در مسیرهای ارتباطی هر سازمان به دو جریان به ظاهر متمایز اما متأثر از هم برمیخوریم که یکی ارتباط رسمی آن نهاد با عموم و یکی ارتباط غیررسمی است که به وسیله درگاههای مستقل با هویتی مجهول و رویکردی جداگانه صورت میگیرد.
در ورزش نیز به واسطه فراگیر بودن و ارتباط بسیاری از اقشار مردم با این امر، اطلاعرسانی یکی از امور مهم، تاثیرگذار و راهبردی محسوب میشود که به وسیله آن میتوان سیاستهای یک فدراسیون، هیات و یا باشگاه را به نظر عموم رسانده و توسط آن با مخاطبان ارتباط برقرار کرد که قصد داریم پرداختن به چگونگی این ارتباط را نزد باشگاههای پرطرفدار خوزستانی در این نگارش بررسی کنیم.
روابط عمومیها، به نوعی خطشکن یک ارگان و نقشی بسیار مؤثر در ایجاد تعامل بین مجموعهای و برون سازمانی دارند که ارتباط مستمر با رسانهها از اهم وظایف آنهاست و در عین حال این ارتباط مداوم در ترغیب رسانهها به درج اخبار آن سازمان موثر است.
همانطور که رسانهها و روابط عمومیها مکمل هم هستند، در ورزش نیز یک روابط عمومی و یا مدیررسانهای بهواسطه قدرت در فعالیت، سرعت در اطلاعرسانی و صحت در اخبار قابل تشخیص است و در کنار این موارد، داشتن اختیار تام نسبت به ایجاد برنامههای مختلف انگیزشی، فرهنگی، تشویقی و نشاطآفرین در کنار امر اطلاعرسانی صحیح و بهموقع دیگر فعالیتهاییست که عموم به روابط آن سازمان امتیاز عملکرد میدهند.
در بازگشتی که به عملکرد برخی باشگاههای خوزستانی در رشته پرطرفدار فوتبال داریم، متوجه نوعی اطلاعرسانی مرموز که اصولا هدفی جز تبلیغات در اموری که به نوعی از نخستین وظایف یک باشگاه محسوب میشود را ندارند، اموری مثل جذب مربی و یا بازیکن که غالباً این اخبار پس از رد و بدل شدن شایعات بسیار به گوش مخاطب میرسد، در حالی که این خبر بهواسطه رازداری مدیران باشگاهها و وجود منافذ مختلف دیگر پیش از این لو رفته است.
یکی دیگر از حلقههای مفقوده که در روابط عمومیها کمتر به چشم میخورد، کنترل شایعات است که مدیران باشگاهها با نوع سیاستی که اتخاذ میکنند، باعث ایجاد شایعات بسیار و در برخی موارد، صحه گذاشتن بر همان شایعات میشوند.
اجبار کردن مراکز روابط با عموم در این باشگاهها به رعایت سکوت و در خفا عمل کردن برای انجام اقدامی که اطلاع از آن حق هر هوادار است، موجب میشود کوتهفکری در این موارد شایعههای فراوانی را میان محافل مختلف رد و بدل و تبدیل به یک حاشیه کند که در برخی موارد نیز رسانهها از فرط بیخبری به این شایعات استناد کرده و این مستندسازی باعث ایجاد تنش میان دوطرف و گرم شدن بازار جوابیه و بیانیه میشود.
در بررسیهایی که در خصوص امر اطلاعرسانی چهار باشگاه خوزستانی حاضر در لیگ برتر و دو تیم دسته اولی فوتبال صورت گرفته است، میتوان به این نتیجه رسید که باشگاههایی همچون نفت مسجدسلیمان و استقلال خوزستان از روابط کمرنگی با رسانهها برخوردار و از داشتن یک مرکز اطلاعرسانی واحد و قابل تعامل محرومند، اما متاسفانه در لیگی فعالیت دارند که نام حرفهای بر روی آن حک شده است.
باشگاههای فولاد خوزستان و صنعت نفت آبادان اما، وضعیتی مشابه و سیاستی واحد را پیروی میکنند که پیشتر در مطالب فوق به آن اشاره شد.
این دو باشگاه گرچه از تشکیلات تخصصی در واحد روابطعمومی و رسانهای بهره میبرند، اما از استقلال کافی برای پرداختن به مسائل باشگاه خود و تعامل کافی با رسانهها برخوردار نیستند که همین موضوع، باعث شده تا صفحات مختلف مجازی این خلاء را احساس و در جهت رفع نیاز خبری آن باشگاه فعالیت و در بسیاری از موارد نیز با پیشی گرفتن از مسائل مسکوت مانده اقدام به انتشار اخباری کنند که ناخودآگاه آن باشگاه را وارد حواشی جدید کرده و مدیران را در مقابل پدیدهای به نام پاسخگویی حاضر و لزوم شفافسازی را در ذهن مخاطب واجب میسازد.
این موضوع همان مدیریت شایعهساز است که مدیران باشگاهها با عملکرد خود به وجود آوردهاند و تاکنون هیچ مدیری بنا بر مصالح باشگاه مطبوع (به زعم خود) به آن نپرداخته و مرکز اطلاعرسانی باشگاه خود را از پرداختن به آن محروم کرده است.
دو باشگاه دسته اولی کارون اروند خرمشهر و شهرداری ماهشهر نیز عملکردی نه چندان مناسب در روند رابطه با عموم و رسانهها به جای گذاشتهاند.
این دو باشگاه برای رسانهها هیچگونه خدمات و منافذی را پیشبینی نکرده و هیچگونه درگاه اطلاعرسانی رسمی را برای دریافت اخبار خود معرفی نکردهاند.
گرچه روابط عمومی باشگاه خرمشهری اذعان دارد که در عملکرد خود موفق بوده، اما گذر از فیلترهای متعدد برای ارتباط با کادر فنی و بازیکنان، عدم شناخت رسانههای منطقه از سوی واحد روابط عمومی و برگزاری یک نشست خبری بدون اطلاع رسانههای رسمی منطقه و با حضور تنها سه خبرنگار غیر ورزشی درمقابل حضور 9 تن از اعضای آن باشگاه در این نشست، نشان از ضعف مشهود آن باشگاه در بخش اطلاعرسانی دارد.
برای ورود به دنیای حرفهای، مطمئنا یک ارتباط خوب و اندیشه سالم از مهمترین ارکان موفقیت یک باشگاه به شمار میرود که به عنوان مثال، انتقالهای اروپایی از لحظهای که یک باشگاه بازیکن و یا یک مربی را برای جذب مدنظر قرار میدهد تا لحظه امضای قرارداد و معارفه وی به هواداران، ریز اخبار از طریق رسانهها در اختیار هواداران قرار میگیرد و در این موارد است که شایعات کنترل و هوادار نسبت به باشگاه مورد علاقه خود اعتماد کرده و خود را به این بنگاه فرهنگی و ورزشی نزدیک میداند.
به امید روزی که مدیران باشگاهها باور کنند، جایی که امروز بر مسند ریاست آن تکیه زدهاند و آن بودجهای که برای گذران امور در اختیار دارند، تنها امانتیست که از سوی مردم به آنها سپرده شده و هیچ رازی در دو طرف میز مدیریت وجود ندارد که از نگاه مردم پنهان بماند.
انتهای پیام/72013/