اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

فرهنگ  /  قرآن و فعالیت های دینی

گزارش فارس از دیدار جامعه قرآنی با خانواده شهید «محمد‌حسین اوحدی»

از کسب رتبه ۳ کنکور سراسری تا شهادت چند ماه قبل از فارغ‌التحصیلی

با کسب رتبه ۳ کنکور سراسری در دانشگاه تهران مشغول تحصیل در رشته عمران شد و یکی از نخبگان دانشگاه بود، اما با آغاز جنگ همه چیز را رها کرد و راهی منطقه شد و تنها چند ماه قبل از فارغ‌التحصیلی به شهادت رسید.

از کسب رتبه ۳ کنکور سراسری تا شهادت چند ماه قبل از فارغ‌التحصیلی

خبرگزاری فارس- گروه قرآن و فعالیت‌های دینی: در ادامه دیدار‌های جامعه قرآنی باخانواده‌های معظم شهدا هیأتی قرآنی به دیدار خانواده شهید محمد‌حسین اوحدی رفتند.

دانشجوی شهید محمدحسین(مسعود) اوحدی در سال 1337 در خانواده‌ای مؤمن و فرهنگی در بروجرد دیده به جهان گشود. در کودکی استعداد و سرشاری هوش او معروف بود. دوران دبیرستان را در رشته ریاضی فیزیک آغاز کرد و 2 سال آخر دبیرستان را به تهران و دبیرستان دکتر هشترودی رفت و آنجا موفق به اخذ دیپلم با نمرات عالی شد. وی همان سال در کنکور سراسری رتبه سوم را کسب و در رشته مهندسی ساختمان دانشکده فنی دانشگاه تهران مشغول به تحصیل شد.

با آغاز جنگ و در حالی که تنها چند ماه به پایان تحصیلاتش مانده بود راهی منطقه شد و نهایتاً در تاریخ ۸ بهمن‌ماه ۱۳۶۱ در منطقة عملیاتی رقابیه در عملیات والفجر مقدماتی به شهادت رسید.

در این دیدار مادر شهید به بیان خصوصیات فرزند شهیدش پرداخت و گفت: قرائت سوره والفجر یکی از کار‌های همیشگی مسعود بود و با قرآن انس داشت. پس از شهادتش هم هرکس برسر مزارش می‌رود برایش سوره دالفجر را می‌خواند.

در ایام انقلاب در مبارزات شرکت می‌کرد و سعی زیادی برای جلوگیری از انحراف دوستانش داشت. در تهران درس می‌خواند و هر چند وقت یکبار به بروجرد می‌آمد و به ما سرکشی می‌کرد. سرش را روی پایم می‌گذاشت و من هم او نوازش می‌کردم. همیشه درباره ائمه(ع) با من سخن می‌گفت و مصائب آنان را برایم بازگو می‌کرد.

 

 

مدتی از نامزدی‌اش نمی‌گذشت که راهی منطقه شد. مهریه‌ همسرش مانند حضرت زهرا(س) 500 درهم نقره و یک جلد کلام الله قرآن مجید بود. عروسم طلا‌هایش را هم به جبهه اهدا کرد.

با تشویق مسعود به عضویت در بسیج درآمدم و همین امر آغازی شد برای فعالیت‌های فرهنگی من که هنوز ادامه دارد.

روزی مسعود، سعید و وحید هر‌سه با هم نزد پدر رفتند و گفتند: می‌خواهیم به جبهه برویم. مسعود تازه نامزد کرده بود و به همین دلیل از او خواستیم تا بماند. حتی پدرشان از امام جمعه بروجرد خواست تا آنان را از رفتن منصرف کند اما نپذیرفتند و هر سه راهی منطقه شدند.

 

 

هرسه برادر در عملیات والفجر مقدماتی شرکت کردند. مسعود شهید شد و سعید هم اسیر شد. البته ما تا مدتی از احوال آنها خبر نداشتیم از این رو با عروسم راهی منطقه شدیم تا بلکه اطلاعی از آنها به دست آوریم اما دست خالی برگشتیم تا اینکه خبر شهادتش را به ما دادند. مسعود ۱۸ بهمن سال ۱۳۳۷ به دنیا آمد و ۱۸ بهمن سال ۶۱ به شهادت رسید. البته سعید تا چند سال از شهادت مسعود خبر نداشت تا اینکه خواهرش در نامه‌ای این خبر را به سعید داد.

شهادت را در چشمانش دیده بودم پیش از بازگرداندن پیکرش با همسرم قرار گذاشتیم تا در مراسم خاک‌سپاری مسعود گریه نکنیم و سیاه هم نپوشیم زیرا فرزندمان به سعادتی بزرگ دست یافته است.

در ادامه خواهر شهید اوحدی درباره برادرش گفت: احترام به والدین یکی از خصوصیات بارز مسعود بود و در این زمینه با ما تفاوت زیادی داشت. ماه رمضان با اینکه بسیار علاقه داشت تا برای نماز به مسجد برود اما از آنجایی که مادرم نمی‌توانست به مسجد برود مسعود هم نزد وی می‌ماند تا با مادر نماز بخواند. همیشه با روی خوش با پدر و مادر برخورد می‌کرد و روی‌ آنها را عاشقانه می‌بوسید.

فعالیت‌های مختلفی داشت و به جز تلاوت قرآن در جهاد سازندگی فعال بود و هنگام تسخیر لانه جاسوسی از دانشجو‌های پیرو خط امام بود که سفارت آمریکا  را تسخیر کردند.

 

 

وصیت‌نامه شهید

بسم الله الرحمن الرحیم

بابا و مامان عزیزم این نوشته‌ها را در زمانی می‌نویسم که بیش از چند روز به شروع عملیات باقی نمانده و در شرایطی می‌نویسم که بی هیچ مبالغه‌ای صلاحیت شهید شدن را در خودم نمی‌بینم با اینحال بقول حافظ :

دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت.......هست اندر پرده بازی‌های پنهان غم مخور

و شاید فضل و رحمت الهی شامل حال ما هم شد و به سعادت شهادت نایل شدیم به همین دلیل مسائلی چند را به عنوان پیامی برای شما می‌نویسم.

بابا و مامان خوبم شما الان نوشته‌های فرزندتان را می‌خوانید که پیش شما نیست شاید انتظار داشتید که بزودی برگردد و شما شاهد آغار مرحله جدیدی از زندگیش باشید ولی آنچه تحقق یافتنی است خواست خداست که در آن رحمت و سعادت برای ما نهفته است و این ما هستیم که همیشه باید خواسته ها و آرزوها و آمالمان را از فراز و نشیب واقعیتها عبور دهیم و اگر در این راه خود را تسلیم امامتی بکنیم که ما را بسوی نور و روشنی میبرد و حجت آشکار خدا بر زمین است و آنگاه آنچه پیدا میشود قضا و قدر الهی است و قطعاٌ سعادت ما را در برخواهد داشت و در این راه آنچه رستگاری و سعادت ما را تضمین میکند صبر و استقامت و پایداری ما در میدان ابتلائات و آزمایشهای الهی و دل کندن از وابستگی ها و خواسته های نفسانی است.قطعاٌ در این راه بصورت سدها و موانعی جلوه گر خواهند شد و آنچه که اینک ما نیز با آن مواجهیم چیزی جز تحقق همان واقعیت نیست.

 

 

انقلاب اسلامی در طلوع خونینش نوید صبح روشنی و نور را میدهد و امام عزیزمان خمینی بت شکن گویی منادی فلاح و رستگاری،بیداری شده و این مائیم که باید کوله بار ایمان را محکم کنیم.

بابا و مامان خوبم بعد از سه سالی که از انقلاب میگذرد اینک بخوبی شاهد رشد و شکوفایی انقلاب اسلامی که نویدبخش آزادی و پیروزی همه مستضعفین است هستم.و آنچه که این پیروزی را امکانپذیر ساخته اراده و همت توده های مستضعف و صبر و استقامت آنها و خونهای شهدای انقلاب گلگون ساخته اند و نیز یاری و رحمت خدای کریم است.

هر روز که میگذرد توطئه های امپریالیستها و صهیونیستها و دشمنان انقلاب ابعاد تازه‌تری میبابد.گویی همه ابرقدرتها و عمالشان مرگ خویش را در ادامه حیات انقلاب دیده اند که اینگونه دیوانه وار به آن حمله میکنند.در این میان آنچه که تداوم انقلاب را ممکن میسازد عزم و اراده و از خودگذشتگی ما و توکلمان بر خداست که او یاری دهنده مستضعفان است.

بابا و مامان خوبم همیشه به شما فکر می کنم احساس میکنم که شما چقدر بخاطر ما سختی ها کشیدید و ما چقدر در مقابل شما کوتاهی کرده‌ایم و ناسپاس بوده ایم ولی گاهی وقتها که به خدا فکر میکنم احساس گناه بیشتری میکنم که خداوند چقدر رحیم است و چه نعمتها به ما داده و در مقابل ما چقدر کفران نعمت کرده ایم و چه ناسپاسیم و در عبادتش و بجا آوردن شکر این نعمتها کوتاهی میکنیم.

بابا و مامان عزیزم همانگونه که شهادت برای من آغاز یک تحول در جهت قرب به خداست امیدوارم که در شما هم سرآغاز دوره ای جدید و تحولی در جهت قرب بیشتر به خدا و پیوند با پیغمبر اکرم و خاندان معصومش باشد.

ما که احیاء کنندگان دوباره نهضت اوئیم باید که چون او به میدان رویم.تا حماسه های علی اکبرو قاسم ها را زنده کنیم.به آنها عینیت دوباره بخشیم.تا وقتی تازه دامادها در غربت دلشان گرفت حضرت قاسم را یاد کنند و برادران در غم برادر حضرت عباس را و خواهرانمان گوشه ای سنگینی بار غم زینب (س)را حس کنند و مادرانمان با حضرت فاطمه (ع)همدرد شوند و او را بیشتر یاد کنند و این شاید قدمهایی باشد در شکستن نفسمان و هجرت بسوی الله،خاندان پیامبر بالاترین تجلیات ذات خدا هستند و وجه الله هستند.

بهرحال عزیزانم دوست ندارم بعد از شهادتم آنچنان به ماتم نشینید که خدای ناکرده کمتر به انقلاب و امام عزیز فکر کنید.بلکه روح من آنگاه شاد خواهد شد که شاهد باشم شهادتم پیوند شما را با انقلاب بیشتر کرده و باعث فعالتر کردن شما در امر انقلاب و یاری اسلام و خدمت به امام عزیز شده و باور داشته باشید که خدا شما را دوست تر داشته که سعادت شهادت را نصیب فرزندتان کرده تا شما به او نزدیکتر باشید و با ثبات در ایمان و صبر بر این بلا و آزمایش دیر نخواهد بود.

همدیگر را بار دیگر در قیامت نزد خداوند متعال ملاقات کنیم و در پیشگاهش روسفید باشیم و سیمین عزیزم اینک شاید مسئولیت شما در قبال انقلاب بیشتر شده چرا که پیوندتان با انقلاب حالا پیوندی خونین شده و باید که اراده ای مستحکم این پیوند را هرچه بیشتر در جهت خدا عمق دهد.

امیدوارم که بیشتر به فکر مامان و بابا باشید چون شما شهید داده‌‌هایی هستید که باید تسکین بخش پدر و مادر شهید داده ای باشید.شاید برای شما از امام گفتن و اینکه نگذارید چیز تازه ای نباشد شمائی که هر کدامتان یاران امام هستید که قلباٌ به او نزدیکتر از من هستید و خدا انشاءالله این انس و محبت را بیشتر کند.امیدوارم که هرچه بیشتر پیوندتان با ائمه معصومین و قرآن عمیق کنید و سعی کنید آیات بیشتری را از قرآن حفظ داشته باشید و تفاسیر را بخوانید و با عمل به احکام قرآن و خودسازی الگوهای زنده ای باشید از علم و تقوا که جامعه انقلابی ما به چون شماهایی نیاز دارد و پرچم پیروزی  انقلاب خونین است و عزمتان در تداوم راه خونین آن ناگسستنی است و هم شما از علم و تقوا که توشه های این راه پر فراز و نشیب برخوردارید.

در آخر امیدوارم که اگر در برخورد با شما گاهی اشتباهاتی از من سر میزده که موجب ناراحتیتان میشدم حتماٌ مرا ببخشید و همینطور از همگی اهل فامیل و آشنایان و دوستان هم اگر مواردی این چنین بوده امیدوارم که مرا عفو کنند و در آخر سعی کنید که زهره را هم تنها نگذارید و او را از خودتان بدانید که او هم همدرد شماست که حتماٌ او هم شما را تنها نخواهد گذاشت.

برافراشته باد پرچم خونین قرآن در سرتاسر جهان

پررهرو باد راه شهیدان انقلاب اسلامی

مسعود اوحدی

انتهای پیام/

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        تازه های کتاب
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول