها و بررسی های مستند اخیر نشان میدهد همچنان یک مزیت نسبی نسبت به دیگر رسانهها بین مردم دارد، به خصوص این موضوع را در بحث کرونا میبینیم. مخاطب علاقمند است اخبار، مسائل، مشکلات و بحرانها و راهکارهای جامعه و کشور خودش را از همین رسانه ببیندتا رسانههای خارجی به خصوص در شرایط فعلی جهان. خوشبختانه خبر خوش اینکه تحقیقات نشان داده اخیرا مردم برای پیگیری اخبار خود بیش از رسانههای خارجی به رسانههای داخلی میل پیدا کردهاند. با این حال رفتار این مجری و این مسابقه تلویزیونی غیرحرفهای غیرمسئولانه و به عبارتی میتوان گفت حقارتآمیز بوده است. خوشبختانه در رسانه ملی کارشناسان دلسوز، مدیران و بدنه ای قوی وجود دارد که به شدت در کار خود متخصص، ماهر، دلسوز و خلاق هستند و درک درستی از شرایط رسانه دارند. با این حال هستند برخی مدیران اندکی که درک درستی از شرایط خود ندارند، حرکت رو به رشد رسانه را یا کند یا متوقف یا بدتر؛ دچار عقب گرد می کنند، البته تعدادشان زیاد نیست. خوشبختانه بدنه قوی و متخصص رسانه ملی این ظرفیت را دارد و میتواند مردم را جذب و مخاطب خود را به بهترین شیوه حفظ کند.
***به نظر می رسد جذب کاربر برای رسانه ها، امروز بر جذب مخاطب پیشی گرفته است. یعنی مخاطب بودن کافی نیست؛ این دو چه تفاوتی دارد که کاربر به مخاطب برتری پیدا کرده؟
بیان و تعریف واژه کاربر و مخاطب و تفاوت های آن ها تعابیر مختلف و نیاز به زمانی مفصل دارد. به طور کلی اما کاربر یک مزیت نسبت به مخاطب در نظریههای رسانهای دارد. کاربر تعاملگر است، در واقع به نوعی مخاطب پویاست. در جایگاه کاربری ارتباط رسانهای دوطرفه است، اما طبق نظریه های رسانه جایگاه مخاطب ارتباط یکطرفه و از بالا به پائین و مخاطب دریافتکننده صرف است. کاربر دریافتکننده فعال و پویاست، اما مخاطب منفعل است. نظریهای وجود دارد که میگوید رسانه مانند سرنگ میتواند پیام یا محتوای مطلوب خود را مانند دارو برای مخاطبانی که ارتباط مجزا از یکدیگر دارند و منفعل هستند، تزریق کند و مخاطب آن را میپذیرد. اما مدتهاست که ماجرا به شکل دیگری تغییر پیدا کرده، دیگر مخاطبان منفعل نیستند، ضمن اینکه فقط به یک شبکه و صدا دسترسی ندارند، قدرت انتخاب دارند، میتوانند چند صدا را بشنوند، انتخاب کنند، در واقع مخاطب امروز و کاربر هم دریافتکننده، هم تولیدکننده و هم توزیعکننده در این آرایش جدید رسانه ای و تکنولوژی به روز رسانه است. مدل ارتباطی کالای رسانهای مخاطب با پیشرفت تکنولوژیها و حتی نقش مخاطب تغییر کرده است. مخاطب یا کاربر هم تولیدکننده و هم مصرفکننده در این عرصه اند.
***با این وصف، بهترین شیوه جذب که در شأن رسانه و مخاطب هم باشد چیست؟
اگر تفاوت نظر درباره واژههای مخاطب و کاربر را کنار بگذاریم و آنها را یکی بدانیم، در واقع کاربر با پدیده «ارتباط جمعی شخصی» نیاز به ساختمان، تشکیلات و ساختارهای اجرایی ندارد، به راحتی با همان تلفن همراهی که در دست دارد محتوا تولید میکند. در شبکههایی مانند توئیتر، اینستاگرام و دیگر شبکههای اجتماعی بارگزاری میکند. برای مثال ببینید همین سامانه «فارس من» که شما با سوژه ثبت شده توسط مردم در آن با من تماس گرفته اید، اگر همراه مردم باشد و اجازه کاربری و تعامل پویا بدهد، مردم آن را مال خود میدانند. مشارکت و استقبال میکنند، اما اگر این چنین نباشد، به مرور مخاطب در جستجوی سامانه ای دیگر خواهد بود. این درباره جذب مخاطب به رسانه های بومی و ملّی هم صدق می کند. ببینید! اگر رسانههای خارجی چه در فضای مجازی و ماهوارهای توفیق داشته اند در جذب مخاطب، در واقع به قوی بودن آنها برنمیگردد، دلیل این است که ما ضعیف عمل کردهایم، فرصتسوزی و تأخیر داشتهایم در پاسخگویی به نیاز مخاطب خودمان. این رسانهها از همین فرصتهای سوخته ما فرصتسازی کردند، در واقع ضعف ما را به قوت خودشان تبدیل کردند. بنابراین این به این معنا نیست که آنها قوی هستند. حتی برخی از مجری، خبرنگار و کارشناسان این رسانهها را میشناسم، افرادی بوده اند در حوزه کاری خود نه چندان قوی و چه بسا ضعیف، با این حال به آنها میدان داده شده، عوامل درون و برونسازمانی سرعت آنها را کند نکرده اند، بنابراین میتازند و موفق به نظر می رسند.
***امروز مخاطب رسانه ها، کاربر شبکه های اجتماعی و فضای مجازی هم هستند، مأموریت رسانه ها چیست؟
ما باید در فضای مجازی حضور داشته باشیم، این حضور زمانی مشکلساز میشود که رسانه، جایگاه خود را نشناسد و خود را با آن انطباق ندهد. بله اگر ما قبل از اینکه مردم وارد چنین فضاهایی شوند، نرمافزار داخلی خود را داشتیم و مردم آنجا حضور داشتند که خیلی خوب بود، اما اکنون و تا زمانی که چنین نیست باید در این فضا موثر باشیم. مصرف رسانهای و گرایش رسانهها تغییر کرده است. مردم اگر تلویزیون، روزنامه و رسانههای مرسوم نباشند مانند قبل منتظر نمیمانند. اکنون شبکههای اجتماعی ارزان، سریع، با قابلیت تعامل زنده فراهم شده و هر کس از هر جا در هر زمانی میتواند سخنرانی کند، دیدگاه خود را در فضای مجازی بگذارد و این حضور مردم بابخشنامههای دولتی نبوده و با اشاره دیگران هم خارج نمیشوند. در قضیه اینستاگرام هم اتفاقاً مسئولان رسانهای دلسوز باید در این فضا حضور داشته باشند. تولید پیام و محتوای ارزشمند و کارآمد داشته باشند و مخاطب خود را جذب و با محتوای مناسب تغذیه کنند. در غیر این صورت این فضا به شدت مستعد تهاجم فرهنگی میشود. به نظر من حضور رسانههای رسمی در این فضا به عنوان رسانههای مکمل مهم است. اگر صدا و سیما، خبرگزاری فارس یا دیگر رسانهها در فضایی مثل اینستاگرام نباشند در واقع ظرفیت و امکان حضور خود را از دست دادهاند، چون میبینیم که مخاطب قبل از حضور ما در این فضا بوده و فعالیت کرده. نمیتوان جلوی تکنولوژی را گرفت. عملکرد با حضور هوشمندانه و حمایت از ساخت نرمافزارهای بومی توأم باید باشد. این خطای استراتژیک است که مخاطب را در این فضا تنها بگذاریم. ما تجربهای مثل ماهواره، ویدئو و برخی شبکههای اجتماعی دیگر را داریم که مخاطب به هر طریقی خود را به آن رسانده و استفاده کرده. کارشناسان و کنشگران باید این موضوع را درک کنند و با این وجود برای آن برنامهریزی کنند.
***ضرورت این موضوع به نظر شما تا کجاست؟
شما در قضیه شهادت سردار سلیمانی، «تروریست رسانهای» اینستاگرام را دیدید. پستها و مخاطبهایی که درباره سردار بود را از این فضا اخراج میکرد. این یعنی حضور ما فعالانه بوده. همانطور که در جبهه و جنگ اگر خودمان سلاح نداشتیم، با مهندسی معکوس و به دست آوردن سلاح دشمن، برای تأمین منافع ملی و امنیت مردم تلاش کردهایم، شکار پهپادهای آمریکایی و مهندسی معکوس آن مصداق بسیار خوبی برای این ماجراست. بهترین اتفاق این است که شبکه های اجتماعی سریع، ارزان و در دسترس داشته باشیم تا کاربر ایرانی، شبکه اجتماعی کارآمد ایرانی را استفاده کند اما تا آن موقع باید در این فضا با همین نگاه حضور داشته باشیم و آگاهی مخاطب خود را بالا ببریم. حضور هوشمند، جسورانه، مسئولانه و فعالانه در این رسانه های «مکمل» ضرورت دارد و به نحوی در واقع، اثرگذاری روی رقیب است. نکته مهم تر اینکه برخی رسانهها رقیب نیستند، دشمن هستند، نباید مخاطب خود را با دشمن تنها بگذاریم. به نظر من فیلترینگ اشتباه استراتژیک است. تا وقتی که کشورمان شبکه اجتماعی یا به اصطلاح «اپ» بومی ندارد باید از ابزارهای دیگران استفاده کنیم. با این حال، معتقدم نباید به هر شکل و از هر طریقی برای جذب فالوئر التماس کرد. مشک آن است که خود ببوید. رسانه موفق کار خود را؛ تولید محتوای جذاب و به موقع به بهترین شکل انجام میدهد تا مخاطب و کاربر جذب شود.
انتهای پیام/