به گزارش خبرگزاری فارس، افشین علا از شاعران کشورمان روایتی از دیدار و عیادت با استاد «مظاهر مصفا» و «امیربانو کریمی» را منتشر کرد.
استاد «مظاهر مصفا» در بستر بیماری است. این خبر را درست روز فقدان ابدی استاد حسین آهی شنیدم. با آن که جسم و روحم در احاطه بهت و اندوهی سهمگین، رنجور و داغدار بود، نتوانستم فرصت مغتنم عیادت از استاد را از دست بدهم. پس با سنگینی بار غمی بر دوش، خودم را در آن خانه رویایی به بالین استاد رساندم.
گمان نمیکردم کهولت و ضعف، چنان بر آن جان نازنین چیره شده باشد که استاد را با جسمی رنجور، و در حالت خواب و بیدار و نیمه هشیار ملاقات کنم. پس به محض دیدن آن تخت و بیمار ارجمند خفته بر آن، دنیا بر سرم آوار شد و اشک، امانم نداد. به آرامی بر دست استاد بوسه ای زدم تا مبادا زحمتی تازه بر آن جان خسته بیفزایم.
شگفتا استاد مصفا که توان کنار کشیدن دست های ادب آفرین خود را نیز نداشت، به سختی چشم گشود و به اشارتی، مرا _بی آن که بشناسد_ مهربانانه به سوی خود فراخواند. با احتیاط، صورت تکیده اش را بوسیدم و شنیدم که با صدایی ضعیف اما مهرآگین فرمود: "کجا بودی عزیزم؟" و بعد چشم ها را بست و دوباره به عالم خلسه مانندش بازگشت.
اگرچه دوستان از این عیادت آمیخته به حسرت و اندوه، عکس گرفتند، خوش ندارم تصویر آن شیر خفته بر تخت را با جسمی رنجور به نمایش بگذارم. اما چهره خندان، صبور و دوست داشتنی پیر و استادی دیگر یعنی «دکتر امیربانو» را به یادگار میگذارم. بانویی که یار و همراه دیرین استاد مصفا، و پرستار و طبیب مهربان امروز ایشان است.
البته ارجمندی و والامقامی امیربانو در این خلاصه نمیشود که فرزند و یادگار شاعری چون امیری فیروزکوهی و همسر گرامی مظاهر مصفا هستند. بلکه خود، از استادان به نام ادبیات، و صاحب تألیفات و تصحیحات بی شماری اند که حاصل یک عمر مجاهدت خستگی ناپذیر در پاسداری از گنجینه ی گران سنگ نظم و نثر فارسی است.
بی شک آن خانه سرشار از یادگارهای قیمتی نسلی از فرزانگان و صاحبدلان به حق پیوسته، بی حضور آن بانو و بی طنین گام های استوار، متانت، آرامش و روی گشاده ی ایشان، قدر و بهایی این چنین نمییافت.
آن روز با وجود وخامت حال استاد، از سخنان پرمهر و درس آموز امیربانو بهره ها بردیم و در بازدید از کتابخانه انبوه و تودرتوی آن خانه رویایی، مسحور گنجهای گرانبهایی شدیم که حاصل عمر آن دو یار و یادگار گرامی است.
پذیرایی گرم امیربانو، علاوه بر سیب هایی از باغ فیروزکوه، با چاشنی ذکر خاطراتی از پدر، و بزرگان دیگر همچون استاد همایی، حکیم الهی قمشه ای و... نیز همراه بود. خاطراتی که حلاوت دیدار با بانویی را که مصداق فضایل بانوان فرزانه ی ایران و مشرق زمین است، دوچندان مینمود.
دوست نداشتم از بالین عطرآگین استاد مصفا و محضر شیرین امیربانو _که شباهت عجیبش به زنده یاد مهدیه الهی قمشه ای دگرگونم کرده بود_ جدا شوم. اما رعایت حال استاد و همسرشان، مجالی برای تصدیع بیشتر باقی نمیگذاشت.
بیاییم برای شفای عاجل استاد مظاهر مصفا و طول عمر امیربانوی گرامی دعا کنیم و دوام سایه گستری درخت وجود بزرگانی را که آخرین نسل از میراث داران ستارگان سپهر ادب، فرزانگی و حکمت ایران زمینند، از خداوند منان بخواهیم.
انتهای پیام/