به گزارش خبرنگار دفاتر منطقهای خبرگزاری فارس؛ پس از گذشت حدود یک دهه از آخرین نشستهای منطقهای کشورهای آسیای مرکزی که در آن قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای حضور نداشتند، در ماه مارس 2018 برای اولین بار، عالیترین مقامات کشورهای این منطقه گردهم آمدند تا درمورد ایجاد ساختاری سیاسی؛ منهای قدرتهای جهانی با یکدیگر به تفاهم دست پیدا کنند.
زمینه ایجاد این ساختار مهم منطقهای نیز، تحولات ازبکستان در سطح ریاست جمهوری و راهبردهای تاشکند عنوان شد. در جایی که شوکت میرضیایف، اولویت خود را همگرایی در سطح آسیای مرکزی و اهمیت به روابط همسایگان برشمرد. راهبردی که مورد استقبال سایر کشورهای منطقه نیز قرار گرفت و در نهایت، سال گذشته اولین نشست مهم منطقهای سران کشورهای آسیای مرکزی در پایتخت قزاقستان برگزار شد.
** رویکرد منطقهای به آسیای مرکزی
در همین راستا، بسیاری از ناظران این رویداد را احیاء فرآیند همکاریهای منطقهای، اگرچه با شکل و شمایلی نسبتا جدید برای گفتگو و گامی البته محتاطانه در راستای رویکرد منطقهای به مسائل منطقه آسیای مرکزی تلقی کردند.
در طول همین نخستین نشست مشورتی، تصمیم گرفته شد نشست دوم در شهر تاشکند در ماه مارس 2019 برگزار شود. با این وجود، با فرارسیدن ماه مارس نشست مذکور به ماه آوریل موکول گردید و برگزار نشد.
در ماه آوریل نیز این نشست بنابر دلایلی تعویق شد و تاکنون نیز برگزار نشده است. موضوعی که تاحد زیادی امیدواریهای تشکیل ساختار تازه همگرایی در آسیای مرکزی را با ابهام مواجه ساخته است.
در این نوشتار سعی خواهد شد به مهمترین دلایل چرایی تعویق در برگزاری دومین نشست سران کشورهای آسیای مرکزی و سرانجام احتمالی آن بپردازیم.
** 4 فرضیه برای تعویق نشست
در نگاهی کلی؛ پس از گذشت بیش از یکسال از آخرین نشست سران کشورهای آسیای مرکزی، در حال حاضر هیچ نشانه ای دال بر قریب الوقوع بودن نشستی جدید مشاهده نمیشود. فرضیات متعدد را میتوان بعنوان دلایل این تاخیر درنظر گرفت.
1- «نورسلطان نظربایف»، رئیس جمهور قزاقستان، به طور ناگهانی در ماه مارس از سمت ریاست جمهوری کناره گیری کرد و «قاسم ژامرت تاکایف» بعنوان رئیس جمهور موقت منصوب گردید تا اینکه در انتخاباتی که برای ژوئن 2019 برنامهریزی شده بود با کسب آراء لازم انتخاب شد. این تغییرات ناگهانی احتمالا موجب تغییر در دستور کار نشست مشورتی آتی گردید.
اما اکنون نیز با گذشت بیش از یکماه از روی کار آمدن تاکایف، همچنان پروسه همگرایی در حالتی معلق قرار دارد و به نظر میرسد رئیس جمهور جدید قزاقستان نیز چندان تمایلی به قرارگیری در سیستم همگرایی مورد نظر و تحت پیشنهاد ازبکستان ندارد.
2- این فرضیه در ارتباط با فرضیه قبل، آستانه که اکنون به «نور سلطان» تغییر نام یافته است، شدیدا دلبسته به اتحادیه اقتصادی اوراسیا ( EAEU) می باشد و این نشان از چند جانبهگرایی دارد که همواره عامل دخیل در انتخاب سخت قزاقستان بین اوراسیا و آسیای مرکزی بوده است.
بنابراین، معضل " انتخاب بین آسیای مرکزی و اورسیا " همواره سرمنشا بلاتکلیفیها در رویکرد قزاقستان به همکاریهای منطقهای میباشد.
3- نشستهای مشورتی در مقایسه با نشستهای تمام عیار اهمیت کمتری دارند و در نتیجه میتوان آنها را به تاخیر انداخت بدون آنکه پیامدهای مهمی داشته باشند. با این حال، کاستن از اهمیت نشستها در عالی ترین سطح بین دولتهای آسیای مرکزی به هر شکل و حالتی به خودی خود ناچارا منجر به تضعیف منطقهگرایی خواهد شد.
پس از وقفهای طولانی در فعالیتهای گروهی در منطقه، هرگونه نشست محترمانه ارزش خاص خود را خواهد داشت و به نوبه خود منتهی به همکاریهای قدرتمندتر منطقهای خواهد گردید. بنابراین، حفظ و تداوم روابط حسنه منطقهای که همیشه مورد انتظار بوده دارای اهمیت راهبردی است.
4- رئیس جمهور ازبکستان، «میرضیایف»،طی اظهاراتی اعلام نموده آسیای مرکزی در صدر اولویتهای سیاستگذاری خارجی ازبکستان قرارداشته و بدیهی است که رویکرد عمل گرای جدید تاشکند نسبت به امور منطقه ای جایگاه این کشور را به رهبری آسیای مرکزی ارتقا میبخشد.
به نظر میرسد که این روند برای همسایگان، بویژه سیاستمداران قزاق، دردسرساز باشد. برخی کارشناسان قزاق نسبت به چیرگی احتمالی ازبکستان در آسیای مرکزی هشدار دادهاند.
با این حال، این گونه ظن و گمان ها صرفا تمرکز طرفین را از مسائل واقعی منطقه که نیازمند وحدت و یگانگی هستند منحرف میسازند. در سال 2013، رؤسای جمهور قزاقستان و ازبکستان معاهده " مشارکت راهبردی" را به امضا رساندند و بدین ترتیب به توهمات جاری در خصوص رقابت بین دو کشور برسر رهبری منطقه پایان دادند.
در حقیقت، کشورهایی که میخواهند شرکای راهبردی باشند اصولا نیازمند مواضع بین المللی و منطقهای مشترک هستند.
5- بار دیگر بادهای ژئوپلیتیکی شروع به وزیدن در منطقه کردهاند. در حقیقت، نامگذاری نشست با عنوان "مشورتی" نوعی پیام ژئوپولیتیک بوده است، درست همان طور که «نظربایف» دقیقا پس از این نشست تصریح کرد همگرایی در دستور کار نبوده و این نشست علیه هیچ قدرت ثالثی هدفگذاری نشده است.
** تأخیر در برگزاری نشست به دلایل ژئوپولیتیک
این گونه احتیاط عمل حکایت از نقش مسایل ژئوپولیتیکی دارد، یعنی قصد شرکت کنندگان را در محافظت از خود در برابر پیامدهای ژئوپلیتیک تعهداتشان نشان میدهد. تاخیر در نشست مشورتی تاشکند را میتوان به دلایل ژئوپولیتیک نسبت داد.
بعنوان نمونه، برخی مدعی می شوند فشار برای ملحق شدن به اتحادیه اقتصادی اوراسیا EAEU در آیندهای نزدیک رو به افزایش خواهد گذاشت. قزاقستان و قرقیزستان هم اکنون اعضا EAEU هستند، روسیه تلاشهایی را در راستای سوق دادن تاجیکستان به درون این سازمان به عمل آورده، چشماندازی که دوشنبه تا به حال از آن دوری کرده است.
تاشکند عضویت در این سازمان را نپذیرفته اما ایجاد منطقه آزاد تجاری بین EAEU و ازبکستان را پیشنهاد کرده است. این شرایط، دورنمای همکاریهای منطقهای را بیش از پیش پیچیدهتر خواهد کرد.
در نهایت اینکه، ارتباط این فرضیات در آیندهای نزدیک به بوته آزمون گذاشته خواهد شد. علاوه برآن، استمرار ابهام و بلاتکلیفی پیرامون ساختار منطقهای روابط میان کشورهای آسیای مرکزی، بحثهایی را در انجمنهای تحلیلی راجع به انتخاب ساختار مناسبتر – همکاری منطقهای یا همگرایی منطقهای- برانگیخته است.
طرفداران همکاری منطقهای از نوعی ساختار نهادینه شده فاقد نهادهای قدرتمند فراملی حمایت می کنند که علی الظاهر از خودمختاری کشورهای مربوطه میکاهد. در مقابل، هواداران همگرایی منطقهای مدعی میشوند که همگرایی بحث جدیدی نیست و کشورهای آسیای مرکزی در سال 1991 رسما آن را اعلام کردند و پس از آن یک دوره نهادینه شدن را طی نموده است.
اما این وضعیت همکاری و همگرایی که با ابهام عجین شده است، میتواند دستور کار منطقهای را از حالت اهداف راهبردی به اهداف تاکتیکی تغییر شکل دهد.
انتهای پیام/ح