خبرگزاری فارس ـ فرهنگ عمومی: روزهای هفته گذشته و بهتر است بگوییم طی چند ماه اخیر، شاهد اتفاقاتی بودیم که این واژه را در ذهن ما دوباره زنده کرد. البته این به معنای آن نیست که این واژه مُرده بود بلکه اندکی کمرنگ شده بود که چند اتفاق سبب شد دوباره تبدیل به واژهای مهم در ادبیات عمومی شود و در گفتوگوها به گوش برسد.
واژه مد نظر همان «صف» است که تنها یک کلمه نیست بلکه بروز اجتماعی دارد و تصویری در ذهن افراد ایجاد میکند. در فرهنگ فارسی معین در توضیح معنای صف آمده: «رده ، رج ، هر چیزی که با نظم و ترتیب در یک خط قرار گرفته باشد» در ادامه برای این کلمه، عبارت «جنگ» را نیز آوردهاند.
افزایش قیمت مرغ و گوشت و در ادامه خبر «بنزین» سبب شد شاهد تشکیل صف برای تهیه یک کالا باشیم. کالایی که باید آن را از ضروریات زندگی افراد نامید و خب تاثیر آنها بر اقتصاد خانوار بسیار زیاد است. یعنی وقتی گوشت گران میشود طبیعی است که «پیاز» هم گران شود هرچند این دلیل و منطق خوبی برای ایجاد صف نیست ولی خب عقل معاشاندیش و کوتاهمدت نگر ترجیح میدهد که حال را دریابد و در صف طویل بایستد تا مثلا یک ماه بیشتر مرغ و گوشت در فریزر خانه داشته باشد. عقلی که جلوی پای خودش را میبیند و به عواقب یک حرکت اجتماعی نمیاندیشد. قبلتر از این صف تهیه دلار هم از آن صفهایی بود که سابقه نداشت ولی به دلیل اوج گرفتن قیمت دلار شاهد آن بودیم. حتی باید به جمع صفها، صف خرید جدیدترین مدل گوشی موبایل را نیز اضافه کرد.
صف دیگری که بسیار سر و صدا کرد صف بنزین بود. صفی که انتهای آن قابل رویت نبود و باز هم همان عقل دمغنمیتشمار برای یک باک بیشتر (در برخی خودروها ۳۰ لیتر و در برخی نهایتا ۶۰ لیتر) ساعتها در خطی منظم و با ترتیب توقف کرد تا بتواند ۶۰۰ کیلومتر (بر فرض اینکه خودوری مذکور هر ۱۰۰ کیلومتر ۱۰ لیتر مصرف کند) با قیمت هزار تومان براند!
بیایید با هم مروری کنیم بر مصادیق صف از زبان خالق یکتا. خداوند در قرآن در سوره «فجر» هنگامی از صف یاد میکند که از جبابر و گناهکاران نام میبرد و اشاره میکند که «خداوند در کمینگاه است» در ادامه به رفتار انسان در برابر خداوند اینطور اشاره میکند: «اما انسان، هنگامی که پروردگارش او را بیازماید و گرامی داردش و نعمتش بخشد، میگوید: پروردگارم [چون شایسته و سزاوار بودم] مرا گرامی داشت. و اما چون او را بیازماید، پس روزیاش را بر او تنگ گیرد، گوید: پروردگارم مرا خوار و زبون کرد.» (آیات ۱۵ و ۱۶) اما خداوند در ادامه میفرماید علت دوری شما از رحمت خدا این است که «یتیم را گرامی نمیدارید» و «یکدیگر را به طعام دادن به مستمند تشویق نمیکنید» و «ثروت را بسیار دوست دارید» و یادآوری میکند که زندگی همین نیست و هنگامی که فرمان پروردگار برسد فرشتگان صف اندر صف حاضر شوند و دوزخ را بیاورند و آن زمانی است که انسان متذکر میشود.
شاید در وضعیتی که مردم با فشار معیشتی روبهرو هستند حرف اخلاقی زدن و توصیه بازگشت به اصالتها داشتن کار درستی نباشد ولی جهت یادآوری بد نیست گفته شود که امروز در این جامعه حال و روز مستمندان و فقرا چگونه است؟ ایتام در چه شرایطی روزگار میگذرانند؟ و مالاندوزی و پول روی پول گذاشتن چقدر در جامعه اصالت دارد؟ هرچند شاید عموم جامعه نسبتی با مالاندوزی نداشته باشند ولی اگر مردم برای ۶۰ لیتر بیشتر در صف میایستند در واقع گرایشی است حداقلی به مالاندوزی که در قشر خاصی از جامعه بروز دارد و طبقات فرودست جامعه به این شکل سعی میکنند سهمی در ساخت جامعه مالاندوز داشته باشند و آنها نیز در این حرکت جمعی نقشآفرینی داشته باشند.
در سوره دیگر (سوره الصافات) نیز وقتی سخن از «صف» است اشاره به نمازگزاران و جهادگران میشود. همچنین در سوره «صف» نیز میخوانیم که «خدا کسانی را دوست دارد که صف زده در راه او جهاد میکنند [و از ثابت قدمی] گویی بنایی پولادین و استوارند.» و میبینیم که صف استوار برای جهاد و امر خیر نزد خداوند پسندیده است اما چه شده که امروز در دهه چهارم انقلاب معنویت صفها برای امور دنیا تشکیل شده و توصیهها پشت گوش افتاده است؟ شاید رفتاری که ناخواسته در جامعه ما بازتولید شده و سنجیدن منفعت شخصی اصالت پیدا کرده و دیگر اصول انسانی زیر پا گذاشته شده که در این مورد نباید از نقش نهادهای فرهنگساز و حاکمیتی مانند رسانه ملی و آموزش و پرورش و سلوک شخصی برخی مسئولین چشم پوشید.
حالا باید دوباره زاویه را عوض کنیم تا بتوانیم بهتر درباره این ماجرا حرف بزنیم. اساسا صف ایستادن امر ناپسندی نیست هرچند کرامت انسانی را زیر سوال میبرد و با اصولی که انسان برای آن پا به دنیا گذاشته منافات دارد ولی همانطور که در ابتدای این متن خواندید در فرهنگ معین برای این واژه «جنگ» را هم به عنوان معانی آن آوردهاند. انگار که صف کشیدن اتفاقی جنگی باشد و در شرایط جنگی صفوف تشکیل میشود.
اگر به حافظه تاریخی خودمان نیز در ارتباط با مفهوم صف رجوع کنیم میبینیم در سالهایی که جنگ تحمیلی در کشور ما جریان داشته، صف ایستادن امری متدوال بوده و مردم برای تهیه مایحتاج خود به صفها پناه میبردند. حالا دوباره میبینیم که برخی صفها در حال شکل گرفتن است و این نشان از آغاز یک جنگ است. جنگی که اقتصادی است و رهبر انقلاب بارها راهکارهای خروج از این جنگ اقتصادی که دشمنان برای ضربه زدن به انقلاب اسلامی اتخاذ کردهاند، را نشان دادهاند.
اقتصادی که نگاهش به درون باشد و با تشکیل صف و از بین رفتن کرامت انسانی مخالف است. صفهایی که ایرادی بر تشکیلدهندگان آن نمیتوان وارد آورد. زیرا آنها برای تامین مایحتاج زندگی خود ناچارند به عقل عاقبتاندیش خود فرصت بدهند تا اندکی آرامش دارندگی را تجربه کنند، که البته این ناشی از ضعف فرهنگی است. فرهنگی که اگر درست پایه آن گذاشته میشد در شرایط حساس به این شکل بروز نمیکرد تا تصویری نازیبا را به معرض نمایش بگذارد.
حالا در شرایط کنونی به نظر میرسد که این صفها برای کسانی که بیرون از این مرزها ایستادهاند حامل پیامهایی بود که ارسال شد. پیامهایی که نشان میدهد مانند روزهای جنگ ما در صف میایستیم ولی دستمان را به سمت عامل بیرونی دراز نمیکنیم! هرچند از دیگر سو میتوان گفت که ضعف نفس اعضای جامعه در برابر یک گرانی یا پایین بودن فرهنگ هم از نشانههای چنین اتفاقی است که در جایگاه خود قابل تحلیل است. برای مثال بسیاری گفتند چرا مردم به جای مقاومت در برابر گرانی و نخریدن یک کالا برای تهیه آن هجوم میبرند و صف ایجاد میکنند که باید ریشههای فرهنگی آن را جستوجو کرد.
انتهای پیام/