اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

هنر و رسانه  /  سینما و تئاتر

پایانی شیرین بر یک حادثه تلخ در روزی روزگاری در هالیوود

تارانتینو سعی کرده است تا در روزی روزگاری در هالیوود، به شیوه روایت یک داستان برای کودکان که پایانی خوش و شیرین را انتظار دارند ، یک پایان خوب برای یک ماجرای واقعی ترسیم کند و این پارادوکس و توضیحات آخر فیلم ، حس جدید و عجیبی را به مخاطب القا می کند.

پایانی شیرین بر یک حادثه تلخ در روزی روزگاری در هالیوود

گروه هنر و رسانه - مریم اویسی؛ وقتی صحبت از اسکار به میان می آید و یک فیلم برچسب دریافت جایزه این آکادمی را دریافت می کند، انتظارات و توقع از کارگردان آن بالا می رود. کوئنتین جروم تارانتینو کارگردان، بازیگر و فیلم نامه‌نویسی است که تاکنون فیلم هایش توانسته نظر هیئت داوران را به خود جلب کند. او که در کارنامه کاری خود فیلم هایی نظیر قصه عامه پسند ( pulp fiction ) را دارد امسال هم توانست با روزی روزگاری در هالیوود در بسیاری از بخش های اسکار نامزد دریافت جایزه شود و در برخی از بخش ها نیز جایزه را از آن خود کند.

روزی روزگاری ها در دنیای هالیوود و حتی در سایر کشورها ژانری را خلق کردند که در بستر یک روایت تاریخی ، درام یا داستان جنایی نیز شکل می گیرد و بیننده با داستان همراه می شود. این سبک فیلم سازی ، نشان داده که هم زمان بیشتری نسبت به سایر فیلم های سینمایی می طلبد و هم حوصله بیشتری از مخاطب انتظار دارد. در جشنواره فیلم فجر امسال هم فیلم تومان که نام قبلی اش روزی روزگاری در گنبد بود ، نیز سعی کرده است که با همین نوع سبک فیلم سازی ، فیلم را به مخاطب عرضه کند که گرچه تقلید کورکورانه ای از این سبک بود اما در مجموع ، نمایش بازیگران قابل قبول بود.

روزی روزگاری در هالیوود قصه یک هنر پیشه سینماست که با بدلش در فیلم های مختلف حضور داشته و حالا نقش های کمرنگ یا تکراری به وی می دهند . لئوناردو دی کاپریو در کنار برد پیت ، زوجی هستند که خط اصلی داستان را جلو می برند. در این میان ، همسایگی دی کاپریو با رومن پولانسکی ، کارگردان لهستانی ، داستان را به سمت و سویی می برد که بیننده از ماجراهای زندگی رومن پولانسکی و همسرش شارون تیت نیز آگاه می شود.

در این فیلم ، عجله معنایی ندارد و کارگردان سرفرصت و به آرامی ، شخصیت ها را به مخاطب معرفی می کند. این فیلم ، همانند بیشتر فیلم های سبک روزی روزگاری ، طولانی است . همین موضوع ، موجب می شود که بیننده در انتهای فیلم از خود سوال کند که چرا کارگردان سعی کرده است تا به حاشیه ها به طور کامل بپردازد . لذا به نظر می رسد تمامی سکانس های فیلم برای بیننده به طور کامل هضم نمی شود و امکان برش آنها وجود داشته است.

در روزی روزگاری هالیوود یک اتفاق جالب  و منحصر به فرد رخ می دهد و آن هم ایجاد یک پایان شیرین برای اتفاقی تلخ است. اتفاقی که در سال 1969 برای کارگردان مشهور هالیوودی افتاد و کمتر کسی در امریکا است که  از قتلی که در شب 9 اوت منجر به کشته شدن همسر بازیگر و فرزند این کارگردان به همراه سه تن از دوستانشان شد، خبر نداشته باشد.  تارانتینو سعی کرده است تا در این فیلم ، به شیوه روایت یک داستان برای کودکان که پایانی خوش و شیرین را انتظار دارند ، یک پایان خوب برای یک ماجرای واقعی ترسیم کند و این پارادوکس و توضیحات آخر فیلم ، حس جدید و عجیبی را به مخاطب القا می کند.

 

 در روزی روزگاری هالیوود ، رنگ ها زنده اند . تصویر برداری هم به کمک نمایش پلان های زیبا و خلاقانه آمده است و توانسته است تمام تلاشان طراحان صحنه برای به تصویر کشیدن آمریکا و هالیوود در بحبوحه دهه 1960 میلادی را نشان دهد. گریم ها و نزدیک کردن چهره بازیگران به قیافه و ظاهرشان در آن زمان نیز یکی از نقاط قوت فیلم است.

گرچه از لئوناردو دی کاپریو پس از دریافت اسکار بهترین بازیگر برای فیلم بازگشته در سال 2016 انتظار می رفت که در این فیلم هم درخشان ظاهر شود اما این برد پیت بود که توانست در تمام فیلم ، مخاطب را به خود و داستانش علاقه مند کند. شاید بتوان گفت که نقش مکمل در فیلم تارانتینو بیشتر از نقش اول ، هم مدت زمان بیشتری از فیلم را به خود اختصاص داد و هم دخالت بیشتری در قصه داشت.

برد پیت توانست در این فیلم و با پیش رفتن داستان ، وجوه مختلفی از شخصیتش را ارائه دهد و نمایش قهرمانانه او در مبارزه با بروس لی و یا حتی صحنه درگیری و جنایت نیز از سکانس هایی است که خنده را برلب مخاطب می آورد و حتی این قدرت خارق العاده و نمایش سوپر منی اگزجره ، نه تنها ذره ای بازی خوب برد پیت را زیر سوال نبرد بلکه به دلنشین شدن این کارکتر هم کمک زیادی کرده است.

از بازی خوب مارگو رابی در نقش شارون تیت نیز نمی توان غافل شد .  این فیلم برای کسانی که قصه قتل شارون تیت را نمی دانند جذاب است و داستانی می شود که به واسطه دنباله دار بودن و موازی پیش بردن چند داستان خطی ، مخاطب را در حالتی از تعلیق نگه می دارد . نمایش سکانس هایی از زندگی شارون تیت ، علاقه اش به سینما و تماشای فیلم هایش و ذوق کردن از حال خوب تماشاگران ، باعث شده تا زمانی که بیننده متوجه می شود که این کارکتر فیلم در واقعیت به قتل رسیده است ، هم ذات پنداری و همراهی عاطفی ایجاد شود.

روزی روزگاری در هالیوود یک قصه تلخ دارد که با رنگ آمیزی صحنه ، پرداختن به داستانک ها ، نشان دادن جز به جز ماجرا از منظرهای مختلف و حتی نمایش آنچه در ذهن قاتلان یعنی خانواده ریچارد منسن می گذرد توانسته درک روشن و صحیحی از ماجرا به تماشاگر بدهد. تکه های پازل این قتل در سکانس های مختلف فیلم نمایش داده می شود و دست آخر و درست در انتهای فیلم ، بیننده می تواند همه این قطعات پازل را کنار هم بچیند و واقعیت بر ملا می شود.

گرچه روزی روزگاری در هالیوود را می توان یک فیلم خوش ساخت با بازی های قابل قبول و داستانی جذاب دانست اما مخاطب امروز سینما ، توان و حوصله  دو ساعت و نیم نشستن در سالن سینما را ندارد. فیلم های برگزیده اسکار ، فیلم هایی هستند که فارغ از زبان و کمپانی ساخت فیلم باید به هر گویش و زبانی قابل ترجمه باشند و با وجود آنکه فرهنگ کشور سازنده فیلم به نمایش گذاشته می شود ، اما باید فراخور شرایط انسان در قرن 2000 باشد. شاید طولانی بودن این فیلم هم برای وفادار ماندن به سبک فیلم سازی در دهه 1960 میلادی باشد اما باید پذیرفت که نسبت  لحظات طلایی این فیلم  با مدت زمان آن ، تناسب چندانی نداشت و برخی از سکانس ها قابل حذف شدن بود.

 

انتهای پیام/

 

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        تازه های کتاب
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول