به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری فارس، احد شیرزاد فعال رسانهای طی یادداشتی به سخنان امروز حسن روحانی رئیسجمهور در جمع مردم یزد پرداخت.
متن این یادداشت به این شرح است:
حسن روحانی، رئیسجمهور ترجیح داد سخنرانیاش در جمع مردم یزد را با جنجال همراه کند. بیشک این موضوع، تصمیمی فیالبداهه نیست که در حین سخنرانی اتخاذ شده باشد، بلکه انتخابی حساب شده است که روحانی با همکاری مشاوران و نزدیکان خود، آن را برگزیده است.
در این میان، نکته مهمی از سوی روحانی و مشاورانش نادیده گرفته شده است و آن این که، نسخهای که برای مواجهه روحانی با افکار عمومی در این روزها پیچیده شده، شباهت زیادی با نسخههای انتخاباتی دارد. لحن و محتوای سخنان روحانی، دقیقاً متناسب با ایام انتخابات است، این در حالی است که دولت روحانی در دوسال پایانیِ هشت سال فرصت خود برای عمل به وعدههایش قرار دارد و افکار عمومی توقع دارد رئیسجمهور متناسب با این فضا و درباره گزارش عملکرد خود با آنها سخن بگوید.
اگرچه شاید اتفاقاً روحانی و تیمش، برای به محاق بردن مطالبات مردم و به فراموشی سپردن وعدههای انتخاباتی، چنین نسخهای را در دستور قرار داده باشند و بهزعم خود، هوشمندانه عمل کرده باشند، امّا آنچه باعث میشود آنها به هدف خود نرسند، تکراری بودن این نسخه و خدشهدار بودن کارایی آن است. از این روست که مدّاقه در سخنان امروز رئیسجمهور، برخی اشتباهات و خطاهای محاسباتی وی را عیان میکند.
روحانی جلسات سران قوا را فراموش کرد؟
روحانی در حالی در سخنان خود از سرنوشت 2 میلیارد و هفتصد میلیون دلار سؤال میپرسد و قوّه قضائیه را به عدم پیگیری آن متهم میکند، که بیش از یک سال و نیم از تشکیل جلسه مشترک سران قوا با اختیارات ویژه سپری میشود و طبیعتاً چنانچه روحانی دغدغهای نسبت به یکی از قوا و در سطح کلان دارد، در این جلسه میتوانست مطرح و پیگیری کند. امّا روحانی با فراموش کردن جلسات سران قوا و کارکردهای آن، موضوعی را در سخنرانی عمومی مطرح میکند که نیاز به ارائه اطلاعات کارشناسی و دقیق از سوی قوای مختلف و مراجع ذیصلاح را دارد.
مواجهه با قوّه کارآمد؛ خطای محاسباتی روحانی
رئیسجمهور، در حالی بهطرزی آشکار، تیغ تیز سخنان خود را متوجه قوّه قضائیه میکند که به جرأت میتوان گفت این قوّه، یکی از محبوبترین دوران خود در سالها بلکه دهههای اخیر را در افکار عمومی تجربه میکند. رضایت بیش از هفتاد درصدی مردم از رویکردهای رئیس قوّه قضائیه، گواهی بر این مدعاست. نکته مهم دیگر اینکه، مواجهه علنی با یک نهاد کارآمد و محبوب نظام، از ناحیهای صورت میگیرد که خود، در بخش قابل توجهی از افکار عمومی و کارشناسان، نماد ناکارآمدی و عدم محبوبیت شناخته میشود. اینجاست که به خطای محاسباتی رئیسجمهور و مشاورانش میرسیم.
ابعاد این خطای محاسباتی وقتی عیانتر میشود که بهیاد بیاوریم که از صدور حکم حبس پنج ساله برای حسین فریدون برادر رئیسجمهور به جرم فساد مالی، چند هفته بیشتر سپری نشده است. آیا افکار عمومی، لحن تند روحانی خطاب به دستگاه قضا را ناشی از برخورد این دستگاه با برادر خود نمیداند؟! بهویژه که سابقه خط و نشان کشیدن از سوی رئیسجمهور در صورت برخورد با نزدیکانش، هنوز از حافظهها پاک نشده است.
روحانی در سخنانش با صدایی بلند، مبارزه با دانهدرشتها را مطالبه میکند و میگوید: «مبارزه با فساد دانهدرشتها کجاست؟». این سؤال در حالی از سوی رئیسجمهور مطرح میشود که قاطبه افکار عمومی، رویکرد دستگاه قضا در دور جدید را مبارزه با دانهدرشتها میداند و یکی از علل رشد محبوبیت رئیس قوّه قضائیه نیز همین موضوع است. بنابراین پاسخ به این سؤال که آیا امروز، افکار عمومی، سخن گفتن از مبارزه با دانهدرشتها را از حسین روحانی باور خواهد کرد یا سیّد ابراهیم رئیسی، نباید چندان دشوار باشد. حال، آیا طرح این سخنان از سوی رئیسجمهور، خطای محاسباتی نیست؟!
یک فراموشی دیگر
مطالبه روحانی از قوّه قضائیه درباره سرنوشت 2 میلیارد و هفتصد میلیون تومانی یک سؤال دیگر هم بهدنبال میآورد و آن اینکه مگر این موضوع، مربوط به دوره قبلی قوّه قضائیه نیست؟! پس چرا در آن دوره، هیچ صدایی از رئیسجمهور بلند نشد و چرا روحانی، مقطع کنونی را برای طرح علنی این موضوع در افکار عمومی در نظر گرفته است؟
پرچم موازی عدالتخواهی
از منظری دیگر، سخنان رئیسجمهور در جمع مردم یزد را باید واکنشی منفعلانه به رویکرد عدالتخواهانه قوّه قضائیه در برخورد با مفاسد و دانهدرشتها دانست. آنجایی که روحانی سعی میکند در مقابل پرچم عدالتخواهی قوّه قضائیه، پرچمی موازی را به اهتزاز درآورد و با صدایی بلند میگوید: «من از آن نهادهایی که بیش از ۷۰۰ میلیون دلار بدهکار هستند، از دستگاهها میخواهم برای مردم توضیح دهند و در همین زمینه وزیر نفت را مسئول میکنم که این ارقام را برای مردم توضیح دهد. رئیس بانک مرکزی را مسئول میکنم تا مساله ۲ میلیارد دلار را برای مردم توضیح دهد. دستگاه نظارتی را مسئول میکنم تا ۹۴۷ میلیون دلار را برای مردم توضیح دهند به وزیر نفت میگویم ۷۰۰ میلیون دلار پول نفت را برای مردم توضیح دهد».
شکی نیست که مطالبهگری از سوی رئیس دولت، هم پسندیده است هم بخشی از وظایف او را تشکیل میدهد، امّا چرا روحانی تا کنون چنین دستوراتی را به زیرمجموعهها و وزارتخانهها نمیداد؟ آیا رئیسجمهور برای اینکه از قافله عدالتخواهی عقب نماند و وجهه خود در افکار عمومی را بازیابی کند، چنین سخنانی را مطرح کرده است؟
انتهای پیام/