مجله فارس پلاس، نعیمه جاویدی: نیروهای جهادی قرارگاه امام رضا(ع) 8 ماه تمام است خط کشیده اند روی دلتنگی گاه و بی گاه برای خانواده. یک پا آق قلایی تمام عیار شده اند. انگار برای خانه و زندگی خودشان کار می کنند. مسئولیت این گروه را حجت الاسلام «مهدی انتصاری» بر عهده دارد.
روایت ماندن در این منطقه را مرور می کند: «روزهای اول سیل، تمام وقت مستقر بودیم. کارهای لازم برای اسکان مردم را انجام دادیم. لجن کش و لایروب آوردیم. گل و لای به همت گروه جهادی از خانه و زندگی مردم بیرون کشیده شد.
وقتی موضوع اسکان و امکان تردد به طور نسبی رفع شد به پس از سیل فکر کردیم. زمانی که مردم دوباره می خواهند مهیای کار و زندگی شوند. با آستان قدس رضوی تفاهم نامه امضا کردیم تا به این موضوع هم رسیدگی شود.»
هزارشغل برای آق قلایی ها
شب میلاد حضرت نبی(س) و امام جعفر صادق(ع)، مشهد الرضا(ع) میزبان مهمانان سیل زده و اهل سّنـت است. انتصاری از زمینه سازی برای این میهمانی می گوید: «با دغدغه کار جهادی پس از سیل، قرار شد هزار شغل ایجاد کنیم. 900 جایگاه دامداری برای دامپروری آقایان و 100 کارگاه خیاطی خانگی برای اشتغال بانوان. سیل، بسیاری از زیرساخت ها را از بین برده یا سست کرده بود. برای همین بسیاری از محل های نگه داری دام، آسیب دیده بود. با وام هایی با سود پایین مراحل ساخت 900 جایگاه دام آغاز شد. برای مثال در روستای «چنسولی» 150 خانواده شناسایی شدند تا از این تسهیلات و خدمات استفاده کنند. همچنین 30 خانواده اهل سنت شامل 120 نفر به دعوت آستان مطهر رضوی در شب میلاد پیامبر(ص) و امام صادق (ع) به زیارت امام هشتم مشرف شده اند. بعد از آن مراسمی برگزار می شود تا از گله پشتیبان بهره برداری شود.
1300 رأس میش خریداری شده و مراحل معاینه و دامپزشکی را گذرانده اند تا برای تأمین نژاد بهره برداری شوند. خانواده ها به استان گلستان بر می گردند و در مدت کوتاهی اقدامات لازم برای فعالسازی دامداری ها انجام می شود.»
زائران ویژه «قزل امام»
از شوق زیارت آق قلایی ها هم می گوید: «بومیان اینجا اعتقاد خیلی زیادی به امام رضا(ع) و ارادت ویژه ای به ایشان دارند. در گویش محلی مردم چنسولی که همگی اهل سنّت هستند امام هشتم به «قزل امام» معروف است. قزل در گویش ترکی یعنی طلا. منظورشان جایگاه ویژه و اهمیت خاص امام رضا(ع) است. اینجا حاجیان اهل تسنن وقتی از زیارت خانه خدا بر می گردند حتما برای زیارت به مشهد میروند. ارتباط معنوی عمیق و خاصی به حضرت دارند برای همین تدارک این سفر چیده شده است.»
از تحلیلی که 8 ماه سکونت و همسایگی با آق قلایی ها عایدش کرده، می گوید: «یکی از مواردی که با این سیل برایمان روشن شد این است که دشمن بیکار نبوده و تلاشش را برای ایجاد اختلاف بین شیعیان و اهل تسنن بویژه در چنین مناطقی که مردم سالها مسالمت آمیز کنار هم زندگی کرده اند، به کار بسته است. حالا که رفت و آمد شیعیان و گروه جهادی به این منطقه زیاد شده، خوشبختانه خود مردم آق قلا به خوبی درک کرده اند که ما واقعا دغدغه آن ها را داریم. بنابراین به شبهه و شایعه بها نمی دهند.»
از انتصاری درباره شایعه ای که روزهای وقوع سیل در فضای مجازی دست به دست می چرخید، میپرسم. اینکه رسیدگی به مناطق سیل زده شیعه نشین در درجه اول اولویت بوده و خدمات به مناطق اهل سنت ضعیف و نامطلوب. با تعجب می پرسد: «واقعا چنین ادعا و شبهه هایی بوده است؟ آق قلا 2،3 محله شیعه نشین بیشتر ندارد. بیش از 90 درصد ساکنانش اهل سنّت هستند. آن محله ها چندان آسیب ندیده بود اما روستاهای سنّی نشین کاملا درگیر سیل بود. به همین دلیل تمام تمرکز ما روی این روستاها بود. در چنین مواقعی هر امدادگری چه جهادگر چه هلال احمری یا به عبارت کلی هر کسی که قصد کمک به دیگران دارد، نگاه قومیتی و مذهبی ندارد. انسانیت ملاک است و فوریت های امداد و نجات. این شبهه هم از اساس باطل بوده.»
ریا یک روز، 2 روز نه 8 ماه!
یکی از مواردی که در امداد و نجات به سیل زدگان و پس از آن ارائه خدمات اشتغالزایی به اهالی آق قلا می توان دید، حضور روحانیان جهادگر است که در این 8 ماه سعی کردند مردم آق قلا را تنها نگذارند. انتصاری می گوید: «امروز طلبه های جوان، جهادی و پای کار خالصانه به اهل سنّت خدمت می کنند و برای اشتغالزایی مردم دامداری می سازند. کارهایشان کاملا رایگان و دواطلبانه است. حقوقی دریافت نمی کنند از جیب هم خرج می کنند.»
عکس طلبه هایی که معمم کار می کنند بین تصاویری که فعالیت های این گروه در این مدت را نشان می دهد، وجود دارد. شبهه ای دیگر را می پرسم؛ همان سئوال داغ فضای مجازی که می پرسید حضور جهادگران طلبه با این ظاهر ریا نیست؟ یا همان جمله هایی که می گفت اگر واقعا قصد خدمت دارند چرا بدون عمامه کار نمی کنند؟ و از ریشه، فلسفه حضور روحانیان را هدف می گرفت.
انتصاری می گوید: «اگر کسی بخواهد ریا کند، یک روز، یک هفته یا اصلا یک ماه می تواند نقش بازی کند اما 8 ماه حضور و خدمت بی منت در شرایط سخت اما قطعا نمی تواند نمادین باشد. اگر هدفشان این بود که با حضور در سیل ریا کنند باید بعد از تمام شدن گل و لای می رفتند اما ماندند و کار کردند. درست وقتی که دیگر دوربین و لنزی نبود یا همان افراد بهانه گیر و شایعه پراکن هم سیل زدگان را فراموش کردند. اینکه بعضی می گویند در پشت صحنه این حضور روحانیان و این کار جهادی حتما هدفی هست هم واقعا بدیهی است که باید باشد. هدف ما خدمت، وحدت و حفظ نظام است. امروز عملکرد نیروهای جهادی آق قلا بهترین پاسخ برای یاوه گویان خواهد بود.»
خانواده شهید اهل سنّت حامی ما
این گروه همان گروهی هستند که فیلم مداحی شان در سیل بازتاب زیاد و نظرات مثبت و منفی بسیاری به همراه داشت. انتصاری با مرور خاطره آن روز لبخند می زند و می گوید: «اصلا کار را تعطیل نکردیم. اگر اشتباه نکنم شب شهادت امام موسی کاظم(ع) بود. 2، 3 دقیقه بین راه ایستادیم و برای مدد گرفتن از اهل بیت(ع) عزاداری کردیم.» شعر آن روز را زمزمه می کند و خاطره دیگر را مرور: «ما خانه به دوشان غم سیلاب نداریم، موجیم که آسودگی ما عدم ماست/ شکر خدا این مدت بارها تجلی وحدت را دیدیم. چند روز بعد درست همان جا لودر ما در آب گیر کرد جوانان اهل سنّت با تراکتور به کمک آمدند و لودر را بیرون کشیدند.» او از غیرت اهل سنّت به انقلاب و ایران می گوید و خاطره تشییع غریبانه مادر شهیدان دوران دفاع مقدس، شهدای اهل سنّت «حبیب لی»: «روز اول سیل مادر شهیدان به رحمت خدا رفته بود. 2 پسرش شهید شده بودند. پیکرش را توی یک قایق گذاشته و تشییع کرده بودند. ما برای همدردی بارها به خانه آن ها رفت و آمد داشتیم. شکر خدا خیلی ارتباط خوبی شکل گرفت. تا جایی که حالا نوه این خانواده یکی از استعدادهای کارگاه خیاطی ماست. خانواده خیّری هستند. به ما کمک می کنند تا در طرح اشتغالزایی بتوانیم خانواده های نیازمند و محرومان واقعی و آبرومند را شناسایی کنیم.»
قطب تامین گوشت قرمز
در بررسی هایی که داشته اند، متوجه شده اند پیش از سیل، بلای دیگری به این منطقه زده بوده. همان آفت بیکاری و آسیب های اجتماعی ناشی از آن. وقوع سیل هم زیرساخت های زندگی و کسب و کار بعضی از اهالی را از بین برده و اگر به آن رسیدگی نمی شد یعنی تشدید مشکلات و آسیب های اجتماعی. نگاه انتصاری به سیل اما نگاه برکت است نه بلا: «به برکت سیل، نگاه ویژه مسئولان و نهادهای مختلف به این منطقه معطوف شد. توانستیم آن ها را متقاعد کنیم برای حمایت و آستان قدس رضوی هم پیشقدم شد. شغل غالب مردم این منطقه دامداری است و مراتع خوبی هم دارد. بانوان هم مشغول قالیبافی بودند اما کارخانه های قالیبافی با تنوع طرح و قیمت نهایی تمام شده ارزانترِ فرش ماشینی، بازار فرش آق قلا را کم رونق کرده اند. سرمایه گذاری روی این بازار چندان خوش بازده نبود.
به همین دلیل تمرکز روی دامداری برای اشتغال آقایان و خیاطی برای خانم ها بود. ما بعد از 2 ماه کنکاش، تحقیق و مطالعات اجتماعی دقیق به این تصمیم رسیدیم.
حالا لباس های اصیل ترکمن با کمی تغییرِ طرح، اداری و رسمی تر شدن در قالب مانتو، پیراهن و پوشش مناسب شهری دوخته و به بازار شهرهایی مانند تهران عرضه می شود که با استقبال هم رو به رو شده اند. خوشحالیم یک مدل بومی و ایرانی- اسلامی تن پوش برازنده بانوان ایرانی می شود. در زمینه پرورش دام هم با افق دید #تامین_نژاد و #گله_پشتیبان نتیجه فقط به اشتغالزایی برای بومیان محله محدود نمی شود. به زودی انشاءالله اخبار خوبی از آق قلا و گلستان می شنوید. اینجا یکی از قطب های بومی تامین گوشت قرمز کشور در راستای تحقق #اقتصاد_مقاومتی خواهد شد.»
مهر می آورند، مأموم می شویم
از بده و بستان محبتی و بازار گرم سلام و علیک که بین آن ها شکل گرفته است، می گوید: «بارها صبحانه یا ناهار مهمان خانه مردم باصفای منطقه و اهل سنّت بوده ایم. ارتباطات خانوادگی محله های شیعه نشین و اهل سنّت شکرخدا اینجا خوب است. با هم صمیمی شده ایم و محال است از کوچه ای بدون چاق سلامتی رد شویم. به عقاید هم خیلی احترام می گذاریم. وقتی مهمان خانه آن ها هستیم و صدای اذان می آید صاحبخانه برای ما مهر می آورد یا قطعه سنگی صاف تا بتوانیم در سجده گاه بگذاریم. ما هم اگر موقع نماز به مسجد یا نماز جماعت برسیم به عنوان مأموم پشت سر امام جماعت اهل سنّت قامت می بندیم و نماز می خوانیم.»
خاطره ای دورتر، مربوط به 3 سال قبل را مرور می کند: «من آن موقع در شهرستان «نکاء» برای ایام محرم منبر داشتم. مراوده ای با خانواده های اهل سنت این محدوده هم نداشتم. بین راه خودرو من با خودرو یک خانواده اهل سنت تصادف کرد. افسر راهنمایی رانندگی راکب آن ماشین را مقصر تشخیص داد. شب تاسوعا بود، متوجه شدم نذری پخته بودند و برای توزیع به گرگان می بردند. مگر می شد از کسی که چنین ارادتی به حضرت عباس(ع) داشت، خسارت گرفت. التماس دعا گفتم و ماجرا به خیر و خوشی تمام شد.»
نام مهدی و علی زیاد است
«عبدالوهاب سن سبلی»، عضو شورای روستای «چنسولی» است. صحبت با او از ارادت مردم منطقه به امام رضا(ع) شروع می شود و سئوالی که او از ما می پرسد: «جوان های شما برای ماه عسل کجای ایران می روند؟» می گویم: «مشهد، شمال، کیش، اصفهان، شیراز یا هر جایی که سیاحتی و زیارتی باشد.» می گوید: «نوعروس و دامادهای ما فقط و باید به مشهد بروند و این بایدِ از روی ارادت است و اختیار نه اجبار. ما اهل سنّت هستیم اما فرزند و نوادگان پیامبر و حضرت علی(ع) برای ما خیلی حرمت دارند. اسم «مهدی»، «علی»، «حسن» و «حسین» اینجا برای پسرها خیلی رایج است. برای دخترها هم «زهرا»، «مرضیه»، «فاطمه» و «زینب». دل گرفته ای دارد از سودجویی های داعش: «داعش سعی کرد خود را اهل سنّت جا بزند. این ها انسان نیستند چه برسد که مسلمان باشند. ننگ بدنامی هم برای خودشان ماند. اوایل شایعه و شبهه زیاد بود. بین مردم پخش می کردند که مدافعان حرم برای پول می روند. بعد که خباثت داعش روشن شد، مردم روستا شوق مدافع حرم شدن داشتند اما جنگ تمام شد. این بار اما اگر خبری شود من به شما قول می دهم از روستای ما خیلی ها می روند برای جنگ با این خبیث ها.»
آن جوان متواضع تبریزی
به سیل بر می گردیم به روزی که روحانیان جوان و جهادگران شیعه مثل سیل به روستاهای آق قلا سرازیر شدند برای کمک به مردم، می گوید: «اول فکر می کردم دچار بلا و مصیبت شدیم اما بعدها یقین پیدا کردیم این اتفاق به ظاهر ناخوشایند چیزی نبوده جز رحمت و برکت. بهترین صحنه ای که در ذهنم ثبت شده مربوط به همان جوان کاری و متواضع تبریزی بود که صورتش را از دوربین ها پنهان می کرد و حاضر نبود با خبرنگارها مصاحبه کند. از تمام نقاط کشور خودشان را برای کمک به ما رساندند. سیل به ما نشان داد چه حرمتی بین مردم کشور داریم.
چه مسئولانی که برای مشکل گشایی و همدردی اینجا نیامدند. این حرمت داری و مهربانی ها علاقه مردم آق قلا به انقلاب را صد برابر کرده است. مردم ما خیلی به رهبر علاقه دارند. حرف های ایشان برای اهل سنّت این منطقه سند است چون تمام این سال ها یک دروغ به مردم نگفته و درستی حرف هایش به مرور زمان بهتر و بیشتر ثابت می شود.»
چنسولی نونوار می شود
وقتی شبهه رسیدگی بیشتر به مناطق سیل زده شیعه آق قلا به نسبت مناطق اهل سنّت را می پرسم، بلند می خندد و می گوید: «اینجا یکی دو روستای کوچک شیعه هستند. من نمی توانم پا روی حق بگذارم و می دیدم که اتفاقاً، رسیدگی به محله های اهل سنّت بیشتر بود. گروه جهادی امام رضا(ع) به هرکدام از 150 خانواده ای که در طرح اشتغالزایی انتخاب شده اند 60 میلیون تومان می دهد. بنیاد برکت هم 40 خانواده را انتخاب کرده است که بین 4 تا 40 میلیون تومان وام اشتغال به آن ها می دهد به این صورت شرایط اشتغال برای 200 خانواده فراهم می شود.»
از مهاجرت معکوسی که سیل به روستای چنسولی هدیه داده، می گوید: «جمعیت اینجا حدود 5 هزار نفر است اما در اصل 4 هزار و 200 نفر ثبت شده است. رسیدگی ها و امید اشتغال سبب شده جوانان و بعضی خانواده ها که برای کار به شهر رفته بودند به روستا برگردند.امسال بارندگی خوب بود و چنسولی دوباره مجوز شالیکاری داشت. هر هکتار زمین شالی برنج بین 30 تا 40 میلیون تومان بازده دارد.
300 خانه روستا هم که در سیل تخریب شده بود و مالکان آن هم عموما ً استطاعت مالی برای نوسازی نداشتند با وام ها، همت و کمک نیروهای جهادی نونوار می شوند بنابراین بافت روستا هم نونوار میشود.» او اما وحدت را مهمترین عیدی و هدیه سیل می داند و می گوید: «حتی جنگ اقتصادی هم اولین جنگ کشور ما در این مقطع نیست. دشمن می خواهد اتحاد را از بین ببرد و تفرقه بیاندازد گوش به فرمان رهبر که باشم به سلامت می گذریم از آن.»
/انتهای پیام
