به گزارش خبرنگار قرآن و فعالیتهای دینی خبرگزاری فارس، آیندهپژوهی، یکی از موضوعات مرتبط با مهدویت است که از سوی مفسران و عالمان دین مورد کنکاش و بررسی واقع شده است. البته این موضوع از جمله موضوعات فرادینی است و سایر ادیان هم به آن علاقه نشان دادهاند. سیدحسن نصرالله در سلسله سخنرانیهای خود به تبیین «امام مهدی (عج) و اخبار غیب» پرداخته که در کتابی به همین نام از سوی انتشارات جمکران به زیور طبع آراسته شده و در ادامه بخش پنجم آن در اختیار قرار میگیرد:
برای خواندن بخش اول (اینجا)، بخش دوم (اینجا)، بخش سوم (اینجا) و بخش چهارم (اینجا) اقدام کنید.
روش مطالعه در نشانههای ظهور
به بخشی بسیار مهم و نتایجی رسیدیم که از همه آنچه پیشتر عرض کردیم میخواهیم به آن برسیم. صحبت در این باره است که با اخبار، احادیث و روایاتی که از آینده و حوادث آخرالزمان و همچنین مسائل مرتبط با مهدی منتظر (عج) صحبت میکنند چگونه رفتار کنیم و به آن بپردازیم. امشب میخوهم بحث را جمع کن. مطالبی دارم که عرض میکنم. اگر وقت کم آمد ممکن است استثنائاً از زمان معین شده بیشتر طول بکشد.
اول: لزوم اطمینان حاصل کردن از این اخبار، یعنی اخباری از پیامبر (ص) رسیده است که ایشان فلان مطالب را فرمودند. باید ببینیم این اخبار را چه کسی از رسول الله نقل کرده است؟ در کتابها هست که از فلان شخص از فلان شخص از فلان شخص از پیامبر ما نیاز داریم از طریق قواعد و موازین علمی که وظیفه متخصصان است، اطمینان حاصل کنیم که این روایتها مقبول و معتبر هستند و میتوانیم آنها را بپذیریم و به آنها تکیه و بر مبنای آنها عمل کنیم.
همچنان که شبهای گذشته عرض کردم از به کار بردن اصطلاحات علمی خودداری و مسأله را تا حد ممکن ساده میکنم. مخصوصاً به خاطر نوجوانانی که در مجلس هستند که خدا زیاد و حفظشان کند انشاالله.
خداهمهتان را حفظ کند. هر حدیثی که نقل شده است متنی دارد و سندی. بنده وقتی نوجوان بودم. 15-16 سالم بود. از یکی از علمای بزرگ حدیثی شنیدم که به واسطه زیبایی و نیکوییاش در ذهنم نقش بست. هم سند زیباست و هم متن. میفرماید: «عن ابیالحسن» منظور یکی از راویان است که نام خود را دارد. بنده سند با نامهای واقعی را هم آوردهام. «عن ابیالحسن عن ابیالحسن عن ابیالحسن عن الحسن عن الحسن عن الحسن بن علی (ع) ان احسن الحسن الخلق الحسن» نیکوترین نیکویی رفتار نیکوست. حدیثی که سرشار از حسن و نیکوییاس. اینجا نیکوست.
اینجا وقتی میگوییم عن ابیالحسن عن ابیالحسن عن ابیالحسن عن الحسن عن الحسن عن الحسن بن علی (ع) نام این بخش سند است وقتی میگوییم: ان احسن الحسن الخلق الحسن. نامش متن و نثر حدیث است. علمای ما مسلمانان اجماع و اتفاق نظر دارند که این طور نیست که هر چه از پیامبر خدا اهل بیت یا صحابه پیامبر نقل و روایت شده صحیح است. نمیتوانیم درباره سندها، اشخاص، زمان و چگونگی نقل بحث نکنیم. نمیتوانیم بگوییم همهاش صحیح است. چنین چیزی نداریم. مسلمانان اجماع دارند که در میان احادیثی که روایت شده صحیح، دروغ، جعلی، معتبر، غیرمعتبر، مقبول، غیرمقبول و... وجود دارد.
همچنین اتفاق نظر دارند که در زمان حیات پیامبر (ص) و بعد از وفات ایشان افرادی بودند که حدیث جعل و اختراع کردند و آن را به دروغ به پیامبر نسبت دادند. اینها مشهور، متداول و مورد پذیرش مسلمانان است.
به همین خاطر در طول تاریخ مجموعهای از علوم از جمله علم رجال، علم حدیث، علم درایه و ... ایجاد کردند تا تدقیق و تحقیق کنند. مثلاً در کتابهای ما این مطلب هست که فلان شخص صد هزار یا سیصد هزار حدیث حفظ بود. خب علمای مسلمان اعم از شیعه و سنی همه این سیصد هزار حدیث را نمیپذیرند. شاید ده هزار، بیست هزار یا پنجاه هزار تایش را بپذیرند.
به عنوان مثال عرض کردم. شاید کمتر یا بیشتر. پس اتفاق نظر وجود دارد که کسی نمیگوید همه احادیثی که روایت شده نقل شده و در میان مسلمانان موجود است صحیح است. باید به آن عمل کرد. باید آن را پذیرفت و بر مبنای آن حکم کرد. اینجاست که میروند دنبال بررسی سند که این افراد نقل کننده چه کسانی هستند؟ ناشناختهاند؟ شناخته شدهاند؟ اگر شناخته شدهاند ثقه هستند؟ راستگویند؟ نیستند؟ معروف به صدق هستند یا کذب؟ این بر عهده علم رجال است.
همچنین در علوم حدیث آن را بررسی میکنند. اجمالاً سند و متن را میبینند و بر اساس مجموعهای از قرائن و ... درباره آن حکم میکنند. این وظیفه متخصصان است.
شما در زندگی معمولی حرف افراد ناشناخته و دروغگویان را نمیپذیرید. فقط از افراد مطمئن میپذیرید
اگر بخواهیم مسأله را ساده کنیم و معادل آن را در روش مردم معمولی و عموم عقلا بیابیم. مثلا اگر یک نفر به شما بگوید برادر شما فوت کرده. ببین میخواهی چه کنی؟ میخواهی تعزیه بگیری مراسم تشییع راه بیندازی، خانواده را خبر کنی و... شما چنین حرفی را از هر کسی میپذیری؟ اگر شما میدانید این کسی که به شما این خبر را داده دروغگوست و داستان میبافد از او میپذیرید؟ بلافاصله به گریه میافتید. سیاه میپوشید و همه را برای عزاداری دعوت میکنید؟
نه حداقلش این است که اطمینان حاصل میکنید. به منزل برادرتان زنگ میزنید و پرس و جو میکنید یا مثلا اگر یک آدم این خبر را به شما بدهد که اولین بار است که میبینیدش و نمیدانیم واقعا راستگوست یا نیست ولی برای شما ناشناخته است. اگر فردی که برای شما ناشناخته است به شما بگوید برای برادر شما فلان اتفاق افتاده است شهرداری میخواهد خانهتان را خراب کند یا زمین کشاورزیات را سیل برد بلافاصله طبق حرفهایش عمل میکنید؟ نه اول مطمئن میشوید.
پس شما در زندگی معمولی حرف افراد ناشناخته و دروغگویان را نمیپذیرید. فقط از افراد مطمئن میپذیرید. کسی که اولاً برای شما شناخته شده باشد و ثانیاً راستگو باشد و دروغگو نباشد. در مورد احادیث شریف هم همین است. مخصوصا که مسأله به دین، احکام شریعت، آخرت، امروز، رفتار، عبادت، آینده و جهاد ما مرتبط است. این طور نیست که هر کسی هر خبری را به نقل از هر کسی که از پیامبر (ص) آورد ما آن خبر را بدون بررسی همه نقل کنندگانی که در سند ذکر شدهاند بپذیریم. ببینیم اینها شناخته شدهاند؟ ثقهاند؟ راستگویند؟ میشود به اخبارشان تکیه کرد؟
مخصوصاً وقتی به مسألهای مانند اخبار آینده میرسیم که علما آن را در کتابهایشان «الملاحم والفتن- جنگها و فتنهها» نامیدهاند.این بخش در کتابهای حدیث موجود است. شاید در این حوزه به دقت بیشتری نیاز داشته باشیم چرا؟ این مسأله نیز میان علمای مسلمان مورد اتفاق است که این از بخشهایی است که در آن حدیث جعل شده است. یعنی قطعاً در این بخش احادیث دروغ هست. بعضی آمدهاند حدیث جعل کردهاند و به پیامبر (ص) نسبت دادهاند. در حالی که پیامبر خدا (ص) چنین چیزی نگفتهاند.
بیشترین احادیث مهدویت در دو حوزه جنگها، فتنهها و فضائل افراد جعل شدهاند
دانشمندان متخصص در این زمینه میگویند بیشترین احادیث در دو حوزه الملاحم والفتن- جنگها و فتنهها و فضائل افراد جعل شدهاند. چون این دو حوزه بسیار با سیاست تداخل داشتند. همچنین اینجا برخی دانشمندان و احبار یهودی که بعدها و بعضیهایشان خیلی دیر اسلام آوردند. احادیث، قصهها، حرفها و اخبار کتابها و علمای یهود را نقل کردند و به پیامبر نسبت دادند یا نسبت ندادند. ولی دیگران با آن صحبتها به عنوان اخبار پیامبران برخورد کردند. اینها پذیرفته نیست.
مخصوصاً در زمینه ملاحم و فتن خبری پذیرفته است که نقلکنندگان، راویان و رجالش اگر از بعضی خصوصیات بگذریم حداقل از افراد شناخته شده مطمئن ضابط- یعنی کسی که درست نقل میکند و قاطی نمیکند باشند تا این روایتها را معتبر و قابل اعتماد قلمداد کنیم و برویم سراغ مرحله بعد که مرحله برسی، تحلیل و فهم متن یا فقه الحدیث و .. است.
این اول. پس مخصوصاً در این دوران که طبق همه آنچه توضیح دادیم مشخص میشود علاقه در حال افزایش است. اولین توصیه به همه برادران و خواهران علاقهمند این است که هر کتابی که به دستتان رسید یا در رسانهها شنیدید یا اگر در مراکز فرهنگی روایت یا حدیثی درباره آخرالزمان علامتهای ظهور یا .. دیدید فکر نکنید موجود، روایت شده و قابل اجرا، تحلیل و پذیرش است.
بدانید در این زمینه احادیث بیپایه و اساس و جعلی زیادی هست یا اگر نقل هم شده توسط افراد ناشناخته یا بیهویت نقل شده و حدیث ضعیف است و نمیتوانیم به آنها تکیه و به آنها عمل کنیم.
دوم: در زمینه رفتار صحیح با این اخبار با توجه به متون و نصوص و از طریق برخی روایتها که میتوانیم بگوییم در زمینه معنا متواتر یا مستفیض هستند. روایتهای زیادی درباره برخی مضامین خاص هست. کسی اگر نگاه کند میبیند اصل مسأله مهدی (عج) مسلم است. مثلاً ما در شیعه معتقدیم محمد بن حسن از نسل حسین (ع) از ذریه رسولالله است و زاده شده و خصوصیاتش هم در روایتها موجود است و به نظر میرسد نزد همه مسلمانان اصل وجود مهدی از ذریه رسولالله و از فرزندان فاطمه که در آخرالزمان ظهور میکند مورد اتفاق است.
پس در اصل مهدی بحثی نیست. مثلاً در زمینه سفیانی در میان عموم مسلمانان روایتهای بسیاری هست. تعداد بسیار زیادی روایت هست. یعنی یک نفر میتواند به واسطه کثرت روایتهای موجود در کتابهای مسلمانان بگوید برادران و خواهران، اصل وجود سفیانی حتمی، مسلم و قطعی است. البته در زمینه جزئیات روایتهای صحیح، ضعیف، متفاوت و مختلفی هست که نیاز به دقت دارد. مثلاً اصل خروج یمانی در آخر الزمان بیش از ظهور مهدی یا در همان سال در روایت روشن و واضح است.
مثلا خراسانی و پرچمهایی که از شرق میآیند و برای این امر زمینهسازی میکنند. مثلاً مسأله صیحه، ندا یا فریاد آسمانی. بنده روی پنج شش علامت تاکید میکنم چون علامتهای بسیاری هست که بحث دارد. اما این علامتها بسیار وارد شدهاند. یعنی اگر بشمارید برای هر علامت شاید دهها روایت وجود داشته باشد. مثلاً صیحه یا ندای آسمانی که با تعابیر مختلف در روایات هست. مثلا دهان باز کردن زمین بیداء و بلعیده شدن ارتش سفیانی که از مدینه به مقصد مکه به راه میافتند.
خب! اینها علامتهایی است که هست. حتی در برخی روایتها از سیدی حسنی صحبت شده است که پیش از صاحبالزمان قیام میکند. پس شخصیتها و حوادثی هست که در روایتها از آنها صحبت شده است. اینجا باید از چه چیزی پرهیز داشت؟ اینجا بابی برای ادعا است. همانطور که شب گذشته گفتیم گاهی از این بخش نیز استفاده نادرست میشود.
ادعاهای مهدویت زیادی صورت گرفته و ممکن است از این به بعد هم صورت بگیرد
مگر امروز افرادی با قرآن کریم تجارت نمیکنند؟ سلاح را میشود برای کار خیریه به کار گرفت و برای کار شر. علم و چیزهای دیگر هم همین طور. گاهی از این بخش نیز از طریق ادعاهای دروغ استفاده نادرست می شود. چه اینکه در دوران بنیامیه، بنیعباس، پس از بنیعباس و تا امروز از اینگونه ادعاها وجود داشته است.
مثلاً ادعای مهدویت . یک نفر ادعا میکند که مهدی است و مردم را به یاری خود فرا میخواند. بعد مشخص میشود که حرفش درست نبود دلیل نادرست بودن حرفش هم این است که آن مهدی که در احادیث پیامبر خدا وعده داده شده کسی است که زمین را پس از آنکه از ظلم، زورگویی و فساد لبریز شده است از عدل و عدالتورزی پر نکردهاند، بلکه در نبردهای فعلیشان هم ماندهاند. حکومت الهی موعود را ارائه نکردهاند و وعده الهی و قرآنی میراث بری زمین توسط مومنان شایسته به دستشان تحقق نیافته است. پس ادعاهای مهدویت زیادی صورت گرفته و ممکن است از این به بعد هم صورت بگیرد.
ماجرای یک ادعای مهدوی در کنار خانه خدا
خوب است این ماجرا را یادآوری کنیم. بعد به یاد دارم چندین سال قبل در ۲۰ نوامبر سال ۱۹۷۹ مصادف با اول محرم ۱۴۰۰ هجری میبینید چه زمان جالب توجهی؟ اولین روز اولین سال قرن جدید هجری- چند ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران دو نفر با چندین فرد مسلح در مسجدالحرام در مکه و در کنار کعبه تجمع کردند. ماجرای معروفی است. نام یکی از آنها جهیمان عتیبی و دیگری محمدبن عبدالله قحطانی بود. جهیمان افراد مسلح همراهش و نمازگزاران مسجدالحرام را به بیعت با محمدبن عبدالله قحطانی به عنوان مهدی موعود منتظر دعوت کرد. آنها هم بیعت کردند آن درگیریها رخ داد محمد بن عبدالله قحطانی کشته شد و جهیمان دستگیر و سپس اعدام شد. صحت ماجرا هم بر عهده راویانش. من میان خودم و خودم و خدا در این باره خبر ندارم.
ولی بر اساس آنچه آن روزها نوشته، نقل و شایع شد محمد بن عبدالله قحطانی ادعا کرده بود که مهدی موعود منتظر است. خب این مسأله پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران رخ داده بود و با مسأله پرچمهای مشرق تطبیق میکرد. مثلاً میتوانستید بگویید خراسانی در ایران قیام کرده است و حالا این کسی که در مکه ظهور کرده نیز مهدی است. میبینید زمان، شرایط، حادثه و زمانبندی چه جالب توجه؟ این اتفاقات رخ داده و رخ خواهد داد. چه اینکه در روایتهایی از پیامبر خدا وارد شده است که بسیاری از افراد ادعای مهدویت خواهند کرد.
به عنوان شوخی، ترسناکترین افراد در این میان چه کسانی هستند؟ سیدها، چون اینها باید از اهل بیت، فرزندان فاطمه (س) و به نظر ما شیعیان از فرزندان حسین (ع) باشند. در برخی روایتهای برادران اهل سنتمان هست که از فرزندان حسن یا حسین، پس سیدهای حسنی و حسینی ترسناکترین شخصیتها هستند مخصوصا اگر نامشان محمد و نام پدرشان عبدالله یا حسن باشد در هر صورت باید مراقب بود.
همچنین در موضوعات دیگر افرادی بودند که ادعا کردند من همان سیدحسنی هستم که پیش از مهدی (عج) ظهور میکند. این ها در همین دوران اتفاق افتاد در عراق و ایران رخ داده است و شاید در بعضی جاهای دیگر نیز رخ دهد. ادعاهای سفیانی و خراسانی. افرادی پیدا میشوند که میگویند من سید خراسانی یا سفیانی هستم. اینها اتفاق افتاده است. در دوران بنیعباس نیز رخ داده گاهی دو نفر در آن واحد چنین ادعاهایی کردهاند. البته ادعاهای سفیانی کمترند چون مسلمانان اجماع دارند که پرچم سفیانی به گمراهی، آتش، تجاوز، گناه و ... رهنمون میشود.
سخت است کسانی که چنین ادعایی کردهاند کم شمارند. ولی برداشت کلی از دیگر شخصیتهایی که در روایتها مطرح شده این است که افرادی مثبت مورد اعتماد و پسندیده هستند و باب ادعا باز میشود که کسانی خود را خراسانی، یمانی، حسنی یا... بماند. این ادعاها همچنان صورت خواهند گرفت و باید از آنها پرهیز کرد.
اگر خبر، علامت یا حادثهای آخرالزمانی را باور کردیم این مسأله نیاز به مراقبت و توجه دارد
در این زمینه باید یک جمله بگوییم: تا این لحظه همه کسانی که ادعای مهدویت کرده یا خود را سید خراسانی، یمانی، حسنی، سفیانی، نفس زکیه یا ... نامیدهاند، هیچ دلیل ارائه ندادهاند. همینطور یک حرفی زدهاند. دلیل و بینهشان چیست؟ در این زمینه شک، ظن و احتمال کافی نیست. باید بر اساس علم رفتار کنید. اما چنین چیزی وجود ندارد. هیچ کسی هیچ دلیلی که علم ایجاد کند که او همان شخصیت مورد نظر روایات و احادیث است ارائه نکرد.
طبیعتاً این مسئله در تاریخ برای به خدمت گرفتن عواطف مردم، احساسات دینی آنها و گاهی خشمشان علیه برخی قدرتهای حاکم و تشویق آنها به تغییر و به منظور جمعآوری یار و حامی صورت میگرفته است. پس موضوع دوم این بود که اگر خبر، علامت، شخصیت یا حادثهای آخرالزمانی را باور کردیم این مسأله نیاز به مراقبت، توجه، و ... دارد. این شاید یکی از فواید صحبت درباره علامتها و درک اخبار آخرالزمان باشد که بیش از این دربارهاش صحبت کردیم.
ادامه دارد...
انتهای پیام/