گروه غرب از نگاه غرب خبرگزاری فارس: پرفسور فقید فیزیک استفن هاوکینگ در واپسین روزهای عمر خود در ارتباط با آیندهای که در آن نژادی از ابرانسانها با دستکاری دی.ان.ای کنترل تکامل خود را در دست خواهند گرفت، هشدار داده است. وی این هشدار را تنها اندکی پیش از مرگ خود در مارس سال جاری مطرح کرد.
واشنگتن پست در مقاله خود «استفن هاوکینگ از این بیمناک بود که نژادی از «ابرانسانها» قادر به دستکاری دی.ان.ای خود باشند» توضیح میدهد که: «این استاد دانشگاه کمبریج قبل از مرگ خود در مارس گذشته پیشبینی کرد که انسانها در این قرن ظرفیت ویرایش خصوصیات انسانی نظیر هوش و خوی پرخاشگری را به دست خواهند آورد. او هشدار داده که ظرفیت مهندسی ژنتیک در دست ثروتمندان متمرکز خواهد شد.»
تهدید انحصارهای تکنولوژیک
وقتی به هر یک از فصول تاریخ بشر نگاه میکنیم، نابرابری در میزان دسترسی به فناوری همیشه به دورههایی غمانگیز از بهرهکشی، خشونت، جنایت و حتی نسلکشی در تاریخ بشر منجر شده است. با نگاه به نحوه نوآوری و استفاده از تسلیحات گرم توسط کشورهای اروپای غربی علیه قبایل در سراسر جهان از آسیا و آفریقا گرفته تا آمریکای شمالی و جنوبی، میتوان درک کرد که آنها چگونه از مزایای بزرگ فناوری علیه کسانی که فاقد دسترسی به آنها بودهاند سوءاستفاده کردهاند.
نوآوری در ساخت بمب اتمی انحصار به معنای واقعی کلمه را طی یک دوره زمانی خاص در حوزه تسلیحات اتمی در اختیار آمریکا قرار داد. این کشور با میل و رغبت تمام نه از یک بلکه از دو بمب اتمی علیه ژاپنی استفاده کرد که پیشاپیش در جنگ جهانی دوم شکست خورده بود. قبل از آنکه انحصار اتمی آمریکا ابتدا توسط آزمایش سلاحهای اتمی شوروی و بعد چینیها شکسته شود، آمریکا استفاده از تسلیحات اتمی بیشتر را در جنگ کره و دست کم در دو وهله در طول جنگ ویتنام آزموده بود.
امروز انحصارهای شرکتی بر انواع بیوفناوریهایی که میتواند به ظهور نژاد ابرانسانیهایی منجر شود که پرفسورهاوکینیگ نسبت به آن هشدار داده، پیشاپیش به یک منبع استفاده و سوءاستفاده مداوم و به شدت مجادلهبرانگیز تبدیل شدهاند.
به طور کلی چه این کار فعالیتهای فریبدهنده اقتصادی توسط شرکتهای کشاورزی چون کارجیل، مونسانتو و بایر باشد که ارگانیسمهای ناایمن دستکاری ژنتیک شده را تولید میکنند، چه شرکتهای داروسازی که دستاوردهایی مثل ژن درمانی (که بودجه آنها به طور خیریه یا توسط دولت تامین شده را در اختیار خود دارند و قیمتگذاری میکنند)، از هم اکنون میتوانیم شاهد تلاشهایی برای متمرکز کردن بیوفناوری در دست ثروتمندان باشیم که تا پیش از این نیز با اشتیاق تمام از این فناوریها علیه کسانی که دسترسی یا کنترلی بر این فناوریها ندارند سوءاستفاده کردهاند.
این انحصار پیشاپیش آغاز شده است
مقاله واشنگتن پست در ادامه به نقل از پرفسور هاوکینیگ مینویسد: «وی نوشته است که بشریت در حال ورود به مرحله جدیدی از چیزی است که میتوان آن را تکامل خودطراحی شده نامید که طی آن قادر خواهیم بود دی.ان.ای را تغییر دهیم و خودمان را بهبود بخشیم. ما اکنون نقشه کامل دی.ان.ای را تهیه کردهایم که یعنی «کتاب زندگی» را خواندهایم، در نتیجه می توانیم حک و اصلاح آن را آغاز کنیم.»
او پیش بینی کرده که در ابتدا این جرح و تعدیلات برای تعمیر نقصهایی مشخص مثل اختلال تغذیه عضلانی که ژنهای خاصی آن را در کنترل خود دارند، مورد استفاده قرار خواهد گرفت و در نتیجه انجام اصلاحات نسبتا ساده امکانپذیر خواهد شد.
هاوکینگ مینویسد: «با این حال من اطمینان دارم که در طول همین قرن انسانها نحوه حک و اصلاح هوش و غرایزی چون پرخاشگری را کشف خواهند کرد.»
وی معتقد است شاهد تلاشهایی برای تصویب قوانینی با هدف ممنوعیت مهندسی ژنتیک خصوصیات انسانی خواهیم بود. آنگاه او میافزاید: «اما برخی انسانها قادر به مقاومت در برابر وسوسه بهبود خصوصیات انسانی نظیر حجم حافظه، مقاومت در برابر بیماریها و طول عمر نخواهند بود.»
هاوکینگ همچنین خاطر نشان میکند که روشن است انسانهای غیربهبودیافته قادر به رقابت با این روند نخواهند بود و مشکلات سیاسی قابلتوجهی را به وجود میآورد که از نابرابری فزاینده در بهرهمندی از آن منتج میشود.
حک و اصلاح دی ان ای انسان هم اکنون نه الزاما پیش از تولد بلکه در افراد زندهای که نفس میکشند امکانپذیر شده است. در ژن درمانی به جای برداشتن یک سلول انسانی و تهیه کپیهایی از خود آن، همانگونه که در طبیعت انجام میدهد، ویرایش دی ان ای از طریق استفاده از ویروسهایی صورت میگیرد که برای این کار برنامهریزی شدهاند، سپس دی ان ای ویرایش شدهای که برای خدمت به هدفی مشخص طراحی شده درجای خود قرار میگیرد.
برای مثال به گزارش نیویورک تایمز پژوهشگران دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا و بیمارستان کودکان فیلادلفیا توانستهاند سلولهای تی بیماران مبتلا به لوسمی را که در غیر این صورت به سرطان بدخیم مبتلا میشوند ویرایش کند.
ویرایشهای صورت گرفته در سیستم ایمنی بیماران قادر به یافتن و نابود کردن سلولهای سرطانی در سراسر بدن آنها است. بیمارانی که به شیمی درمانی پاسخ مثبت نشان ندادهاند و در غیر این صورت قطعا ظرف چند روز مرگ به سراغشان خواهد آمد، تاکنون شاهد تخفیف در روند بیماری خود بودهاند.
اما اگر ویرایش ژنها بتوانند سیستمهای ایمنی معمولی را تغییر دهند تا بر سرطان غلبه کنند، پیشرفتهای آینده میتوانند هر چیزی را امکانپذیر کنند، از پیشرفتهای بیشتر در سیستم های ایمنی ما گرفته تا داروهای بازژنریک شده (مثلا همانطور که طی مطالعهای در انگلیس در دست انجام است، رشد دادن مجدد سلولهای قلبی سالم در قلبهای سالخورده).
محدوده این کارها کجاست و آیا ترسهای پرفسور هاوکینیگ غیرواقعی و بیپایه و اساس است؟
دستاورد حاصله در دانشگاه پنسلیوانیا که بودجه آن را به طور کامل توسط خیریهها و بودجههای دولتی تامین شده، بعدا از سوی غول داروسازی نوارتیس به سرقت برده شد؛ شرکتی که هزینه درمان مورد تایید سازمان غذا و دارو را چندین برابر کرده و حتی به بیشتر از مجموع هزینههای آن در طول تحقیقات به شدت شخصی شده و تجربی آن در مرحله تحقیق و توسعه، رسانده است. سرنوشتهای مشابهی در انتظار سایر دستاوردهایی است که بودجه آن را دولت پرداخته و سپس به «دستان ثروتمندان» افتاده، درست همانطور که پرفسور هاوکینگ هشدار داده است.
روشن است که دستاوردهای بیشتر در این حوزه موجب افزایش توانایی، هوش و طول عمر انسان میشود، اما اگر اتفاق خاصی نیفتد این نکته نیز حتمی است که این دستاورها به دست این صاحبان انحصار در حوزه بیوفناوری که از جایگاه و موقعیت مناسب برخوردارند خواهند افتاد. در حالی که هشدار پرفسور هاوکینگ شبیه هشداری بسیار زودهنگام درباره تهدیدات آینده است، ولی ما هم اکنون به وضوح میتوانیم ببینیم که آن آینده تاریک از همین حالا در حال شکلگیری است.
ژئوپلتیک ویرایش ژنهای انسان
منابع انسانی آنهایی هستند که هر ملتی را تعریف میکند و ارکان سلامت و امنیت آن را تشکیل میدهند. جمعیتهای سالم، هوشمند و برخوردار از تحصیلات مناسب هستند که باعث ساخت کشورهایی قدرتمند میشوند. از این رو، کشوری که اجزایی از جمعیت آن در حال کسب تواناییهای ابرانسانی باشند که از طریق ویرایش ژنتیک امکانپذیر میشود، مزیتی مشهود بر دیگر ملتها و حتی دیگر بخشهای درون همان ملت که فاقد این خصوصیات هستند، دارد.
همین حالا با کسانی مواجهیم که درمیان ما راه میروند و ژنهایشان برای مبارزه با امراضی چون لوسمی ویرایش شده است. به گزارش ساوت چاینا مورنینگ، بیو ویوا که یک شرکت تازه راهاندازی شده در حوزه بیوفناوری است ژن درمانیهایی را به عنوان روشی برای مبارزه با روند سالخوردگی روی موسس و مدیر عامل خود الیزابت پریش انجام داده است.
مسئله این نیست که آیا چنین شده یا حتی چه وقت این اتفاق رخ داده، چرا که این روند پیشاپیش آغاز شده است. پرسش واقعی این است که این ویرایشها و درمانهای ژنتیک چه وقت شروع بر تاثیرگذاری بر اقتصاد و امنیت خواهند کرد و کدام کشورها ضروریات بنیادین لازم را هم برای استفاده از اهرم این فناوری و هم دفاع در برابر کسانی که از آن سوءاستفاده می کنند ایجاد میکنند؟
کشورهایی نظیر چین، سرمایهگذاریهای سنگینی در زمینه بیوفناوری و ژن درمانی کردهاند و در حال دست یافتن به معادلی برای چیزی هستند که زمانی یک انحصار آشکارا در اختیار آمریکای شمالی و اروپا بود. هم اکنون افراد و سازمانهای کوچک در اطراف جهان درحال تشکیل جامعهای از عوامل منبع باز تحقیق و توسعه برای حصول اطمینان بیشتر از این هستند که این فناوری تا حد امکان در دستهای بیشتری قرار گیرد.
اگرچه برخی ممکن است از «تولید و تکثیر» خارج از کنترل این فناوری بیم داشته باشند، ولی ما باید بایستیم و به این بیندیشیم که چرا آمریکا انداختن بمب اتمی بر دیگر کشورها را متوقف کرد. این توقف برخاسته از خویشتنداری و کف نفس این کشور نبود، بلکه به دلیل هراس از تلافیجویی دیگر کشورهایی بود که در نهایت آنها نیز صاحب بمب اتمی شده بودند. آنچه که ظهور یافت یک موازنه خطرناک اما موثر قدرت بود که از آن زمان تاکنون چندین دهه است که حفظ شده است.
یک توازن قدرت مشابه نیز درحوزه بیوفناوری لازم است، فناوریای چنان قدرتمند و برخوردار از کارکردهایی چنان ژرف که حتی ممکن است نفس انسانیت ما را دچار بازتعریفی اساسی کند.
پرفسور هاوکینگ در زندگی مرد فوقالعادهای بود و هشداری تلخ اما ضروری را هنگام ترک این دنیا برایمان به یادگار گذاشته است. هرچند که ما تهدید در حال ظهور بیوفناوری را نادیده خواهیم گرفت و ویرایش ژنتیک انسان در انحصار عدهای خاص قرار خواهد گرفت که به زیان ما تمام خواهد شد.
نویسنده: اولسون گانار (Ulson Gunnar) تحلیلگر مسائل ژئوپلتیک و نویسنده ساکن نیویورک
منبع: http://yon.ir/F4kZ4
انتهای پیام/