به گزارش خبرنگار اندیشه خبرگزاری فارس، بگذارید با این سوال شروع کنیم؟ چرا «امام بر مساله فلسطین و آزادی قدس» تا این حد تاکید داشت؟
تاسیس رژیم تبعیضنژادی در آفریقای جنوبی و تاسیس اسرائیل در یکسال اتفاق افتاد و امام هیچ وقت این دو کشور را به «رسمیت» نشناخت اما نوع مواجه امام با مساله قدس متفاوت و با تاکید بسیار بیشتری است. مثلا امام روز مبارزه با تبعیض نژادی راه نینداخت اما روز قدس را به عنوان یک روز جهانی معرفی کرد.
مساله از آنجایی جدیتر میشود که خود امام روز قدس را یک انگشت اشاره به سوی مساله مستضعفین جهان میدید. «روز قدس یک روز جهانی است .... روز مقابله مستضعفین با مستکبرین است. روز قدس روزى است که باید سرنوشت ملتهاى مستضعف معلوم شود، باید ملتهاى مستضعف اعلام وجود بکنند در مقابل مستکبرین.» این سخنان یک روز قبل از اولین روز قدس انقلاب اسلامی در ۲۵ مرداد ۱۳۵۸ است.
امام از روز قدس حزب جهانی مستضعفین را میخواست. «روز قدس یک روز اسلامى است، و یک بسیج عمومى اسلامى بود و من امیدوارم که این امر مقدمه باشد از براى یک «حزب مستضعفین» در تمام دنیا.»
حزبی که در آن تمام مستضعفین جهان مسلمان و غیر مسلمان جای میگرفتند، «من یک پیشنهادى در چند روز پیش از این کردم ..... او ایجاد یک «حزب مستضعفین»، تمام مستضعفین دنیا، اعم از مُسْلم و غیر مُسْلم.»
اما چرا این روز مثلا روز مستضعفین نام نگرفت و با تاکید بر روز قدس پیش رفت. امام نیمه شعبان را روز جهانی مستضعفین نامگذاری کردند. پس تاکید بر روز قدس از چه باب است؟ فهم دقیق ابعاد این مساله، تفاوت یک مسلمان اسلام ناب و مسلمان اسلام آمریکایی را در فعالیتهایش رقم میزند.
معمولا تفاوت اسلام ناب و اسلام آمریکایی را در اصالت و التقاط صورتبندی میکنند. یعنی اسلام آمریکایی به دلیل مخلوط کردن اندیشههای اسلامی و غیر اسلامی از اسلام ناب متفاوت میشود.
از نگاه امام گونهای از اسلام آمریکایی هست که در طرح خود هیچ تفاوتی با اسلام ناب ندارد. تنها تفاوتش یک مساله است. اقامه دین! یعنی آن طرح درست و کامل و اصیل دین اگر اقامه نشود خود مصداقی از اسلام آمریکایی است (حتی همان طرحی در آن بر اقامه دین هم تاکید شده باشد)
در نگاه امام، اسلام یعنی اسلام اجرا شده و برای همین اسلام را مساوی حاکمیت اسلام میداند. الإسلام هو الحکومة بشؤونها اسلام در حقیقت حکومت با تمامی شؤون آن است. (کتاب البیع)
از این زاویه که نگاه کنیم به درک جدیدی از مواجهه امام با رقبای تمدنیاش میرسیم. امام مبارزه اصلی را در ایران و جهان میان «مستضعفان و مستکبران» میدید و راه حل را ایجاد «جبهه جهانی مستضعفین.»
مستضعفینی که ضعیف نیستند اما آنها را به استضعاف کشیدند و به آنها باوراندهاند که ضعیفند و زورشان به مستکبرین نمیرسد. «اولین شرط حرکت مستضعفین احساس قدرت و حس توان برای برخاستن است.» باید به مستضعفین یاد میدادیم میتوانند روی پا خود بایستند.
اصلا عمده جذابیت انقلاب اسلامی برای جبهه مستضعفین بیش از اسلامیت، همین استقلال است. این ارزیابی رهبر انقلاب است.«ایستادگی، استقلال، عزت سیاسی بیشترین جذابیت را برای ملتها دارد. اینکه میبینید ملتها نسبت به ملت بزرگ ایران احساس احترام میکنند، بخش عمدهاش مربوط به این قسمت است: استقلال سیاسی» ۱۳۸۹/۱۱/۱۵
حالا به سوال اول یادداشت برگردیم: «تاکید امام بر روز قدس از کجاست؟»
مساله فلسطین اصلیترین «نقطه برخورد» است. جایی که جبهه استکبار تمام نقابها را کنار زده و وقیحانه میگوید ساکنین قبلی فلسطین باید بروند و اینجا مال من باشد، چون زور دارم. رژیم صهیونیستی نقطه تمرکز لابیهای قدرت، ثروت، رسانه و .... صهیونیستی در جهان برای ایجاد یک کانون قدرت در جهان است.
از منظر اقامه دین مساله قدس «نقطه آغاز حرکت جهانی جبهه مستضعفین» است. جایی که تمام توان جبهه استکبار به میان آمده و اگر این سد را بشکنیم، بند ترس را از زبان و دست مستضعفین جهان گشودهایم و اگر تماشایش کنیم، طبیعتاً این غده سرطانی به سراسر دنیای مستضعفین طمع دارد!
مکتب امام بدون جبهه جهانی مستضعفین بیمعنا بود و جبهه جهانی مستضعفین بدون مساله فلسطین یک پدیده ابتر بود. «مکتب امام بدون توجه به مساله فلسطین خودش یک مثال اسلام آمریکایی بود.» مثل مکتب امامی که ما به صورت عملی در زندگیمان دنبال میکنیم! فلسطین یکی از مسائل ما آن هم در یکی از زیرشاخههای سیاست خارجی است.
بعد التحریر۱: این سالهایی که هر بار روز قدس راهپیمایی رفتیم، چقدر مطلع بودیم که این «مقدمه حزب جهانی مستضعفین» است و اگر مطلع بودیم چه کردیم؟ اصلا چه قدر فکر کردیم این حزب جهانی مستضعفین چیست و چگونه شکل میگیرد؟ این یک سوزن به خودمان قبل از جوالدوزهایی که به دیگران بزنیم!
بعدالتحریر۲: جوری به صحیفه امامدست نمیزنیم که گویی از اسناد محرمانهای است که هرگز نباید افشا شود. گاهی جملات امام را نه برای جوان هجده ساله بلکه مردان چهلساله حزب اللهی که میخوانی، جدید است! گاهی نظرسنجی میکنم که این جملات از کیست؟ تلخ است اما گاهی مارکس، ماندلا و شریعتی بیشتر رای میآورند. «این قدر جملات امام به اسلام نمیخورد که ذهن میرود که این جمله مارکسیستی است؟!»
به قول عزیزی، خوانندگان محترم به گیرندههایتان دست نزنید اشکال از فرستنده هم نیست «ایراد در خود واقعیت است!»
حمید آقا نوری
انتهای پیام/