اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

فرهنگ  /  غرب از نگاه غرب

فهرستی از آرزوها و اهداف گلوبالیست‌ها

گلوبالیست‌ها آرزومند سیستمی هستند که در آن کنترل کامل را بر تمام جنبه های زندگی داشته باشند و بیشتر از هر چیزی خواهان سلطه و مدیریت تک تک جزئیات تمدن و مهندسی اجتماعی بشر بر اساس تصویری که خود می پسندند هستند.

فهرستی از آرزوها و اهداف گلوبالیست‌ها

گروه غرب از نگاه غرب خبرگزاری فارس: هر چند شاید این پرسش پاسخ ساده و روشنی داشته باشد، ولی اغلب این سئوال از من می شود که این «گلوبالیست هایی» که در جنبش آزادی این همه از آنها نام می بریم چه کسانی اند؟ گاهی اوقات این درخواست از سوی افراد صادقی مطرح می شود که فقط می خواهند بیشتر بدانند. گاهی اوقات نیز عوامل اشاعه اطلاعات نادرستی آن را پیش می کشند که تلاش دارند بحث در مورد این مسئله را با این اصرار که چیزی به اسم گلوبالیست ها «وجود ندارد» مخدوش کنند. پاسخ به این سئوال می تواند ساده و همزمان پیچیده باشد. به منظور درک اینکه گلوبالیست ها چه کسانی هستند ابتدا باید بفهمیم که آنها چه می خواهند.
ما زیاد از گلوبالیست ها حرف می زنیم چون صراحتا بگویم، دستور کار آنها در ده سال گذشته بیشتر از هر زمان دیگری علنی شده است. در زمانی نه چندان دور خیلی ها ایده وجود گلوبالیست ها را از جمله «تئوری های توطئه» می دانستند. زمانی بود که سازمان هایی همچون گروه بیلدربرگ رسما  وجود خارجی نداشتند و در رسانه های جریان اصلی ندرتا گزارشی از آنها دیده می شد. زمانی بود که دستور کار یک اقتصاد جهانی و یک دولت جهانی به شدت محرمانه بود و تنها زمزمه هایی از آن دررسانه های جریان اصلی شنیده می شد. و کسی که سعی می کرد این اطلاعات را در سطح جامعه افشا کند، دیوانه ای با «کلاهی از فویل آلومینیومی  بر سر» به تصویر می کشیدند.

امروزه رسانه های جریان اصلی  مطالب مفصلی درباره گروه بیلدربرگ می نویسند و حتی در مورد محرمانگی آنها شوخی هایی می کنند. وقتی مایک پمپئو و جارد کوشنر اعضای کابینه دونالد ترامپ، در نشست سال 2019 بیلدربرگ شرکت کردند، رسانه های جریان اصلی  پر شد از خبرهای مربوط به این اتفاق.
وقتی «نشست دولت جهانی» هر سال در دوبی برگزار می شود که بسیاری از همان کسانی در آن شرکت دارند که در نشست بیلدربرگ نیز شرکت داشته اند بعلاوه نمادها و دروازه بانان مشکوک جریان اصلی همچون الون ماسک و نیل دوگریس تایسون، آنها مباحث یا اهداف خود را پنهان نمی کنند، بلکه آنها را در یوتیوپ ارسال می کنند.
به یاد دارم که یک بار از به زیر کشیده شدن دلار آمریکا و جایگزین شدن آن با یک سیستم پولی جهانی جدید و یک جامعه بدون پول نقد که صندوق بین المللی پول آن را کنترل می کند حرف زدم، اما با سخنان من همچون فرضیه ای عجیب و غریب برخورد شد. اکنون رهبران متعددی در صنعت مالی و در حاکمیت اقتصادی علنا از این موضوع سخن می گویند. دیگر هیچ کس خریدار این ادعا نیست که این حرف ها «تئوری توطئه» است. در واقعیت کسانی که تا همین چند سال پیش چنین اتهاماتی را مطرح می کردند اکنون شبیه احمق ها به نظر می رسند، در حالی که «تشکیلات» سیلی از اطلاعات و تصاویر را روانه رسانه ها می کند که تمام چیزهایی را که زمانی جنبش آزادی درمورد آنها هشدار می داد تبلیغ می کنند.
دیگر زمان بحث بر سر اینکه آیا چیزی به نام دستور کار گلوبالیست ها وجود دارد یا نه سپری شده است. جنبش آزادی و رسانه های آلترناتیو برنده این بحث شده اند و ما از طریق تلاش هایمان حتی تشکیلات را مجبور به پذیرش وجود برخی از نقشه های خود برای ایجاد یک سیستم جهانی کاملا متمرکز شده که مدیریت آن را خود در دست داشته باشند کرده ایم. اکنون بحث عوض شده است. رسانه های جریان اصلی واقعا دیگر منکر وجود گلوبالیست ها نمی شوند، بلکه از این حرف می زنند که آیا دستور کار گلوبالیست ها چیز خوبی است یا چیز بدی.
اول آنکه باید به میزان بسیار زیاد  فریبکاری و اشاعه اطلاعات نادرستی اشاره کنم که گلوبالیست ها در طول چندین دهه به کار برده اند. این فریبکاری ها برای سوق دادن جامعه به سمت پذیرش یک اقتصاد جهانی و در نهایت یک حاکمیت جهانی طراحی شده اند. اگر شما مدام به مردم درباره ایدئولوژی خودتان دروغ بگویید تا آنها را وادار به حمایت از آن کنید، در این صورت حتما در یک جای ایدئولوژی تان اشکالی بزرگ وجود دارد.
دوم آنکه شاید تشکیلات  طرح های خود را برای گلوبالیسم علنی کرده باشد، اما آنها درمورد بازگو کردن نتایج این طرح ها بر افراد عادی صادق نیستند. بعلاوه سوء برداشت های زیادی حتی در جنبش آزادی درباره خواست واقعی این عده وجود دارد. پس ما باید فهرستی از آرزوهای گلوبالیست ها را در برابر دروغ های آنها تهیه کنیم تا بتوانیم تعریف کنیم که با چه چیزی  سر  کار داریم. برخی از  باورها و استدلال های گلوبالیست ها این است:

تمرکز گرایی
یک گلوبالیست معتقد است که همه چیز باید متمرکز باشد، از فاینانس تا پول تا دسترسی اجتماعی به تولید تا دولت. آنها می گویند که تمرکزگرایی، سیستم را برای همه کس «منصفانه تر» می کند، اما در واقعیت آنها آرزومند سیستمی هستند که در آن کنترل کامل را بر تمام جنبه های زندگی داشته باشند. گلوبالیست ها بیشتر از هر چیزی خواهان سلطه و مدیریت تک تک جزئیات تمدن و مهندسی اجتماعی بشر بر اساس تصویری که آنها می پسندند هستند.

یک سیستم پول جهانی و جامعه ای بدون پول نقد
به عنوان یکی از زائده های تمرکز گرایی، گلوبالیست ها خواهان یک سیستم پولی واحد برای جهان هستند. نه تنها این، بلکه آنها خواستار دیجیتالیزه شدن و به سادگی قابل ردگیری شدن پول نیز هستند. یعنی یک جامعه بدون پول نقد که در آن بتوان بر ریز عملکرد تجاری تک تک مردم نظارت و آن را وارسی کرد. اگر تجارت دیگر خصوصی نباشد، آماده سازی برای شورش بسیار دشوارتر می شود. وقتی تمام منابع را بتوان با بالاترین درجه در سطحی محلی مدیریت و کنترل کرد، شورش به چیزی تبدیل می شود که به مخیله کسی هم راه نمی یابد، چون سیستم به پدر و تامین کننده و منبع زندگی تبدیل می شود. یک پول جهانی  واحد و یک سیستم بدون پول نقد می تواند بنیان یک حاکمیت جهانی را شکل دهد. وجود یکی منوط به وجود دیگری است.

حاکمیت جهانی واحد
گلوبالیست ها خواهان از میان برداشتن تمام مرزهای ملی و حاکمیت های ملی و ایجاد یک بروکراسی واحد از نخبگان هستند، یک امپراتوری جهانی واحد که در آن همانطور که در کتاب جمهوری افلاطون توصیف شده، آنها «سلاطین فیلسوف» هستند.
همانطور که ریچارد گاردنر معاون اسبق وزیر  امور خارجه در امور سازمان های بین المللی در زمان کندی و جانسون و یکی از اعضای «کمیسیون سه جانبه» در شماره آوریل 1974 فارن افرز نشریه شورای روابط خارجی در مقاله ای با عنوان «راه دشوار به سمت نظم جهانی» نوشته: «کوتاه سخن آنکه «خانه نظم جهانی» باید از پایین به بالا بنا شود نه از بالا به پایین. اگر بخواهیم از توصیف معروف ویلیام جیمز از واقعیت استفاده کنیم، این کار می تواند همچون «یک سردرگمی بزرگ، شکوفا و پر تحرک» به نظر برسد، اما پایانی است برای حاکمیت ملی که آن  را تکه به تکه دچار فرسایش می کند و چیزی بسیار  بیشتر از یک حمله مستقیم بر اساس مدل قدیمی را شکل خواهد داد.»
این سیستم به شدت درونی خواهد بود، هرچند که آنها می توانند همچنان توهم مشارکت عمومی و «دمکراسی» را برای مدتی در توده ها پدید آورند. در نهایت گلوبالیست ها آرزومند یک دولت میزگردی بدون چهره و بدون مسئولیت هستند، یک کرسی قدرت که به عنوان یک نهاد با  الزامات و وبال گردن های محدود، چیزی بسیار بیشتر شبیه یک شرکت که به همان شیوه جامعه ستیزانه و بدون نظارت مشروع جامعه اداره شود. در جهان گلوبالیست ها هیچ چاره ای برای رنج و محنت مردم وجود ندارد.

پایداری به مثابه مذهب
گلوبالیست ها در متون و دستورکارهایشان، از دستور کار 21 گرفته تا 2030 معمولا از کلمه «پایداری» استفاده می کنند. محیط زیست گرایی جنبه ای است که آنها برای احساس گناه در مردم و از جمله برای واداشتنشان به تن دادن به رنج محنت جهانی از آن استفاده می کنند. همانطور که در مقاله اخیرم «چرا تشکیلات نخبه گرا این قدر دلمشغول گوشت است»، گلوبالیست ها از محیط زیست گرایی قلابی و «علم» تقلبی گرمایش جهانی به منظور تقاضا برای کنترل همه چیز بهره برداری می کنند، از نحوه و مقدار مصرف برق در خانه هایتان تا تعداد فرزندانی که می توانید داشته باشید تا اینکه جامعه تان چقدر اجازه تولید دارد تا اینکه اجازه خوردن چه چیزهایی را دارید.
به اصطلاح تهدید آلودگی کربن که شاید بزرگ ترین دغلکاری تاریخ باشد، یکی از اجزای کلیدی دستور کار گلوبالیست هاست. باشگاه رم به عنوان یک سازمان گلوبالیستی و یکی از زیرنهادهای وابسته به سازمان ملل در کتاب خود «اولین انقلاب جهانی» چنین آورده است: «ما در جستجوی دشمنی مشترک که بتوانیم بر علیه آن متحد شویم، به این نتیجه رسیدیم که آلودگی، تهدید گرمایش جهانی، کمبود آب، قحطی و از این قبیل مشخصات قرار گرفتن در چنین جایگاهی را دارند. این پدیده ها در مجموع و در تعامل با هم یک تهدید مشترک را شکل می دهند که همه با هم باید به مقابله  با آن برخیزند. اما در تعیین این خطرات به عنوان دشمن، ممکن است در تله ای بیفتیم که قبلا درباره آن به خوانندگان هشدار داده ایم و آن اشتباه گرفتن نشانه ها با دلایل است. تمام این خطرات نتیجه دخالت انسان در روندهای طیعی هستند و تنها از طریق تغییر نگرش ها و رفتارهاست که می توانیم بر آنها فائق آییم. پس دشمن واقعی خود بشریت است.»
به عبارت دیگر گلوبالیست ها با معرفی کردن انسان به عنوان گونه ای که بزرگ ترین خطر به شمار می رود، امیدوارند بتوانند بشر را قانع کنند تا پیش از آنکه مادر زمین آنها را مجبور به این کار کند، خود را تنبیه کنند. و نخبگان به عنوان «پاسداران» خودخوانده زمین، به روحانیون عالیقدر مذهب جدید پایداری تبدیل می شوند. آنها و تنها آنها می توانند تعیین کنند که چه کسی خدمتکاری وفادار است و چه کسی یک ملحد. آلودگی کربنی به «گناه اصلی» جدید تبدیل می شود؛ همه در حق زمین یک گناهکار هستند، چون همه نفس می کشند و از منابع آن استفاده می کنند، پس همگی باید نقش خود را در برآوردن رضایت زمین با قربانی کردن تا حد امکان هر چیزی که می شود، حتی قربانی کردن خودمان ایفا کنیم.
نخبگان به این مضحکه باور ندارند، آنها این مضحکه را آفریده اند. فرقه پایداری صرفا سلاحی است که برای سلطه بر روانشناسی جمعی و رام و سربه زیر کردن بیشتر مردم مورد استفاده قرار می گیرد.

کنترل جمعیت
گلوبالیست ها از یک پس زمینه ایدئولوژیکی می آیند که بهسازی نژادی را پرستش می کنند؛ این باور که علوم ژنتیک باید کنترل و قانونمند شود و آن عده از کسانی که نامطلوب قلمداد می شوند باید عقیم سازی یا امحا شوند.
جنبش بهسازی نژادی مدرن توسط بنیاد راکفلر در اوایل دهه 1900 در آمریکا راه اندازی شد و  چندین دهه با آن به عنوان یک تلاش علمی مشروع برخورد شد. بهسازی نژادی در مدارس درس داده می شد و حتی در نمایشگاه جهانی مورد تجلیل قرار گرفت. ایالت هایی چون کالیفرنیا که قوانین بهسازی نژادی را به کار بسته اند، ده ها هزار تن از مردم را مجبور به عقیم سازی کردند و بر اساس بهسازی نژادی هزاران تن دیگر  را از گرفتن مجوز ازدواج محروم کردند. این سیستم در دهه 1930 به آلمان منتقل شد و در آنجا به خاطر سبعیت ذاتی خود شهرتی جهانی کسب کرد.
این ایدئولوژی معتقد است که 4 درصد یا کمتر از جمعیت از نظر ژنتیک سزاواری رهبری را دارد و نخبگان به راحتی اصرار دارند که آنها بخشی از این خلوص نژادی را نمایندگی می کنند.
بعد از جنگ جهانی دوم  جامعه دستخوش تغییر شد و دیگر به ایده بهسازی نژادی و کنترل جمعیت روی خوشی نشان نمی داد، اما این ایده تحت پوشش محیط زیست گرایی و دستور کار دیگری تحت عنوان کاهش جمعیت به نام «نجات زمین» بار دیگر به رسانه های جریان اصلی بازگشته است. پس پرسشی که مطرح می شود این است؛ چه کسی تصمیم می گیرد که کی زنده بماند و کی بمیرد؟ کی تصمیم می گیرد که چه کسی هرگز به دنیا نیاد؟ و آنها چگونه به این تصمیمات می رسند؟ بدون شک اگر به نخبگان اجازه داده شود به همین مسیر ادامه دهند، شکل جدیدی از بهسازی نژادی به عنوان «علم» عرضه خواهد شد و برای تعیین «منصفانه» محتوای جمعیت مورد استفاده قرار خواهد گرفت.

جامعه ستیزی خودشیفته وار
جالب است که گلوبالیست ها  همواره استدلال رهبری 4 درصدی را در جزوه های متون مربوط به بهسازی نژادی خود مطرح کرده اند، زیرا 4 درصد از جامعه همچنین شامل تعدادی از مردم می شود که وارث جامعه ستیزی یا جامعه ستیزی خود شیفته وار، یا به طور نهفته یا به شکل تمام عیار آن نیز هستند . از سوی دیگر 1 درصد از مردم جامعه به عنوان جامعه ستیزهای تمام عیار و بقیه به عنوان جامعه ستیزهایی در حالت نهفته شناسایی شده اند؟ آیا این تصادفی است؟
رفتار گلوبالیست ها شامل نشانه های مشترک جامعه ستیزهای خودشیفته تمام عیار است، حالتی که به اعتقاد اهل فن ذاتی و غیرقابل درمان است. جامعه ستیزهای خودشیفته از همدردی بی بهره اند و غالبا جز به خود به چیز دیگری نمی اندیشند. آنها از توهمات عظمت و جلال رنج می برند و خود را در میان انسان ها همچون «خدایان» می بینند. آنها معتقدند که دیگر مردمان پست تر، ابزارهایی هستند که باید برای برآوردن رضایت آنها یا تعالی بخشیدن بیشتر جایگاه خدایی آنها مورد استفاده قرار گیرند. آنها که به دروغ به عنوان یک مکانیسم بقا نگاه می کنند، مرتب دروغ می گویند و در تشخیص اینکه چه کسانی خواهان شنیدن این دروغ ها هستند مهارت دارند. جامعه ستیزهای خودشیفته هیچ شفقتی نسبت به کسانی که آنها را آزار می دهند یا به قتل می رسانند احساس نمی کنند، با این حال  از همان کسانی که آنها را پست تر می دانند طلب توجه و تحسین دارند. بیشتر از هر چیزی آنها به دنبال قدرت برای مدیریت جزء به جزء زندگی تمام اطرافیانشان و تغذیه کردن از آنها همچون انگلی که از یک قربانی میزبان تغذیه می کند هستند.

شیطان گرایی
افراد بدبین اغلب می گویند که جامعه ستیزها توانایی سازماندهی منسجم را ندارند، چون چنین سازمان هایی  خود ویرانگرند. این افراد اصلا نمی دانند که از چه صحبت می کنند. جامعه ستیزها در سراسر تاریخ و همواره کار سازماندهی را انجام داده اند، از دولت های خودکامه تا گروه های جرم و جنایت سازمان یافته تا فرقه های مذهبی. گلوبالیست ها  ایدئولوژی ها و شیوه های الزام آور خودشان را برای سازماندهی دارند. یک شیوه آنها تضمین منافع کسانی است که در خدمت گروه قرار دارند (و نیز مجازات کسانی که تمرد می کنند). شکارچیان تا وقتی که طعمه فراوان است اغلب با هم کار می کنند. یک شیوه دیگر استفاده از برتری مذهبی یا ایدئولوژیک است، ایجاد این احساس در پیروان خود که آنها بخشی از جمعی معدود از افراد انحصاری و برگزیده اند که هدفشان رسیدن به بزرگی و عظمت است.
این مسئله ای به غایت پیچیده است که پرداختن به تمام ابعاد آن مستلزم نگارش مقاله جدیدی است. فکر می کنم که من این کار را به  طور موثری در یکی از مقالاتم به نام «شیطان گراها: نگاهی سکولار به سیستم اعتقادی ویرانگر گلوبالیست ها» انجام داده ام. لازم به ذکر نیست که این دستور کار همان دستور کاری نیست که گلوبالیست ها تمایل دارند گاه و بی گاه در ملاء عام بر آن مهر تایید بگذارند، بلکه من در آن مقاله به شواهد زیادی اشاره کرده ام که شیطان گرایی در واقع شالوده مذهب فرقه گلوبالیست ها را تشکیل می دهد. این الزاما یک ایدئولوژی است که نسبی گرایی اخلاقی، پرستش من خود و رسیدن به خداگونگی به هر شیوه ممکن را ترویج می کند که دقیقا با گلوبالیسم و رفتار گلوبالیست ها تناسب دارد.
همچنین این تنها نهاد ایدئولوژیکی است که سازمان ملل  از طریق روابط سازمان ملل با لوسیس تراست که در اصل «شرکت انتشاراتی لوسیفر» نامیده می شد آن را پذیرفته است. لوسیس تراست امروز نیز هنوز دارای یک کتابخانه خصوصی در ساختمان سازمان ملل است.
پس حالا که با دستورکارهای مختلف و مشخصه های گلوبالیست ها آشنا شده ایم می توانیم بپرسیم «گلوبالیست ها چه کسانی هستند؟» پاسخ این است؛ تمام کسانی که دستورکارهای بالا و استدلال های مرتبط با آنها را تبلیغ می کنند یا هر رهبر شرکتی یا سیاسی که مستقیما با آنها کار می کند. این شامل روسای جمهوری نیز می شود که ادعای ضد گلوبالیست بودن دارند، در حالی که کابینه هایشان را پر می کنند از افرادی که از سازمان های گلوبالیست می آیند.
تهیه فهرستی از این افراد کار سختی نیست؛ کافی است نگاهی به سیاهه اعضای سازمان های گلوبالیستی چون گروه بیلدربرگ، شورای روابط خارجی، کمیسیون سه جانبه، موسسه تاویستوک، صندوق بین المللی پول، بانک تسویه حساب های بین المللی، بانک جهانی، سازمان ملل و غیره بیندازید. در این صورت طیف بسیار وسیعی از افرادی را از هر ملیت و هر قومیت پیدا می کنید که «همگی» هدف مشترکی دارند؛ جهانی که در آن آینده تمام اشخاص دیگر برای همیشه از سوی آنها دیکته می شود؛ جهانی که در آن آزادی یک خاطره است و انتخاب فردی متاعی است که فقط آنها حق بهره مندی از آن را دارند.
نویسنده: برندون اسمیت (Brandon Smith)  تحلیلگر سیاسی 
منبع: https://b2n.ir/301921

انتهای پیام. 

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        تازه های کتاب
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول