کشورهای عربی عضو اتحادیهی عرب، برای اولینبار در تاریخ یک سنت عجیب و خطرناک را باب کردهاند که برای ناظران بیطرف بسیار تعجبآور بوده است. خالدبناحمد آلخلیفه با ادعای اینکه کشورهای شورای همکاری خلیجفارس با تهدیدات زیادی از جمله تهدیدات امنیتی از جانب مرزهای یمن و عراق مواجه هستند، ایران را بهعنوان نخستین تهدید امنیتی برای این کشورها توصیف کرده و از تشکیل کمیتهی دائمی علیهی ایران برای اولینبار در طول تاریخ خبر داده است. در توضیح این اقدام بیان داشته است که این کمیته، کمیتهای دائمی در اتحادیهی عرب و تحتعنوان «مداخلهی ایران در کشورهای عربی» است که بحرین، مصر، امارات و عربستان عضو آن هستند.
وزیر خارجهی بحرین در ادامهی ادعاهای بیپایهی خود علیه ایران گفته است چنانچه ایران حسننیت خود را نشان ندهد و به «دخالتهای آشکار» در امور داخلی بحرین و کشورهای عضو شورای همکاری ادامه دهد، بحرین به فکر اجرای سازوکار پیشنهادی شورای همکاری برای مقابله با «دخالتهای ایران» با همکاری کشورهای دوست و جامعهی جهانی خواهد بود تا به انزوای بیشتر این کشور در سطح منطقهای و بینالمللی منجر شود. وی هراس خود را از نقش منطقهای ایران با بیان این اظهارات تکمیل کرده و گفته است که این سازوکار شامل چندین مسیر و گزینه است که عبارتاند از گزینهی ملی در داخل کشورهای عضو شورای همکاری، گزینهی خلیجفارس در چارچوب شورای همکاری، گزینهی سیاسی و دیپلماتیک، گزینهی اقتصادی و تجاری و گزینهی فرهنگی و رسانهای.
سؤالی که در اینجا مطرح میشود این است که این اقدام و تشکیل این کمیته به چه دلیلی صورت گرفته است و چه چشماندازی برای آن تصویر میشود.
چهچیزی باید سبب خشم این چند کشور شده باشد؟
1. اتفاقاتی که در منطقه در حال رخ دادن است، مهمترین دلیل اتخاذ چنین رویکرد خصمانهای علیه ایران بوده است. نخستین اتفاق مسئلهی سوریه است. این چند کشور بهخوبی از اتفاقاتی که در سوریه در حال رخ دادن است، باخبر هستند. نظام سوریه دست برتر را در صحنهی نبرد و مذاکرات کسب کرده است و این موضوع، این چند کشور را که بهمدت پنج سال تمام هم خود را به کار بستند تا این نظام را از بین ببرند و از هیچ تلاشی نیز فروگذار نبودند، بینهایت آزار میدهد.
2. گفتوگوهای آستانه: دومین موضوعی که سبب خشم این چند کشور شده است، رویکرد مثبت و فعال ایران در گفتوگوهای آستانه است. این کشورها بهخوبی از نقش ایران در بسیج کشورهای فرامنطقهای و منطقهای در به نتیجه رسیدن برای انجام مذاکرات سیاسی در آستانه باخبر هستند. ترکیهای که تا چندی پیش از مخالفان سرسخت تغییر حکومت در سوریه بود، اینک برآن است که این تغییر واقعگرایانه نیست و حاضر به ایفای نقش فعال در مذاکرات آستانه شده است.
معاون نخستوزیر ترکیه در نشست جهانی اقتصاد در داوس اظهار داشته است که «باید در این مورد واقعبین باشیم. اوضاع بهنحو چشمگیری تغییر کرده. بنابراین ترکیه نمیتواند بیش از این بر رسیدن به توافقی بدون حضور اسد پافشاری کند. این امری واقعبینانه نیست.»
از دیگر سو، روسیه و ترکیه با یکدیگر حملات مشترک علیه اهداف داعش انجام دادهاند و این نشاندهندهی تغییر تاکتیکی رویکرد ترکیه و توان اقناعسازی این کشور توسط ایران است. هرچند سیاستهای اردوغان قابل پیشبینی نیست و این فرد ثابت کرده از نوسان خلقیات رنج میبرد و این موضوع نیز در حیطهی روانشناسی شخصیت او قابل تحلیل است، اما آنچه مبرهن است این است که حتی این شخصیت روانپریش نیز توان اصرار بر خواستههای نامعقول پیشین خود را ندارد و حتی در نشست آستانه نیز حضور پیدا خواهد کرد. نشست آستانه (سوای از نتایجی که در بر خواهد داشت) نشاندهندهی این است که معادلاتی که در سوریه رقم میخورد، حاصل سیاستهای اعراب حاشیهی خلیجفارس یا اتحادیهی عرب نیست و بازیگری ایران در منطقه، خصوصاً در سوریه، آنها را بینهایت کلافه کرده است.
3. نگاهی کلی به حامیان طرح تشکیل این کمیته در اتحادیهی عرب، نشاندهندهی ناچاری برای انجام این اقدام از سوی آنهاست. اکنون نزدیک به دو سال تمام است که عربستان وارد مسئلهی یمن شده است و روزی نیست که آهونالهی مردم این کشور را نمایان نکند. اکنون بعد از دو سال، سؤالی که باید از عربستان سعودی و حامیان این کشور پرسید، این است که این کشور بهواقع چه دستاوردی جز ویرانتر کردن یمن و فقیر کردن این کشور داشته است. عربستان برای اینکه سرپوشی بر این اقدامات ضدبشری و ضدتمدنی خود بگذارد، بهدنبال ایجاد جبههی جدیدی در جهان عرب برای انحراف افکار عمومی نسبتبه فجایعی است که در حال به وجود آوردن آنهاست.
با مطرح کردن ایران بهعنوان ناقض حقوق کشورهای عربی و بهعنوان دولتی که در امور این کشورها مداخله میکند، بهواقع عربستان بهدنبال انحراف افکار عمومی و سیاسی کشورهای عربی نسبتبه نقش مخرب و ثباتزدای خود در منطقهی غرب آسیا و شمال آفریقاست.
روی دیگر این موضوع بحرین است. بحرین یکی از حامیان گنجاندن ایران بهعنوان کشور مداخلهگر در امور کشورهای عربی است. نگاهی کوتاه به وضعیت بحرین بهلحاظ حقوق مدنی و شهروندی و سرکوب هر روزهی شهروندان بحرینی، نشان میدهد این کشور بهواقع ناگزیر از رویارویی با ایران بهعنوان تنها مدافع حقوق ملت مظلوم بحرین در سطح بینالملل است. همین هفتهی گذشته بود که این رژیم سه جوان مدافع آزادی بیان و حقوق شهروندی را اعدام کرد. برای اینکه آشوب منتهی به این اقدام را از بین ببرد، برای بحرین چه بهتر که ایران را در مورد بحرین ساکت کند و تنها کشوری که از حقوق مردم این کشور پاسداری میکند را بیسروصدا کند یا به گفتهی وزیر خارجهی بحرین، از مداخلاتش کم کند.
کشور بعدی که حامی این طرح است، مصر است. وضعیت مصر در عرصهی داخلی چگونه است؟ بعد از سرکوب انقلاب مردمی مصر توسط میلیتاریستها و تصرف و قاپیدن قدرت از دست انقلابیون، مصر از لحاظ شاخصهای حقوق شهروندی در قعر ردهبندی سیاسی قرار گرفته است. جای تعجب نیست که مصر ایران را به مداخله در امور داخلی کشورهای دیگر متهم کند، چون اساساً مصر دوران السیسی عرصهی حکمرانی ناقضان حقوق مردم و حقوق مدنی شده است.
از دیگر سو، طی همین یکی دو هفته، دادگاه عالی این کشور رأی به عدم تفویض جزایر این کشور به سعودی داد. این موضوع که سبب خشم سعودیها شده بود، سبب شده است تا دولت مصر بیش از گذشته به استیصال بیفتد و نسبتبه پاسخگویی به افکار عمومی خود برای فروش خاک ملت و تمامیت ارضی مصر از یک سو و نسبتبه سعودی (درخصوص رأی دادگاه مصر) از دیگر سو، ناتوان و عاجز باشد. موضوع مطرح کردن ایران بهعنوان مداخلهگر در امور کشورهای عربی میتواند یک تنفس برای دولت سیسی تلقی شود تا از این شرایط خارج شود تا بهواسطهی آن هم دهان سعودی را ببندد و هم موقتاً افکار عمومی را منحرف کند.
کمیتهای که صرفاً تشریفاتی است
سؤالی که ممکن است در این اثنا مطرح شود، این است که این کمیته بهواقع چه نتیجهی اجرایی میتواند برای کشورهای عربی داشته باشد؟ در پاسخ بایستی ابتدا اشارهای به ترتیباتی که در طی چند سال اخیر توسط کشورهای عربی، خصوصاً توسط سعودی و کشورهای حاشیهی خلیجفارس علیه ایران به وجود آمده است، اشاره کنیم. سال 2015 عربستان سعودی از تشکیل یک ائتلاف خبر داد که نام آن را ائتلاف کشورهای اسلامی قلمداد کرد. از عدم درج نام ایران مشخص بود که این ائتلاف بنا دارد ایران را در سطح منطقهای مورد تهدید قرار دهد و با آنچه اقدامات منطقهای ایران در سطح بینالمللی قلمداد میکرد، مقابله کند. در بیانیهی مشترک که در خبرگزاری رسمی سعودی (واس) منتشر شده بود، آمده است: «کشورهایی که نام آنها در این بیانیه آمده تصمیم گرفتند ائتلاف نظامی برای مبارزه با تروریسم به رهبری عربستان سعودی تشکیل دهند. همچنین در شهر ریاض مرکز عملیات مشترک برای هماهنگی و حمایت از عملیات نظامی مبارزه با تروریسم و توسعهی برنامهها و ابزارهای لازم برای حمایت از این تلاشها تأسیس میشود. در این فهرست نام 34 کشور عربی-اسلامی، از جمله مصر و قطر و امارات، بهعلاوهی کشورهای اسلامی مانند ترکیه، مالزی، پاکستان و برخی کشورهای آفریقایی آمده است.» بعدها پاکستان اعلام کرد که در این ائتلاف نخواهد بود و برخی از مقامات این کشور اظهار داشتند که اخبار مربوط به حضور این کشور در ائتلاف عربستان و تشکیل این ائتلاف را از رسانهها شنیدهاند و این موضوع سبب رسوایی عربستان شد. ترکیه در این ائتلاف حاضر نشد. باقی کشورهای مهم مثل مالزی در این ائتلاف شرکت نکردند و در عمل از این ائتلاف سعودی چیزی جز عربستان و یکی دو کشور حاشیهای خلیجفارس بیشتر باقی نماند.
این کمیته نیز هرچند اسم پرمسمایی را یدک میکشد، اما در عمل به نظر نمیرسد چیزی فراتر از آنچه در ائتلاف 34 کشور آن را مشاهده کردیم، نتیجهای در بر داشته باشد. اما سوای از مسائل غایتمحور مربوط به تشکیل این کمیته، آنچه اهمیت دارد، نفس تشکیل این کمیته است. هراس عربستان و سیاستهای شتابناک این کشور در منطقه، که سیاستهای این کشور را در منطقه با شتابزدگی، نپختگی و بدون درایت دیپلماتیک همراه کرده، نشاندهندهی این است که غربیها و بهخصوص آمریکاییها در اهداف خود برای دشمنتراشی برای ایران، حداقل درخصوص عربستان، موفق بودهاند.
عربستان بهطرز باورنکردنی از ایران هراسناک است و برای آنچه مهار ایران قلمداد میکند، تمام تلاش خود را به کار بسته است. تشکیل این کمیته میتواند ناشی از فضای هراس وحشتناک عربستان از ایران و اقدامات این کشور در سطح منطقه باشد. موضوع هراس عربستان از ایران اگر بخواهد به همین شکل تداوم داشته باشد، سعودی را وارد فاز جدیدی خواهد کرد که برگشت آن برای این کشور محال است.
همین چند روز پیش بود که وزیر خارجهی سعودی با استیصال کامل در نشست داوس، درخصوص ایران بیان داشت که برایش سؤال است که چرا داعش در همهجای دنیا عملیات تروریستی انجام میدهد و در ایران هیچ اقدامی نمیکند و از این جمله به این نتیجهی کودکانه رسید که ایران حامی داعش است و روابط پشت پرده با این گروه دارد. آشفتگی مقامات سعودی را همین جبیر، زمانی که ابتدای سکانداریاش بر وزارت خارجهی پادشاهی سعودی سخنرانی میکرد، اینگونه بیان داشته بود: «دربارهی ایران باید بگویم دیگر نمیتوانیم 35 سال تهاجم این کشور را در مقابل پادشاهی عربستان و متحدان آن تحمل کنیم.»
فرجام سخن
در این یادداشت تلاش شد موضوع تشکیل کمیتهی دائمی مداخلات ایران را، که اخیراً در اتحادیهی عرب تشکیل شده است، مورد بررسی قرار دهیم. ابتدا اشاره کردیم که مسئله اساساً به چه دلیلی کشورهای عربی را به اینجا کشانده است که حاضر شوند در قبال ایران دست به این اقدام بزنند. برای پاسخ به این سؤال، به تحولات سیاسی و میدانی که در سوریه در حال رخ دادن است، اشاره و بیان شد که حتی مهمترین متحدان عربستان یعنی ترکیه با رهبری روانپریشی که دارد نیز حاضر میشود حکومت بشار اسد را بهعنوان واقعیت غیرقابل انکار بپذیرد و وارد میز گفتوگو شود. عربستان نیز که این مهم را حاصل سیاستهای ایران در محیط منطقهای میداند، نسبتبه ایران با تمام عصبانیت رفتار کرده و این اقدام و تشکیل کمیتهی دائمی ضدایرانی نیز در همین راستا قابل تحلیل است.
اشاره شد که اساساً این کمیته نخواهد توانست آنچه عربستان در ذهن میپروراند را برآورده کند. شاهد مثال این موضوع نیز ائتلاف پرطمطراق 34 کشوری عربستان برای مقابله با آنچه تهدیدات ایران قلمداد میشد، بود که عملاً با نیت مهار ایران صورت گرفت، اما در عمل چیزی جز چند کشور حاشیهای خلیجفارس برای عربستان در این ائتلاف باقی نماند. در نهایت به علل شتابزدگی و آشفتگی عربستان در قبال ایران بهعنوان موضوعی که سیاستمداران نپختهی این کشور را بهشدت آزار میدهد، اشاره شد.
انتهای متن/