اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

یادداشت  /  سیاست و امنیت

مناقشات مرزی عراق با همسایگان خود با تکیه بر جنگ دوم خلیج فارس - بخش اول

کمک‌های مالی و لجستیکی کویت به عراق در جنگ علیه ایران

جنگ دوم خلیج‌فارس را می‌توان اولین بحران بزرگ بین‌الملل پس از جنگ سرد نامید که در منطقه‌ای حساس و استراتژیک، میان جمع زیادی از بازیگران بین‌الملل و عراق متجاوز به خاک کویت به وقوع پیوست.

کمک‌های مالی و لجستیکی کویت به عراق در جنگ علیه ایران

 

چکیده

جنگ دوم خلیج‌فارس را می‌توان اولین بحران بزرگ بین‌الملل پس از جنگ سرد نامید که در منطقه‌ای حساس و استراتژیک، میان جمع زیادی از بازیگران بین‌الملل و عراق متجاوز به خاک کویت به وقوع پیوست. اختلافات مرزی سرزمین‌های خلیج‌فارس در مرزکشی‌های شکننده میان کشورها  ریشه دارد. برای عراق، خوزستان ایران و کویت دو هدف مهم و استراتژیک توسعه‌طلبانه  هستند. پس از ناکامی در تجزیه خوزستان، طبیعی بود که عراق به‌سوی دستیابی به هدف دوم خود یعنی کویت پیش رود. پس از برقراری آتش‌بس در جنگ ایران و عراق نگرانی فزاینده‌ای نسبت به سیاست‌های توسعه‌طلبانه عراق، دولت کویت و سایر دولت‌های خلیج‌فارس را فرا گرفت.

 قدرت نظامی عراق و داشتن چهارمین ارتش قدرتمند جهان، مشکلات مالی با کشورهای عربی و تهدیدات صدام، مسائلی بود که منطقه خلیج‌فارس را در آن زمان ناامن کرده بود. از سوی دیگر جهان پس از جنگ سرد که منطقه خلیج‌فارس را به‌عنوان قلب انرژی جهان شناخته بود؛ درپی آن بود که در این جنگ سرنوشت قدرت جهانی را مشخص کند. آمریکا در نبود رقیبی هم‌سنگ چون اتحاد شوروی درپی آن بود تا نقش تازه خود را در جهانی که ادعا می‌شود تنها حول محور یک ابرقدرت شکل خواهد یافت در قالب نظم نوین جهانی تثبیت کند.

جنگ دوم خلیج‌فارس برای ایالات متحده آمریکا فرصت ایده‌آلی بود تا این کشور نه تنها به تقویت مواضع خود نسبت به رقبای اقتصادیش چون اتحادیه اروپا و ژاپن بپردازد بلکه تغییر و تحولات جهانی را نیز تحت کنترل خود در آورد و به‌عنوان قیم و پدر معنوی کشورهای عربی تولید‌کننده نفت از این پس نبض اقتصاد و قدرت جهان را در دست بگیرد. سرانجام بتواند به‌عنوان ابر قدرت بی‌رقیب جهانی پس از پایان جنگ دوم خلیج‌فارس سر برآورد.

واژگان کلیدی: جنگ دوم خلیج‌فارس، عراق، کویت، مناقشات مرزی.

مقدمه

از زمان تأسیس کشور عراق حاکمان همواره یک سیاست توسعه‌طلبانه را به زیان کشورهای همسایه خود دنبال کرده‌اند. کشور عراق که در سال 1932 به عضویت جامعه ملل در آمده بود، خود را وارث قلمروهای امپراتوری عثمانی در منطقه خلیج‌فارس می‌دانست.

درحالی که خود حاصل طرح و نقشه‌های انگلستان در خلیج‌فارس است. هدف مهم تشکیل این کشور برای انگلستان وصل‌کردن سه استان نفت‌خیز بصره، موصل و بغداد بوده است؛ اما کم‌بودن میزان دسترسی عراق به آب‌های خلیج‌فارس به نسبت گستره خاک و مرزهای آبی همسایگانش همواره رهبران عراق را به توسعه‌طلبی در مرزهای آبی علیه همسایگان تشویق می‌کرده است. اختلاف مرزی رهبران عراق در مرزهای شرقی خود با ایران بر سر حاکمیت مطلق بر اروند رود و چشم طمع آن‌ها به استان زرخیز و غنی خوزستان درنهایت سبب حمله آ‌ن‌ها به خاک ایران شد.

بخش دیگر سیاست‌های توسعه‌طلبانه عراق متوجه کویت بوده است. رهبران عراق همواره کویت را قسمتی از خاک عراق می‌دانستند؛ به‌گونه‌ای که دست‌اندازی آن‌ها به خاک کویت مکرر اتفاق افتاده است؛ اما آن چیزی که شرایط را برای حمله نظامی عراق به کویت فراهم کرد، پیامدهای اقتصادی جنگ تحمیلی علیه ایران برای دولت عراق بود که آن را تا مرز ورشکستگی پیش برده بود و فشار دولت کویت برای بازپس‌گیری  بدهی‌هایش از عراق بود که سرانجام به حمله یکپارچه ارتش آماده عراق در 2 آگوست 1990 به کویت منجر شد.

