گروه بینالملل خبرگزاری فارس – علیرضا کریمی: بامداد شنبه، 28 مهرماه، با صدور بیانیهای از جانب دیوان پادشاهی رژیم سعودی، پرونده قتل جمال خاشقچی، روزنامهنگار منتقد سعودی وارد مرحله جدیدی شد. نکته مهم در خصوص این بیانیه آن است که قتل خاشقچی را پذیرفته اما تلویحا مسئولیت آن را بر عهده کسانی گذاشته که روز دهم مهر در کنسولگری عربستان سعودی در استانبول حضور داشتند.
بر اساس بیانه فوق، «نتایج تحقیقات اولیه همچنین آشکار کرد که رایزنیهای میان مظنونان و شهروند جمال خاشقچی در خلال حضور وی در کنسولگری عربستان در استانبول آنطور که باید پیش نرفت و روالی منفی به خود گرفت که منجر به درگیری و منازعه برخی از آنها با شهروند جمال خاشقچی شد. این منازعه در نهایت شدت گرفت و باعث مرگ خاشقچی و تلاش مظنونان برای مخفی کردن وقایع شد.»
این همان تئوری قاتلان خودسر است که دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا چند روز قبل از آن سخن گفته بود. رئیسجمهور آمریکا گفته بود: «چه کسی میداند، من این گونه فکر میکنم که شاید قاتلان خودسر این کار را کرده باشند.» بیانیه دیوان پادشاهی سعودی هم میگوید: «پادشاهی عربستان سعودی مراتب تأسف عمیق خود را از این اتفاقات دردناک ابراز داشته و بر تعهد مقامهای این کشور برای گزارش حقایق به افکار عمومی، پاسخگو کردن تمامی عاملان این واقعه و اجرای عدالت درباره آنها با سپردنشان به دادگاههای ذیصلاح در پادشاهی عربستان سعودی تأکید میکند.»
کافی است به واکنش کاخ سفید به بیانیه فوقالذکر نیز نظری افکنده شود: «ایالات متحده از بیانیه پادشاهی عربستان سعودی درباره پیشرفت تحقیقات در خصوص سرنوشت جمال خاشقچی و اقدام علیه مظنونانی که تاکنون شناسایی کرده، تقدیر میکند. ما کماکان تحقیقات بینالمللی درباره این حادثه غمانگیز را رصد کرده و از اجرای عدالت به نحو بهنگام، شفاف و منطبق با رویههای قانونی حمایت میکنیم.» شخص رئیسجمهور آمریکا نیز ساعتی بعد گفت که توضیحات عربستان سعودی «معتبر» است.
مشخص است که این بیانیه سعودیها در شرایطی که در 18 روز گذشته، مستمرا شخص ولیعهد سعودی از سوی رسانهها بهعنوان آمر احتمالی قتل معرفی شده است. حتی روزنامه واشنگتنپست در سرمقالهای تاکید کرده بود که این رفتار دولت فعلی آمریکاست که باعث شده «محمد بن سلمان» تا این حد به جنایت جرات پیدا کند.
برای اینکه بدانیم راهبرد رئیسجمهور ایالات متحده در ادامه پرونده خاشقچی چیست، کافیست به همین یک جمله او توجه کنیم: «عربستان سعودی متحدی فوقالعاده بوده، اما آنچه اتفاق افتاده غیرقابل قبول است.»
این راهبرد دو جزء مشخص دارد:
اول، اینکه ریاض متحد فوق العادهای برای واشنگتن بوده، بدان معناست که اولویت دولت آمریکا حفظ این اتحاد است. از همین روست که رئیسجمهور آمریکا قبلا بهتصریح بیان داشته که از قراردادهای تسلیحاتی کشورش با سعودیها نخواهد گذشت.
دوم، «آنچه اتفاق افتاده غیرقابل قبول است»؛ پاسخی است به افکار عمومی داخلی آمریکا که بههرحال در تدوین سیاست خارجی این کشور نقش قابل ملاحظهای داشته و دارد، بالاخص پس از پایان جنگ سرد. ترامپ چارهای جز آن ندارد که مطالبه عمومی شکل گرفته در ایالات متحده مبنی بر پیگیری پرونده خاشقچی و وضع مجازات علیه آمران و عاملان قتل او را پیگیری کند.
تصویری که کنار هم قرار گرفتن این دو گزاره نشان میدهد، واضح به نظر میرسد: واشنگتن نمیخواهد اتحاد با ریاض را بر هم بزند، اتحادی که با نزدیک شدن ریاض و تلآویو، عملا به محور سیاستهای خاورمیانهای رئیسجمهور آمریکا بدل شده، اما احتمالا برای ساکت کردن اعتراضات احتمالی در آمریکا، دست به تدابیری علیه سعودیها خواهد زد.
ابعاد تدابیر فوق، البته نامکشوف و مبهم است اما هرچه باشد آنقدر جدی نخواهد بود که منجر به برهم خوردن جدی روابط بین ریاض و واشنگتن و یا تحت تاثیر قرار گرفتن اتحاد این روزهای سعودیها و صهیونیستها گردد.
با این وصف، شکلگیری نوعی زد و بند بین سعودیها و آمریکاییها (حتی شاید با مشارکت تلآویو) بعید نیست؛ تا مشتی مامور هدف قرار گیرند و سران سعودی از مسئولیت اصلی خود در جنایت رخ داده جان بهدر برند.
بههر روی، میتوان گفت که بیانیه سعودیها در خصوص قتل خاشقچی، تاکنون افکارعمومی آمریکا را راضی نکرده است و ترامپ کماکان با چالش خاشقچی مواجه خواهد بود. سناتور لیندسی گراهام در خصوص بیانیه سعودیها گفته است: «اگر بگویم که به روایت سعودی درباره آقای خاشقچی شک دارم، حق مطلب ادا نشده است. ابتدا به ما گفته شد که آقای خاشقچی کنسولگری را ترک کرده و کاملاً دخالت عربستان سعودی تکذیب شد. حالا گفته میشود که نزاعی درگرفته و او بدون اطلاع ولیعهد داخل کنسولگری کشته شده است. دشوار است بتوان این توجیه جدید را موثق دانست.»
انتهای پیام/