علیمحمد مودب، مدیر مؤسسه شهرستان ادب در گفتوگوی نوروزی خود با خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس به برخی موارد از جمله فعالیت این روزهایش به نکاتی اشاره کرد که در ادامه میخوانید:
با همسرم تقسیم کار کردهایم و به حد وسع کمکشان میکنم
* در ایام نوروز و خانه نشینی اجباری به واسطه کرونا چه برنامهای دارید؟ تدارکی دیدهاید یا برنامهریزی خاصی دارید؟ آیا ورزشها، سرگرمیها و بازیهای خانگی که قوامبخش خانواده است را در برنامه دارید؟
برنامه ما دو بخش است؛ یک بخش که فعالیتهای کاری است که باید ادامه یابد و برای بخشی از آن من ناچارم از خانه بیرون بروم. البته سعی میکنم با دقت زیاد باشد و حتیالامکان هر چه کمتر، ولی پرداختهای مالی را سعی کردهام با نرم افزارها انجام بدهم و بخش زیادی از فعالیتهای کاری را با گروههای مجازی و نرم افزارها پیش میبریم. اما یک بخش دیگر ماجرا به کارهای خانه مربوط میشود. با همسرم تقسیم کار کردهایم و به حد وسع کمکشان میکنم. یک نکته مهم این است که این وضعیت قطعا برای همه اهل خانه ملالآور است. همکاری در امور ساده منزل میتواند این ملال را برطرف کند و حس نشاط و کار تیمی ایجاد کند که نکته ساده ولی مهمی است. مدیریت بچهها هم بسیار مهم است. ما سعی میکنیم درباره وقت بچهها با تلفیقی از روشهای مختلف یادشان بدهیم که خودشان فعال باشند و قرنطینه غمگینشان نکند. نقاشی و کتاب خواندن و فیلم دیدن بخشی از کار است که همه میدانند اما میشود خلاقیتهایی کرد. مثلا ما یک آهنگ را که بچهها دوست دارند، پخش میکنیم و بچهها هماهنگ با مفاهیم شعری که خوانده میشود، پانتومیم یا همان ادابازی میکنند و میخندند که هم نشاط میآورد و هم باعث میشود که بچه در لحظه از خلاقیت خودش استفاده کند و این کار ضمن تفریح آموزشی هم هست. یا همان نقاشی کشیدن معمول بچهها؛ گفتهایم که نقاشیها را با دقت بکشند تا روی در کمدها نصبشان کنیم و این طوری یک نمایشگاه نقاشی در قرنطینه درست کردهایم که جالب است و میتواند خودش انگیزهای هم باشد برای نقاشیهای بیشتر و خلاقانهتر. بچهها فکر میکنند که بعد از قرنطینه انشاالله بستگان میآیند و این نقاشیها را میبینند. یک ساعت ورزش داریم که باز با همراهی آهنگهای ورزشی ورزش و بازی میکنند.
نکته مهم این است که باید سعی کرد تلویزیون و رایانه تنها سرگرمی نباشد و فعالیتهای عادی بچهها مثل کاردستی ساختن و اینها ادامه پیدا کند. الان بچههای ما پس از تماشای فیلمی که دوست دارند، تلویزیون را خاموش میکنند و این به نظرم به خاطر این است که خود ما هم این طوری هستیم. این دوران یک فرصت خوب انس با کتاب هم هست که باید قدر دانست. مادر بچهها هر شب برایشان کتاب میخواند. وقتی هم که بچهها میبینند ما سرگرم کتاب خواندنیم خودشان ترغیب میشوند. مهم این است که بدانیم هر کاری که ما انجام بدهیم، تقلید خواهد شد. فرزندانم کارت دعوتی درست کردهاند و مرا دعوت کردند که از شهربازی که ساختهاند، بازدید کنم. با همین بالش و این طور چیزها همراه آنها قطاربازی و ماشین بازی کردیم و مسابقه دادیم و امتیاز کسب کردیم و جایزه گرفتیم. اسباب بازیهای خودشان را هدیه دادند و آخر سر دخترم گفت: «بابا! از آن چیزی که ما برنامهریزی کرده بودم بهتر بود. از شهربازی هم بیشتر خوش گذشت.»
تشییع حاج قاسم یک رزمایش بزرگ معنویت حقیقی بود و انگار این فرصت خانهنشینی یک دوره آموزشی جدی است که به واقعیتها و حقیقتها فکر کنیم
* این ایام همزمان با ماه رجب و شعبان است. بزرگان ما را به دعا و ادعیه راهنمایی میکنند. اینکه دعا چقدر موثر خواهد بود؟
دعا همیشه موثر است و تنها وسیله ماست. این ایام که همه مضطر شدهایم و متوجه ضعف خودمان هستیم، ولی حتی در مواقع قدرت و سلامت هم واقعیت این است که ما اسیر وهمیم. در نهج البلاغه آمده است که «فرزند آدم! چرا فخر بفروشد این موجودی که با یک تکه پیه میبیند و با یک تکه گوشت حرف میزند و با یک تکه استخوان میشنود.» ضعف ما همیشگی است و ابتلاها آن را به رخ ما میکشند. همیشه باید متوجه سبب ساز اصلی باشیم. در قرآن کریم آمده است که هدف از ابتلا تضرع است. میفرماید که مردم را با دشواریها گرفتار میکنیم تا تضرع کنند.
طبعا تضرع و دعا میتواند به تصریح قرآن رفعکننده ابتلا باشد. این فرصت خانهنشینی در تقارن با ماههای مبارک رجب و شعبان یک فرصت بازسازی معنوی برای ماست. بعد از تشییع «حاج قاسم» که یک رزمایش بزرگ معنویت حقیقی بود، انگار این فرصت خانهنشینی یک دوره آموزشی جدی است که به واقعیتها و حقیقتها فکر کنیم و خودمان را بسازیم. ببینیم چقدر از دینداری و عادتها و سبک زندگی ما درست است. دکتر محمدمهدی سیار عزیز نوشته بودند که فرصت خوبی ست برای اینکه ببینیم چقدر اهل معناییم و چقدر از علاقه ما به صرف ظواهر بوده است. من فکر میکنم در دستگاه حکمت الهی توالی تشییع سردار سلیمانی با این ماجرای بیماری بیدلیل نیست. مثل بچهای که به او میگویند برو توی اتاقت بنشین و فکر کن! ما مامور شدهایم که بنشینیم و به همه چیزمان فکر کنیم. خانواده خودش یک کانون مهم معنویت است که در خطر است و ما از آن آنقدر غفلت کردهایم که الان مهمترین کارکردش یعنی حفظ نسل را در جامعه اسلامی ما از دست داده است. کاهش آمار موالید در جامعه ما از کرونا بسیار خطرناکتر است. بحران مادری یک بحران جدی است و دخترهای ما برای مادر شدن تربیت نمیشوند. در خانواده سنتی به طور طبیعی توان روحی مادر شدن را پیدا میکردند، اما زن امروز به بازار و بازار کار کشیده شده است و وظایف سنتی را نمیتواند انجام بدهد. مردها هم نمیتوانند خانواده را در وضعیت عادی و در بحران اداره کنند. این فرصت خوبی است که همه با هم بنشینیم و به خانواده فکر کنیم. عجیب است که ستارههای هالیوود و فوتبال دور و برشان پر از بچه است و در مهمانیهای ما بین سی تا بزرگتر سه تا بچه نیست. خب ما مامور شدهایم که به خانه برگردیم. یک برنامه تلویزیونی در شبکه پنج تولید میشود به همین نام که «به خانه برمیگردیم». انگار الان همه ما مامور شدهایم که در این برنامه حاضر شویم، به خانه برگردیم و خانه را جدی بگیریم.
به خاطر خلقیات همسرم اهل سفر شدهام و زیاد این طرف آن طرف میروم
* عدهای خانهنشینی را به یکجانشینی و سکون تعبیر میکنند و از تحرک و پویایی بازماندهاند. برای آنها چه پیشنهاد و توصیهای دارید؟ اگر خاطرهای هم در این زمینه در خاطرتان هست بفرمایید.
هدف نشست، برخاستن است.همیشه ما مینشینیم تا خستگی در کنیم و برخیزیم. برای ما اهل قلم که همیشه خانهنشین بودهایم و اهل اعتکاف، این روزها تازگی ندارد. طبیعت کار فکری نشستن در خلوت غار تنهایی است و خلوت گزینی. من یادم است حتی روز سیزده بدر هم من همراه خانواده نمیرفتم. میماندم و کتاب میخواندم و آخرین لحظه میرفتم. البته الان به خاطر خلقیات همسرم اهل سفر شدهام و زیاد این طرف و آن طرف میروم، اما واقعا خانهنشینی و خلوتگزینی اگر نباشد، اصولا کار نوشتن و کار هنر و کار فکری وجود ندارد. پس خانوادهها از این فرصت استفاده کنند تا شبیه اهل قلم و اهل معنا بشوند. میشود، با یکی دو شاعر و متفکر در این ایام به طور جدیتر آشنا شوند. مثلا ساعت مولوی خوانی یا حافظ خوانی بگذارند؛ به نحوی که بعد از این ایام بتوانند بگویند من در این مدت با مولوی همخانه بودم و حالا میدانم در مثنوی چهها خواسته بگوید. با استفاده از وب و اینها میشود به شرحها هم دست پیدا کرد.اگر هم کتاب ندارند سایتهایی مثل «گنجور» هستند که بخش عمدهای از میراث ادبی ما را منتشر کردهاند و قابل استفاده است.
قضیه کرونا یک فرصت جدی برای تمرین قانونمداری و زندگی شرعی است
* اشعار، حکایتها و خاطرههایی که از دوران نوروز یا این ایام شیوع ویروس کرونا دارید برایمان بگویید.
من واقعا از دست کسانی که میتوانند و قوانین بهداشتی مربوط به عدم اشاعه کرونا را رعایت نمیکنند، ناراحت میشوم. یکی از بستگان به خانه ما آمد و مراعات نمیکرد. ناراحت شدم و همانجا تذکر دادم که خب الان بوسیدن این بچهها محبت نیست. این ممکن است جنایت در حق اینها باشد. به نظرم قضیه کرونا یک فرصت جدی برای تمرین قانونمداری و زندگی شرعی است. شرع معنایش قانون است و قوانین عقلی هم شرعی هستند. نباید زندگی را شوخی بگیریم. جدیت مهمترین ثروت ماست و حتی مزاحهای ما بخشی از جدیت ما هستند. زندگی دکمه تکرار ندارد. باید جدی باشیم و از حیات که مهمترین ثروت و نعمتی است که خدا به ما داده، حفاظت کنیم.
انتهای پیام/