خبرگزاری فارس ـ گروه هنر، محمد کلهر: پس از انتصاب فاضل نظری به مدیرعاملی کانون پرورش فکری نوجوانان، معاونت هنری حوزه هنری حدود 10 ماه با سرپرست اداره شد تا اینکه «مجدالدین معلمی» از قم به تهران آمد و با حکم ریاست حوزه هنری به عنوان معاون هنری حوزه هنری معرفی شد.
در حکم مؤمنی خطاب به معلمی، توجه متعادل به همه زمینههای هنری موجود و ایجاد زیرساختها و شرایط مناسب و زمینهسازی برای ورود و جذب هنرمندان جوان انقلابی در قالب فعالیتهای باشگاهی، از وظایف معاونت هنری عنوان شده بود. همچنین بر رونق بیش از پیش کارگاهها و محافل ادبی و هنری و ارتقای کمی و کیفی محصولات تأکید شده بود.
معلمی پیش از این سرپرست حوزه هنری استان قم بود و در کارنامهاش سوابقی همچون معاونت توسعه کتابخانهها و کتابخوانی و مدیرکلی سازمان ملی جوانان به چشم میخورد.
گفتوگوی صریح ما با مجدالدین معلمی معاون هنری حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی را در ادامه میخوانید.
* در حوزه هنری بر خلاف نامش که با قید «هنر» همراه هست، معمولا ادبیات پررنگتر دنبال میشود و هنرمندان به نوعی زیر سایه نویسندگان هستند. حتی در انتخاب و معرفی چهره هنر سال انقلاب اسلامی هم این موضوع دیده میشود و گاهی یک نویسنده را به عنوان چهره هنر سال معرفی میکنند. حتی جنابعالی هم به عنوان معاون هنری حوزه هنری، بیشتر صبغه فرهنگی و ادبی داشتهاید تا هنری. اگر ممکن است یک بار هنر از منظر حوزه هنری و نسبت آن با ادبیات را تعریف و تبیین کنید.
سوال ابتداییتان را به این نحو غلط میدانم. واقعاً ادبیات به این شکل غلو شده در حوزه پررنگ نیست. جایزه امسال هفته هنر ما به حوزه سینما تعلق گرفت. دو سال پیش تجسمی بود. سه سال پیش سینما بود. یعنی از پنج سال جایزه هنر سال، سه سال غیر ادبیات بوده است.
فکر میکنم کمی در تعریف با هم اختلاف داریم و اگر در تعریف به تفاهم برسیم، میبینید که خیلی مشکل جدی وجود ندارد. در ارتباط با مسائل هنری، اختلاف فاز و تفاوت نگاه با برخی مجموعهها داریم و این اختلاف برداشت، زمینه برخی از تفسیرها را ایجاد میکند؛ یکی در زمینه کیفیت کارهای هنری است و یکی هم در ارتباط با محدوده و حیطه کارهای هنری است. اگر هنر را صرفا به معنای Art در نظر بگیریم، قطعا با هم اختلاف داریم، چون هنر را موزهای و نگارخانهای مختص فضای روشنفکری نمیبینیم، هنر را وسیلهای برای ارتباط با افکار عمومی و مردم میبینیم، بنابراین بخشی از تولیدات ما به دلیل همین روزآمدی و کارآمدی اثر هنری و درکنشدن از سوی مخاطب مورد نقد قرار میگیرد.
ما هنر را خلق روحیات، ذهنیات و عقاید میدانیم، بنابراین نویسندگی و خلق ادبی که این سه ویژگی را داشته باشد، جزء هنر حساب میکنیم
ضمن اینکه ما نویسندگی را در مجموعه حوزه هنری یکی از مهمترین رشتههای هنری میبینیم. از قدیم هم واحد آفرینشهای ادبی هم مجموعه فعالی بوده است، چه زمانی مرحوم فردی، چه زمان مدیریت آقای مؤمنی. ما هنر را خلق روحیات، ذهنیات و عقاید میدانیم، بنابراین نویسندگی و خلق ادبی که این سه ویژگی را داشته باشد، جزء هنر حساب میکنیم.
* پس این توجه به ادبیات ارتباطی به این ندارد که رؤسای حوزه هنری معمولا خودشان هم نویسنده بودهاند؟
هر موضوعی را میتوان به موضوع دیگری ارتباط داد اما در واقعیت چنین نیست. ما هنر را چیزی میدانیم که خلق در آن اتفاق بیفتد و حتما حوزه نویسندگی میتواند یکی از بخشهای مهم این خلق محسوب شود. از زمان قدیم ـ زمان ریاست آقای بنیانیان و همچنین زم ـ اینچنین بوده است و ربطی به ریاست آقای مؤمنی ندارد.
* در هنر به ویژه هنر متعهد یا هنر انقلاب چه مؤلفههایی مد نظر شماست؟ در واقع آن چارچوبها و خطکشیهایی که برای منویات و خلقیات هنرمند در نظر میگیرید، به چه صورت است؟
هنر مانند ریاضیات نیست که قابل محاسبه و دارای فرمول مشخص باشد. ما در عرصه فضای هنری، آن چیزی که برایمان مطلوب است، این است که هنر دغدغهمند، هنر متعهد به اخلاق، دین، مردم و کشور باشد. وقتی هم میگوییم هنر متعهد به انقلاب، باز منظورمان صرفاً انقلاب سال ۵۷ نیست، ما انقلاب را یک امر وسیع و فراگیر میبینیم و هر چیزی را که مربوط به مردم باشد، شامل میشود.
وقتی میگوییم هنر متعهد به انقلاب، منظورمان صرفاً انقلاب سال ۵۷ نیست
بنابراین یک زمانی دغدغهمان به سمت هجو دشمنی به نام انگلیس میرود، یک زمان به این سمت میرود که گرفتاری اقتصادی مردم را نشان دهیم، یک زمان هم سیلزدگان مدنظرمان است و همین الان نمایشگاه «روایت دل و گل» را در گالریمان داریم. مهمترین هنرِ هنر این است که بتواند مشکلات مردم را منعکس کند، بنابراین همه در دایره گفتمان انقلاب محسوب میشوند.
* آیا بین هنرمند و خروجی کارش تفکیک قائل میشود. یعنی ممکن است یک هنرمند در دایره هنرمند انقلابی و متعهد قرار نگیرد اما هنرش متناسب با اهداف شما باشد. رویکردتان در چنین مواردی چگونه است؟ یعنی خود هنرمند هم حتما باید متعهد باشد یا خروجی کار برایتان مهم است؟
این خطکشیها واقعا در کار ما اینقدر پررنگ نیست، نمیدانم چرا در ذهن شما آنقدر پررنگ است.
*در ذهن من پررنگ نیست، اما بازتابهای فعالیت حوزه هنری در ذهن برخی هنرمندان چنین است...
این موضوعات برای ما خیلی مسأله نیست، شما فعالیتهای ما در حوزه تئاتر و موسیقی و ... را رصد کنید، واقعا اینطور نیست که به هنرمندی بگوییم شناسنامهات چنین است، پس با ما فعالیت نکن!
* بنابراین از نظر حوزه، دایره خیلی وسیع است و هر کسی که دغدغهای دارد، میتواند به شما مراجعه کند.
حتماً باب گفتوگو و تعامل با هر کسی باز است، طبیعتاً کشور یک سری حد و حدود و محدودیتهایی دارد. ما هم محدودیتهایی داریم، مثلا در سالن تئاترمان در سال حداکثر ۲۰ اجرا را میتوانیم میزبانی کنیم. طبیعی است که این میزان پاسخگوی حجم همه مراجعات را ندارد. مثلاً آخرین کارهای ما را آقای عبدالرضا اکبری و انوش معظمی روی صحنه بردهاند. نمیدانم از نظر گرایش سیاسی آنها را اصولگرا، اصلاحطلب یا چه محسوب میکنند، ما مرزبندی نمیکنیم، کارشان را برای فضای اجتماعی مناسب دیدیم و با آنها کار کردیم.
*پس از ۱۰ ماه که حوزه هنری معاون هنری نداشت، جنابعالی معرفی شدید و اکنون ۱۰ ماه از زمان معارفهتان میگذرد. در این مدت، نقاط قوت و ضعف حوزه را در عرصه هنر چه چیزهایی میدانید؟
من ۶ سال است که در حوزه مشغول فعالیت هستم و با فضای آن غریبه نبودم. در این مدتی که با حوزه بودم، یک حسن بزرگ حوزه را ادارینشدن ساختار آن دیدم. منظورم این است که گرفتار ساختار رسمی و اداری به معنای منفی آن نشده و هیچ وظیفه حاکمیتی هم بر عهده حوزه گذاشته نشده است و ما نه مسئول صدور مجوز برای جایی هستیم، نه مسئول نظارت و ارزیابی. ما تنها وظیفهای که داریم، تولید و آموزش است و هر چه بیشتر تولید و کادرسازی کنیم، موفقتر هستیم. وجه پررنگ حوزه این است که فعالیت خودش را تولیدی معرفی کرده و اداری نشده است.
حوزه هنری گرفتار ساختار رسمی و اداری به معنای منفی آن نشده و هیچ وظیفه حاکمیتی هم بر عهدهاش گذاشته نشده است
البته با توجه به مسائل اقتصادی و مضیقههای مالی اخیر کشور، اولین جاهایی که به مشکل میخورند، دستگاههای فرهنگی هستند و برای ما که کار تولیدی داریم و وظیفهای غیر از آن نداریم، شرایط به شدت سخت شده است. چون تولید روزبهروز گرانتر و سختتر میشود و امکانات و بودجه روزبهروز کمتر. الان به دنبال آن هستیم که منابع مالی جدیدی برای حوزه فراهم کنیم و با تمرکز در پخش محصولات و تقویت آن، بتوانیم منابع پایدارتری از منابع دولتی برای خودمان ایجاد کنیم.
طبیعتاً اگر کسی حوزه را اینطور ببینید و نگاه اداری به آن نداشته باشد، آن وقت درک میکند که چرا نوع قراردادهای ما با برخی افراد و شیوه حضورشان با سایر دستگاهها متفاوت است.
* گفتید بحث نظارتی را مدنظر ندارید، اما در حوزه سینما ـ که البته به معاونت هنری ارتباطی ندارد ـ چنین نظارتی صورت میگیرد.
من به عنوان یک فرد مطلع باید بگویم حوزه هنری در سینما بر اساس اعتقادات و وظایفش عمل میکند، اینکه چه فیلمی تولید شود یا نشود، بر عهده حوزه نیست، حوزه فقط شرایط پخش خودش را میگوید و عنوان میکند فیلم باید سالم باشد و برای خانواده مضر نباشد.
فیلم برای پخش در سینماهای حوزه باید شرایط اخلاقی را رعایت کند و در آن هجو دین اسلام و ملیت ایرانی نباشد
فیلم برای پخش در سینماهای حوزه باید شرایط اخلاقی را رعایت کند و در آن هجو دین اسلام و ملیت ایرانی نباشد. بنابراین ما برای کسی تعیین تکلیف نمیکنیم، بلکه شرایطمان برای پخش فیلمها را اعلام میکنیم.
* یعنی در تئاتر چنین محدودیتی ندارید و صرف اینکه یک نمایش از سوی شورای ارزشیابی و نظارت تئاتر مجوز بگیرد، کفایت میکند؟
قطعاً محدودیتهایی داریم، چون حداکثر ۲۰ نمایش در سال میتوانیم روی صحنه ببریم و اگر نتوانیم نمایشها را انتخاب کنیم که نمیتوانیم مدیریت کنیم.
اینچنین نیست که بگوییم با فلان هنرمند کار نمیکنیم یا فقط با فلان افراد کار میکنیم
هر مدیریتی در هر جایی محدودیتهایی ـ نظیر مالی و فیزیکی ـ دارد و مجبور است انتخاب کند. ولی اینچنین نیست که بگوییم با فلان هنرمند کار نمیکنیم یا فقط با فلان افراد کار میکنیم.
* حوزه هنری در برخی اتفاقات سیاسی، حضور به موقع و به قول خودش بزنگاهی دارد، اما به دلیل اینکه کیفیت خروجی کار فدای سرعت و شتابزدگی میشود، نقدهایی به آن وارد است. این موضوع معمولاً در برپایی نمایشگاههای کاریکاتور نمود پیدا میکند. مثالهای متأخر آن هم نمایشگاههای «آسوده باش من ملکهام» و «سیلیهای سخت» است. نمایشگاههایی که بیشتر کارکرد رسانهای دارد تا گسترش هنر انقلاب در میان مردم. این نقد را چقدر وارد میدانید؟
این بحث شاید به محاجه نزدیک شود، چون سنجه دقیقی برای ارزیابی میزان نفوذ این نمایشگاهها میان مردم نداریم. شما میتوانید مدعی شوید کارکرد مردمی ندارد و من میتوانم عکس آن را ثابت کنم.
اما میتوانم بگویم ما در حوزه هنری بیش از ۴۰ سال است که تولید هنری داریم، بخشی از آثارمان گنجینهای است که نظیر ندارد. اما چند نفر میتوانند به این آثار فاخر برای تماشای آن دسترسی دارند؟ بنابراین تولید آثار گنجینهای بخشی از کار ماست، اما آثاری که قابلیت پخش در محافل عمومی و فضای مجازی دارد، لزوماً نباید ارزش هنری میلیاردی داشته باشد.
هنر را به هنر موزهای و گرانقیمت محدود نمیکنیم
ما هنر را به هنر موزهای و گرانقیمت محدود نمیکنیم، بلکه گاهی برای ارسال پیام اجتماعی خودمان به هنرهای سهل و سریعالوصول مانند کاریکاتور روی میآوریم و جالب اینکه بازخوردی که از این آثار گرفتهایم، هیچ وقت در آثار نمایشگاهی نداشتهایم. البته از شما میپذیرم که برخی از کاریکاتورها بیشتر جنبه ژورنالیستی دارد. ما هم برای همه کارها هزینه یکسان پرداخت نمیکنیم، و برخی کارها را پرداختی کمتری داریم، اما مفهومش این نیست که آن را حذف کنیم.
* صحبت از گنجینه شد. در طول سال افراد محدودی امکان بازدید از گنجینه حوزه هنری را دارند. آیا برنامهای برای نمایش موردی یا چرخشی آثار گنجینه حوزه هنری به صورت عمومی دارید؟
یکی از برنامههایمان نمایش آثار گنجینه است. سال گذشته با موزه دفاع مقدس هم مذاکراتی داشتیم که به برپایی یک نمایشگاه منجر شد.
کمتر جایی را یافتیم که به ما برای نقل و انتقال امن و استاندارد آثار گنجینهای تضمین بدهد
اما مشکلی که داریم این است که برخی از آثار بیهمتاست و نقل و انتقال آن باید به صورت استاندارد و با امنیت بالا صورت گیرد، متأسفانه کمتر جایی را یافتیم که چنین تضمینی به ما بدهد و بتواند دائم از ما آثار را امانت بگیرد و به نمایش بگذارد.
* در گالریهای خود حوزه چطور؟
در خود حوزه این اتفاق در فضایی به نام «نگاهخانه» رخ داده است و هر بار یک اثر فاخر در آن به نمایش در میآید. البته در نگاهخانهای که در ایستگاه مترو تئاتر شهر با همکاری شهرداری تهران برپا شده، کپی آثار را به نمایش میگذاریم.
* اگر بحث سنجه پیش بیاید احتمالا نتوانم شما را قانع کنم اما یک واقعیتی است که پاخور گالریها و نمایشگاههای حوزه کم است...
قبول دارم. اصولاً همه گالریها پاخور تخصصی دارند، به همین خاطر ما سراغ نمایشگاههای اجتماعیتر میرویم، چون آثار یک نمایشگاه کاریکاتور را میتوان در خیابان، بیلبورد و فضای مجازی هم نمایش داد و حتی یک کودک هم با آن ارتباط میگیرد. بنابراین نباید از حوزه انتظار داشت فقط در سطح عالی کار تولید کند و بر گنجینهاش بیفزاید. ما باید در سطح عالی کار تولید کنیم، در سطح حرفهای و عمومی هم تولید داشته باشیم.
تلاش حوزه هنری، افتتاح گالری «خانه» و آتلیه خانه عکاسان در آستانه عید غدیر است
* بزرگترین ضعف گالریهای حوزه هنری، بسته بودن آن در روزهای تعطیل است. در حالی که اکثر افتتاحیههای هنری در روزهای جمعه برگزار میشود. برای رفع این نقیصه، یک فضایی ۴۰۰ متری در حال ساخت دارید که درهای آن به خیابان سمیه باز میشود. میزان پیشرفت فیزیکی آن چقدر است و چه زمانی تکمیل و افتتاح میشود؟
این فضا به نام «خانه» آماده شده و فقط نصب سیستمهای گرمایش و سرمایش آن مانده است که به دلیل گرانیهای اخیر، کمی زمانبر شده. تلاش ما افتتاح این گالری و آتلیه خانه عکاسان در آستانه عید غدیر است، یعنی کمتر از دو هفته دیگر. اما اگر میسر نشد، قطعاً تا پایان تابستان این ۲ فضا به عرصه تجسمی حوزه هنری اضافه میشود.
* حوزه هنری یک تجربه موفق در برپایی نمایشگاه «سیل مهربانی» (فروش آثار هنری به نفع سیلزدگان) داشت که امکان تعمیم به دیگر رخدادها و ایام سال را دارد. مثلاً در آغاز سال جدید تحصیلی جشن «عاطفهها» و در آستانه سال جدید خورشیدی، جشن «نیکوکاری» از سوی کمیته امداد برگزار میشود. آیا به ادامهدار بودن سیل مهربانی هنرمندان فکر کردهاید؟
ما به دنبال منابع پایدار اقتصادی برای حوزه هنری هستیم. یکی از راهها، درآمدزایی از طریق فروش محصولات هنری غیرگنجینهای است اما به دلیل محدودیتهایی که وجود داشت، هیچوقت سراغ این قابلیت و سیستم فروش آثار نرفتیم. اگر این موضوع رخ دهد، هم هنرمند منتفع میشود و او به تولید امیدوار میشود و هم چرخه اقتصادی هنر رقم میخورد و حوزه هنری بهرهمند میشود.
به دنبال ایجاد ظرفیتی برای فروش دائمی آثار در طول سال هستیم
الان به دنبال ایجاد ظرفیتی برای فروش دائمی آثار در طول سال هستیم. بخشی از این فروش آثار میتواند متوجه وقایع سال باشد و بخشی از عواید فروش صرف امور خیریه شود، و بخشی هم صرفاً میتواند برای خود هنرمندان و حوزه هنری باشد. مهم این است که ما بتوانیم این چرخه اقتصادی را به صورت دائمی ایجاد و اذهان را متوجه حراج حوزه هنری کنیم.
* این همان اکسپوی حوزه هنری است که قبلتر مطرح شده بود؟
بله، البته نه تحت عنوان اکسپو اما درباره کلیت کار با خیلی از جاها از جمله میراث فرهنگی و مؤسسات نشر و پخش آثار هنری صحبت کردهایم. چند محدودیت سر راهمان وجود دارد، یکی مقاومت داخلی در خود حوزه هنری است که مجموعه باید ضرورت این کار را درک کند.
برای راهاندازی سیستم فروش آثار هنری، مقاومت داخلی در خود حوزه وجود دارد
ضمن اینکه از لحاظ نظارتی، مالی و تعیین درصدهای فروش باید سهمها تعیین شود. ولی فکر میکنم امسال نهایتاً این کار را رقم بزنیم. حتی سایت آن را هم طراحی کردیم، اما چون دلخواهمان نبود، رونمایی عمومی نکردیم. احتمالاً بخش اعظمی از فعالیت گالری جدیدمان (خانه) هم به این کار فروش آثار اختصاص خواهد یافت.
* فروش آثار هنری مبحث مهمی است اما معمولاً هنرمندان انقلابی معمولا از آن منتفع نمیشوند. مثلاً در حراج تهران که سابقه و گردش مالی قابل توجهی در کشورمان دارد، توجه چندانی به آثار هنرمندان انقلاب نمیشود. البته معدود آثاری از آنها فروش میرود اما حراج مدعی است پیداکردن خریدار برای آثار این افراد دشوار است!
ما این حرف را نمیپذیریم و به عملکردشان نقد داریم. وقتی حراج تهران سراغ حسن روحالامین از استعدادهای آینده هنر میرود که اکثر کارهایش مذهبی است و از او نقاشی اسب را انتخاب میکند و میفروشد، یا وقتی سراغ سعید نقاشیان به عنوان یکی دیگر از استعدادهای آینده هنر ایران میرود و از او اثری تکنیکال را به حراج میبرد، دارد پیام میدهد!
پیام حراج تهران به هنرمندان این است که آثارشان نباید پیام داشته باشد. ما به این عملکرد نقد داریم!
و پیامش این است که آثار نباید پیام داشته باشد، به همین دلیل سراغ اثری از آقای حبیبالله صادقی میروند که رنگوبوی دیگر آثارش را ندارد. یعنی اثرش با هویتی که از او میشناسیم، نسبتی ندارد.
* بنابراین اکسپو یا حراج حوزه، صرفاً «هنر برای هنر» نیست...
حتماً نیست!
* البته به خودی خود اشکالی ندارد که یک اثر هنری صرف و تکنیکال از هنرمندی فروش برود.
بله همینطور است، کما اینکه یک ماه پیش نمایشگاه آبرنگی داشتیم که آثار طبیعت بود و اتفاقاً برای فروش هم بود. ما مخالفتی با طبیعت و کارهای هنر برای هنر نداریم، اما وقتی این اصل میشود، فرهنگسازی غلط در جامعه هنری رخ میدهد و به هنرمند پیام میدهد که اگر غیر از این رفتار کنی، اثرت خریدار نخواهد داشت! این چه محدودیت و خط قرمزی است که عنوان میکنید اثر هنری برای حضور در حراج تهران نباید دارای پیام باشد؟!
* یعنی تکنیک هنرمند را از تفکرش جدا کردهاند؟
میخواهم بگویم آنها هستند که هنر را دستهبندی کردهاند، نه ما! ما همه جور هنری را ـ البته حسب بضاعت و امکاناتمان ـ داریم؛ از نقاشی هنری تا هنر اجتماعی و سیاسی. آنها هستند که هنر را تفکیک کردهاند.
* احساس میشود که فعالیت مجسمهسازان نسبت به دیگر رشتههای هنری در حوزه هنری کاهش یافته است. آیا در واقعیت هم چنین است؟
یک بخشی از آن به این دلیل است که برخی سرمایههای حوزه معماری را به دلیل بازنشست شدن از دست دادهایم و هنوز جایگزینی برایشان نداشتهایم.
برخی سرمایههای حوزه معماری را به دلیل بازنشست شدن از دست دادهایم
یک بخش هم این است که کارهای حوزه معماری، نمایشگاهی نیست و در سطح شهر دیده میشود. در حالی که هنرهای دیگر مانند کاریکاتور سهلالصولتر است.
* نکتهای هست که بخواهید مطرح کنید؟
اگر از من بپرسید هنر انقلاب در طول این ۴۰ سال هنر موفقی بوده است یا خیر، میگویم اگر هنر انقلاب را در دایره جمهوری اسلامی در نظر بگیریم، رویشها آنقدر زیاد بودهاند که میتوانیم بگوییم موفق بوده است. مثلاً یک زمانی برای طراحی یک پوستر خوب در حوزه انقلاب، ضعف داشتیم اما الان در شهرهای مختلف انبوهی از گرافیستهای خلاق انقلابی داریم.
یا در عرصه فیلمسازی، من سه ـ چهار دوره گزارش جشنواره فیلم فجر را برای شورای عالی انقلاب فرهنگی مینوشتم و آرزویم این بود یکی ـ دو فیلم باشد که فاقد خیانت و معضلات اجتماعی باشد، اما اکنون مهمترین فیلمهای جشنواره آثاری دغدغهمند و متعهد هستند که جای امیدواری دارد.
در فضای بینالمللی خیلی کم ما را با هنرمان میشناسند و باید خیلی کار کنیم
اما اگر انقلاب اسلامی را دایره وسیعی ببینیم که میخواهد هنرش را صادر کند و پیامش را به کل دنیا برساند، باید گفت هنوز خیلی راه داریم و تازه قدمهای نخست را برداشتهایم. در فضای بینالمللی خیلی کم ما را با هنرمان میشناسند و باید خیلی کار کنیم.
انتهای پیام/