چارچوب نظری

هالنورد مکیندر (1947-1861) در مقاله‌ای که باعنوان «محور جغرافیایی» در سال 1904 منتشر کرد، اعلام کرد که برای کسب قدرت جهانی کشوری موفق خواهد شد که خشکی‌های زمین را در اختیار داشته باشد. وی نظریه هارتلند یا محور یا قلب زمین را ارائه کرد. از نظر وی اروپای شرقی کلید دست‌یابی به هارتلند است. مکیندر معتقد است که ناحیه هارتلند به‌وسیله یک حاشیه هلالی شکل محاصره شده است. اگر کشوری که ناحیه هارتلند را در اختیار دارد، بتواند به سرزمین‌های حاشیه مسلط شود و به این ترتیب به دریا راه یابد؛ آنگاه امپراتوری جهان در معرض دید آن کشور خواهد بود(جعفری ولدانی، 1380: 46).

در نظریه مکیندر، خلیج‌فارس جزء حاشیه هلالی شکل است. براساس همین نظریه خلیج‌فارس جزء مناطق  کلیدی رقابت بین ایالات متحده آمریکا و اتحاد شوروی بود. باتوجه به اینکه  هارتلند در دست اتحاد شوروی بود، آمریکا همواره نگران تسلط این کشور بر این منطقه بود. بنابراین جهت مقابله با نفوذ اتحاد شوروی در این حاشیه به بستن  پیمان‌های نظامی مانند ناتو اقدام کرد. آنها بر این مسئله اکتفا نکردند و برای سدکردن نفوذ و گسترش اتحاد شوروی به‌ سوی حاشیه به تأسیس پایگاه‌های نظامی در سرتاسر منطقه اقدام کردند.

جیمز ال باکسی (معاون وقت وزیر امور خارجه آمریکا ) در سپتامبر 1981 گفت: «همه ما واقعاً به منافع حیاتی ایالات متحده آمریکا و غرب در منطقه حساس جنوب غربی آسیا آگاهیم. اوضاع ایران و حمله به افغانستان، عمیقاً به بی‌ثباتی این منطقه افزوده است. ما به‌دنبال کمک به برقراری ثبات در جنوب غربی آسیا و حفاظت از منافع خود در خلیج‌فارس هستیم.

نه چیزی کمتر یا بیشتر از آن... برخلاف اتحاد شوروی، ما درپی تسلط بر جنوب غرب آسیا نیستیم، آنچه مورد نظر ما است؛ این است که مانع شویم روس‌ها  به اهدافشان برسند. این را می‌توانیم با کمک به کشورهای منطقه که در دفاع منطقه سهیم هستند و از راه افزایش توانایی آن‌ها برای مراقبت از خودشان انجام دهیم» (حافظ نیا،1371: 122).

یوردیس فون سوهاوزن می‌نویسد:« قاره‌های سیاره زمین همچون سه نوار خشکی از شمال به جنوب کشیده شده است. میان دو نوار اروپا-آفریقا و استرالیا -آسیا سرزمین‌های روسی سیبری واقع شده و در مرزهای جنوبی آن، منطقه خلیج‌فارس قرار دارد و به‌عنوان «مرکز- مرکز» شناخته می‌شود. منطقه خلیج‌فارس پاشنه آشیل قاره قدیم است که برگ درخت زیرفون روی آن افتاده است». هرگونه آشفتگی که در اثر عوامل بیرونی در این منطقه پدید آید، برای دو قاره اروپا و آفریقا پیامدهایی خواهد داشت.

خلیج‌فارس دقیقاً  در این منطقه حساس یعنی در محل تلاقی محورهای بزرگ ارتباط زمینی که خاور دور را به آفریقا و اروپا و هند متصل می‌کند، قرار دارد. هر قدرتی که در اینجا استقرار یابد، بر اساس همین واقعیت‌ها می‌تواند پشتیبان یا تهدیدی همه جانبه برای گروه‌ها یا خطوط خلفی اروپا، شبه قاره هند و آفریقا باشد. چنین مسئله‌ای می‌تواند پیش طرح تکوین جبهه سومی در برابر قدرت نظامی را روسیه تقویت کند و برکشورهای مصر، سوریه، ایران و نیز  اروپا و ژاپن عمدتاً از راه نفت فشار وارد کند(جعفری ولدانی،1380 :46).

جنگی که در سال 1990 به‌نام جنگ دوم خلیج‌فارس رخ داد، سبب بر هم‌زدن آرامش و ثبات منطقه و جبهه‌گیری جهانی به رهبری آمریکا در مقابل عراق شد. این جنگ نه تنها خسارت‌های جبران ناپذیری بر ملت عراق وارد کرد بلکه سبب دخالت قدرت‌های بزرگ و سازمان ملل متحد در این مسئله شد. غرب به رهبری آمریکا و در زیر پوشش شورای امنیت در برابر تهدید منافع استعماری قدرت‌های مسلط، به ایفای نقش پرداخت و عراق را مجبور به خروج از کویت و تحمل خسارت‌های جانی و مالی و اقدامات تلافی‌جویانه و بازدارنده‌ای کرد. (ازغندی، 1382، 397)

سؤال های مطرح چنین هستند که چگونه و چرا عراق به همسایه خود کویت تجاوز کرد؟ ریشه و علت اساسی تجاوز عراق به کویت که منجر به حضور قوای خارجی در منطقه شد چه می‌تواند باشد؟ در این مقاله تلاش شده است تا مناقشات مرزی عراق با همسایگان خود با بررسی زمینه‌سازی این مناقشات برای وقوع جنگ و پیامدهای این جنگ برای منطقه و دو کشور کویت و عراق بررسی و تحلیل شود.

جنگ هشت‌ساله ایران و عراق در ابعاد گوناگون تأثیرات فراوانی بر کویت داشت. موضع‌گیری و عملکرد حاکمان کویت طی جنگ، در تحولات پس از پایان جنگ ایران و عراق، به‌ویژه اشغال آن به دست نیروهای عراق، نقشی اساسی را ایفا کرد. برای تشریح تعامل کویت با پدیده جنگ ایران و عراق سه موضوع اصول سیاست‌ خارجی کویت، تأثیرپذیری این کشور از جنگ ایران و عراق و مواضع و عملکرد آن در قبال طرفهای جنگ بررسی خواهد شد.

 اصلی‌ترین پرسشی که در این زمینه مطرح می‌شود، این است که به‌رغم اعلام بی‌طرفی، کویت دلایل و عوامل مؤثر حمایت این کشور از عراق در طی جنگ چه بود؟ در پاسخ به پرسش مزبور این فرضیه مطرح می‌شود که مواضع کویت طی جنگ تحمیلی، در چهارچوب ملاحظات آن از خطر سرایت انقلاب اسلامی ایران به این کشور و نیز مدارا با حکومت عراق برای رفع تهدیدهای نظامی آن علیه تمامیت ارضی کویت قرار داشت.

درگیری رژیم بعث عراق در جنگ همه‌جانبه‌ای که علیه ایران آغاز کرده بود، باعث شد تا از توسعه‌طلبی‌های آن علیه همسایهِ جنوبی‌اش تا اندازهِ زیادی کاسته شود و این فرصت ایده‌آلی برای حکومت کویت بود تا دو همسایهِ قدرتمندش با درگیرشدن در جنگی فرسایشی، قدرتشان به تحلیل رود. افزون بر انگیزه‌های پان‌عربیستی کویت در حمایت از عراق طی جنگ، این کشور قصد داشت رژیم بغداد را مدیون کند و  بدین ترتیب، زمینه‌های طرح دوبارهِ ادعاهای توسعه‌طلبانه علیه تمامیت ارضی خود را از بین ببرد.(موسوی، 1383، 75)

الگوهای رفتار سیاست خارجی کویت‌

سیاست خارجی دولتها تحت تأثیر متغیرهای متعددی، مانند اهداف، منافع ملی، موقعیت جغرافیایی، توانمندیهای اقتصادی شکل می‌گیرد. در این میان برخی از این متغیرها با توجه به شرایط پدید آمده دگرگون می‌شوند و برخی تأثیر مستمری دارند. با دگرگون شدن شرایط داخلی و بین‌المللی ممکن است طبقه‌بندی جدیدی از اهداف و منافع ملی و استراتژیها ارائه شود.

شرایط جغرافیایی، مانند وسعت، اهمیت استراتژیک و نوع همسایه‌ها، و قدرت نسبی آنها، حاصل‌خیزی خاک و غنا یا فقر منابع طبیعی، جمعیت و ویژگیهای کمی و کیفی آن، توانایی نظامی از نظر کمی و کیفی، ماهیت رهبری سیاسی و کیفیت دستگاههای اجرایی سیاست خارجی و نیروی انسانی آنها، درجهِ همگنی و هم‌بستگی قومی و اجتماعی مردم کشور و قابلیت آنها برای انجام اقدامات دسته‌جمعی از جمله عوامل مهم داخلی هستند که در تعیین هدفهای سیاست خارجی هر کشور و انتخاب راهها و تأمین امکانات دسترسی به این هدفها مؤثرند.

در زمینهِ عوامل بین‌المللی نیز می‌توان به نظام بین‌المللی، نظام منطقه‌ای و موقعیت و اعتبار بین‌المللی کشورها اشاره کرد که بر سیاست خارجی آنها تأثیر می‌گذارد(قوام، 1372، 133) با توجه به این بحث کوتاه نظری، اصول حاکم بر سیاست‌گذاری خارجی کویت پیش از آغاز جنگ عراق علیه ایران را می‌توان به شرح زیر بیان کرد:

1.حفظ تمامیت ارضی‌

حفظ تمامیت ارضی کویت نخستین و مهم‌ترین هدف سیاست خارجی این کشور است. کویت در همسایگی سه قدرت بزرگ منطقه‌ای یعنی ایران، عراق و عربستان سعودی واقع شده است. در این میان، عراق تمامیت ارضی کویت را از آغاز استقلال آن همواره، تهدید کرده و این کشور همیشه، هدف توسعه‌طلبیهای بغداد بوده است. افزون بر عراق، عربستان سعودی نیز بارها، کویت را به طور جدی تهدید کرده است، هرچند این دو کشور موفق به تحدید حدود مرزهای زمینی خود شده‌اند، اما هنوز به دلیل اختلاف، نتوانسته‌اند مرزهای دریایی‌شان را مشخص کنند.

دولت کویت پس از استقلال این کشور، برای مقابله با توسعه‌طلبیهای ارضی و تجاوز احتمالی عراق، همواره در صدد یافتن متحد مطمئنی برای دفاع از خود بود. در بین کشورهای عرب، مصر تنها کشوری محسوب می‌شد که کویت می‌توانست به عنوان متحد روی آن حساب کند، اما فاصله زیاد دو کشور، عملاً امکان یاری مصر را در مقابل تجاوزات احتمالی کاهش می‌داد.

 از سوی دیگر، دو کشور عربستان سعودی و سوریه نیز متحدان مورد اعتمادی برای حکومت کویت نبودند و دولت ایران نیز به دلیل غیرعرب بودن و نیز حکومت انقلابی‌اش مناسبات تنش‌آلودی با دولت کویت داشت و طبعاً نمی‌توانست به عنوان متحد در نظر گرفته شود؛ از این‌رو، استراتژی امنیتی کویت برای حفظ تمامیت امنیت‌اش، عضویت در سازمانهای منطقه‌ای، مانند شورای همکاری خلیج‌فارس اتحادیهِ عرب و سازمانهای بین‌المللی، همانند سازمان ملل متحد و برقراری روابط مستحکم با قدرتهای بزرگ دنیا چون ایالات متحدهِ امریکا، اتحاد جماهیر شوروی و کشورهای اروپایی، بوده است.

2. همگامی با جهان عرب‌

کویت همواره، یکی از اعضای مهم و تأثیرگذار در اتحادیهِ عرب بوده است. از آنجا که تعداد زیادی از کشورهای عرب، دریافت کنندهِ کمکهای اقتصادی کویت بوده‌اند، دولت این کشور توانسته است نفوذ در خور توجهی را در محافل عربی به دست آورد. در واقع، پان‌عربیسم همواره، یکی از اصول مهم سیاست خارجی کویت بوده و دولت این کشور در بیشتر اختلافات کشورهای عرب با کشورهای غیرعرب از کشورهای عرب حمایت کرده است.

 برای نمونه، در اختلافات مرزی ایران و عراق، همواره، از عراق حمایت نموده یا در جریان استرداد جزایر سه‌گانه به دولت ایران، به این دولت اعتراض کرده است. از سوی دیگر، رابطهِ کویت با مجامع عربی را باید رابطهِ دوسویه‌ای دانست که کویت از طریق آن می‌کوشد پوشش و حمایت لازم را در مقابل تجاوزات احتمالی همسایگان قدرتمندش فراهم کند.

3. حفظ وحدت ملی‌

فقدان وحدت ملی، قومیتی و مذهبی یکی از عوامل تأثیرگذار در سیاست خارجی کویت است. حدود 60 درصد از جمعیت کویت را مهاجران خارجی،به ویژه فلسطینیان تشکیل می‌دهند که یک‌سوم از کل تعداد مهاجران خارجی را شامل می‌شوند. همچنین، تعداد مهاجران عراقی، مصری و سوری نیز در خور توجه است. از سوی دیگر، تعداد زیادی از جمعیت کویت را شیعیان تشکیل می‌دهند؛ موضوعی که حکومت سنی این کشور همواره نسبت بدان احساس خطر کرده است؛ از این‌رو، حکومت کویت در سیاستهای خارجی خود ناگزیر از توجه به حساسیتهای داخلی است، طوری که بارها، این مسئله بروز بحرانهای داخلی در این کشور را باعث شده است.

