به گزارش خبرگزاری فارس از رشت، همواره در نهضتهای مختلف برای مبارزه آزادیخواهان با حکومتهای استکباری، فردی بهعنوان رهبر برگزیدهشده و هدایت و راهبری گروههای آزادیخواه را بر عهده دارد و گروهها با هدایت و راه بری رهبر دست به اقدامی برای پیروزی در انقلاب میشوند.
در دوران ستمشاهی نیز در گوشه و کنار این کشور شخصیتهای برجستهای بودند که بهعنوان رهبران نهضتها برای رهایی کشور از ظلم و جور همه هستی خود را در راه گذاشته و با استمداد و یاری مردم اقداماتی در مبارزه با رژیم شاهنشاهی و استکبار انجام دادند.
در بین رهبران نهضتها اکثر رهبران از قشر روحانیت بوده که با تأسی بهفرمان خدا و تنها یاری جستن از او، وارد عرصه جهاد شدند و مردم نیز به یاری مسیر حقی که در حال طی شدن بود پیوستند و از طرف مقابل نیز، استکبار تمام توان خود را بسیج میکردند تا نخست آن رهبر طلبه را از سد راه برداشته که در این صورت مردم نیز متفرق میشدند.
خداوند در قرآن کریم میفرمایند «کسانی که ایمان آورده و هجرت کرده و درراه خدا با مال و جانشان به جهاد پرداختهاند نزد خدا مقامى هر چه والاتر دارند و اینآنهمان رستگاراناند» و نمونه این فرمایش خدا در کشور بسیار زیاد است.
نقش روحانیت در جمعآوری آحاد ملت بسیار مهم بوده که با این شکلگیری تمام منافع دشمن به خطر میافتاد و دشمن نیز به اهمیت این وظیفه خطیر پی برده و در مقابل یکی از اقداماتی که انجام دادند تربیت روحانیون ساختگی برای ضربه زدن به نهضتها و اقدامات انقلابی بود که در حال حاضر نیز به تشیع انگلیسی معروف است.
در فاصله بین مشروطیت و سرکار آمدن رضاخان نهضتهای مختلف مانند قیام مرحوم شیخ محمد خیابانى در تبریز، یا کلنل محمدتقی خان پسیان در مشهد در کشور علیه استبداد حاکم برپا بود که یکی از قیامها در گیلان بود، جنبش جنگل، بعد از نهضت مشروطهخواهی، یکی از مردمیترین نهضتهای محلی ایران است که خواستار قطع دست بیگانگان از کشور و استقلال و سربلندی ایران بود.
مردم دیار دیلم که همواره انزجار خود را از خاندان ستمشاهی و مستکبرین داخلی نشان داده بودند و نقش مهمی در شکلگیری انقلابهایی که اساس آنها مبانی اسلام بود را به نمایش گذاشته بودند این بار نیز در نهضت جنگل خوش درخشیدند و به رهبر روحانی این نهضت گرویدند.
منشأ قیام میرزا صد در صد اعتقادی بود
در تاریخچه مبارزات آزادیخواهانه مردم ایران، قیام میرزا کوچک خان جنگلی ازجمله نهضتهایی است که با اندیشه اسلامی و ضد استعماری شکل گرفت، امّا با نیرنگ و خیانت کمونیستها به انحراف، تجزیه و نفاق داخلی دچار گشت و نهایتاً همسویی اعلامنشده روسهای بلشویک با رژیم استبدادی قاجار و سپس نظامیگری سرکوبگرانه رضاخان آن را به شکست کشاند.
یکی از اهداف نهضت جنگل آزادسازی گیلان از اشغال روسیه بود
در بحبوحه جنگ جهانی اول و اشغال کشور مهمترین عامل در شکلگیری نهضتهای ضد استعماری در آن برهه اوضاع سیاسی کشور است که بخشی از آن ناشی از بیتوجهی یا ناتوانی مسؤولان کشور نسبت به آن بود که این موضوع در شکلگیری نهضت جنگل نیز بهخوبی مشهود است و زمانی که ارتش تزاری روسیه در گیلان و سایر نقاط کشور دست به تاراج زد، رشته کارها از هم گسیخت و حقوق و نوامیس مردم بازیچه امیال سربازان روس شد.
در این شرایط کسی قدرت رویارویی با استعمارگران و حتی جرئت دفاع از حقوحقوق عادی خود را نیز نداشتند و در این زمان بود که نهضت جنگل شکل گرفت و به مبارزه با وضعیت سیاسی کشور و بیاعتنایی مسؤولان نسبت به خدشهدار شدن استقلال کشور پرداخت.
نهضت جنگل، قیامی مردمی بود که دریکی از حساسترین دورههای تاریخی ایران شکل گرفت، این نهضت، از جنگلهای گیلان آغاز شد و سپس روستاها و شهرهای این استان را دربگرفت و هفت سال ادامه یافت، رهبر نهضت جنگل، میرزا کوچک خان، طلبه آزادمنش و انقلابی و فردی فروتن، خوشبرخورد و پای بند به اجرای دستورهای دینی بود.
رهبر نهضت جنگل از همان آغاز فعالیتهای خود به جداییطلبی و یا همراهی با کشورهای بیگانه متهم شد؛ درحالیکه جنبش جنگل در ابتدای فعالیتهای خود بر مبارزه با روسیه متمرکز بود؛ اما با پیروزی بلشویکها در روسیه و انعقاد قرارداد مودت توسط این کشور که لغو بسیاری از قراردادهای استعماری روسیه را به دنبال داشت، مشی مبارزاتی رهبر جنبش جنگل تغییر کرد و بیشتر بر مبارزه با انگلیس متمرکز شد.
این موضوع بعد از انعقاد قرارداد ۱۹۱۹ پررنگتر شد و بر قاطعیت تصمیم رهبر جنبش جنگل در مبارزه با انگلیس اضافه کرد، همین موضوع باعث شد تا عدهای ادعا کنند که فرمانده نهضت جنگل، فردی جداییطلب بود و در مواردی فقط به مبارزه با انگلیس پرداخت؛ درحالیکه ماهیت جنبش او، بر مبارزه با استعمار متمرکز بود و ناشی از شرایط آشفته سیاسی و اقتصادی کشور و دغدغه میرزا نسبت به حقوق ملت و آینده سیاسی کشور بود.
یکی از خصوصیتهای میرزای جنگلی تبحر در جذب نیرو از طبقههای مختلف جامعه و قدرت سازماندهی و تشکیلاتی بود، شاید این ادعا غلط نباشد که هنر سازماندهی و تشکیلاتی میرزا نهتنها با توجه به طبقه اجتماعی و میزان سواد و اطلاعاتش تعجبآور است بلکه نسبت به رجال باسواد و فرنگرفته آن زمان نیز قابلتحسین است.
شکلگیری نهضت جنگل
میرزا کوچک خان و همفکرانش پس از فراهم شدن زمینه مبارزه علنی با عوامل استعمار و استبداد با صدور بیانیهای نهضت را آغاز کردند، در این بیانیه برای اعلام طرز تفکر و اهداف و آرمانهای خود چنین نوشتند: ماقبل از هر چیز، طرفدار استقلال ایران هستیم؛ استقلالی به تمام معنی کلمه... با هیچکس نظر دوستی و دشمنی نداریم. با دولت ایراندوستیم و با دشمن این آبوخاک با تمام خصومت دشمن،... بعد از احراز استقلال، اصلاحات اساسی مملکت و رفع فساد تشکیلات دولتی نقطهنظر ماست؛ چراکه هرچه بر سر ایران آمده از فساد تشکیلات است و بس...
اوج نهضت جنگل همزمان با انقلاب روسیه
نیروهای جنگل با سرکوب مخالفان و شکست نیروهای قزاق، بر مناطق مختلف گیلان سیطره پیدا کردند، گرچه عدهای از متنفّذان و مالکان عمده محلی به مخالفت با نهضت برخاستند ولی علیرغم تلاشهایی که انجام دادند، کاری از پیش نبردند، روزبهروز نفوذ جنگلیها گسترش یافت و تشکیلات آن وسعت گرفت، در گوراب زرمیخ مدرسه نظامی تشکیل شد، در کسما مرکز تشکیلات اداری و مالی و در لاهیجان نظام ملی تأسیس شد، هیئت اتحاد اسلام به کمیتهای ۲۷ عضوی تبدیل شد؛ جوانان گیلان برای آموزش فنون نظامی به گوراب زرمیخ روی آوردند، مصادف با انقلاب ۱۹۱۷ روسیه، نهضت جنگل به اوج خود رسید.
انتشار نشریه جنگل
یکی از کارهای «هیئت اتحاد اسلام» که علاقه و اشتیاق میرزا کوچک خان و اطرافیان او را به کارهای فرهنگی و تبلیغاتی بهخوبی نشان میدهد، انتشار نشریه جنگل بود، شماره اول نشریه به مدیریت غلامحسین کسمایی در شوّال ۱۳۳۵ قمری انتشار یافت، چند شماره را نیز حسینخان کسمایی که از مجاهدان معروف جنگل بود، سرپرستی کرد.
میرزا کوچک یک روحانی مبارز بود
متأسفانه از میرزای جنگلی چند عکس به یادگار مانده که آنهم از دوران مبارزهاش با استکبار بود و متأسفانه تاکنون کسی میرزا را در ماهیت اصلیاش بهعنوان یک روحانی معتقد و متدین ندیده است و شاید همین مسئله موجب شده تا برخی به دنبال جداسازی میرزای جنگلی از روحانیت باشند و صرفاً او را رهبر یک جنبش ساده معرفی کنند.
بیانات رهبر انقلاب درباره میرزا کوچک جنگلی
این در حالی است که رهبر معظم انقلاب معتقد است که منشأ حرکت میرزا کوچک خان یک منشأ صددرصد دینی و اعتقادی است و یک واحد مینیاتوری از نظام اسلامی را در همان محدوده خاص خود یعنی گیلان ایجاد کرد.
مقام معظم رهبری در مورد قیام میرزا کوچک خان جنگلی در سال ۱۳۶۰ در نماز جمعه تهران بیان کردند که: از تصادفهاى شگفتآور یکى این است که قیام میرزا کوچک خان جنگلى در پنجاه سال قبل تقریباً که یک قیام اسلامى و مردمى بود، در خرداد واقعشده است.
نماینده ولیفقیه در استان گیلان نیز معتقد است که میرزا کوچک تنها افتخار گیلان و ایران نبود بلکه افتخاری برای جهان اسلام و ملت آزاده دنیا است چراکه آزادانه به مبارزه با طاغوت پرداخت.
آیتالله رسول فلاحتی، میرزا کوچک را یک روحانی متعبد حوزوی میداند و میگوید کاش عکسهای ملبس به لباس روحانی، میرزا کوچک را نیز پخشکنیم تا این افراد لیبرال منش، این روحانی متعبد را به نفع خود تصرف نکنند.
از استادسرا تا محمودیه و مقام اجتهادی که به جنگل منتهی شد
میرزا یونس رشتی معروف به میرزا کوچک فرزند میرزا بزرگ، در سال 1259 خورشیدی در محله استادسرای رشت دیده به جهان گشود و دریازده آذر 1300 در 41 سالگی به شهادت رسید،
پدرش، میرزا بزرگ، از روحانیون رشت بود، خانواده میرزا کوچک وضعیت متوسطی داشتند و در قیاس بانام پدرش ـ که میرزا بزرگ بود ـ او را میرزا کوچک خان میخواندند.
علاقه شدید میرزا به شاهنامه
وی مدتی هم در تهران در مدرسه «محمودیه» اقامت داشت، بعدها حوادث و انقلابهای کشور، او را به یک انقلابی مجاهد بدل ساخت، این مرد انقلابی و ایرانی آزادمنش، به اشعار فردوسی سخت علاقه داشت و شدت این علاقه بهاندازهای بود که در مرکز عملیات نظامی جنگل، جلسههای منظمی برای خواندن شاهنامه و تهییج روح سلحشوری افراد ترتیب داده بود.
میرزا کوچک خان تحصیلات اولیه خود را در مدرسه حاج حسن، واقع در صالحآباد رشت و نیز مدرسه جامع که در آن موقع رونق خوبی داشت، گذراند، سپس به تهران عزیمت کرد و در مدرسه محمودیه حجرهای گرفت و به تحصیلات خویش ادامه داد، بنا بر نقل رضا مظفری در کتاب مشاهیر گیلان او در آستانه نیل به مقام اجتهاد بود که تحولات ایران آن زمان مسیر زندگیاش را تغییر داد.
خاطراتی که دوستان و طلاب ایام تحصیلش نقل میکنند مؤید این معنی است که میرزا از همان روزگاران قدیم دارای صفاتی عالی و اخلاقی ممتاز بوده و بین طلاب و همشاگردیهایش بااستعداد، صریحاللهجه و طرف دار عدل و حامی مظلوم به شمار میرفته است.
جدا کردن سر میرزای جنگلی و به نمایش گذاشتن در معرض عموم
هنگامیکه خبر شهادت میرزا کوچک خان، به محمدخان سالار شعاع، برادر امیر مقتدر، خان تالش رسید، او بهاتفاق یکی از منسوبانش به محل شهادت میرزا رفت، سپس به دلیل انتقامجویی از جنگلیها، دستور داد سر میرزا را از بدن جدا کردند، بنا به گفته کسانی که در آنجا بودند، گویا هنگام بریدن سر، میرزا هنوز زنده بوده است. سالار شجاع سر میرزا را فاتحانه به رشت برد و تسلیم فرماندهان نظامی کرد. سر میرزا کوچک خان مدتها در معرض دید عموم قرار گرفت، بعدها خالو قربان، یکی از جنگلیها که به میرزا کوچک خان خیانت کرد، برای نشان دادن صمیمیت و وفاداری خود به رضاخان، سر را بهرسم ارمغان به تهران برد و به لقب سالار مظفر مفتخر شد!
انتهای پیام/۸۴۰۰۷/ق