به گزارش خبرنگار فعالیتهای قرآنی خبرگزاری فارس در اولین هفته از ماه مبارک رمضان جامعه قرآنی کشور به دیدار خانواده شهید قرآنی مدافع حرم «ابوالفضل راه چمنی» رفتند.
نخبه ریاضی و دارنده مقام دوم المپیاد
در ابتدای دیدار پدر شهید ضمن معرفی فرزندش به حاضران گفت: ابوالفضل متولد 1364 است و دوران کودکیاش در منطقه پارچین تهران سپری شد. تحصیلات را تا مقطع کاردانی ادامه داد و پس از آن به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد، البته پس از استخدام در سپاه ادامه تحصیل داد و لیسانس ریاضی گرفت و در المپیاد ریاضی هم مقام دوم استان تهران را کسب کرد.
راهاندازی نماز جماعت صبح در مسجد محل
از دوران کودکی در فعالیتهای مذهبی حضور داشت و در جلسات قرآن شرکت میکرد. بسیار به قرآن علاقه داشت و همیشه یک قرآن کوچک در جیب داشت و هرگاه وقت میشد به خواندن آیات الهی مشغول بود. به نماز اول وقت آن هم به جماعت بسیار تأکید داشت تا جایی که در مسجد محل نماز جماعت صبح هم راه انداخت.
مربی که لقب علمدار گرفته بود
در محل خدمت به عنوان مربی فعالیت میکرد، زیرا کوهنورد، صخرهنورد، غواص و ... بود و به گفته فرماندهاش در عین تخصص در امور نظامی حافظ و قاری قرآن بود از این رو به وی لقب علمدار داده بودیم.
گویا با اعزامش به سوریه مخالفت شده بود زیرا او را در تهران نیاز داشتند اما تهدید کرده بود که اگر اجازه اعزام به سوریه را به او ندهند محل خدمت را ترک میکند. 8 بار به سوریه اعزام شد و فرماندهی تعدادی از بچههای زینبیون پاکستان را بر عهده داشت.
هربار که به منطقه میرفت وصیتنامهاش را به من میداد و همه نکات را هم گوشزد میکرد و هنگامی که باز میگشت وصیتش را به او پس میدادم، اما در آخرین اعزام هیچ وصیت نامهای به ما نداد و حتی سخنی هم نگفت و رفت به شهادت رسید. البته همواره به ما توصیه میکرد که پشتیبان ولایت فقیه باشیم و اطاعت از رهبری را امری واجب میدانست.
قاری و حافظ قرآن کریم
بسیاری از ایام سال از جمله ماههای رجب و شعبان روزه میگرفت و اهل نماز شب بود. تکیه کلامش «ان شا الله خیر است» بود و این جمله را بعد از همه وقایع خیر و شر بیان میکرد. بسیار مهربان و با محبت بود و همه اهل محل او را دوست داشتند. تا جایی که اطلاع داشتم 5 جزء قرآن را حفظ بود اما گویا بیشتر حفظ بود و این اواخر مداحی هم میکرد.
تأکید به حقالناس و پرهیز از مال شبههدار
به حق الناس بسیار اهمیت میداد. صاحبخانهاش میگفت: هر روز صبح زود برای نماز صبح و یا برای رفتن به محل کار از خانه خارج میشد اما به حدی آرام میرفت که اصلاً ما متوجه نمیشدیم حتی برق راهرو را هم روشن نمیکرد تا مبادا نور مانع استراحت ما شود. هر سال سر وقت مقرر برای حساب و کتاب وجوهات مالش مراجعه میکرد و از مال شبههدار پرهیز داشت.
سفارش شهید برای گشایش مشکلات
پیش از آخرین اعزام مادرش اشک میریخت و میگفت: تاکنون 7 بار به سوریه رفتی اکنون متأهل هستی نرو. رو به من کرد و گفت: نمیروم اما باید فردای قیامت خودتان جواب حضرت زهرا(س) را بدهید. در سوریه در همه عملیاتها شرکت میکرد اما برای اینه ما نگران نشویم میگفت: آنجا فقط آموزش میدهد. به ما سفارش میکرد هرگاه جایی گرفتار شدید وضو بگیرید و دو رکعت نماز بخوانید تا گره کارتان باز شود.
در ادامه برادر شهید به بیان خصوصیات شهید راهچمنی پرداخت و گفت: ابوالفضل دنیای دیگری داشت و با ما متفاوت بود. هرگاه در جمعی بودیم و احساس میکرد حاضران مشغول غیبت کردن هستند، بلند میگفت: صلوات بفرستید.
بسیار آرام و خونسرد بود و هیچگاه عصبانی نمیشد. به نماز اول وقت اهمیت میداد و هرگاه صدای اذان میشنید هرکجا که بود همانجا نمازش را میخواند.
دلبستگی به دنیا نداشت و هرچه داشت در اختیار دیگران قرار میداد
هیچ دلبستگی به دنیا نداشت و هرچه داشت برای رفع مشکل دیگران میپرداخت و به نوعی صندوق قرضالحسنه شده بود. یک بار یکی از سربازان با خودرو نظامی تصادف کرده بود و ابوالفضل برای اینکه سرباز به مشکل نخورد تصادف را گردن گرفته بود. هر ماه مقداری از ساعت کاریش را کم میکرد و میگفت: گاهی ممکن است به علت خستگی خوب کار نکنیم از این رو بهتر است مقداری از ساعات را کم کنیم تا حقوق حلالتر باشد.
انتهای پیام/