 برای نمونه عدم محکومیت دولت سوریه به دلیل سرکوب فلسطینیان در جریان جنگهای داخلی لبنان، به راه‌اندازی اغتشاشاتی از سوی مهاجران فلسطینی در کویت انجامید. مهاجران فلسطینی با حمایت از مخالفان حکومت پیروزی آنها را در انتخابات مجلس کویت  باعث شدند؛ مسئله‌ای که مخالفتهای گسترده‌ای را در برابر سیاستهای دولت در مجلس ایجاد کرد و در نهایت، حکومت کویت مجبور شد مجلس را به مدت چهار سال تعطیل کند. حکومت عراق نفوذ در خور توجهی روی فلسطینیان ساکن کویت داشت و از آنها به عنوان اهرم فشاری برای تحت فشار قرار دادن حکومت کویت برای موافقت با درخواستهای این کشور استفاده می‌کرد.

 4. تضمین جریان صادرات نفت‌

همان طور که پیش از این گفته شد، کویت با داشتن ذخایر غنی نفت و گاز یکی از بزرگ‌ترین صادر کنندگان نفت در جهان محسوب می‌شود. ذخایر نفتی این کشور تقریباً، به اندازهِ مجموع ذخایر نفتی ایران و عراق است و بیش از 13 درصد از مجموع ذخایر نفت دنیا را در اختیار دارد. جمعیت کم و درآمد سرشار نفتی آن باعث شده است تا این کشور یکی از ثروتمندترین کشورهای منطقه باشد.

 اقتصاد کویت کاملاً به نفت متکی است و تضمین صادرات آن یکی از مهم‌ترین اهداف سیاست‌گذاری خارجی این کشور محسوب می‌شود. عمده‌ترین مسیر صادرات نفت کویت، از طریق خلیج‌فارس است؛ و از این‌رو، حفظ امنیت آن برای این کشور اهمیت ویژه‌ای دارد. (موسوی، 1383، 77-75)

درآمدهای سرشار نفتی این امکان را به کویت می‌دهد که از آن، به عنوان ابزاری برای پیشبرد مقاصد خود در سطح منطقه‌ای و بین‌المللی استفاده کند. این درآمدها باعث شده است تا کویت نقش پول‌رسان را در جهان عرب ایفا کند و در بین کشورهای عرب نفوذ زیادی یابد. حکومت کویت برای جلوگیری از تهدیدهایی که علیه امنیت ملی و تمامیت ارضی این کشور، وجود دارد، از استراتژی خرید تهدیدها سود می‌جوید.

برای این منظور، کویت، صندوق توسعهِ اقتصادی عرب را با سرمایه‌ای در حدود 140 میلیون دلار در سال 1961 تأسیس کرد که تاکنون، میلیاردها دلار وام به کشورهای عرب و دیگر کشورهای آسیایی و افریقایی پرداخت کرده است.(کردزمن، 1383، 9)

روابط عراق و کویت در سال‌های 1980-1970

از اواخر دهه 1970 و اوایل دهه 1980 انقلاب اسلامی ایران، مداخله اتحاد شوروی در افغانستان، ادعای توطئه کودتا در بحرین و سوء قصدها و انفجارها، موجب نزدیک‌تر‌شدن عراق و کویت به یکدیگر شد.(رمضانی، 1384، 84)

بروز انقلاب اسلامی در ایران درسال 1979 موجب نگرانی کویت و سایر شیخ‌نشین‌های خلیج‌فارس شد. مسافرت ولیعهد کویت به کشورهای خلیج‌فارس در همان سال ناشی از این نگرانی و در جهت تلاش برای گسترش همکاری میان این کشورها بود.

یکی از وزیران کویت نگرانی خود را از انقلاب ایران چنین بیان داشته است: «تصور نمی‌شود که انقلاب ایران مشروعیت سیستم حکومتی کویت را بپذیرد. آن‌ها (ایرانیان) شیعه‌گری را هم باعنوان پان اسلامیسم و هم باعنوان پان ایرانیسم صادر می‌کنند ... من تصور می‌کنم که آن‌ها از شیعیان به‌عنوان ستون پنجم در میدان‌های نفتی استفاده کنند». این شکل برداشت مقامات کویتی از شیعیان، مشابه نظرات زمامداران عراق است که همیشه شیعیان را ستون پنجم ایران نامیده و به این اتهام به اخراج آن‌ها اقدام کرده‌اند.

در این میان ادعای توطئه کودتا در بحرین در دسامبر 1981، که گفته می‌شد شیعیان بحرین در آن شرکت داشته اند، بر نگرانی دولت کویت افزود. همچنین در دسامبر 1983، سفارت‌خانه‌های آمریکا و فرانسه در کویت با بمب منفجر شدند. در مه 1985، شیخ جابر الاحمد الصباح، امیر کویت از یک توطئه سوءقصد جان سالم به در برد. دولت ایران متهم شد که در این انفجارات و سوء قصدها دست داشته است.

اما دولت ایران ضمن تکذیب دخالت خود اعلام کرد که دلایل و شواهد مستدل وکافی وجود دارد که نشان می‌دهد سوءقصدها و انفجارهای بمب در کویت و عربستان و دیگر شیخ‌نشین‌های خلیج‌فارس، اعلام خطر عراق به این کشورها بوده است تا در صورتی که کمک‌های مالی آن‌ها ادامه پیدا نکند، باید در انتظار چنین اتفاقاتی باشند(سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، 1364: 77) .

در سال بعد، گزارش‌هایی منتشر شد که بین عراق و کویت مذاکراتی در مورد مسائل امنیتی صورت گرفته است. شیخ سعد عبدالله، ولیعهد و نخست وزیر کویت در مه 1980 از عراق دیدار کرد. دولت عراق و مطبوعات آن کشور از وی به‌عنوان دوست دائمی یاد کردند. وی نیز حمایت قوی خود را با «منشور ملی» صدام ابراز داشت. جنگ عراق با ایران نیز عامل دیگری بود که موجبات نزدیکی دو کشور را فراهم آورد. تبلیغات گسترده عراق در مورد نقشه‌های به اصطلاح «توسعه طلبانه» ایران، همراه با تبلیغات غرب مبنی بر «جنگ‌طلبی» ایران و گسترش این جنگ در تمام منطقه، همراه با تحریف کلیه واقعیات مربوط به جنگ، بیش از پیش بر نگرانی کویت افزود. عراق ادعا می‌کرد که از سوی کشورهای عربی می‌جنگد(جعفری ولدانی، 1380: 85).

کمک‌های مالی و لجستیکی کویت به عراق در جنگ علیه ایران

دولت کویت یکی از چند کشور اصلی تأمین‌کننده مخارج جنگ عراق با ایران بوده است. کمک‌های مالی کویت به عراق به دو صورت مستقیم و غیر مستقیم (بیشتر از راه فروش نفت از منطقه‌ای که پیشتر به‌نام منطقه بی‌طرف بود) بوده است.کمک‌های مالی مستقیم کویت به عراق که به‌ظاهر به‌صورت وام و با شرایط آسان و ساده پرداخت شده است. کویت به موجب چند وام که به ترتیب در آوریل 1981 و در دسامبر 1981 به تصویب پارلمان آن کشور رسید، در مجموع 6 میلیارد دلار (هر وام 2 میلیارد دلار) به عراق پرداخت کرده است.

 این وام‌ها بدون بهره و حق کمیسیون است و بازپرداخت آن‌ها ده ساله است. از سال 1983، اعطای کمک‌های مالی کویت به عراق دوباره از سر گرفته شده است. حتی برخی منابع تأکید می‌کنند که بر مقدار این کمک‌‌ها به‌شکل قابل ملاحظه‌ای افزوده شده است. بنابر محاسبه‌ای که ای آی یو  انجام داده است، میزان  کمک‌های کشورهای خلیج‌فارس از سال 1983 به بعد سالانه به 10 تا 15 میلیارد دلار رسیده است.

در این میان سهم کویت از این مبلغ مشخص نشده است. افزایش این کمک‌ها بعد از اینکه آمریکا اعلام کرد که متوقف‌کردن کمک‌های مالی به عراق در این مرحله غیرعقلانی است، صورت گرفته است. این کمک‌ها موجب شد تا عراق بتواند در اوایل جنگ برنامه‌های توسعه خود را همچنان ادامه دهد. باوجود تمام مشکلات ناشی از جنگ، دولت عراق بدون توجه به اینکه جنگ چه مدت طول می‌کشد در مورد امکانات اقتصادی و ادامه برنامه‌های عمرانی «بدون مشکلات یا موانع» سخن می گفت.

 البته در سال 1988 از میزان اعطای کمک‌های ملی کویت و سایر کشورهای خلیج‌فارس به عراق کاسته شد. به همین جهت، صدام حسین در یک مصاحبه مطبوعاتی از اینکه برخی از کشورهای عربی پس از بازپس‌گیری فاو کمک‌های خود را به عراق قطع کردند و یا کاهش داده‌اند شکایت کرد(جعفری ولدانی،1369: 88).

دومین روش اعطای کمک‌های مالی توسط کویت به عراق، فروش نفت از منطقه بی‌طرف به حساب دولت عراق بود. درآمد ناشی از فروش 340 هزار بشکه نفت در روز از این منطقه به حساب عراق واریز می‌شد که ارزش سالانه آن بالغ بر 3 میلیارد دلار آمریکا بود. قبل از شروع جنگ دولت‌های کویت و عربستان درآمد ناشی از فروش نفت این منطقه را به تساوی بین خود تقسیم می‌کردند.

فروش نفت از این منطقه به حساب عراق، باهدف جبران کاهش درآمدهای نفتی عراق، پس از قطع صادرات نفت آن کشور از راه خلیج‌فارس صورت گرفت. از سوی دیگر، کویت به همراه عربستان از راه کاهش بهای نفت و افزایش میزان تولید به عراق در جنگ با ایران کمک می‌کردند؛ زیرا این مسئله موجب کاهش درآمدهای نفتی ایران می‌شد و درنهایت به توان دفاعی ایران لطمه می‌زد.(یزدان فام، 1382، 40)

افزون بر آنچه گفته شد، دولت کویت کمک‌های مالی زیادی از مردم کویت جمع‌آوری و برای دولت عراق ارسال می‌کرد. برای نمونه، در فوریه 1986 در کویت اعلام شد که یک نفر کویتی 645 هزار دلار برای تأمین قسمتی از هزینه‌های جنگ با عراق کمک کرده است. همچنین وقتی در سال 1986 به علت کاهش بهای نفت، وضع مالی عراق آشفته شد؛ دولت کویت از راه دیگری به عراق کمک مالی کرد. در همین زمان، طرح گاز رسانی عراق به کویت به‌سرعت به اتمام رسید. عراق از این راه نیز سالانه 500 ملیون دلار از کویت دریافت می‌کرد(جعفری ولدانی، 1369: 88-90).

بغداد در زمان جنگ از نظر لجستیکی کاملاً به کویت متکی بود. حمایت‌های لجستیکی کویت از عراق در جریان جنگ تحمیلی برای این کشور بسیار حیاتی بوده است. دولت عراق در جریان جنگ تحمیلی با توجه به طول اندک سواحل خود در خلیج‌فارس آزادی عمل و قدرت مانور نداشت. به همین علت به کویت فشار می‌آورد که مسئولیت بیشتری در قبال نیازمندی‌های اقتصادی و امنیتی عراق، به‌ویژه در زمان بحران، برعهده گیرد. دولت کویت نیز بندرها، جزایر، سرزمین، فضای هوایی، خطوط راه آهن، راه‌های زمینی و ناوگان کشتیرانی خود را در اختیار عراق گذاشته بود. (کردزمن، 1382، 61)

با شروع تجاوز عراق به ایران، اروندرود بسته شد و بندر بصره از کار افتاد. در نتیجه، عراق از همان آغاز جنگ به استفاده از بندرهای کویتی شیوخ و شعیبه اقدام کرد. به این ترتیب، بندرهای کویت درعمل در جریان جنگ تحمیلی جایگزین بندر بصره، مهم‌ترین بندر عراق شدند.

در بندرهای کویت، کلیه کالاهای وارداتی عراق تخلیه و سپس به آن کشور ارسال می‌شد. در این میان بیشترین محموله‌های نظامی برای دولت عراق شبانه از راه بندرهای کویت ترخیص می‌شد. ارسال اسلحه شبانه از این بندرها به عراق برای عراق اهمیت حیاتی‌تری داشت تا ارسال آن از راه بندر عقبه در کنار دریای سرخ؛ زیرا فاصله بندر عقبه از عراق بسیار دور بود و امکان مداخله اسراییل را نیز در بر داشت.(ابوغزاله، 1380، 258)

جزایر کویت نیز یکی از مراکز اصلی مورد استفاده دولت عراق در جریان جنگ عراق علیه ایران بوده است. در جریان عملیات والفجر 8، در فوریه 1986 که منجر به تصرف بندر فاو شد؛ نیروهای نظامی در جزیره بوبیان به‌شکل مؤثرتری مورد استفاده دولت عراق قرار گرفت و نیروهای عراقی از این جزیره به نیروهای ایران در فاو حمله کردند (سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ، 1366:25-34).

بعد از اینکه جنگ به داخل خاک عراق کشانده شد و نیروهای عراقی در تمام طول جبهه تحت فشار شدید نیروهای ایران قرار گرفتند؛ کویت برای رهایی عراق و کاستن از فشار ایران، دامنه جنگ را از مرزهای زمینی به آب‌های خلیج‌فارس گسترش داد. مقدمات این کار با حمله عراق به نفت‌کش‌های کشتی‌های بازرگانی و ترمینال‌های نفتی ایران در خارک آغاز شد. دولت ایران هم در مقابل اعلام کرد که یا امنیت برای تمام کشورهای منطقه وجود دارد و یا برای هیچ کشوری وجود نخواهد داشت. کویت که سیاست‌های خود را با عراق در این مورد هماهنگ کرده بود؛ بلافاصله از آمریکا و اتحاد شوروی تقاضای کمک و حمایت کرد.(گاملن، 1368، 154)

هدف دولت کویت از این مسئله رودررو قراردادن آمریکا با ایران و جلوگیری از افزایش فشار نظامی ایران و عراق بوده است. کویت با درگیرکردن نیروهای نظامی آمریکا با ایران نه تنها به هدف خود رسید؛ بلکه ایران را ناگریز ساخت که درعمل نیروهای خود را در دو جبهه متمرکز کند تا از فشار بر عراق کاسته شود. درواقع بسیاری از نیروهای ایران در طول 800 کیلومتر سواحل خلیج‌فارس از فاو تا تنگه هرمز برای مقابله با تجاوزات احتمالی آمریکا متمرکز شدند. همین موضوع از فشار ایران در جبهه‌های غرب و جنوب کاست و زمینه را برای تجاوزات بعدی عراق به ایران فراهم آورد ( جعفری ولدانی، 169: 97).

مراجع

منابع:

ابوغزاله، عبدالحلیم(1380)، عراق و جنگ ایران و عراق، ترجمه نادر نوروز شاد، تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ.

ازغندی، علیرضا(1382)، روابط خارجی ایران، تهران، قومس.

پیر سالینجر ، اریک لوران(1370) ، جنگ خلیج‌فارس، پرونده محرمانه، ترجمه: موسی احمدزاده ، تهران: اطلاعات.

ترابی، یوسف(1379) ، بررسی رو ابط اقتصادی ایران و آمریکاآمریکا ، تهران: موسسه چاپ و  نشر عروج.

جان گرنویل(1377)، تاریخ جهان در قرن بیستم، ترجمه: حمید شیرازی، تهران:  پژوهشکده فروزان‌فر. 

جعفری ولدانی، اصغر(1367)، بررسی تاریخی اختلافات مرزی ایران و عراق، تهران: مطالعات سیاسی و بین الملل.

جعفری ولدانی، اصغر(1374)، تحولات مرزها و نقش ژئوپلیتیک آن در خلیج‌فارس، تهران: نشر قوس.

جعفری ولدانی، اصغر(1376)، نگاهی تاریخی به جزایر تنب و ابوموسی، تهران: انتشارات وزارت امور خارجه.

جعفری ولدانی ، اصغر(1381)، ژئوپلیتیک جدید دریای سرخ و خلیج‌فارس، تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی.

جودیت میلر ، لوری میل روا(1370) ، از تکریت تا کویت، ترجمه: حسن تقی زاده میلانی، تهران: کویر.

خالوزاده،  سعید(1375)،  مواضع شورای امنیت در قبال عراق و کویت، تهران: انتشارات وزارت امور خارجه.

دن کوهن، الکس دنچف(1375)، دیدگاه های بین المللی درباره جنگ خلیج‌فارس، ترجمه: محمدحسین آریا، تهران: انتشارات وزارت امور خارجه.

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی(1364)، گذری بر پنجمین سال جنگ تحمیلی، تهران: روابط عمومی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.

طلوعی، محمود(1370)، جنگ خلیج‌فارس و آینده خاورمیانه، تهران: انتشارات تهران.

رمضانی، روح‌الله(1384)، سیاست خارجی جمهوری اسلامی، ترجمه علیرضا طیب، تهران، نشر نی.

گاملن، الیزابت و پل راجرز(1368)، قرار گرفتن نفت‌کشهای کویتی زیر پرچم ایالت متحده: دلایل و تأثیرات آن؛- بازشناسی جنبه‌های تجاوز و دفاع، جلد دوم، تهران: دبیرخانه کنفرانس بین‌المللی تجاوز و دفاع.

لیون تی هدر(1373)، باتلاق آمریکا در خاورمیانه، ترجمه: رضا حائر، تهران: اطلاعات.

مجموعه مقالات یازدهمین همایش بین المللی خلیج‌فارس(1380)، تهران: دفتر مطالعات سیاسی بین‌المللی.

مجموعه مقالات اولین سمینار خلیج‌فارس(1369)، تهران: انتشارات وزارت امور خارجه.

قوام، عبدالعلی(1372)، اصول سیاست خارجی و سیاست بین‌الملل، تهران: انتشارات سمت.

«بررسی جنگ عراق» ، مجله اطلاعات سیاسی – اقتصادی ، شماره 37

روزنامه اطلاعات، 17 بهمن 1369

روزنامه جمهوری اسلامی، 7 فروردین 1370

مجله اطلاعات سیاسی – اقتصادی ، شماره 107 و 108

موسوی،سید مسعود(بهار1383)، "بررسی مواضع و عملکرد کویت در جنگ ایران و عراق"،‌دوره 2، شماره 8.

کردزمن، آنتونی(1382)، "غرب و منازعهِ دریایی در خلیج‌فارس 1987"، ترجمه پریسا کریمی‌نیا، فصلنامه نگین ایران، شماره6، سال دوم.

یزدان فام، محمود(1382)، "عوامل و دلایل گسترش جنگ ایران و عراق"، فصلنامه نگین ایران، سال اول، شمارهِ اول.

نویسندگان:

محمود سید: استادیار گروه تاریخ، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی

فاطمه زارع: کارشناس ارشد تاریخ ، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی

فصلنامه مطالعات روابط بین الملل شماره 33

ادامه دارد...

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        تازه های کتاب
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول