اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

خبر خوب

خانم «رادخوش» آخر هفته‌هایش را وقف رسیدگی به دهان و دندان مددجویان کهریزک کرده است

دندان‌هایت را من تمیز می‌کنم؛ دلم را تو!

اینجا معلولانی هستند که حتی قادر به حرف زدن نیستند اما با نگاهشان تشکر می‌کنند. وقتی برای آن‌ها نخ دندان می‌کشم قطرات اشک از چشمانشان جاری می‌شود و با فشار دادن انگشتانشان روی دستم من را متوجه می‌کنند که حال دلشان خوب است.

دندان‌هایت را من تمیز می‌کنم؛ دلم را تو!

مجله فارس پلاس؛ سودابه رنجبر: مشتاق، پشت در اتاق دندانپزشکی منتظر معاینه ایستاده، ایستاده که نه! خوابیده. همان‌طور خوابیده از نیم‌لای در، چشمش که به داخل اتاق می‌افتد نگاهش رنگ می‌گیرد. چنان می‌خندد که صدای ذوق، خنده و اصوات نامفهوم از عمق سینه‌اش همه فضای راهروی انتظار را پرمی کند. جوری که بهداشت‌کار دهان و دندان را مشتاق می‌کند تا قبل از اینکه نوبت به او برسد به استقبالش بیاید و در خنده او شریک شود. «نیلوفر» دختر جوانی است که سال‌هاست خوابیده زندگی می‌کند؛ اما دست‌وپاهای بی‌حرکتش شوق زندگی را از او نگرفته، او یکی از ده‌ها معلولی است که پنجشنبه‌های هر هفته در آسایشگاه کهریزک منتظر است تا «خدیجه رادخوش» بهداشت‌کار دهان و دندان بیاید، قربان صدقه‌اش برود و دندان‌هایش را تمیز کند.

در روزگاری که رقابت برخی پزشکان بر سر جذب بیمار و درآمد هرچه بیشتر است، هنوز هستند نیکوکارانی در حوزه بهداشت و درمان، که بدون هیچ چشم‌داشتی به بیماران خدمات ارائه می‌دهند.

تلاش بهداشت‌کاران دهان و دندان در حفظ سلامت دندان معلولان و سالمندان آسایشگاه کهریزک باعث شده از شیوع بسیاری از بیماری‌های دهان و دندان درمان جلوگیری شود و عفونت ناشی از این بیماری‌ها به روده و معده بیمار سرایت نکند. بیماران این بهداشت‌کاران ویژه هستند؛‌ حتی یک ریال هم به‌عنوان هزینه درمان پرداخت نمی‌کنند؛ اما جالب‌تر این است که پزشکان و کادر درمانی کهریزک، چنان به این بیماران وابسته‌اند که حاضر نیستند نوبت حضورشان را از دست بدهند. به قول خودشان دلبسته بیماران معلول این مجموعه‌اند. «خدیجه رادخوش» یکی از همین بهداشت‌کاران دهان و دندان موسسه خیریه کهریزک است که از ۱۰ سال پیش تاکنون به‌صورت مستمر به سالمندان و معلولان این موسسه خدمت می‌کند.

عین بچه‌های خودمان

همان‌طور که نخ دندان را دور انگشتش می‌پیچد تلاش می‌کند، دندان‌های پسر جوانی را که دچار عارضه فلج مغزی است به‌خوبی تمیز کند. «خدیجه رادخوش» از تفاوت خدمات پزشکی برای معلولان می‌گوید: «ما بهداشت‌کاران همیشه به بیماران توصیه می‌کنیم پلاک‌ها و جرم میکروبی را از روی دندانشان پاک کنند. اما وقتی پایمان به موسسه خیریه کهریزک باز شد متوجه شدیم آموزش‌های تئوری ما تقریباً جایی در دنیای برخی معلولان ندارد. شاید به این دلیل که مشکلات جسمانی و ذهنی‌شان انجام کارهای ساده را هم برایشان سخت می‌کند. خودمان دست‌به‌کار شدیم. تصمیم گرفتیم قدمی برایشان برداریم. هرروز دندان‌های معلولان و سالمندان را تمیز می‌کنیم. برای یکی مسواک می‌زنیم و برای دیگری نخ دندان می‌کشیم. حتی اگر لازم باشد جرم‌گیری می‌کنیم. حالا به‌جایی رسیده‌ایم که مسئولیت بهداشت دندان آن‌ها را کاملاً بر عهده گرفته‌ایم. درست مثل‌اینکه از دندان‌های کودک دوساله خودمان با جان‌ودل مراقبت می‌کنیم.»

 

به یادت هستم، بابا

بهداشت‌کار داوطلب دهان و دندان از همان ابتدای کار با معلولان و سالمندان کهریزک ارتباط عاطفی پیداکرده است. تجربه شخصی‌اش در زندگی باعث شده سالمندان این موسسه را بیشتر درک کند: «آن‌ها هم مثل مادر و پدر خودمان هستند. سال گذشته پدر سالمندم کنارم بود. او مدام دیالیز می‌شد و چند سال قبل از مرگ، روزهای سختی را می‌گذارند. هر وقت دوستان کهریزک برای پدرم دعا می‌کردند پدرم حالش بهتر می‌شد. این روزها با یاد پدرم به کنار سالمندان کهریزک می‌روم و سعی می‌کنم مشکلات لثه آن‌ها را رفع کنم. درد دل‌هایشان را می‌شنوم. معمولاً سالمندان کهریزک عکس‌های دوره جوانی‌شان را توی جیبشان می‌گذارند. با نشان دادن آن گویی می‌خواهند به ما یادآوری کنند که آن‌ها هم روزگاری جوان و توانمند بوده‌اند و حالا به‌رسم روزگار ازپاافتاده‌اند.»

او درباره شیرینی‌های این کار سخت هم می‌گوید:« دندان بیشتر سالمندان مصنوعی است و ما خودمان را موظف می‌دانیم که دندان‌های آن‌ها را بشوییم تا لثه‌هایشان زخم و بیمار نشود. اوایل که دندان‌های مصنوعی‌شان را برای شستشو درمی‌آوردند و به ما تحویل می‌دادند حسابی معذب می‌شدند. اما حالا که رغبت ما را می‌بینند راحت با این موضوع کنار می‌آیند.»


10 سال و یک سؤال

داستان آشنایی بانو رادخوش با معلولان به ۱۵ سال پیش برمی‌گردد. وقتی با معلولانی آشنا شد که نمی‌توانستند مراقبت‌های مربوط به بهداشت دهان و دندان خود را انجام دهند. آن‌ها معمولاً سلامت خود را مدیون افرادی بودند که از آن‌ها نگهداری می‌کردند. مثل مادر یا یکی از اعضای خانواده. برخی از معلولان اما از داشتن مادر هم بهره‌مند نبودند و مدت‌ها بود که در موسسه‌های خیریه زندگی می‌کردند. همان موقع بود که بهداشت‌کار جوان دهان و دندان از خودش پرسید، تکلیف این گروه از معلولان چیست؟ پاسخ دادن به این سؤال آن‌قدر برایش مهم شد که خودش دراین‌باره می‌گوید:‌ «تا چشم باز کردم، دیدم ۱۰ سال است هر پنجشنبه به خیریه کهریزک می‌آیم. حالا این من هستم که تاب دل کندن از آن‌ها را ندارم.»

 

اشک‌ها و لبخندهای ما

بانو رادخوش قبل از اینکه به موسسه کهریزک بیاید، تصورمی کرد، فقط سالمندان در کهریزک نگه‌داری می‌شوند و نهایتاً قرار است به دندان‌های مصنوعی آن‌ها رسیدگی کند. وقتی عضو «کانون پزشکان خیر کهریزک» شد، متوجه شد آنجا معلولان جوان هم زندگی می‌کنند که بر اثر بیماری یا تصادف به آسایشگاه پناه آورده‌اند. به اینجا که می‌رسد اشک از چشمانش لبریز می‌شود و صدایش می‌لرزد: «اینجا معلولانی هستند که حتی قادر به حرف زدن نیستند اما با نگاهشان تشکر می‌کنند. معلولان با لبخندی ممتد و کش‌دار رضایت خود را اعلام می‌کنند. بارها و بارها دیده‌ام که وقتی برای آن‌ها نخ دندان می‌کشم قطرات اشک از چشمانشان جاری می‌شود و با فشار دادن انگشتانشان روی دستم من را متوجه می‌کنند که حال دلشان خوب است.»

 

مثل خانه هر شب مسواک

بااینکه ۴ یونیت دندانپزشکی در موسسه کهریزک وجود دارد، اما به دلیل شرایط خاصی که معلولان دارند، پزشکان و بهداشت‌کاران باید خودشان را با موقعیتی از نشستن، دراز کشیدن یا ایستادن که برای بیماران مقدور است،‌ سازگار کنند. پزشکان خیر برای عضویت در کانون پزشکان خانه سلامت علاوه بااینکه باید نگاه نوع‌دوستانه و خیرخواهانه داشته باشند باید طرحی جدید برای حمایت از این بیماران ارائه دهند. رادخوش می‌گوید: «ابتدا فقط پنجشنبه‌ها سراغ سالمندان و معلولان می‌رفتیم، دندان‌هایشان را می‌شستیم. مسواک می‌زدیم، نخ دندان می‌کشیدیم و جرم‌گیری می‌کردیم؛ اما متوجه شدیم هفته‌ای یک‌مرتبه هیچ کاری از پیش نخواهد برد از مددکاران کهریزک کمک گرفتیم مدتی به آن‌ها آموزش دادیم و حالا هرروز دندان‌های مددجویان کهریزک نخ دندان و مسواک زده می‌شود. حتی چند نفر از مددکاران داوطلب شده‌اند که هرروز دندان‌های مصنوعی سالمندان را بشویند این اتفاق حال همه ما را خوب کرده است.»

سالمندانی که حالا لبخندشان با دندان‌های برق افتاده و سالم، زیباتر هم شده است. بعد از این کار تعدادی از مددکاران و پزشکان خیریه کهریزک اعلام کرده‌اند که آمار بیماری‌های گوارشی در بین مددجویان به حداقل رسیده است. رادخوش می‌گوید: «کار مجتمع خیریه کهریزک برای من آرامشی دارد که انگار بهشت را در آن تجربه می‌کنم.»

 

لبخند تو زیباست

حالا نوبت به نیلوفر رسیده است. همان دختر جوان معلولی که با اشتیاق و از لای در نیمه‌باز اتاق دندانپزشکی را می‌پایید. او قادر نیست روی صندلی دندان‌پزشکی بنشیند نیلوفر بنا به معلولیتی که دارد، ناچار همیشه روی شکم می‌خوابد و قادر به حرکت نیست. رادخوش چانه نیلوفر را نوازش می‌کند و می‌گوید: «می خوام دندان‌هایت را قشنگ کنم.» نیلوفر حتی قادر به حرف زدن نیست، بازهم صدای خنده از سر ذوقش در اتاق دندانپزشکی می‌پیچد. رد آرایش روی صورت نیلوفر از وجود مددکار دیگری خبر می‌دهد که دل به دل نیلوفر می‌دهد و هرروز صبح او را آماده می‌کند تا باز نیلوفر با دیدن آینه بخندد. کار رسیدگی به دندان‌های نیلوفر تمام شده است. صبح فردا لبخند نیلوفر، زیبایی‌های چهره معصومش را دوچندان می‌کند.
 

 

انتهای پیام/

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        تازه های کتاب
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول