اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

علم و پیشرفت  /  صنفی فرهنگی

در میزگرد دانشجویی خبرگزاری فارس مطرح شد

تزریق خودباوری به دانشجویان با معرفی الگوی بومی/راهکار جلوگیری از نفوذ الگوی غربی درجوانان

میزگرد دانشجویی «راهکارهای مواجهه دانشجویان با آسیب‌های اجتماعی و تغییر هویت ملی‌مذهبی» درخبرگزاری فارس برگزار شد.

تزریق خودباوری به دانشجویان با معرفی الگوی بومی/راهکار جلوگیری از نفوذ الگوی غربی درجوانان

گروه علمی و دانشگاهی خبرگزاری فارس- مرضیه حسن‌پور؛ شاید شما هم از زبان پدر، مادر، پدر بزرگ یا مادربزرگ‌تان شنیده باشید که دوره و زمانه تغییر کرده است، ارزش‌ها فرق کرده و جامعه جور دیگری شده‌ است.

دانشجوی جوانی که تازه به دانشگاه رفته هم از جامعه جدا نیست و شاید او هم تحولاتی را ببیند که از روی جوانی آن‌ها را ارزش تشخیص دهد و راه ارزشمند شدن را در گرایش به سمت آن تحولات ببیند و همین مساله شروع یک زندگی دیگر با هویتی دیگر را برایش رقم بزند، هویتی که نه با فرهنگ ملی‌اش مطابقت دارد نه فرهنگ مذهبی.

و اینجاست که مسیر خودباختگی فرهنگی آغاز می‌شود و با گذشت چند سال چشم می‌چرخانیم و می‌بینیم از هویت ملی و مذهبی و ارزش‌های انسان‌ساز و خوب‌مان کورسویی باقی نمانده است.

در مسیر این تغییرات هویتی، آسیب‌های اجتماعی مانند اعتیاد هم سر راه جوانان قرار می‌گیرد که تمام این مسائل در کنار هم سبب شده است تا خانواده‌ها از اینکه فرزندشان به سن استقلال برسد و وارد محیط جدید اجتماعی شود احساس نگرانی کنند.

تنها کمی بیش از یک ماه از سال تحصیلی جدید در کشورمان گذشته و بسیاری از جوانان، تحصیل در ترم اول دانشگاه را تجربه می‌کنند. جوانانی که تا سال گذشته دانش‌آموز بوده‌اند و حالا وارد محیط جدیدی شده‌اند. این جوانان شوقی در سر دارند و رویایی برای آینده تصور کرده‌اند اما از سوی دیگر خانواده‌هایشان هم با تمام خوشحالی از قبولی فرزندشان در دانشگاه، بجز نگرانی برای موفقیت مادی فرزندشان نگران هویت ملی مذهبی او هم هستند.

خانواده‌های دانشجویان این روزها به این مساله می‌اندیشند که نکند فرزندی که با جان و دل و در شرایط اقتصادی ناهموار تربیتش کرده‌اند نتواند تحولات محیط جدید را مدیریت کند و خدای ناکرده با انحراف هویتی و اخلاقی مواجه شود.

 جوان امروز در دنیای پرتحول امروزی باید چگونه تربیت شده باشد که هم بتواند با تحولات و تغییرات مدرن پیش برود و هم هویت ملی و مذهبی خود را حفظ کند؟ دانشگاه‌های ما باید چگونه باشد تا خانواده‌ها نیز با خیالی آسوده فرزندشان را راهی دانشگاه کرده و جز موفقیت برایش چیزی تصور نکنند و نگرانی دیگری نداشته باشند؟

برای بررسی این موضوع چهار دانشجوی کشورمان از دانشگاه‌های مختلف در خبرگزاری فارس حضور یافتند تا موضوعی که مربوط به دانشجویان است با حضور خودشان تحلیل شود.

در میزگرد دانشجویی خبرگزاری فارس با موضوع «راهکارهای مواجهه دانشجویان با آسیب‌های اجتماعی و تغییر هویت ملی‌مذهبی» می‌خوانید: 

* بررسی چرایی ایجاد تغییر هویت ملی مذهبی در دانشجویان و راهکارهای رفع آن

* دلیل انحراف دانشجویان چیست

* نظارت خانواده ها بر دانشجو درست است یا خیر

* چرا نتوانستیم الگوهای ملی و مذهبی خودمان را به جوانانمان معرفی کنیم

* اجرای برخی فرهنگ‌های غربی صحیح است یا خیر

* چه نهادهای برای حل مشکلات فرهنگی دانشگاه وظیفه دارند

مژگان صلایی از دانشگاه الزهرا(س)، فاطمه میش‌مست از دانشگاه آزاد، صبا عبداللهی از دانشگاه تهران و امین پویان‌راد از دانشگاه صنعتی امیرکبیر در جلسه‌ای چند ساعته به تحلیل این موضوع پرداختند که جو دانشگاه‌ها به چه صورت است که برخی خانواده‌ها پس از ورود فرزندشان به دانشگاه از اینکه دانشجویشان با مشکلات اخلاقی و اعتقادی مواجه شود، احساس نگرانی می‌کنند و اگر در دانشگاه‌های کشورمان با مشکل فرهنگی مواجه هستیم راهکار بهبود این مشکل چیست. 

بررسی چرایی ایجاد تغییر هویت ملی‌مذهبی در دانشجویان

صلایی: به نظر من زمانی که دانش‌آموزی وارد دانشگاه شده و دانشجو می‌شود اگر بنیه‌های فکری، اعتقادی، ملی مذهبی قوی را از درون خانواده با خودش آورده باشد با مشکلی مواجه نمی‌شود.

آسیب‌های اجتماعی برای همه هست ولی فردی که بر روی اصولش پایبند باشد می‌تواند سالم از این مرحله گذر کند.

زمانی که فرد وارد دانشگاه می‌شود، مسائل مختلفی است که می‌تواند سبب انحراف دانشجو شود، یکی شرایط محیط پیرامون است که دانشجو در آن قرار دارد، مساله دیگر اطرافیان دانشجو هستند و می‌توانند روی دانشجو تاثیر بگذارند که اگر این دانشجو بنیه فکری قوی داشته باشد حتی می‌تواند روی بقیه تاثیر مثبت بگذارد. 

اگر  تمام این‌ها در کنار هم کمک کنند که دانشجو دچار انحراف نشود این اتفاق نمی‌افتد ولی اگر حتی یکی از این گزینه‌ها در انحراف دانشجو تاثیر بگذارند مسلما باید به دنبال راهکار بود.

علاوه بر این‌ها اساتید دانشگاه هم هستند که دغدغه اساتید برای حفظ هویت اعتقادی و ملی دانشجو و همچنین جلوگیری از تاثیر آسیب‌های اجتماعی در دانشجو مهم است.

* دلیل انحراف دانشجویان، ضعف تصمیم‌گیری است

میش‌مست: شما گفتید که اگر ارزش‌هایمان محکم باشد انحراف صورت نمی‌گیرد اما من با این صحبت شما مخالف هستم، برخی از خانواده‌ها هستند که بسیار سنتی و مذهبی هستند و فرزندشان را برای تحصیل از شهرستان‌ها به تهران می‌فرستند که این نودانشجویان با وجود اینکه تا ۱۸ سالگی اعتقاد قوی داشتند ولی با انحراف مواجه می‌شوند.

به نظر من دلیل انحراف دانشجویان، ضعف تصمیم‌گیری است، وقتی من تا قبل از ورود به دانشگاه یاد نگرفتم که مستقل باشم و روی پای خودم بایستم و آنقدر تفکرم را پرورش بدهم که از بروز تفکرم خجالت نکشم پس از ورود به دانشگاه با مشکل مواجه می‌شوم.

به طور مثال افرادی هستند که از سنتی و مذهبی بودن خانواده‌هایشان خجالت می‌کشند و به همین دلیل خودشان را تغییر می‌دهند و سعی می‌کنند جلوی بقیه خودشان را به روز تر نشان دهند که به نظر من این مساله به این دلیل اتفاق می‌افتد که خانواده‌ها بچه ها را بسیار زیاد زیر پر و بال خود قرار می‌دهند و به خصوص به دختران اجازه استقلال نمی‌دهند.

بچه ها تا زمانی که دانش‌آموز هستند بیشتر کارهایشان درون خانواده است و زمانی که وارد جامعه بزرگ‌تر یعنی دانشگاه می‌شوند که خودشان باید تصمیم بگیرند و غلط و درست را تشخیص بدهند به اشتباه می‌افتند زیرا تا قبل از آن یاد نگرفتند که درست و غلط را تشخیص دهند و هیچ تصمیمی برای زندگی‌شان نگرفته بودند به همین دلیل جرات بروز افکارشان را ندارند، اگر بچه‌های ما پیش از ورود به دانشگاه به جایی برسند که تفکرشان آنقدر پرورش یافته باشد که منِ وجودی خودشان را قبول داشته باشند دلیلی برای پنهان کردن و خجالت کشیدن از اعتقاداتشان وجود ندارد.

به نظر من ما باید در دوران مدرسه اخلاق را به دانش‌آموزان آموزش دهیم، نه اینکه در دانشگاه به اساتید بگوییم در کنار تدریس، اخلاق هم به دانشجویان آموزش دهند.

ضمن اینکه افراد و تفکرات‌شان متفاوت است و ما نمی‌توانیم بگوییم همه یک فکر داشته باشند بلکه ما باید یاد بگیریم در کنار هم و با عقاید و سلایق مختلف، در کنار اینکه به ارزش‌های همدیگر توهین نمی‌کنیم، تعامل داشته باشیم. درس اخلاق همیشه مهم است ولی در سن پایین‌تر آموزش اخلاق بیشتر نتیجه می‌دهد.

صلایی: احساس کردم حرف‌هایمان به هم نزدیک است و باز هم نمی‌توانیم نقش خانواده را نادیده بگیریم؛ شما بر روی مساله اعتماد به نفس و عزت نفس تأکید کردید که این مساله از خانواده به فرزند منتقل می‌شود.

گفتید در سن بالای ۱۸ سال آموزش اخلاق شاید تاثیرگذار نباشد، ولی واقعا تاثیر گذار است چرا که ما می‌بینیم افرادی که در زمان ورود به دانشگاه نگرش دیگری داشتند و پس از فارغ‌التحصیلی فرد متفاوتی از دانشگاه خارج می‌شوند.

میش‌مست: من هم می‌گویم که تاثیر صورت می‌گیرد ولی دلیلش این است که بچه‌ها تا آن سن قدرت تصمیم‌گیری نداشته‌اند و از آن سن به بعد یک آزادی را می‌بینند که درکی از آن ندارند و به همین دلیل تغییر می‌کنند، می‌بینیم افرادی که به شهر دیگری می‌روند بیشتر دچار تغییر می‌شوند، دلیلش این است که به یک آزادی می‌رسند که درکی از آن ندارند و نمی‌دانند در برابر این آزادی چه باید بکنند به همین دلیل با مشکل مواجه می‌شوند.

قبل از آن همیشه پدر و مادر برایشان تصمیم می‌گرفتند و خودشان قدرت تصمیم‌گیری نداشتند و زمانی که به این موقعیت می‌رسند به دلیل اینکه عزت نفس هم ندارند سعی می‌کنند خودشان را آنچه که نیستند نشان دهند و به همین دلیل تغییر می‌کنند.

مادر و پدرشان هم مثل قبل هر لحظه همراهشان نیستند که راه غلط و درست را به آن‌ها نشان دهند.

عبداللهی: به نظر من اگر ابتدا آسیب اجتماعی را تعریف کنیم بهتر است زیرا من از صحبت‌های دوستان احساس کردم که تغییرات ظاهری را آسیب تلقی می‌کنند در صورتی که لزوما اینگونه نیست.

  شاید بخشی از این مساله هم به خانواده‌ها مربوط باشد که توقع زیادی از نودانشجویان دارند، به این صورت که می‌خواهند فردی که تا دیروز در دبیرستان بوده است با ورود به دانشگاه هم به صورت مدرسه‌ای رفتار کند و پوشش ظاهری مدرسه‌ای داشته باشد.

میش‌مست: ما درباره نشانه‌های آسیب اجتماعی صحبت کردیم که تغییر ظاهری هم از همان نشانه‌هاست.

راهکار اول- نظارت یا استقلال عملی

عبداللهی: به هر حال اگر دانشجویان را رکن اصلی دانشگاه درنظر بگیریم، بیشتر در مقطع کارشناسی و در مقطع سنی ۱۸ تا ۲۲ هستند، یعنی این‌ها وارد مرحله جوانی شده‌اند.

اینکه دوستان گفتند باید نظارت‌ها را از قبل دانشگاه شروع کنیم به نظرم راهکار درستی نیست، چرا که جوان با مقطعی رو به رو شده است که می‌خواهد تصمیم‌گیری و استقلال را تجربه کند.

به نظر من مشکل اصلی را نباید درون خود دانشجو پیگیری کنیم، شاید بخشی از این مساله هم به خانواده‌ها مربوط باشد که توقع زیادی از نودانشجویان دارند، به این صورت که می‌خواهند فردی که تا دیروز در دبیرستان بوده است با ورود به دانشگاه هم به صورت مدرسه‌ای رفتار کند و پوشش ظاهری مدرسه‌ای داشته باشد.

صلایی: این که دوست عزیزمان بر نظارت تأکید کردند، باید بگوییم که امکان نظارت از سوی خانواده‌ها در دانشگاه بسیار کم است.

عبداللهی: من در مورد لزوم نظارت صحبت کردم و گفتم لزومی هم ندارد که خانواده‌ها نظارت زمان دبیرستان را در دانشگاه هم داشته باشند، این انتظار زیادی است و همین سبب ایجاد مشکل می‌شود.

میش‌مست: اصلا نباید نظارت وجود داشته باشد، چرا که حتی ممکن است آن مسائلی که خانواده‌ها نگران آن هستند مشکل خاصی هم نباشد و مساله‌ای باشد که رخ دادن آن پس از ورود به دانشگاه ضروری است.

این مساله می‌تواند تفاوت دید بین جوانان و والدین که از دو نسل هستند را نشان دهد، خانواده‌ها با دیدن تفاوت ظاهری فرزندشان دچار نگرانی می‌شوند در حالیکه تفاوت ظاهری چندان مهم نیست.

عبداللهی: کلا شاید تغییر ظاهری لازم باشد چون فرد وارد مرحله جدیدی شده است.

میش‌مست: بله به نظر من هم فرد از مرحله نوجوانی گذشته و باید ظاهرش تغییر کند.

* انحراف در محیط جدید به استحکام آموزش در محیط‌های قبلی بستگی دارد

پویان‌راد: به نظرم اگر کمی به عقب برگردیم و دانشجو را از دوران قبل‌تر مورد بررسی قرار دهیم بهتر باشد.

ما می‌خواهیم بدانیم چه چیز‌هایی بر روی هویت یک فرد تاثیر می‌گذارد، دو رکن خانواده و مدرسه قبل از ورود به دانشگاه بر هویت فرد اثر گذار است، طبیعتا اگر این هویت را بررسی کنیم می‌بینیم که یا پایه محکمی وجود دارد که سر جای خودش می‌ماند یا ضعیف است و سست می‌شود و حالتی بین این دو نیست.

طبیعتا دانشجویی که با ورود به دانشگاه پس از مواجهه با محیط جدید و اعتقادات جدید، دچار انحرافات اخلاقی و اعتقادی می‌شود ریشه در بحث‌های آموزشی مدرسه و خانواده دارد که نتوانستند اعتقادات بچه‌ها را استحکام ببخشند.

من معتقدم افراد برای فکر کردن فردی در خانواده هم آزادی دارند ولی مشکلی که با دور شدن از خانواده پیش می‌آید بیشتر جنبه عاطفی دارد( بخصوص برای دانشجویانی که دانشگاه‌شان در شهر دیگری است)، فرد یک خلأ روحی احساس می‌کند و برای پر کردن این خلأ سعی ‌می‌کند دوستانی پیدا کند که یکی از آسیب‌ها همان شبکه دوستی است که در دانشگاه ایجاد می‌شود و بسیار هم مهم است.چند مساله نیز ذکر شد که مثلا دانشجویی که به شهر دیگری می‌رود آزادی بیشتری در اختیار دارد، به نظرم تعریف‌مان را از آزادی باید دقیق‌تر بیان کنیم، آیا صرفا اینکه ما از خانواده دور باشیم و در برابر دید آن‌ها نباشیم مفهومش آزادی است یا خیر.

دانشجو با محیط دانشگاه، افراد دانشگاه، اساتید دانشگاه و جامعه فرهنگی حضور تشکل‌ها در دانشگاه رو به رو می‌شود.

او می‌خواهد خلأ عاطفی را با دوستانش پر کند که ممکن است انتخاب دوست به درستی صورت نگیرد.

از طرفی ما در آموزش عالی با مشکل مواجهیم، از طرفی محیط خوابگاه‌ها در دانشجویان تاثیرگذار است، محیط خوابگاه‌ها محیط افسرده که نشاطی در آن پیدا نمی‌شود و از آسیب اعتقادی که بگذریم بچه‌ها به سمت مواد مخدر هم می‌روند.

ما باید قدم به قدم ابتدا محیط دانشگاه را بررسی کنیم و سپس ببینیم ما به عنوان فعال دانشجویی چه می‌توانیم بکنیم که محیط را برای بچه‌ها بهتر کنیم، یعنی محیط دانشگاه و محیط خوابگاه را بهتر کنیم و از طرف دیگر می‌توانیم روی ارتباط دانشگاه با خانواده کار کنیم چرا که خانواده‌ها از دانشگاه خیلی دور هستند و این مساله بر دانشجو تاثیر گذار است.

دانشجویان پس از ورود به دانشگاه از خانواده فاصله می‌گیرند و خانواده‌ها هیچ راه ارتباطی با دانشگاه ندارند. بنابراین باید ارتباطی بین خانواده و دانشگاه باشد.

فارس: این ارتباط چگونه به وجود می‌آید؟

خانواده‌ها از دانشگاه خیلی دور هستند و این مسأله یک عامل تأثیرگذار است. می‌توانیم در دانشگاه از ابتدا سازوکاری را ایجاد کنیم.

در حال حاضر محیط دانشگاه به خانواده‌ها معرفی نمی‌‌شود، فقط در ابتدای ورود دانشجویان یک محیط گل و بلبل به والدین نشان داده می‌شود و پس از آن خانواده‌ها هیچ ارتباطی با دانشگاه ندارند آسیب‌های این محیط به خانواده‌ها و دانشجویان نشان داده نمی‌‌شود.

اگر محیط دانشگاه به خوبی به خانواده‌ها معرفی شود قطعا خانواده‌ها توجه بیشتری می‌کنند.

از طرفی دانشگاه هم باید روندی داشته باشد تا ارتباطش با خانواده‌ها بیشتر شود. به نظرم خانواده‌ها باید نسبت به محیط دانشگاه آگاه‌تر شوند.

محیط دانشگاه در حال حاضر واقعاً محیط خوبی نیست.

فارس: از چه نظر؟

از این نظر که مصرف سیگار و دخانیات در دانشگاه‌ها بخصوص از سوی دانشجویان سال‌های بالاتر اصلا کم نیست. البته برخی دانشگاه‌ها که دارای ارزش‌های دینی قوی‌تری هستند ممکن است بتوانند شرایط را تضمین کند ولی دانشگاه‌های دیگر این گونه نیست.

عبداللهی: اگر بخواهیم آسیب‌های اجتماعی را چیزی در نظر بگیریم که در تضاد با ارزش‌های دینی است همان چیزی است که شما می‌فرمایید ولی فکر می‌کنم در تعریف آسیب‌های اجتماعی اشتباه کردیم چون مصرف دخانیات در دین حرام نیست و با ارزش‌های دینی منافات ندارد.

پویان راد: شما می‌گویید مصرف دخانیات در صورت آسیب اجتماعی تلقی می‌شود که در دین حرام باشد؟

عبداللهی: نه من می‌گویم تنها افرادی که از ارزش‌های دینی منحرف هستند این مواد را مصرف نمی‌کنند بلکه افراد ارزشی هم ممکن است این مواد را مصرف کنند.

پویان راد: سیگار یک آسیب اجتماعی است، ما با کشیدن سیگار به خودمان ضرر وارد می‌کنیم.

* استقلال عمل دانشجویان باید بیشتر شود نه نظارت بر آن‌ها

میش‌مست: این موضوع که در مورد نظارت در دانشگاه گفتید من مخالفم زیرا وقتی دانشجو وارد دانشگاه می‌شود از نظر سنی فردی بزرگسال تلقی می‌شود و دیگر نوجوان یا کودک نیست که کسی بخواهد برایش تصمیم بگیرد تا اگر کاری انجام می‌دهد به خانواده‌اش اطلاع بدهند. این فرد باید مسئولیت زندگی خودش را خودش قبول کند نه اینکه هر اتفاقی در دانشگاه رخ می‌دهد به خانواده‌اش زنگ بزند یا پیام بدهد، ما دبیرستان که بودیم هر جلسه که غیبت می‌کردیم به خانواده‌هایمان پیام می‌دادند ولی در دانشگاه فرد یک آدم بزرگسال است شما دیدید کسی را که به سر کار نرفته است با خانواده‌اش تماس بگیرند و اطلاع دهند؟ این مسأله بسیار مضحک است که در دانشگاه نظارت خانواده را روی دانشجویان زیاد کنند پس چه زمانی باید افراد به استقلال عمل برسد.

عبداللهی: به نظر من نمی‌توان ثقل این قضیه را فقط بر دوش خانواده‌ها انداخت، فرد دانشجو در محدوده سنی قرار دارد که در مرحله تشکیل خانواده است بنابراین نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم که والدینش تمام رسالت‌های نظارتی را در زمان دانشگاه هم انجام دهند. این جوی که از نظر آسیب‌های اجتماعی در دانشگاه وجود دارد و به نظر شما جو بدی است همان جو جامعه است، دانشجو بالاخره باید وارد جامعه شود اگر نظارت بر روی دانشجویان هم زیاد باشد این افراد هیچ گاه نمی‌توانند وارد جامعه شده و با خطرات و مشکلات جامعه مواجه شوند تا یاد بگیرند چگونه باید خود را از آسیب‌ها دور کنند و همیشه منتظر فردی هستند که اینها را از آسیب‌ها نجات دهد و راه درست و غلط را به آنها دیکته کند و از آنها محافظت کند در حالی که دانشجو باید برای قرار گرفتن در این جو (هر چقدر غلط یا درست آماده شود).

پویان راد: طبیعتاً از لحظه متولد شدن تا آخرین لحظه زندگی افراد وابستگی‌های عاطفی به خانواده‌هایشان دارند و پیکره اصلی رفتاری آنها در خانواده رشد می‌کند که نمی‌توانیم بگوییم این زنجیره عاطفی بر اساس سن و سال باید گسسته شود و پس از 18 سال خانواده‌ها می‌توانند فرزند را رها کنند. اتفاقاً این مسأله خودش یک آسیب است و نباید انتظار داشته باشیم خانواده در این مرحله نیز نظارت داشته باشد. 

عبداللهی: من احساس کردم شما رشد را به نظارت تقلیل دادید.

پویان‌راد: من نگفتم خانواده‌ها نظارتی داشته باشند که از سوی دانشگاه برای آنها پیام برود که فرزندشان چه کارهایی انجام داده یا نداده است.

طبیعتاً خانواده‌ها به فرزند 18 ساله استقلال را هم یاد داده است و طبیعتاً روند تربیتی آنها پس از ورود دانشجو به دانشگاه تغییر می‌کند من می‌گویم فاصله خانواده با دانشگاه بسیار زیاد است و محیط دانشگاه به خوبی به خانواده‌ها معرفی نشده و آنها با پیش‌فرض اشتباهی این ارتباط را انجام می‌دهند بنابراین دانشگاه باید این ارتباط را بیشتر کند و من به شخصه در این زمینه فعلاً‌ ایده‌ای ندارم ولی باید فکر کنیم چگونه می‌توان این ارتباط را بیشتر کرد.

صلایی: به نظر من استقلال عمل را هم باید خانواده‌ها به فرزندشان آموزش دهند، در رابطه با نظارت هم به نظر من نظارتی که در زمان دبیرستان است با دانشجو فرق می‌کند. من یک سؤال از شما می‌پرسم اگر دانشجویی که به شهر دیگری رفته و در خوابگاه زندگی می‌کند شب به خوابگاه نرود آیا حق خانواده‌اش است که از این مسأله اطلاع داشته باشد؟

میش‌مست: اگر خانواده به من اعتماد داشته باشد با روحیات من آشنا هستند و می‌دانند که وقتی برای درس خواندن به دانشگاه آمده‌ام و تفکراتم را پرورش داده‌ام و عزت نفس دارم به دنبال آسیب‌های خلاف نمی‌روم و حتماً دیر آمدن یا نیامدن من دلیلی دارد بنابراین اگر قرار باشد هر دیر آمدن من را به خانواده من اطلاع دهند و آنها را نگران کنند دانشجو و خانواده در تشنج اعصاب قرار می‌گیرد ولی افرادی هستند که از درس می‌زنند و به دنبال کارهای دیگری می‌روند که آن مسأله دیگری است.

عبداللهی: ما می‌خواهیم بدانیم که نظارت راهکار مناسبی است یا نه، که به نظر من این اطلاع خوابگاه و خانواده مشکلی را حل نمی‌کند ما می‌خواهیم بدانیم چه عاملی بوده که فرد دیر آمده است.

صلایی: من به آن عامل کاری ندارم، سؤال من دقیق این بود که خانواده حق دارد بداند که فرزندش دیر آمده یا نیامده یا نه. زیرا اگر جواب نه باشد یعنی شما قائل به این مسأله نیستید که دانشگاه و خانواده باید با هم ارتباط داشته باشد.

من می‌خواهم از شما بپرسم که آیا قائل به این مسأله هستید که خانواده‌ها با دانشگاه ارتباط داشته باشد.

میش‌مست: بله خانواده حق دارند بدانند که اگر بدانند اتفاقی نمی‌افتد ولی شاید برای برخی خانواده‌ها آنقدر مهم نباشد که فرزندشان دیر به خوابگاه بیاید، من برخی خانواده‌ها را دیده‌ام که آنقدر به این موضوع حساسیت نشان نمی‌دهند.

میش‌مست: من نمی‌گویم هیچ ارتباطی نباشد من می‌گویم ارتباط باشد ولی در حد ارتباطی که یک فرد بزرگسال با والدینش دارد نه ارتباطی که بچه 14 ساله با  والدینش دارد و کاملاً به والدین وابسته است.

صلایی: پس قائل به این مسأله هستید که دانشجو با اینکه یک فرد بزرگسال است ولی تأثیرپذیر است.

میش‌مست: در همه سنین انسان‌ها تأثیرپذیر هستند و نمی‌توان گفت سنی وجود دارد که افراد تأثیرپذیر نیستند ولی هر فردی از نوعی تفکر اجتماعی تأثیر می‌پذیرند.

پویان‌راد: البته بزرگ شدن هم فقط با معیار سن نیست ممکن است فردی 20 ساله به بلوغ فکری رسیده باشد ولی فرد دیگر با سنین بیشتر به این بلوغ نرسیده باشد. برخی افراد نمی‌توانند درست فکر کنند و درست تصمیم بگیرند.

میش‌مست: این اتفاق به نظر من از نظارت و کنترل زیاد رخ می‌دهد که افراد قدرت تصمیم‌گیری را از دست می‌دهند. 

عبداللهی: در دانشگاه تهران این گونه نیست.

پویان‌راد: بحث تصمیم‌گیری با بحث علمی و آموزشی متفاوت است. در دانشگاه امیر کبیر مشروط شدن بچه‌ها به خانواده‌ها اطلاع داده می‌شود.

صلایی: دانشگاه الزهرا(س) هم اطلاع می‌دهد.

میش‌مست: در دانشگاه آزاد نیز به این صورت نیست و مشروطی بچه‌ها اطلاع داده نمی‌شود، کلا با پدر و مادر و شماره تلفن آن‌ها هیچ کاری ندارند.

اگر هم شماره تلفن را بگیرند زمانی استفاده می‌شود که مشکل حادی به وجود بیاید.

پویان راد: پس دانشگاه‌ها متناقض عمل می‌کنند و یک سیستم کلی وجود ندارد. چرا که در دانشگاه امیرکبیر تمام اطلاع خانواده را هم در پرونده آموزشی دانشجو دارد.

* آموزش پیش از دانشجویی یا نظارت پس از دانشجویی؟

فارس: پس تا اینجا دو نظر وجود دارد یکی اینکه در دانشگاه باید نظارت خانواده بر افراد بیشتر باشد و دیگر اینکه باید فردی تربیت شده باشد که نیازی به نظارت خانواده نداشته باشد. حالا می‌توانیم در این زمینه صحبت کنیم که این نظارت تا چه حدی باید باشد. به نظر شما چه فردی باید برای رفتن به دانشگاه تربیت شده باشد و در دانشگاه چه محیطی باید برای او فراهم باشد. 

عبداللهی: به نظرم مساله ساختار دانشگاه و رسالت مسؤولان در این زمینه را بررسی کنیم که مطالبه‌گری هم بیشتر شود.

فارس: این که می‌گویید رسالت مسؤولان، منظورتان کدام نهاد است؟

عبداللهی: من می‌گویم اقتضای سن دانشجو این است که وارد محیط جدید شده و خوب است که تعامل خانواده و دانشگاه باشد ولی الزام نیست.

اگر باشد خوب است ولی اینکه حتماً دانشگاه باید ساختاری داشته باشد که خانواده هم نقش مهمی در آن داشته باشد من موافق نیستم. البته باید به این مسأله و ساز و کارهای آن فکر کنیم.

فارس: پس به نظر شما خانواده وقتی فرزندشان دانشجو می‌شود چگونه باید با وی برخورد کنند؟

عبداللهی: نباید فرزندان را رها کنند ولی قرار بود ما از این موضوع به مسأله نگاه کنیم چه راهکاری می‌توانیم برای نگرانی خانواده‌ها پیشنهاد بدهیم اینکه دوباره مشکل را به خانواده‌ها نسبت دهیم درست نیست، به نظرم باید ساز و کار دانشگاه را در این زمینه بررسی کنیم.

میش‌مست: به نظر من اینکه خانواده‌ها نگران می‌شوند هم به این دلیل است که ما باید قبول کنیم که فرزند ما هم آزاد است که برای زندگی‌اش تصمیم بگیرد و به عنوان یک فرد بزرگ و آزاد می‌تواند خودش برای زندگی‌اش تصمیم بگیرد ولی خانواده‌ها نمی‌توانند این گونه فکر کنند و از نگرانی زیاد سعی می‌کنند راه درست خودشان را به فرزندان دیکته کنند در حالی که شاید سنین شکل‌گیری تفکر به این صورت باشد که جوان به این نتیجه برسد که راهی که خودش انتخاب کرده است درست‌تر است. 

فارس: برخی مسائل مانند سیگار کشیدن یا مواد مخدر چیزهایی است که همه با آن مخالفند و این مساله از نظر هیچ‌کس کار درستی نیست.

میش‌مست: وقتی فشار نظارتی زیاد می‌شود فرد راهش را جدا می‌کند و در آسیب‌های اجتماعی قرار می‌گیرد.

عبداللهی: البته در ابتدا با کشیدن گل و مواد مخدر دیگر شروع نمی‌شود و با تغییر ظاهر یا تغییر گروه دوستان شروع می‌شود که خانواده‌ها اینقدر با این مسأله مخالفت می‌کنند که فرد خود را از خانواده جدا می‌کند و آسیب‌های اجتماعی رخ می‌دهد. 

صلایی: من نکته‌ای را بگویم، من در صحبت‌های خودم از نظارت یا فشار خانواده‌ها استفاده نکردم ولی می‌گویم باید چارچوب تعریف شده‌ای از ارتباط خانواده و دانشگاه برسیم اینکه این چارچوب وجود ندارد یا غلط است بحث جداست ولی اگر ما قائل به ارتباط خانواده و دانشگاه باشیم می‌توانیم چارچوبی معین کنیم.

میش‌مست: به نظر من نمی‌توان یک چارچوب یکسان را نسخه پیچید چرا که اگر بخواهیم چارچوب تعیین کنیم باید تفکرات هم یکسان باشد ولی همانطور که اثر انگشت افراد با یکدیگر متفاوت است تفکراتشان هم متفاوت است، چارچوب داشتن یکسان فقط از تفکرات افراد ناشی می‌شود و نمی‌توانیم بگوییم یک چارچوب یکسان برای همه جواب می‌دهد زیرا ممکن است برای خیلی‌ها ضرر داشته باشد و برای برخی منفعت داشته باشد. پس نمی‌توانیم بگوییم چارچوب یکسان جواب می‌دهد.

عبداللهی: به نظر من خانم صلایی می‌خواست بگوید تعامل بین خانواده و دانشگاه به رسمیت شناخته شود.

صلایی: من می‌گویم باید تعامل وجود داشته باشد و قانون مشخصی برای آن باشد، مانند همان بحث خوابگاه که اگر دانشجو دیر آمد یا نیامد به خانواده‌اش اطلاع دهند. 

البته این مسأله ممکن است درست باشد یا نباشد و خانواده‌ای با خانواده دیگر متفاوت باشد ولی من می‌گویم ما چارچوب تعریف شده‌ای برای این موضوع نداریم.

میش‌مست: به نظر من به هر حال هر خانواده‌ای با فرزندش تعاملی را دارد و آن‌هایی که تعامل ندارند مشکل روان‌شناختی است که باید جداگانه رسیدگی شود.

صلایی: خانواده‌هایی هم هستند که اصلا تعامل ندارند.

میش‌مست: من هم می‌گویم در این صورت باید از نظر روان‌شناختی بررسی شود، چرا که حتی شکاف نسل‌ها نمی‌تواند مانع این تعامل شود، من با پدرم که یک فرد کاملا سنتی است تعامل دارم و درباره اتفاقات دانشگاه صحبت می‌کنم ولی مانند بچه ۱۰ ساله درباره تمام جزئیات صحبت نمی‌کنم تا جایی که بتوانم خودم درباره مسائلم فکر می‌کنم و تصمیم می‌گیرم و اگر با مساله دشوارتری مواجه شدم با خانواده‌ام مشورت می‌کنم زیرا به نظرم دانشگاه جزئی از جامعه بزرگ‌تر است که ما قرار است به آن وارد شویم پس باید از دانشگاه شروع کنیم که چگونه خودمان تصمیم بگیریم و راهمان را پیدا کنیم.

راهکار دوم- مقابله با تهاجم فرهنگی از طریق الگوسازی مطابق فرهنگ ملی‌مذهبی

فارس: دوستان اگر موافق باشید از بحث تربیت خانوادگی خارج شویم و نظرتان را درباره فضای کلی دانشگاه و بحث آسیب‌های اجتماعی در دانشگاه بگویید.

پویان‌راد: در دانشگاه شاید با سه دسته دانشجو برخورد کنیم، عده‌ای که اعتقادات محکمی دارند و تحت تاثیر هم قرار نمی‌گیرند. عده‌ای که اعتقادات محکمی دارند که شاید این اعتقادات پس زمینه مذهبی و دینی هم ندارد. عده دیگر که متزلزل هستند، همان‌هایی که ظاهرشان تغییر می‌کند.

عبداللهی: من فکر می‌کنم در تعریف آسیب اجتماعی توافق نداریم. آسیب اجتماعی لزوما بحث مذهبی نیست، آسیب اجتماعی انحرافات درباره هنجارهای اجتماعی هم هست.

پویان‌راد: من به شخصه آسیب اجتماعی را از نظر مذهبی نگاه می‌کنم.

عبداللهی: آسیب اجتماعی تعریف دارد، از نظر مذهبی می‌توانیم بگوییم که فرد دچار انحراف اخلاقی مذهبی شده است.

صلایی: مذهب یکی از وجوه هویتی ماست.

میش‌مست: به نظرم ابتدا آسیب اجتماعی که ممکن است در دانشگاه پیش بیاید را بررسی کنیم و بگوییم این ناهنجاری‌ها که در دانشگاه پیش می‌آید چه چیزهایی است.

عبداللهی: سوال من این است که آیا اگر دانشجویی با ورود به دانشگاه از نظر ظاهری تغییر کند به معنی این است که تفکرات و اعتقاداتش هم تغییر کرده است؟

پویان‌راد: ما در کشوری زندگی می‌کنیم که جمهوری اسلامی است پس دانشگاهش هم باید اسلامی باشد. خانواده‌ای که فرزندش را به دانشگاه اسلامی می‌فرستد قطعا انتظار دارد که فرد مسلمانی که وارد دانشگاه شده است دچار انحراف مذهبی نشود. از کوزه همان برون تراود که در اوست، کسی باطن افراد را نمی‌بیند و ظاهر بیانگر تفکرات فرد است.

صلایی: به طور کلی نخستین تغییرات تفکری از ظاهر آغاز می‌شود.

میش‌مست: فرد تا زمان دبیرستان قدرت بروز عقایدش را ندارد حتی اگر با خانواده مخالف باشد ولی با ورود به دانشگاه عقایدش را بروز می‌دهد. ولی این مساله به این معنی نیست که راهی که فرد می‌رود اشتباه است.

* تغییر اخلاقی و اعتقادی و تهاجم فرهنگی دشمن

پویان‌راد: فرد بر اساس یک اتفاقات و مطالعاتی به درکی می‌رسد که این درک را یا از دوستان می‌گیرد یا از رسانه‌ها پس بین این اتفاقات باید تهاجم فرهنگی دشمن و تاثیرات رسانه‌های خارجی را هم درنظر بگیریم.

من سوالم این است که آیا به نظر شما رسانه دشمن در انحرافات اخلاقی دانشجویان ما تاثیری ندارد؟

فارس: دوستان ببینید دانشگاه‌های ما اسلامی هستند و خانواده‌ها انتظار دارند فرزندشان با ورود به دانشگاه چه از نظر اعتقادی و چه از نظر اخلاقی نه تنها منحرف نشود بلکه ارتقا یابد، با توجه به این موضوع در حال حاضر شما دانشگاه‌های کشور را چگونه می‌بینید و اگر آسیبی وجود دارد علت چیست؟

تهاجم فرهنگی دشمن را نمی‌توان نادیده گرفت، البته از کم‌کاری خودمان در عدم ارائه الگوهایمان نیز نباید بگذریم  

پویان‌راد: من می‌گویم در این مساله می‌توان موضوع را از فرهنگ سازی صدا و سیما که بازتابش به جامعه و دانشگاه بازمی‌گردد بررسی کرد و به رسانه‌های خارجی و تهاجم فرهنگی دشمن هم رسید.

شبکه‌های مجازی و ماهواره‌ها قطعا روی خانواده‌ها تاثیر می‌گذارد، خانواده‌ای که نسبت به دانشجویش بی تفاوت باشد و او را در دانشگاه رها کند، این فرزند تحت تاثیر تبلیغات فرهنگی دشمن به مهره‌ای تاثیرگذار برای دشمن در اجتماع ما بدل می‌شود.

ما صرفا یک محیط مسالمت‌آمیز را در دنیا تصور می‌کنیم که کسی با کسی کاری ندارد در صورتیکه در واقعیت اینگونه نیست، ما معتقدیم وضعیت فرهنگی کشورمان بر اثر تهاجم فرهنگی دشمن و اشتباهات خودی آسیب می‌بیند.

اینکه ما هنوز نتوانستیم فرهنگ‌سازی کنیم و اشتباهات زیادی داشته‌ایم.

میش‌مست: بحث ما سلامت اخلاقی است، اسلام دین اخلاق است و اگر مردم سلامت اخلاق داشته باشند جامعه درست می‌شود و در دانشگاه هم ابتدا باید سلامت اخلاق را درست کنیم. چرا که اخلاق خوب همه جای دنیا معیار یکسانی دارد مثلا دروغ گفتن در همه جای دنیا و از نظر تمام انسان‌ها بد است.

صلایی: اصلا یکی از محصولات دین سلامت اخلاقی است، اینکه ما بخواهیم ابتدا به سلامت اخلاقی برسیم سپس به دین برسیم، امکان پذیر نیست.

میش‌مست: سلامت اخلاقی سبب می‌شود تا آسیب‌های اجتماعی کمتر شود.

صلایی: دین برای سلامت اخلاقی برنامه کاملی ارائه داده است که در صورت استحکام اعتقادات مذهبی به سلامت اخلاقی هم می‌رسیم.

فارس: شما در حال حاضر دانشگاه‌ها را با آسیب مواجه می‌بینید؟

میش‌مست: بله دانشگاه‌ها در حال حاضر دارای آسیب هستند.

فارس: علت این آسیب از نظر شما چیست؟

میش‌مست: علتش این است که سلامت اخلاقی کاملی وجود ندارد.

عبداللهی: به نظر من اکتفا کردن به ظواهر، معیار سالم‌تر بودن دانشجو نیست و نمی‌توانیم ظواهر را به عنوان متر و معیار در نظر بگیریم. اتفاقا اگر این کار را انجام دهیم ممکن است نتیجه عکس بدهد.

در دین ما اینگونه نیست که به ظواهر ببینیم، در احادیث هم آمده است که افراد را از روی سجده زیاد ارزیابی نکنیم بلکه صدق و امانتداری، دینداری را نشان می‌دهد.

صلایی: ظواهر تمام معیار نیست ولی می‌تواند یکی از ظواهر است.

میش‌مست: اما ما نمی‌توانیم از روی ظاهر میزان دینداری افراد و تفکر آن‌ها را تشخیص دهیم. مبنای ما باید رفتار افراد باشد.

پویان راد: حتی اگر ظواهر را می‌خواهیم به عنوان ملاک مذهبی بودن قرار دهیم باید بدانیم که چه ظواهری را در نظر می‌گیریم. نه اینکه صرفا فردی که ریش دارد را مذهبی تلقی کنیم.

عبداللهی: من هم می‌گویم ظواهر نباید ملاک مذهبی بودن یا غیرمذهبی بودن باشد.

میش‌مست: من می‌گویم فرد مذهبی هم سیگار می‌کشد و شاید معتاد باشد بنابراین نمی‌توان گفت اگر فرزندانمان مذهبی‌تر باشند از آسیب اجتماعی در امان هستند.

عبداللهی: خانم میش‌مست گفت نمی‌توانیم بگوییم که اگر فرزندمان مذهبی‌تر باشد بیشتر از آسیب اجتماعی در امان است من میخواهم بگویم شاید هم بتوان این موضوع را گفت و شاید مذهبی‌ترها به دلیل وجود توصیه‌های دینی از نظر آسیبهای اخلاقی و اجتماعی هم سالم‌تر باشند.

اما به نظر من لزوما نمی‌توان مذهب را از روی ظاهر تشخیص داد.

* خلأ فرهنگی در الگوسازی برای جوانان

فارس: در حال حاضر همه در اینکه دانشگاه‌ها با آسیب اجتماعی مواجهند توافق دارید، بهتر است درباره این موضوع صحبت کنید که این مشکل از کجا ناشی می‌شود. آقای پویان راد تهاجم فرهنگی را یکی از علل دانست، نظر بقیه چیست؟

عبداللهی:  من می‌گویم اصلا چرا تهاجم فرهنگی روی کشوری مثل کشور ما جواب می‌دهد؟ به نظر من دلیلش این است که ما یک سری خلأها داریم و نتوانسته‌ایم یک سری معیارهای عینی واسه الگوسازی داشته باشیم و الگوهایمان را برای بچه‌هایمان عینی کنیم.

دانشجو هم پس از ورود به دانشگاه با خلأ الگو مواجه می‌شود، ممکن است الگوی غربی را بپذیرد.

در بحث الگوسازی ما برخلاف غرب که تعداد زیادی الگو ارائه دادند با شکست مواجه شدیم و دلیل آن هم این است که ما در یک سری زمینه‌ها خلأ داریم.

ما فقط یک بعد شخصیتی الگوهایمان را نشان می‌دهیم که شاید فرد نتواند با آن یک بعد همذات‌پنداری کرده و زندگی‌اش را بر آن مبنا قرار دهد.

حتی درباره شخصیت‌های مذهبی‌مان برخلاف آنچه اسلام و قرآن مطرح کردند الگوسازی کرده‌ایم. یعنی فقط بُعد معنوی را نشان داده‌ایم در صورتیکه خدا پیامبر را به ما اینگونه معرفی می‌کند که پیامبرتان از جنس خودتان است، در بازار راه می‌رود و خرید می‌کند، مانند شما غذا می‌خورد و غیره.

اما ما عکس این موضوع عمل می‌کنیم. مثلا وقتی می‌خواهیم رستم را معرفی کنیم می‌گوییم او در تمام جنگ‌ها پیروز می‌شد. درباره شهدا هم همین‌طور عمل کرده‌ایم و فقط بعد معنوی آن‌ها را نشان می‌دهیم.

باید تمام ابعاد شخصیتی فرد را نشان دهیم. یک فرد در زندگی‌اش ابعاد دیگری هم دارد که برای آن ابعاد هم الگو می‌خواهد.

وقتی این خلأها پیش می‌آید اصلا نیازی به تهاجم دشمن هم نیست زیرا خود فرد برای پر کردن خلأها برای خودش الگو پیدا می‌کند و به دلیل اینکه الگوهای غربی معرفی شده‌تر هستند ناگزیر آن‌ها را می‌یابد.

بنابراین حتی اگر به ما تهاجم فرهنگی هم وارد نشود به دلیل اینکه خودمان کم کاری کرده‌ایم و الگوهایمان را به خوبی ارائه ندادیم پس جوانانمان خودشان به سمت الگوهای غربی می‌روند.

صلایی: البته اینکه دفاع خوبی از تهاجم صورت نگیرد به معنای این نیست که تهاجمی صورت نگرفته است.

عبداللهی: من هرگز منکر تهاجم فرهنگی دشمن نیستم، ولی می‌گویم ما خودمان هم کم‌کاری کرده‌ایم. یعنی عامل مهم‌تر و اساسی‌تر خلأهای خودمان است.

صلایی: پس می‌توانیم بگوییم با عدم ارائه الگوی مناسب مواجه هستیم.

عبداللهی: البته ما الگوهای بسیاری هم داریم ولی به خوبی معرفی‌شان نکرده‌ایم. مثلا شهید چمران یک الگوی بسیار بزرگ است که زمان تحصیل در آمریکا محاسن نداشته، می‌توانیم این‌ها را هم عنوان کنیم ما فقط بحث معنوی را برای الگوهایمان مطرح می‌کنیم و یک قداستی برای‌شان ایجاد می‌شود که با الگوی عینی فاصله می‌گیرد و باعث می‌شود جوانان خودشان را در حد الگوگرفتن از آن‌ها ندانند و ناچار به الگوهای دیگر رو بیاورند.

صلایی: اصلا ائمه آمده‌اند که الگو باشند مثلا اینکه الگوی خانم‌های ما عزت نفس حضرت زینب(س) باشد.

  حضرت زهرا (س) و حضرت زینب (س) دارای کرسی‌های تدریس بودند چقدر توجه به علوم از سوی این الگوهایمان را به جوانان نشان داده‌ایم؟

عبداللهی: مثلا درباره حضرت زینب(س) زندگی بسیار پرباری وجود داشته است ولی تنها چیزی که ما می‌دانیم خطبه‌ای است که حضرت خوانده‌اند و زندگی حضرت زینب را فقط در روز عاشورا بیان کرده‌ایم. در صورتیکه حضرت زینب(س) زندگی پرباری در تمام سن گوهربارشان داشته‌اند و می‌توانیم تمام زندگی آن حضرت را بیان کنیم تا خانم‌های ۱۸ سال تا ۶۰ سال از این الگوی کامل پیروی کنند.

صلایی: ما تعریف درستی ارائه نداده‌ایم و فاصله‌ای بین ما و الگوهایمان افتاده است که ممکن است بچه‌ها اصلا فکر نکنند که می‌توانند به این الگو نزدیک شوند. مثلا وجهه سیاسی حضرت زینب(س) را اصلا بیان نکرده‌ایم.

عبداللهی: ما فقط از عبادات گفته‌ایم، از زندگی روزمره ائمه چیزی برای جوانان بیان نشده است.

میش‌مست: ما فقط از نماز خواندن و عبادت ائمه شنیده‌ایم. در حالیکه باید نوع تفکر آن‌ها را بیان کنیم.

پویان‌راد: شاید مطالعه ما کم است، اگر مطالعه کنیم تمام زندگی حضرت در کتب آمده است.

عبداللهی: در آن صورت نمی‌توانیم اسم آن را الگوسازی بگذاریم، الگو باید در دسترس جوان باشد.

میش‌مست: باید جذابیت برای جوانان پیش بیاید تا به سمت مطالعه درباره‌اش گرایش پیدا کنیم.

عبداللهی: اینگونه به نظر می‌رسد که ما میخواهیم الگوها را ناقص ارائه دهیم ولی نقص اطلاعات وجود ندارد.

صلایی: اطلاعات وجود دارد ولی ما چقدر استفاده می‌کنیم؟

عبداللهی: این «ما»یی که می‌گویید چه کسانی هستند؟

صلایی: دانشجویان و به طور کلی مردم

عبداللهی: دانشجویان و مردم مسؤول نیستند، زمانی که ما یک بودجه کلان فرهنگی داریم، می‌توانیم بخش عمده‌ای از آن را به الگوسازی ارائه دهیم پس چرا از دهه محرم برای این منظور استفاده نمی‌کنیم و فقط مسائل تکراری مطرح می‌شود.

فارس: شما می‌گویید مسؤولان باید از بودجه فرهنگی بخشی را به الگوسازی اختصاص دهند؟

عبداللهی: من می‌گویم الگوسازی را باید اصلاح کنیم. وقتی یک سری الگوی قدسی که من خودم را در حد آنان نمی‌دانم ارائه می‌شود اتفاقا کاری ضد فرهنگی است زیرا دانشجوی ۲۰ ساله نمی‌داند چگونه از آن‌ها الگوبرداری کند.

پویان‌راد: البته رفته رفته الگوسازی ما هم بهتر شده است و صرفا مسائل تکراری مطرح نمی‌شود.

میش‌مست: در کل الگوهایمان را به گونه‌ای ارائه دادیم که با زندگی روزمره ما بسیار فاصله دارند و ما احساس می‌کنیم رسیدن به آن جایگاه از توان ما خارج است.

عبداللهی: دلیلش این است که ما خواستیم فقط یک سری ابعاد مشخص را از الگوهایمان برجسته کنیم.

صلایی: مقصر این جریان به نظر شما چه کسانی هستند؟

میش‌مست: نمی‌دانم.

صلایی: به نظر من مقصر بخشی از این اشتباهات مسؤولان هستند ولی باید قبول کنیم که بخشی از تقصیرها هم بر گردن خودمان است.

عبداللهی: من قبول ندارم که خودمان مقصر هستیم.

صلایی: دانشجوی ما چقدر به دنبال این اطلاعات رفته‌ است؟

عبداللهی: من می‌گویم برای این مسائل بودجه و سرمایه و انرژی درنظر گرفته می‌شود، سوال من این است که چرا نگاه به الگوسازی درست نیست؟
صلایی: من می‌گویم ما باید مقصر این ماجرا را پیدا کنیم، بله بخش اعظم آن بر عهده مسؤولان و نهادهایی است که برای این ماجرا بودجه می‌گیرند و موفق نبودند. 

هم حضرت زهرا (س) و هم حضرت زینب (س) دارای کرسی‌های تدریس بودند چقدر توجه به علوم از سوی این الگوهایمان را به جوانان نشان داده‌ایم؟ چقدر فعالیت اجتماعی و سیاسی این دو بزرگوار را اعلام کرده‌ایم. 

عبداللهی: من می‌گویم باید این مسائل را هم بیان کنیم.

صلایی: حتی نکات ریز همسرداری این بزرگواران را باید بیان کنیم تا دیگر این آمار طلاق را در جامعه نداشته باشیم. 

میش‌مست: باید تمام ابعاد زندگی این بزرگواران را نشان دهیم تا هر فردی از هر زمینه‌ای بتواند الگوسازی کند، ما باید بتوانیم زندگی آنها را در دسترس ببینیم.

صلایی: صحبت من هم این است که باید الگو را به صورت کامل ارائه دهیم.

عبداللهی: ما الگو زیاد داریم ولی آنها را خوب ارائه نداده‌ایم.

پویان‌راد: ما در الگوسازی مشکل داریم و نتوانسته‌ایم به خوبی الگوهایمان را ارائه دهیم. ما در بخش فرهنگی دانشگاه چند متولی داریم، یکی بحث فعالیت فرهنگی نهادها و دیگری تشکل‌هاست. 

یک جایگاه بحث مسئولان است و یک جایگاه هم ما به عنوان فعالان دانشجویی فرهنگی مسئولیت داریم که به عنوان «آتش‌ به اختیار» باید وظیفه خودمان بدانیم و مطالبه کنیم، همانطور که از مسئولان می‌خواهیم که به بحث الگوسازی توجه بیشتری کنند می‌توانیم خودمان هم در این بحث کار کنیم.

ما به عنوان فعالان دانشجویی چقدر شهدا را معرفی کرده‌ایم؟ ما هم کم کاری کرده‌ایم.

فارس: کم‌کاری یا ناآگاهی؟

بخشی از این مسأله کم‌کاری است و قسمتی از آن این است که متولیان امر فرهنگی این کاره نیستند شاید تخصص دیگری دارند و یا به خاطر نفوذی که داشتند در این منصب هستند. باید فضای فرهنگی شلخته در دانشگاه‌ها سر و سامان یابد.

می‌توانیم معضلات دانشگاه‌ها را نام ببریم مثلاً من می‌گویم در دانشگاه نشاط نیست و این یکی از معضلات است که تأثیرات خود را بر فرهنگ هم می‌گذارد و دانشجویان افسرده می‌شوند و این افسردگی سبب بروز آسیب‌های اجتماعی می‌شود، پس ما می‌توانیم معضلات را یکی یکی شناسایی کنیم و برای آن راهکار به مسئولان ارائه دهیم. 

میش‌مست: مشکل دیگری هم که وجود دارد این است که این مسأله جا افتاده که دانشجویان حرف‌ها را تکراری می‌دانند و اگر قرار است الگویی معرفی شود دانشجویان احساس می‌کنند دوباره همان حرف‌های تکراری قرار است مطرح شود و این مسأله به این دلیل است که دید غلط به افراد داده‌اند. من می‌گویم لزوماً اینکه در یکسری از موضوعات روزمره از الگوهای خارجی الگوبرداری کنیم قطعاً غلط نیست. مثلاً در بحث رژیم غذایی شاید بخواهیم الگوی خارجی داشته باشیم.

پویان‌راد: در مورد رژیم غذایی که طبیعتاً دکتر دستور غذایی می‌دهد و با توجه به بدن هر انسان رژیم متفاوتی ارائه می‌شود پس نیازی به الگو نیست.

مقام معظم رهبری فرموده‌اند: «تمام علوم یا فرهنگ غرب بد نیست و ما می‌توانیم مسائل خوب مانند احترام به قوانین را از آنها بگیریم» ولی اینکه به کلی فرهنگ و سبک زندگی خودمان را از دست دهیم مشکل اصلی است.  

عبداللهی: به هر حال ما باید بپذیریم برای تمام آنچه در عصر جدید مطرح می‌شود یک الگو نداریم یا باید بسازیم یا باید از جای دیگر بگیریم و تلفیق کنیم. 

صلایی: اتفاقاً در تعالیم دینی درباره سلامت جسم هم مطالبی مطرح شده و تمام مسائل روزمره را می‌توانیم الگوبرداری کنیم. 

میش‌مست: الگوهای غربی در شبکه‌های اجتماعی در دسترس‌تر هستند و با توجه به دسترس بودن این الگوها و عدم ارائه الگوی مناسب از سوی کشورمان، جوانان به سمت الگوهای غربی می‌روند و من می‌گویم اگر بعضی مسائل را از غرب الگو برداریم قطعا غلط نیست.

پویان‌راد: ما درباره ارزش‌ها صحبت می‌کنیم و برای ارزش‌ها الگوهای بسیاری داریم. 

صلایی: طرز تفکر یک خانم و سبک زندگی اجتماعی وی بسیار اهمیت دارد و ما می‌توانیم در این زمینه الگوهای خوبی ارائه دهیم، دین ما حتی درباره سلامت جسمی نیز مطالبی را بیان کرده است که در علم روز به اثبات رسیده است.

حتی مقام معظم رهبری هم فرموده‌اند که تمام علوم یا فرهنگ غرب بد نیست و ما می‌توانیم مسائل خوب آنها را از آنها بگیریم، به طور مثال «احترام به قوانین» را می‌توانیم از آنها بگیریم ولی اینکه به کلی فرهنگ و سبک زندگی خودمان را از دست دهیم مشکل اصلی است. زندگی ما از فرهنگ آنها متفاوت است.

میش‌مست: من هم می‌گویم می‌توانیم تفکرات و رفتارهای خوب آنها را در کنار الگوهای خودمان داشته باشیم و این قطعاً تهاجم فرهنگی نیست، به طور مثال ما در تکنولوژی می‌توانیم از غرب الگو بگیریم و آن را با دانش روز ارتقا دهیم. 

پویان‌راد: ما در دین هم یکسری مبانی علمی پایه را داریم که ما را به تحصیل و پیشرفت فرا خوانده‌اند. 

عبداللهی: ما باید بپذیریم جاهایی که خلأ داریم را در تعامل با سایر فرهنگ‌ها پر کنیم.

صلایی: تمام اینها به خودباوری برمی‌گردد ما اگر خودباوری داشته باشیم و کلیت بحث فرهنگی، هویتی و دینی خود را باور کنیم در بعضی جاها هم می‌توانیم از آنها دانش روز را بگیریم.

میش‌مست: بله با وجود خودباوری در دانشگاه هم به آسیب اجتماعی مواجه نمی‌شویم، اگر ما واقعاً به خودباوری رسیده باشیم در دانشگاه هم کمتر دچار آسیب اجتماعی می‌شویم و الگوی درست را انتخاب می‌کنیم. 

صلایی: مثلاً ما ضعفی که در تکنولوژی داریم می‌بینیم و متوجه می‌شویم که غربی‌ها از ما جلوتر هستند ما می‌توانیم آن صنعت را بگیریم و کیفیت آن را ارتقا دهیم. 

میش‌مست: البته اگر در دانشگاه هم مسأله مثبتی باشد آن را می‌توانیم بگیریم، به نظر من اینکه طرف دارای خودباوری باشد که با هر بادی همراه نشود می‌تواند از آسیب‌های اجتماعی به دور باشد. مسائل خوب را به فرهنگ خود اضافه کند و سمت مسائل اشتباه نرود.

پویان‌راد: البته ممکن است در مسیر اشتباهی دارای خودباوری باشد پس باید آن مسیر را تغییر دهد. 

میش‌مست: من هم نمی‌گویم که فردی دارای فساد اجتماعی باشد ولی در آن فرهنگی که دارد خودباوری داشته باشد، منظور من همان چارچوب تعیین شده هنجارهاست یعنی همان درست و غلط‌های فرهنگی که در جامعه نهادینه شده است.

در تمام ادیان یکسری مسائل همیشه بد است، ما نمی‌توانیم به کسی که کار بدی می‌کند بگوییم تو راه خودت را برو.

به نظر من ارگان‌ها و نهادها وظیفه خود را انجام می‌دهند، دانشگاه وظیفه خود را انجام می‌دهد و این که قانون دانشگاه رعایت نمی‌شود به افراد بستگی دارد.

صلایی: اتفاقا دانشگاه وظیفه خود را انجام نمی‌دهد که جو به این صورت شده است.

عبداللهی: وظیفه دانشگاه این کارهایی است که اکنون انجام می‌شود؟

پویان‌راد: به نظر شما وظیفه دانشگاه فقط تذکر دادن جلوی درب دانشگاه است؟

میش‌مست: من می‌گویم افراد به صورت فردی قوانین را رعایت کنند.

پویان‌راد: سوال من این است که چگونه می‌توانیم تصمیم‌گیری کنیم تا جو دانشگاه‌ها به بهترین شرایط برسد؟ دانشجویی که نمی‌خواهد تحت تاثیر این همه آسیب اجتماعی قرار بگیرد چه باید بکند؟

میش‌مست: من می‌گویم ما باید روی تصمیم‌گیری فردی افراد کار کنیم.

پویان راد: من معتقدم ما یک مدت کاری را انجام می‌دهیم ولی اگر به نتیجه نرسیم باید آن را تغییر دهیم، دانشگاه‌ها هم حتما روش‌شان اشتباه بوده که به نتیجه نرسیده‌ایم پس باید روش را تغییر دهند.

راهکار سوم- افزایش فعالیت خانواده‌ها، اساتید، مسؤولان و فعالان دانشجویی 

فارس: چه روشی را پیشنهاد می‌دهید؟

پویان‌راد: من پیشنهادم این است که نقش راهبری اساتید را پررنگ کنیم. اساتیدی هستند که دانشجویان از آن‌ها تاثیر می‌پذیرند و این اساتید می‌توانند نقش راهبری را داشته باشند تا دانشجویان را به سمت مسائل اخلاقی هدایت کنند.

البته منظورم این نیست که استاد یک زمانی از کلاس را به موضوع درس اخلاق بپردازد، من می‌گویم اساتید نقش راهبری را در قالبی که خودش می‌داند که بچه‌ها تاثیر می‌گیرند انجام دهد.

یا فعالان دانشجویی فعالیت‌هایی را در زمینه‌های فرهنگی انجام دهند.

اما تمام این پیشنهادات بستگی به این دارد که ما اعتقاد داشته باشیم که محیط دانشگاه‌مان نیاز به تغییر دارد.

میش‌مست: به نظر شما این تغییر باید در چه راستایی باشد؟ دانشگاه مطلوب از نظر هرکسی فرق دارد.

عبداللهی: بله تفکرات هر فردی متفاوت است ولی یک سند جامع دانشگاهی در کشور وجود دارد که شاخص‌های دانشگاه مطلوب در آن بیان شده و ما تغییر را بر اساس آن مطرحی می‌کنیم.

پویان‌راد: به نظر من باید امر به معروف و نهی از منکر در دانشگاه با ظرافت‌های خاص خودش صورت گیرد تا به تدریج جو دانشگاه روز به روز بهتر شود.

بخشی از تهاجم فرهنگی غرب به این صورت است که اصلا دانشگاه یک محیط دینی نیست و شما در دانشگاه فقط درستان را بخوانید و کاری به فرهنگ نداشته باشید و بی تفاوت باشید.

فارس: به نظر شما با بهبود جو دانشگاه‌ها، دانشگاه می‌تواند بر روی جامعه تاثیر بگذارد یا این جامعه است که بر دانشگاه اثر گذار است؟

میش‌مست: به نظر من جامعه بر روی دانشگاه تاثیر دارد.

صلایی: تاثیری که دانشگاه روی جامعه دارد نمی‌توانیم نادیده بگیریم زیرا دانشگاه یک محیط نخبگانی است که جامعه را راهبری می‌کند و همین دانشجویان هستند که در آینده مسؤولان کشور می‌شوند.

میش‌مست: این دانشجویان از دل جامعه وارد دانشگاه می‌شوند. من نمی‌گویم دانشگاه روی جامعه تاثیر نمی‌گذارد ولی می‌گویم تاثیر گذاری جامعه بر دانشگاه غالب است.

عبداللهی: دانشگاه مانند یک خیابان نیست، حتی تاثیر دو دانشگاه بر دانشجویان و جامعه متفاوت است.

میش‌مست: شما می‌گویید برای تغییر جامعه باید دانشگاه و دانشجویان را تغییر دهیم؟

صلایی: من می‌گویم به معنی واقعی کلمه دانشگاه ما باید انسان‌ساز باشد.

میش‌مست: اما من‌ می‌گویم ما خیلی جلوتر از دانشگاه باید انسان‌سازی را شروع کنیم نه اینکه تازه در دانشگاه این کار آغاز شود.

صلایی: بله از نظام آموزش و پرورش.

عبداللهی: به هر حال دانشگاه مهم‌تر است زیرا افرادی در دانشگاه تحصیل می‌کنند که از آن زمان می‌خواهند برای آینده‌شان تصمیم بگیرند و مسیر زندگی‌شان را مشخص کنند.

فارس: بحث ما در این مورد است که اگر از کودکی هم تربیت شروع شود ممکن است فرد با ورود به دانشگاه تغییر کند. چرا این تغییر صورت می‌گیرد؟ و برای اینکه دانشگاه روند انسان‌سازی را ادامه دهد چه کاری می‌توان انجام داد؟ 

میش‌مست: تغییر لزوما نمی‌تواند بد باشد.

فارس: ما فرض را بر این می‌گیریم که فرد با فرهنگ و ارزش درست وارد دانشگاه می‌شود، آنگاه تغییر می‌تواند ارزش‌ها را از او بگیرد.

عبداللهی: بستگی دارد که ما تغییر را چه بدانیم. تغییر ظاهری لزوما به معنای تغییر تفکری نیست.

فارس: نه فقط تغییر ظاهری، بلکه تغییر هویت ملی و مذهبی و از دست دادن ارزش‌های انسانی مورد بحث است.

میش‌مست: وقتی ارزش‌های انسانی برای فرد اولویت باشد اگر تغییر هم بکند بر همان مبنا تغییر می‌کند.

صلایی: اما اگر فرد تغییر کند مسیرش عوض می‌شود مگر می‌شود فردی در مسیر مستقیم تغییر کند ولی بر همان مبنا بداند.

میش‌مست: منظور من تغییرات جزئی و ظاهری است، مثلا ممکن است ارزش‌های انسانی برای کسی اولویت باشد که این فرد در صورت تغییر ظاهری باز هم همان ارزش‌های انسانی را در اولویت بداند.

عبداللهی: البته قرار است دانشگاه ما بستری باشد که باورهای ملی و مذهبی ما را تقویت کند. 

فارس: دوستان مشکلات را بیان کردیم، در جمع‌بندی خودتان راهکار ارائه دهید.

پویان‌راد: در حال حاضر در وضعیت فعلی دانشگاه‌ها نقش تشکل‌های دانشجویی بسیار پررنگ است، یعنی اگر تشکل‌ها حتی از توان ‌شان بیشتر کار کنند می‌توانیم به موفقیت برسیم.

از طرفی نهادهای فرهنگی که در رأس آن‌ها شورایعالی انقلاب فرهنگی است می‌توانند با اسناد فرهنگی که به تصویب می‌رسانند موثر باشند ولی در حال حاضر آن‌طور که باید حواسشان به فضای فرهنگی دانشگاه‌ها نیست، شاید در فضای علمی توجه داشته باشند ولی آن‌ها هم فضای فرهنگی دانشگاه را رها کرده‌اند.

به نظرم باید شناخت خانواده‌ها از دانشگاه‌ها بیشتر شود، بدانند این محیطی که فرزندشان وارد آن می‌شود چه شاخصه‌هایی دارد، طبیعتا هر فردی باید محیط را بشناسد تا فرزندش را بر مبنای آن آموزش دهد.

به طور مثال اگر قرار است فرزندمان را به مسافرت بفرستیم باید لوازم مورد نیازش را همراه او فراهم کنیم، در حال حاضر تصور خانواده‌ها از دانشگاه درست نیست و به همین دلیل ملزوماتی که باید همراه فرزندشان باشد در اختیارشان قرار نمی‌دهند و به همین دلیل ما در دانشگاه‌ها بعضا با مشکلات هویتی مواجهیم.

میش‌مست: به نظر من ما اگر می‌خواهیم در جو دانشگاه تغییری ایجاد کنیم نباید از همان سن ۱۸ سالگی شروع کنیم، زیرا فردی که وارد دانشگاه می‌شود به دنبال راه زندگی‌اش است نه اینکه تازه بخواهد مبناهای زندگی‌اش را تغییر دهد.

ما اگر می‌خواهیم بر روی خودسازی افراد کار کنیم باید از آموزش و پرورش شروع کنیم، به نظر من بیشتر از اینکه سیستم دانشگاه ما مشکل داشته باشد سیستم آموزش و پرورش ما مشکل دارد که بچه‌ها به آن حد خودباوری نمی‌رسند و بسیار سریع گرایشات غربی پیدا می‌کنند.

به نظر من از سنین مدرسه باید جوامعی که کودک با آن‌ها در ارتباط است این کار را شروع کند.

صلایی: نقش تشکل‌های دانشجویی که می‌توانند الگو ارائه دهند و تولید محتوا کنند، را نمی‌توان نادیده گرفت. شهید بهشتی گفته است که «همه جز خدا مسؤول هستند»، بنابراین همه ما باید به سهم خودمان در زمینه فرهنگی هم فعالیت کنیم.

موضوع بعدی نهادهایی هستند که کار فرهنگی وظیفه آن‌هاست و باید این وظیفه را به نحو احسن انجام دهند.

عبداللهی: اول اینکه به نظر من خانواده‌ها هم باید سطح مطلوب‌شان را نسبت به واقعیت تعدیل کنند. 

دیگر اینکه دانشگاه باید بستر را برای اینکه دانشجویان بتوانند تصمیمات بزرگ‌تر بگیرند فراهم کنند، اصلا چرا جوان به دنبال الگو می‌رود؟ به نظر من دلیلش این است که جوان به دنبال عینیت و فعلیت و فعالیت است و از انفعال بیزار است و دوست دارد کاری را انجام دهد ولی به دنبال آزمون و خطا نیست و می‌خواهد الگوی موفقی را پیش روی خود داشته باشد بنابراین دانشگاه‌ها می‌توانند فضا را برای کار و فعالیت دانشجویان باز تر کنند.

همچنین باید خلأهایی که درباره معرفی سایر ابعاد زندگی الگوهایمان داریم برطرف کنیم.

تشکل‌ها و فعالان دانشجویی هم به نوعی برای عده‌ای از دانشجویان الگو هستند بنابراین باید سعی کنند گستره مخاطبانشان را افزایش دهند. دانشجویان در ابتدا تصور می‌کنند برای فعالیت در تشکل‌ها باید از زمان مطالعه و درس‌شان بزنند و استقبال نمی‌کنند ولی تشکل‌ها باید به این موضوع توجه داشته باشند که به تمام ابعاد بپردازند و مخاطبانشان را افزایش دهند.

خبرگزاری فارس، آمادگی دارد با برگزاری میزگردهای تحلیلی به بررسی دغدغه‌های دانشجویی در زمینه‌های علمی، آموزشی، صنفی و فرهنگی با حضور مسؤولان، کارشناسان و دانشجویان بپردازد.

انتهای پیام/

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        تازه های کتاب
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول