اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

فرهنگ  /  غرب از نگاه غرب

آموزش بمباران پهبادی با استفاده از بازی ویدئویی جدید نیروی هوایی آمریکا

دیوید سوانسون، مدیر جنبش ضد جنگ «جهانی عاری از جنگ» در واکنش به انتشار این بازی می گوید: «این کار حقیقتا مهوع، غیراخلاقی و قطعا غیرقانونی است که کودکان کم سن و سال را برای مشارکت در قتل و کشتار تشویق به استخدام شدن کنید. این بخشی از عادی سازی قتل و کشتار است که ما مدت هاست داریم آن را تجربه می کنیم.»

آموزش بمباران پهبادی با استفاده از بازی ویدئویی جدید نیروی هوایی آمریکا

گروه غرب از نگاه غرب خبرگزاری فارس: نیروی هوایی ایالات متحده ابزار جدیدی برای استخدام سرباز پیدا کرده است: یک بازی ویدئویی واقع گرایانه برای اپراتوری پهبادها که می توانید در وبسایت این نیرو بازی کنید. در این بازی که «ایرمن چلنج» نام دارد 16 ماموریت باید انجام شود، به همراه دانستنی ها و اطلاعات استخدامی در مورد اینکه چگونه خودتان یک اپراتور پهباد شوید. در این تازه ترین تلاش ارتش آمریکا برای بازاریابی  مشاغل خود برای جوانان، بازیگران در حالی این ماموریت ها را انجام می دهند که تجهیزات و وسایل نقلیه آمریکایی هنگام عبور از کشورهایی چون عراق و افغانستان آنها را همراهی می کنند و در خدمت کشتاری قرار می گیرند که از آسمان بالای سر «شورشیان» بر سرشان نازل می شود. این همه در حالی انجام می شود که همواره یک دکمه «ثبت نام فوری» روی نمایشگر وجود دارد تا در صورتی که بازیکنان دوست داشته باشند، در نیروی هوایی ثبت نام کنند و حملات پهبادی واقعی  را در سراسر خاورمیانه انجام دهند.
دیوید سوانسون، مدیر جنبش ضد جنگ  «جهانی عاری از جنگ» و نویسنده «جنگ یک دروغ» است در واکنش به انتشار این بازی به مینت پرس نیوز می گوید: «این کار حقیقتا مهوع، غیراخلاقی و قطعا غیرقانونی است که کودکان کم سن و سال را برای مشارکت در قتل و کشتار تشویق به استخدام شدن کنید. این بخشی از عادی سازی قتل و کشتار است که ما مدت هاست داریم آن را تجربه می کنیم.»
تام سکر روزنامه نگار و پژوهشگر در مورد تاثیرات ارتش بر فرهنگ عامه نیز به همین ترتیب در واکنش به این تازه ترین راهبرد استخدامی نیروی هوایی آمریکا به ما می گوید: «این بازی پهبادی حال مرا بد کرد، پریشان خاطرم کرد ... از طرف دیگر خیلی از اپراتورهای پهبادها توصیف کرده اند که اپراتوری پهبادها و کشتن تصادفی مردمان زیر پا چقدر شبیه انجام یک بازی ویدئویی است، چون شما در سنگر ضد بمبی در نوادا نشسته اید و دکمه ها را فشار می دهید و با عواقب این کار خود هیچ ارتباطی ندارید. پس حدس می زنم که این کار دقیقا انعکاس دهنده زندگی فلاکت زده و پر تنش یک اپراتور پهباد باشد که دست کمی از یک قاتل سریالی ندارد.»

بازی تمام
 علی رغم این واقعیت که این قبیل پرسنل اگر اصولا در معرض هرگونه خطر فیزیکی قرار بگیرند این خطر بسیار نادر است، ارتش با مشکلات زیادی در زمینه استخدام و آموزش اپراتورهای پهبادی مواجه بوده است. هر ساله حدود یک چهارم کارکنان نیروی هوایی که می توانند این پهبادها رابه پرواز درآورند، این نیرو را ترک می کنند.  از جمله دلایل اصلی که آنها برای این کار خود برشمرده اند می توان به فقدان احترام، کار شاق و عذاب روانی اشاره کرد. استفن لیوایز که از سال 2005 تا 2010 اپراتور پهباد بوده گفته است «کاری که او انجام می داده روی وجدانش سنگینی می کند. روی روح و روان انسان سنگینی می کند. روی قلب انسان سنگینی می کند.» او ادعا کرده در نتیجه  اختلال استرس پس از سانحه ای که او به عنوان یکی از پیامدهای کشتن عده زیادی از مردم تجربه کرده، کاری با او کرده که دیگر قادر به برقراری روابط با دیگر انسان ها نبوده است.»
مایکل هاس یکی دیگر از اپراتورهای پهباد نیروی هوایی آمریکا گفته است: «مردم فکر می کنند که این کار شبیه یک بازی ویدئویی است. اما در بازی ویدئویی شما نقاط توقفی دارید، نقاط از سرگیری دوباره بازی را دارید. اما وقتی آن موشک را شلیک می کنید، دیگر نمی توانید از اول شروع کنید.آنها تمام توانشان را می گذارند تا شما کمتر به این فکر بیفتید که اهداف مورد نظرتان که دارید به آن شلیک می کنید انسان هستند و به این ترتیب به فردی تبدیل شوید که واسطه این شلیک هاست.»
بازی ایرمن چلنج همین مسیر را دنبال می کند و با استفاده از نقاط قرمز روی نمایشگر برای به تصویر کشیدن دشمنان، به کار گیری خشونت را امری معقولانه جلوه می دهد.
هاس می گوید: «ما در قبال هر گونه تلفات جانبی واقعی بسیار سنگدل و بی عاطفه شده بودیم. هر وقت که چنین احتمالی پیش می آمد، بیشتر اوقات سایر عوامل را در آن مقصر می دانستیم، تا جایی که حتی به افراد دیگری که روی نمایشگر می دیدیم فکر هم نمی کردیم.»
او با اشاره به اینکه او و همکارانش از اصطلاحاتی چون «تروریست در اندازه سرگرم کننده» برای توصیف کودکان و تعابیری چون «قبل از اینکه علف ها خیلی بلند شوند آنها را کوتاه کن» برای توجیه تخریب گری های خود استفاده می کردند. خشونت دائمی حتی چنان فشار سنگینی را بر بسیاری از اپراتورهای پهبادها وارد می آورد که از کابوس های همیشگی شکایت دارند و می گویند که برای فرار از این کابوس ها و کرخ کردن احساساتشان، هر شب مجبورند به الکل پناه ببرند.
برخی پرسنل دیگر که مسئولیت های دیگری دارند، گفته اند که از خونریزی لذت می برند. برای مثال شاهزاده هری که در افغانستان توپچی هلی کوپتر بود، شلیک موشک ها را به عنوان یک «لذت» توصیف کرده و گفته: «من یکی از آن آدم هایی هستم که عاشق بازی کردن با پلی استیشن و ایکس باکس هستند، بنابراین در کار با انگشت های شستم فکر می کنم احتمالا آدم کاملا مفیدی باشم. اگر مردم بخواهند کارهایی بدی را با آدم های شما انجام دهند، در این صورت ما آنها را از بازی بیرون می کنیم.»

دلیلی برای کسب جایزه نوبل
بمباران پهبادی فناوری نسبتا جدیدی است. باراک اوباما  با این وعده به کاخ سفید راه یافت که به تهاجمات بی پروای پرزیدنت بوش خاتمه دهد و حتی در سال 2009 برنده جایزه نوبل هم شد. در حالی که او تعداد سربازان آمریکایی را در خاک عراق و افغانستان افزایش داد و در کنار آن جنگ های آمریکا به شکل بمباران های پهبادی را به شدت توسعه داد و  تعداد آنها را به ده برابر زمان بوش رساند. او در سال آخر ریاست جمهوری اش دست کم 26 هزار بمب را فروانداخت؛ یعنی به طور میانگین حدود هر 20 دقیقه یک بمب. وقتی او کاخ سفید را ترک کرد، آمریکا 7 کشور را به طور همزمان بمباران می کرد: افغانستان، عراق، سوریه، لیبی، یمن، سومالی و پاکستان.
تا 90 درصد تلفات گزارش شده در نتیجه حملات پهبادی «تلفات جانبی» یعنی رهگذران بی گناه بوده اند. سوانسون عمیقا نسبت به چگونگی عادی سازی این روند ابراز نگرانی می کند: «اگر قتل و کشتار مادامی که یک ارتش آن را انجام می دهد قابل قبول باشد، پس هر چیز دیگری هم قابل قبول است. ما باید جلو این گرایش را بگیریم، وگرنه کارمان تمام است. محکوم به فناییم.»
با انتخاب دونالد ترامپ در سال 2016 تاریخ دقیقا خود را تکرار نکرد، بلکه به شکل دیگری ادامه یافت. ترامپ در حالی به قدرت رسید که چندین بار در اظهارنظرهایی که به سخنانی ضد جنگ تعبیر شدند، از عملکرد اوباما و دمکراتها در خاورمیانه به شدت انتقاد کرد. حتی به تحریک به اصطلاح رسانه های «مقاومت»، ترامپ بی درنگ بمباران های پهبادی را گسترش داد و تعداد حملات را در سال اول ریاست جمهوری اش تا 432 درصد افزایش داد. همچنین این رئیس جمهور از حمله پهبادی برای به قتل رساندن ژنرال و دولتمرد ایرانی قاسم سلیمانی در همین ماه پیش استفاده کرد.

استخدام برای قتل و کشتار
در سال 2018 نیروهای مسلح با وجود ارائه بسته ای از مزایای بسیار جذاب برای آمریکاییان طبقه مزدبگیر، از اهداف استخدامی شان بسیار عقب افتاده اند. در نتیجه  نیروهای مسلح مجبور شده اند راهبرد استخدامی خود را مورد بازنگری کامل قرار دهند و با دور شدن از تلویزیون، به سمت سرمایه گذاری روی اهداف کوچک آگهی های آنلاین حرکت کنند که تلاش دارد به جوانان به خصوص مردان زیر 30 سالی که بدنه نیروهای مسلح آمریکا را شکل می دهند دسترسی پیدا کند. یکی از اقدامات برندسازی بازاریابی ایجاد یک تیم برای ورزش های الکترونیکی نیروی زمینی با هدف ورود به  مسابقات بازی های ویدئویی تحت برند نظامی بوده است. کاتاکو که یک وبسایت مربوط به بازی های ویدئویی است می نویسد: «قرار دادن ارتش نیروی زمینی به عنوان یک فضا و نهاد سازگار با یک بازی ویدئویی، برای جلب نظر کسانی که نیروی زمینی به دنبال دسترسی به آنهاست بسیار مهم یا حتی ضروری است.» در حال حاضر نیروی زمینی از اهداف استخدامی اش برای سال 2019 فراتر رفته است.
هر چند بازی ایرمن چلنج تلاش جدیدی برای استخدام نیرو است، اما نیروهای مسلح پیشینه دور و درازی در بازار بازی های ویدئویی و در کل صنعت سرگرمی دارند. مطالعه سکر از عمق همکاری بین ارتش و صنعت سرگرمی پرده برداشته است. او با درخواست های خود برای دسترسی آزاد به اطلاعات توانسته است دریابد که  وزارت دفاع هر سال صدها متن تلویزیونی و سینمایی را مورد بازنگری، ویرایش و نگارش قرار می دهد و از طریق دادن رضایت و تجهیزات رایگان در ازای ارائه تصویری مثبت از نیروهای مسلح، به صنعت سرگرمی کمک مالی می کند. او می گوید: «در این مقطع دشوار بتوان نفوذ ارتش آمریکا بر این صنعت را به طور دقیق ارزیابی کرد، چون این نفوذ بسیار متنوع است و از راه های بسیار زیادی انجام می شود: «نیروی زمینی آمریکا  در سال ده ها میلیون دلار در موسسه «فناوری های خلاق» که تکنولوژی های لازم را برای صنایع فیلم و بازی های ویدئویی توسعه می دهد و نیز  در بازی های ویدئویی آموزش در منزل برای نیروی زمینی – و در مواردی- با سیا هزینه می کند. وزارت دفاع از تعدادی از سرمایه گذاری ها در  بازی های بزرگ (نظیر «ندای وظیفه» و «بازی های تام کلنسی که معمولا با تیرانداز اول شخص یا سوم شخص تهیه می شوند) حمایت کرده است. بازی هایی که با حمایت ارتش تهیه می شوند  مشمول همان قواعدی در ارائه روایت و شخصیت ها هستند که در فیلم های سینمایی و تلویزیونی ملزم به رعایت آنها هستند، در نتیجه آنها ممکن است رد شوند یا اگر عناصر خاصی از وزارت دفاع آنها را مناقشه برانگیز تشخیص دهند، مورد حک و اصلاح قرار گیرند.»
صنعت بازی های ویدئویی بازار گسترده ای است، با تیراندازان اول شخص به شدت واقع گرایانه ای از جمله مثل بازی ندای وظیفه که از جمله پرطرفدارترین گونه ها محسوب می شود. برای مثال تعداد کپی های به فروش رفته «ندای وظیفه: جنگ جهانی دوم» تنها در اولین آخر هفته رونمایی خود، به 500 میلیون دلار بالغ می شد و از فیلم های پرفروشی چون «تور: رگناروک» و «واندر ومن» روی همدیگر فروش بیشتری داشت. عده زیادی هرروز ساعت ها از وقت خود را صرف این بازی می کنند. سروان برایان استنلی که یک استخدام کننده ارتش در کالیفرنیاست گفته است: «بچه ها خیلی بیشتر از ما درباره ارتش نیروی زمینی اطلاع دارند... در مورد سلاح ها، وسایل نقلیه و تاکتیک ها، و بخش عمده ای از این شناخت و آگاهی از طریق بازی های ویدئویی حاصل می شود.»
از این رو جوان تر ها زمان بسیار زیادی را فعالانه صرف کاری می کنند که طی آن از سوی ارتش در معرض تبلیغات قرار می گیرند. برای مثال در «ندای وظیفه ارواح»، شما می توانید به عنوان یک سرباز آمریکایی وعلیه یک دیکتاتور ونزوئلایی ضد آمریکایی کلاه قرمز بر سر بازی کنید که به وضوح بر اساس شخصیت پرزیدنت هوگو چاوز ساخته شده، در حالی که در ندای وظیفه شما نیروی زمینی آمریکا را در عراق  دنبال و در مسیر خود به صدها عرب تیراندازی می کنید. حتی ماموریتی وجود دارد که در آن یک پهباد را هدایت می کنید که تمایز آشکاری با ایرمن چلنج دارد. نیروهای آمریکایی حتی پهبادها را با دستگاه های کنترل ایکس باکس کنترل می کنند و به این ترتیب خطوط تمایز بین بازی های جنگی و «بازی های جنگی» را هرچه بیشتر مخدوش می کنند.

جنگ سایبری
هرچند مجموعه نظامی- صنعتی مشتاق فرصت هایی برای تبلیغ و معرفی خلبانان است، اما برای پنهان کردن آنچه که در واقعیت بر سر قربانیان حملات هوایی می آید، تا حد زیادی مجبور به پنهان کردن خلبانان می شوند. معروف ترین این ها احتمالا ویدئوی «قتل جانی» است که چلسی منینگ از طریق موسس ویکی لیکز جولیان آسانژ افشا کرده بود. این ویدئو که در صدر اخبار جهان قرار گرفت، سنگدلی نسبت به جان غیرنظامیان را که هاس توصیف می کند، به عریانی به نمایش می گذارد، ویدئویی که در آن خلبانان نیروی هوایی به تیراندازی و کشتن دست کم 12 غیرنظامی غیرمسلح از جمله دو روزنامه نگار رویترز می خندند. با این حال در حالی که در نهایت همان فرماندهان مسئول عملیات نظامی در خاورمیانه  مرتبا در تلویزیون ظاهر می شوند و می کوشند برای اقداماتشان دلیل بیاورند، منینگ و آسانژ به خاطر کمک به افشاگری در مورد واقعیت خشونت هایی که نسبت به مردم صورت می گیرد، همچنان در زندان باقی می مانند. منینگ تقریبا سراسر یک دهه گذشته را در زندان گذرانده، در حالی که آسانژ در انتظار استرداد احتمالی به آمریکا در زندانی در لندن به سر می برد.
از نظر سکر بازی ویدئویی ایرمن چلنج صرفا «تازه ترین محصول از صف طولانی تلاش های شریرانه و ناراحت کننده استخدامی از سوی ارتش آمریکاست.» او می گوید: «اگر آنها فکر می کنند که تنها برای استخدام چند صد هزار نفر  برای تحقق اهداف خود مجبور به انجام این کار هستند، شاید اصولا اهداف آنها ارزش چنین کاری را نداشته باشد.»
نویسنده: آن مکلئود (Alan Macleod) از نویسندگان سایت
منبع: https://b2n.ir/278867

انتهای پیام. 

 

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        تازه های کتاب
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول