اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

استانها

دختران خیابان انقلاب ما هستیم

سمیرا شاهوردی ملقب به مادر آرزوها چند سالی است با وجود غفلت‌های برخی مسؤولان با انجام کاری تمیز در فضای مجازی ضمن امیدبخشی به جامعه چهره زیبای انقلاب را به محرومان و مستضعفان نشان می‌دهد.

دختران خیابان انقلاب ما هستیم

به گزارش خبرگزاری فارس از خرم‌آباد، کافی است عبارت #مادر_آرزوها را در فضای مجازی جست‌وجو کنید، خواهید دید که چگونه بانویی جوان طی سه سال اخیر توانسته بیش از 5 هزار آرزوی بزرگ و کوچک، محال و ممکن اما شیرین را برآورده کند.

پویشی که «سمیرا شاهوردی» بانویی 34 ساله از خطه لرستان مسؤولیت آن را بر عهده دارد و به همراه گروه مردمی فعالیت‌های خیرخواهانه را از حاشیه‌های شهر مشهد آغاز کرده و تا ویرانه‌های زلزله سرپل ذهاب، روستاهای صعب‌العبور سیستان و بلوچستان و گردنه‌های مملو از برف لرستان وسعت بخشیده است.

بانویی که فارغ از دیدگاه‌‌های حزبی و جناحی، با افتخار خود را یکی از فرزندان امام می‌داند و در میان مردم مناطق محروم حضور یافته تا به همت همراهان مجازی،‌ گره از کار‌های فروبسته‌ آنان باز کند.

آتش‌به اختیارانی که به ندای رهبر فرزانه لبیک گفته و با وجود غفلت‌های برخی مسؤولان با انجام کاری تمیز در فضای مجازی ضمن امیدبخشی به جامعه چهره زیبای انقلاب را به محرومان و مستضعفان نشان داده‌اند.

خانم شاهوردی که تمام فعالیت‌های نیکوکارانه خود را به نیابت از یک شهید انجام می‌دهد بر خلاف تصور دیگران، شهدا را برآورده‌کننده اصلی آرزوهای قشنگ افراد زیر خط فقر کمپینش می‌داند، لاله‌های گلگون‌کفنی که البته روزگاری نیز مسیر زندگی مادر آرزوها را تغییر داده و او را به مسیری خدایی رهنمون کرده‌اند.

 

شهدایی شدن مسیر زندگی مادر آرزوها

یک شب در خواب زمانی که از کنار گلزار شهدای بروجرد عبور می‌کردم صدایی از پشت سر مانع  ادامه حرکتم شد؛ این‌ راهی که می‌روی بسیار سخت و دشوار است بیا با من همراه شو. بدون اینکه نام و نشانی بپرسم با وی همراه شده تا اینکه وارد اتاقی گچی شدیم، کرسی وسط اتاق بود، نشستیم و باز جمله یاد شده را چندین بار تکرار کرد.

از خواب بیدار شدم و تصمیم گرفتم به گلزار رفته و شهید خوابم را پیدا کنم، همان مسیر در خواب دیده را طی کردم تا اینکه با قاب عکسی از شهیدی که کاملاً مشابه مرد خواب‌هایم بود مواجه شدم، اسمش سید مصطفی بود و متأسفانه با همسان‌سازی قبور شهدا در سال‌های اخیر دیگر نتوانستم مزارش را پیدا کنم.

چند روزی از دیدن خواب گذشته بود که به سفر کربلا مشرف شدم، در آنجا با خانواده همسرم از اهالی مشهد آشنا شدم و همین آشنایی سبب وصلت دو خانواده شد.

به دلیل کار کردن از همان سنین کودکی خانه‌داری راضی‌ام نمی‌کرد، برای همین در پایگاه‌های بسیج محله مشغول آموزش صنایع‌دستی همچون هویه‌کاری و ترمه‌دوزی شدم و کمک به نیازمندان از این زمان شکل گرفت.

خانواده‌هایی به دلیل ناتوانی مالی و با وجود علاقمندی قادر به ثبت‌نام فرزندانشان نبودند، این وضعیت برای بنده که شرایط سخت زندگی را تجربه کرده بودم قابل درک بود، بنابراین به فرمانده پایگاه سفارش کردم که نیازمندان را برای آموزش صنایع‌دستی رایگان ثبت‌نام کند.

 

گره مشکلات باز کردن همیشه از طریق پول نیست

گره‌گشایی از مشکلات مردم و انجام کار خیر را همیشه در پرداخت پول نمی‌داند، معتقد است هر فرد در هر حوزه کاری می‌تواند بدون اینکه ریالی هزینه‌ کرده باشد، کارگشا شود. «شوهرم تولیدکننده مبلمان است، از پارچه‌های سر قیچی باقی‌مانده چل‌تیکه دوزی می‌کردم و در سال 91 در نمایشگاه بین‌المللی بهترین بازار فروش را داشتم».

همین سال‌ها بود که مربی افتخاری مؤسسه معلولان شدم و به ناتوان‌های جسمی و حرکتی صنایع دستی آموزش می‌دادم، سپس تولیدات را در بازار به فروش رسانده و درآمدشان را به معلولان باز می‌گرداندم، همچنین یک مزون لباس عروس زدم و به آرایشگاه‌ها سپرده بودم که عروس‌های نیازمند را برای لباس به بنده معرفی کنند.

همه آن چیزی که اهمیت دارد این است که در همه فعالیت‌هایم ناخودآگاه به خانواده‌های شهدا وصل می‌شدم، به‌طور نمونه پس از اتمام کلاس‌های آموزشی در پایگاه، مادران شهدا سخنران می‌شدند و یا به‌ عنوان هدیه کتاب زندگینامه شهداء به من هدیه داده می‌شد.

وقتی انگیزه کمپین آرزوهای قشنگ شکل می‌گیرد

همان‌گونه که مقام معظّم رهبری فرمودند "جوان‌ها امروز در فضای مجازی فعال‌اند؛ فضای مجازی می‌تواند ابزاری باشد برای زدن توی دهن دشمنان" بدون شک این فضا در صورت کارکرد صحیح کاربران فرصت تلقی شده و می‌توان جنگ روانی دشمن را با شکست مواجه کرد، هم‌چنان‌که امروز خانم شاهوردی با تشکیل گروه در فضای مجازی آرزوهای بسیاری را برآورده و نیاز بسیاری از محرومان را مرتفع کرده است.

 

 

«انگیزه کمپین آرزوهای قشنگ از تماس خواهرم برای کمک به کودکان مدرسه کوشا تهران شکل گرفت، در چهارم دی‌ ماه 94 گروهی 10 نفره در فضای مجازی متشکل از بنده، خواهرم، دختر خاله‌ها و چند تن از دوستانمان برای فعالیت‌های خیرخواهانه تشکیل دادیم و از فردای همان روز اولین سوژه به ما معرفی شد.

طویله‌ خوابی پدر و دختر نخستین سوژه‌ای بود که ما را برای کمک راهی محل زندگی آن‌ها در شیروان کرد، متأسفانه گاهی مسؤولان به جای حل مسئله صورت مسئله را پاک می‌کنند به‌گونه‌ای که پس از مراجعه ما برای حل مشکل، شبانه پدر را به خانه سالمندان و دختر را به بیمارستان منتقل کردند و اکنون پس از چند سال هنوز خبری از آن‌ها نداریم.

 

برآورده کردن نخستین آرزو

با توجه به اینکه بسیاری از حاشیه‌نشینان از جشن 22 بهمن و سالروز پیروزی انقلاب بی‌خبر و محرومند، مادر آرزوها تصمیم می‌گیرد برای نخستین‌ بار به جای راهپیمایی با بردن بسته‌های میوه و شیرینی به حاشیه شهر مشهد این پیروزی را به هم‌وطنانش تبریک بگوید.

«غروب 21 بهمن بسته‌ها را آماده کرده و تصمیمم را به همسرم گفتم، صبح فردا در ساعتی که می‌دانستم مردم در راهپیمایی حضور دارند به مناطق حاشیه‌ای رفتم، حدسم درست بود؛ گویی صدای پیروزی انقلاب به گوش ساکنان نخورده بود و این را از پرسش‌های حین دریافت بسته‌ها می‌توانستم به خوبی متوجه شوم.

بسته‌ها به نیمه نرسیده بود که بانویی به تصور خیریه‌ بودن مرکز ما طلب کمک کرد، به خانه‌اش رفتیم که در آنجا نخستین آرزوی کمپین ما شکل گرفت، محمد جواد فرزند خانواده دچار بیماری لب‌شکری شده و بینی او شکل نامناسبی پیدا کرده بود، به همین دلیل از رفتن به مدرسه خودداری کرده و از ما برای تأمین هزینه عملش درخواست کمک داشت. پس از طرح موضوع در گروه کمتر از 24 ساعت 3 میلیون و 800 هزار تومان برای جراحی محمد جواد جمع شد و 29 بهمن زیر تیغ عمل رفت و توانستیم نخستین آرزو را به سرانجام برسانیم».

 

 

فعالیت‌های این‌چنینی کمپین آرزوهای قشنگ ادامه‌دار شد، از برآورده‌ کردن آرزوی داشتن یک عروسک گرفته تا خوردن یک غذای گرم در رستوران، از آرزوی داشتن یک بسته مداد رنگی که کوچکترین آرزوی کمپین ما بوده تا ساخت خانه برای ایتام و نیازمندان و اعزام زائر اولی‌ها به مشهد مقدس و کربلای معلی.

«در  برآورده‌ شدن همه این آرزوها شهدا نقش اول را داشتند، شاید برخی‌ها بگویند جانماز آب می‌کشم و یا ریا کرده و می‌خواهم خودم را عزیز کنم، اما به واقع این‌گونه نیست، کسی که شهدا را زنده دانسته و به قابلیت‌های این لاله‌های عاشق پی برده باشد بدون شک سخنان بنده را غلو نمی‌پندارد، شهدا بدون اینکه فرد بداند اتفاقات خوبی برایش رقم می‌زنند و این مهم تنها به شرط عاشق شدن و برای رضای خدا گام برداشتن محقق می‌شود».

 

کمک بیش از 500 میلیونی کمپین آرزوهای قشنگ به زلزله‌زده‌های کرمانشاه

هنوز عرق سفر کربلا به تن دارد که خبر زلزله ویران‌کننده کرمانشاه را به خانم شاهوردی می‌دهند، 24 ساعت نشده 55 میلیون جمع شده و با دو کامیون مواد غذایی و لوازم بهداشتی راهی سرپل ذهاب می‌شود، «به ورزشگاه قصر شیرین که رسیدم حاج حسین یکتا را به همراه حدود 2 هزار مرد جهادی دیدم که مشغول برنامه‌ریزی برای کمک و امدادرسانی بودند، حاجی بدون اینکه از بنده شناختی داشته باشد با لحن اعتراضی که همان مانده یک زن کمک کند راه برگشت را نشانم داد.

وقتی حاج حسین یکتا عزمم را برای رفتن به مناطق زلزله‌زده دید و اینکه باید خودم امانت‌های مردم را به دست محرومترین و زیرخط فقرترین افراد و روستاهای 100درصد تخریبی برسانم، مانع‌ام نشد.

سه روزی در کرمانشاه و مناطق زلزله‌زده ماندم، در برگشت به مشهد تصمیم گرفتم برای اهالی روستا کانکس تهیه کنم و بنابراین این موضوع را در گروهمان مطرح کردم.

برای برآورده کردن هر آرزویی به یک شهید متوسل می‌شدیم و این‌ بار تحقق تهیه کانکس‌ها را به شهدای گمنام گره زدیم، یک هفته‌ای نگذشته بود که حدود 450 میلیون تومان برای خرید کانکس‌ها جمع‌آوری شد.

 

 

از آنجا که گره خرید کانکس‌ها توسط شهدای گمنان باز شده بود، تصمیم گرفتم پیش از اعزام به سرپل ذهاب به قطعه سرداران بی‌پلاک بهشت‌زهرای تهران که اعتقاد عجیبی به آن دارم رفته و با شهدای گمنام درد و دل کنم.

پایم را به گلزار نگذاشته بودم که راننده یکی از کامیون‌های حمل کانکس تماس گرفت و گفت خانم شاهوردی یکی از راننده‌ها در جاده ساوه سکته کرده و باید سریعا برای تعیین‌تکلیف بیایید.

از زیارت شهدا بازماندم، به سرعت خودم را به جاده ساوه رساندم، پس از انجام اقداماتی کامیون را جایگزین و به سمت سرپل ذهاب حرکت کردیم.

با هدایت فردی کامیون‌ها وارد روستایی شدند، بنده عصبانی از اینکه چرا بدون مشورت برای کانکس‌های مردم تصمیم‌گیری شده خطاب به همان فرد که بعدها فهمیدم پسر حاج حسین یکتا بوده لب به اعتراض گشودم که گفت "شما روستا را ببینید اگر تخریب بالایی نداشت قول می‌دهم کانکس‌ها را هر جایی که خواستید جابه‌جا کنم".

چرخی در روستا زدم و با دیدن وضعیت آوار تصمیم گرفتم کانکس‌ها همان‌جا بماند، شب برای استراحت به چادر یکی از زلزله‌زده‌ها رفتم که قدرت شهدا بار دیگر در آنجا برایم ثابت شد.

اهل روستا برایمان تعریف کرد که این روستا یک‌زمانی توسط بمباران صدام، زمان دیگر توسط منافقین و عملیات مرصاد و اکنون نیز با زلزله تخریب شده و بالای کوه این روستا مزار «شهدای گمنام بازی دراز» است.

کانکس‌هایی که به نیت شهدای گمنام تهیه شده بود در روستایی که چند شهید گمنام داشت مستقر شده بود و این همان معجزه شهدا است، همان شب به حاج حسین یکتا بدون اینکه بدانم آن لحظه در کنار شهدای بازی دراز است پیام دادم که حاجی من امشب یک بار دیگر قدرت شهدا را حس کردم.

پتو را به دور خود پیچیده و به بیرون از چادر برای دیدن کوه رفتم، دقایقی نگذشت که ماشینی جلوی پایم ترمز کرد و پس از پائین کشیدن شیشه چهره حاج حسین یکتا نمایان شد، "ورپریده تو اینجا چکار می‌کنی" خطاب حاجی به بنده بود که ماجرای آوردن کانکس‌ها را به وی گفتم، حاجی گفت هفته گذشته به اهالی این روستا وعده تهیه کانکس داده بودم اما از آنجا که محقق نشده و روی دیدن اهالی را نداشتم تصمیم گرفتم شبانه از این مسیر عبور کنم».

 

 

شفاف‌سازی مالی موجب جلب اعتماد می‌شود

شفاف‌سازی را عامل مهم اعتماد مردم به خود برای واریز مبالغ می‌‌داند، پرینت لحظه به لحظه حساب خانم شاهوردی تا زمان رسیدن به مبلغ مورد نیاز آرزو در گروه برای مشاهده اعضاء قرار داده می‌شود و پس از فراهم شدن مبلغ، فاکتور هزینه‌ها نیز در گروه قرار می‌گیرد.

«شفاف‌سازی برای بنده بسیار مهم است، طی این سه سال مبلغی حدود 2 میلیارد تومان کمک نقدی و غیر نقدی به کمپین آرزوهای قشنگ واریز شده و ریال به ریال آن با برنامه هزینه شده و مستند آن موجود است.

اگر مسؤولی بخواهد از روند هزینه ما باخبر شود بایستی قدم به قدم با ما به مناطق دورافتاده و حاشیه‌ای بیاید تا ببیند که در روستاهای کهگیلویه فقر بیداد می‌کند، در روستاهای جازموریان اصلاً حمام و سرویس بهداشتی مناسب وجود ندارد و در 10 کیلومتری برخی شهرها خانواده در گودال می‌خوابد.

اگر برای خدا و مردم خدمت می‌کنند چرا نباید حساب هزینه‌کردها را شفاف کرد، چرا عده‌ای سلبریتی در زلزله کرمانشاه برای خودشان کاسبی کردند و امروز به جای آبادانی کل کرمانشاه تنها باید بخشی از روستاها احیاء شده باشد.

مسؤولان باید بدانند که برای رسیدن به پشت میز ریاست پایشان را روی قطره قطره خون شهدا گذاشته و به آن‌ها مدیونند، مردم خوبی داریم که به راحتی اعتماد می‌کنند اما با پنهان‌کاری و فساد از رفتار خوب آن‌ها سوء‌ استفاده نکنیم».

 

هدیه گرفتن تکه پیراهنی از شهید

اسفند ماه سال گذشته بود که پس از انجام کارهای خیرخواهانه بسیار برای نخستین‌ بار عازم مناطق عملیاتی جنوب می‌شود و در آنجا جیب پیراهن شهیدی که قطره‌های خون خشکیده‌ای دارد، توسط تیم تفحص به وی داده می‌شود.

«تا عاشق نشوی راه برایت باز نمی‌شود، راهیان نور چند سالی آرزویم بود و هر بار به دلیلی قسمت نمی‌شد، تا اینکه حاج حسین یکتا با آمدن به منزلمان این سفر معنوی را به عنوان کادوی تولد به بنده هدیه داد.

به آبادان که رسیدیم به جای بازدید از مناطق عملیاتی به همراه جعفر یکتا به کوی آریا رفته و از نزدیک وضعیت خانواده‌های نیازمند را بررسی و برای آن‌ها چاره‌اندیشی کردیم، سپس برای تشییع پیکر مطهر شهدا به مرز شلمچه رفتیم که در آنجا تیم تفحص جیب پیراهن یکی از شهدا را به من دادند.

جیب برای من نشانه بزرگی است، نشانه اینکه تویی که می‌گویی زندگی‌ام شهدایی شده و در مسیر شهدا قرار گرفته‌ام باید بدانی پولی که از طریق مردم به حساب‌ات واریز می‌شود برای برداشت باید از جیب شهدا آن را برداری پس مواظب باش».

 

افتخار به پدر جانباز و چادر

مادر آرزوها امروز به چادرش افتخار می‌کند، به اینکه پدرش جانباز است افتخار می‌کند، اما گلایه دارد از کسانی که گمان می‌برند فرزندان شهدا و جانباز از حقوق پدرانشان به جایی می‌رسند، نمونه‌اش کودکان خانواده شاهوردی که از کودکی شرایط سخت زندگی را تجربه کرده و با تمام مشکلات اما مردانه بار آمده‌اند، مشکلات جانبازان اعصاب و روان بیش از آنکه شنیدنی باشد دیدنی است و چگونه با ندیدن‌ها به راحتی خانواده‌های آنان را قضاوت می‌کنید.

از نظر خانم شاهوردی هیچ آرزویی شیرین نیست و همه آن‌ها تلخند چرا که برآمده از حسرتی درونی‌اند، برای همین آرزو دارد در هیچ کجای جهان هیچ نیازمندی نباشد تا آرزویش را برآورده کند.

 

گفت‌وگو از پریسا قربانی نژاد

انتهای پیام/م

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        تازه های کتاب
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول