به گزارش خبرنگار فعالیتهای قرآنی خبرگزاری فارس، در ادامه دیدارهای جامعه فرآنی با خانوادههای معظم شهدا هیأتی قرآنی به دیدار خانواده شهید اسماعیل سیرتنیا رفتند.
تلاوت در شبکه استانی گیلان
در این دیدار همسر شهید طی سخنانی با اشاره به تعلیم شهید نزد اساتید قرائت قرآن گیلان گفت: شهید سیرتنیا در تاریخ 23 تیرماه 1357 در شهر رشت متولد شد و از دوران کودکی نزد اساتید تلاوت گیلان آموزش دید. وی در تلاوت تا اجرا در صدا و سیمای گیلان پیش رفت و تا چند مدت شروع برنامههای شبکه باران با تلاوت شهید سیرتنیا بود.
شهدا، امام شهدا و مکتب شهدا محور صحبتهای شهید در جلسه خواستگاری
این شهید بزرگوار با وجود اینکه در تهران ساکن بود اما تعصب خاصی به زادگاهش داشت و فعالیتهای فرهنگی مختلفی در گیلان اجرا میکرد. خود را سرباز انقلاب و رهبری و امام زمان(عج) میدانست و در جلسه اول خواستگاری محور همه صحبتهایش شهدا، امام شهدا و مکتب شهدا بود.
این جمله امام که «ما مکلف به وظیفه هستیم نه نتیجه» سرلوحه کارهایش بود و در حماسه آفرینی روز 8 دی مردم رشت یکی از افراد مؤثر بود.
«ولایتپذیری، بصیرت و مهربانی» سه ویژگی شهید
بزرگی او را اینگونه معرفی کرد، «ولایتپذیری، بصیرت و مهربانی» و این روحیات زمینه را برای حضور شهید در سوریه فراهم کرد. در منزل هم بسیار خوش برخورد و مهربان بود و رابطه ما به جز رابطه همسری رابطه استاد و شاگردی بود.
با آغاز جنگ در عراق و سوریه بسیار پیگیر اعرام بود، اما با اعزام او موافقت نمیشد، همه دورههای آموزشی را هم دیده بود و نهایتاً برای اعزام به سوریه انتخاب شد. فرماندهاش میگوید: هنگامی که خبر اعزام به سوریه را به او دادیم سجده شکر به جا آورد. گویا مسئولش را قسم داده بود تا او را اعزام کنند.
ناموس شیعه در خطر است
به گفته همرزمان در سوریه آچار فرانسه بود و کاری نبود که آنجا انجام ندهد. پیش از اعزام به نزد من آمد و خبر رفتنش را اینگونه به من داد: «ناموس شیعه در خطر است و وظیفه ما دفاع است پس باید رفت». به گونهای این موضوع را با من در میان گذاشت که نتوانستم مخالفت کنم. فقط از او خواستم تا کاری کند همراهش بروم. گفت: اجازه بده من بروم اگر مقدمات حضور شما فراهم بود سفر بعد با هم میرویم.
16 مهرماه اعزام شد و 16 آبانماه 1394 به شهادت رسید. کارش در عملیات تیربارچی بود. گویا ماشینش مورد حمله خمپارهای قرار گرفته و بر اثر اصابت ترکش به سینه، پهلو و سر به شهادت رسید.
فرازهایی از وصیتنامه شهید
بسمه تعالی
اللهم لبیک، اللهم لک لبیک، انّالحمده و نعمته لک و الملک لا شریک لک لبیک
اللهم صل علی محمد و آل محمد(ص) واجعلنا به اعونا الصاحب الاعصر و الزمان(عج) بقیهالله الاعظم و المستشهدین مدافع من حرم الله
حال که بحمدلله گذر زمان همچون نهر جاری ما را به اینجا رساندن که شیر پاک مادرم عزیزم و لقمه پاک پدر سید و گرانقدر و دعای خالصانه مادران و همسران گرانقدر شهداء که جلسات و مراسمات پاسداشت عزیزانشان را برای خدا و ادای بر نائب خاص امام زمانش(عج) در شهر رشت و استان گیلان برگزار نمودم که انشاءالله از روی خلوص و برای غیر الله نبوده باشد این سعادت نصیب شد که وصیتنامهای کوتاه قبل از سفر و اعزام به سرزمین دمشق و دیار شام همینجایی که دل امام مظلوممان حضرت سجاد(ع) و عمه سادات را آزردند، بروم.
حال در پوست خود نمیگنجم که ملقب به اسم زیبای مدافع حرم اهل بیت(ع) و حرم عمه سادات حضرت زینب کبری(س) شدهام، لقبی که ابتداء فقط زیبنده جناب حضرت عباس ابن علی و پسر رشید حضرت فاطمه(س) امالبنین است. حقیر چند مطلب مهم را خواهش دارم پس اینکه لیاقت شهادت دفاع از حرمالله را یافتم هر آنکس که این را میخواند بهرهمند شود.
به همسر عزیز و مهربانم که در روزگار و عصر دنیا و تحصیلات و نسبت و وجاهت ظاهری و ثروت که جزء اصلیترین فاکتورهای بله عقد و زندگی است پشت پا زد و فقط سر سفره عقدمان که در حرم حضرت امام خمینی(ره) بود به رضایت مادر سادات حضرت بانوی عشف و مادر بی مزارمان فاطمه زهرا(س) بله رضایت داد و در همه سیر زندگی، نبود و بود، فقر و نداری را برای رسیدن به اهداف الهی و انقلابیام تحمل کرد و بلکه تنها پشتیبان و مدافع و همچنین موتور محرک این اقدامات بود.
هشت یادواره شهدا، برگزاری مراسمات بصیرتافزایی در فتنه 88 و پس از آن، حضور در همه عرصههای نبرد خونین برای انقلاب از فتنه 88 تاکنون و تحمل رنج و زخم زبان افراد ناآگاه و مریض و تحمل دوری و تنهایی خودش بخاطر سربلندی در روز قیامت در محضر مادر بی مزارمان، گاهی آنچنان غریب و مظلومه بودی که جدای از تحمل دوریام و نبودنهام، زخم زبانهای نزدیکانت را با ظاهر دلسوزی باید میشنیدی و دم بر نیاوری که کسی به زبان نیاورد که همسرم کم آورده است. همنشینی با همسر و مادر شهیدان گوارای جان نحیف و خستهات باد همسر پاک و مهربانم.
انتهای پیام/