اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

سیاسی

بسته گزارشی روزانه فارس

حجاریان از فرض «استعفای روحانی پس از شکست برجام» گفت! / بازار داغ حرف‌های عجیب چهره‌های خاص درباره بانوان

عزم جریان خاص برای ناراضی‌ سازی مردم ایران و بازار داغ حرف‌های عجیب چهره‌های خاص درباره بانوان، از مطالب امروز بسته گزارش تحلیلی فارس است.

حجاریان از فرض «استعفای روحانی پس از شکست برجام» گفت! / بازار داغ حرف‌های عجیب چهره‌های خاص درباره بانوان

بسته گزارش تحلیلی روزانه فارس به تحلیل و بررسی برخی اخبار و مطالب کمتر دیده شده در لابه‌لای رسانه‌های کشور می‌پردازد. در این بسته گزارشی _ تحلیلی علاوه بر خوانش اخبار؛ سوابق و برخی تحلیل‌های موجود پیرامون این مطالب نیز آورده شده است.

 

***

 

معرفی کاندیدای اصلاح‌طلبان برای دولت دوازدهم

حجاریان از فرض «استعفای روحانی پس از شکست برجام» گفت!

سعید حجاریان، فعال سیاسی اصلاح‌طلب و کسی که گفته می‌شود از تئوریسین‌های جریان اصلاحات است در بخشی از گفت‌وگوی خود با شماره اخیر نشریه اندیشه‌پویا اظهار کرده است:

«آقای روحانی اگر شکست بخورد بحران در بحران ایجاد خواهد شد. فرض کنید که توافق برجام در یک جایی به لحاظ اجرا شکست بخورد و همه‌چیز هوا شود. روحانی هم استعفا می‌دهد و می‌رود، و یک نفر مثل معجزه‌ی هزاره‌ی سوم سر کار می‌آید. روحانی شکست می‌خورد.»

او همچنین می‌گوید: بنابراین من هم معتقدم که ما(اصلاح‌طلبان) بدیلی جز روحانی نداریم. تنها بدیل ما روحانی است و باید تلاش کنیم او دوباره رأی بیاورد. اگرچه پروژه اصلاح‌طلبی یک پروژه است و پروژه‌ی نرمالیزاسیون یک پروژه‌ی دیگر. پروژه‌ی اصلاح‌طلبی قابل اجرا نیست و ما ناچار به پروژه‌ی نرمالیزاسیون رضایت داده‌ایم!

 

*سعید حجاریان همچنانکه خودش نیز اعتراف دارد گاهی مقالاتی می‌نویسد (و مبتنی بر معنا گاهی صحبت‌هایی را اظهار می‌کند) که هزینه‌ها را بالا ببرد.

در اشاره به صحبت وی همچنین باید بیان کرد که اولاً سرنوشت آنهایی که در جایگاه ریاست‌جمهوری ایران دست به خیانت زدند و یا در جایگاه ریاست‌جمهوری تهدید به استعفا کردند و اینطور گفتند که «دو خط (متن استعفا) می‌نویسیم و تمام»! به کجا رسید و رسیده است که نفر دیگری بخواهد به این سرنوشت تلخ تن بدهد؟!

ثانیاً رئیس‌جمهور روحانی به لحاظ شخصیتی اگر اهل استعفا بود و چنین سلوکی می‌داشت، در نتیجه مذاکرات هسته‌ای شکست‌خورده در سال‌های 82 و 83 که خود مدیریت مستقیم آنرا بر عهده داشت، استعفا می‌داد و یا در حالت منطقی‌تر لب به اعتراضات گسترده می‌گشود و یا از حضور در عرصه ریاست‌جمهوری ایران امتناع می‌ورزید. که البته روحانی مرتکب هیچیک از این اقدامات نشده است.

و ثالثاً سعید حجاریان باید بداند که نه مردم ایران و نه مقامات ارشد کشور ترسی از استعفای یک مقام اجرایی دولتی ندارند.

منطق و تجربه اثبات می‌کند که جمهوری اسلامی ایران بیدی نیست که به این بادها بلرزد و استعفای حتی رئیس‌جمهور هم نمی‌تواند ثلمه‌ای را به ارکان آن وارد آورد.

کما اینکه حکماً سعید حجاریان می‌داند نه این حادثه فرضی و نه رخدادهایی مثل قهر جمعی اصلاح‌طلبان از انتخابات مجلس نهم، فتنه‌گری رئیس‌جمهور دولت اصلاحات، فتنه‌ی سال 88 و 78، تلاش عده‌ای برای بدنام کردن نظام اسلامی در ماجرای قتل‌های زنجیره‌ای، توطئه بیت مرحوم منتظری، ترور یک روزه رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر فقید ایران و نه حتی جنگ تحمیلی 8 ساله، هیچیک نتوانسته است ایران و مردمش را از مسیر پیشرفت منحرف سازد چه رسد به استعفای یک مقام اجرایی که یک روز آمده و یک روز هم حتماً باید برود.

و لذا با سخن‌پراکنی درباره وقوع احتمالات شاذ سیاسی در ایران کسی به یأس و افلاس تئوریک مبتلا نمی‌شود.

درباره اعتراف حجاریان به اینکه جریان سیاسی خاص از زور بی‌چیزی مجبور به حمایت از رئیس‌جمهور روحانی شده است نیز باید بیان کرد که وی راست می‌گوید اما نه همه‌ی راست را.

و این مسئله بیش از همه باید مد نظر رئیس‌جمهور محترم و پاستورنشینان فعلی باشد.

حقیقت ماجرا آنست که اصلاح‌طلبان پس از احتمال ردّ صلاحیت آقای هاشمی، به دلیل اینکه هیچ کاندیدایی را برای خود در انتخابات 92 متصور نبودند، قصد داشتند در دولت یازدهم نیز نقش اقلیت منتقد را ایفا کنند و لذا خود را به دست تقدیر سپرده بودند.

در این زمینه حتی یک مقام اجرایی کابینه فعلی نیز زمانی بعنوان یک اصلاح‌طلب در نشریه آسمان از این گفته بود که اصلاح‌طلبان اساساً حتی در حال فکر کردن به حضور یا عدم حضور در انتخابات 92 هستند!

آنها حتی انتخابات سال 92 را نیز با اینکه احتمالی 50 درصدی برای ردّ صلاحیت آقای هاشمی رفسنجانی قائل بودند، از قبل مدیریت شده خوانده بودند (اشاره به اظهارات مرعشی در گفت‌وگو با ویژه‌نامه سال 91 روزنامه اعتماد) و این مسئله در کنار فشار به آقای عارف برای انصراف از کاندیداتوری رخ داد تا آنها خود را منزّه از انتخابات 92 جلوه دهند و پیکره نحیف اصلاح‌طلبی که پس از فتنه 88 نیز رمقی برایش باقی نمانده بود، از تنش انتخابات 92 آسیب نبیند.

(نسخه‌ای که آنها نظیرش را در انتخابات مجلس نهم نیز تجربه کرده و با قهر از انتخابات - که می‌دانستند در صورت حضور در آن، هم دچار ردّ صلاحیت قانونی چهره‌های خود و هم شکست از افکار عمومی می‌شوند - به حیات خود بدون حضور در مناصب سیاسی کشور ادامه دادند. جالب آنکه اصلاح‌طلبان بعدها عنوان کردند که اگر در این انتخابات شرکت می‌کردند پیروز می‌شدند!)

اصلاح‌طلبان که حتی از حمایت رسمی از روحانی هم اِبا کرده بودند تا پس از ردّ صلاحیت آقای هاشمی هیچ شکی در تنزّه انتخاباتی آنها در میان افکار عمومی باقی نماند اما با انتخاب ناگهانی رئیس‌جمهور روحانی فضا را اندکی مناسب دیده و به ناگاه خود را بعنوان عاملیت اصلی رأی‌آوری وی معرفی کردند.

و از اینجای ماجراست که حجاریان راست می‌گوید و به این نکته مهم در معنا اشاره می‌کند که جریان سیاسی خاص در حال استفاده از تئوری بادکش‌ماهی‌هاست (ماهی‌هایی که به بدن ماهی بزرگتر می‌چسبند و از مانده‌ی غذای وی ارتزاق می‌کنند) و اساساً آلترناتیوی هم به جای روحانی ندارد که بخواهد با توسل به او در سپهر سیاسی ایران مطرح باشد.

چه اینکه مشخص است اگر مدعای حمایت از دولت از جریان خاص گرفته شود، با توجه به مقولاتی مثل حصر، پرونده‌های سال 88 و 14 سال شکست از افکار عمومی در تمام انتخابات‌های برگزار شده؛ دیگر اساساً دلیل مهمی برای فعالیت سیاسی آنها باقی نمی‌ماند.

حجاریان همچنین بسیار زودهنگام و دور از قاعده، کاندیدای اصلاح‌طلبان در انتخابات 96 را معرفی کرد.

زودهنگام نه از آن رو که این مسئله مشخص نبود بلکه از آنرو که معلوم نیست رابطه شکننده فعلی میان جریان سیاسی خاص و دولتیّون به چه فرجامی در میزان قضاوت افکار عمومی مبتلا شود.

البته سخن حجاریان کنایه و تشری به عارف و صادق خرازی و کسان دیگری از اصلاح‌طلبان هم ارزیابی می‌شود که به گواه برخی نشانه‌ها، یا به حضور خود در انتخابات دولت دوازدهم می‌اندیشند و یا در تصور این هستند که می‌توان در آن انتخابات یک کاندیدای اصلاح‌طلب معرفی کرد.

این افراد باید بپذیرند که بزرگان ستادی جریان خاص هرگز حاضر به ریسک درباره انتخابات دولت بعدی یعنی دوازدهم نیستند و روحانی حتی اگر دستور تبعید دسته‌جمعی تمام آنها را هم صادر کند اما آنها از هم‌اکنون به ریاست‌جمهوری دوباره روحانی رضایت داده‌اند.

 

***

 

عزم جریان خاص برای ناراضی‌سازی مردم ایران

محمدرضا خاتمی، برادر رئیس دولت اصلاحات و نایب رئیس مستعفی مجلس ششم اخیراً در بخشی از گفت‌وگوی خود با سایت جماران با بیان اینکه باید بپذیریم که مردم ناراضی هستند! اظهار کرده است:

مردم صبح که از خواب بیدار می‌شوند یکباره می‌بینند اجناس گران‌تر شده، امیدی به آینده بچه‌هایشان ندارند، سیل مهاجرت را ببینید، این ‌همه متخصص بیکار و تحصیل کرده بیکار داریم، سرمایه‌گذاری می‌کنند، کار می‌کنند، یک‌شبه همه چیز به هم می‌ریزد. با دنیا روابط خوبی نداریم ما با دنیا یک جوری شدیم که به حق یا ناحق ما یک طرفیم همه دنیا یک طرف دیگر است، این برای مردم عادی که می‌خواهند زندگی کنند پیام امیدبخشی ندارد که در آینده سرنوشت‌شان بهتر از این خواهد بود. برای همین ناراضی هستند نارضایتی‌شان را هم بین همه جناح‌ها تقسیم و سرشکن می‌کنند. مردم به زلف و ابروی کسی دل نبسته‌اند؛ این اصلاح‌طلب است، او محافظه‌کار است، مردم در نهایت یک زندگی آرام و سعادتمند و شرافتمندانه‌ای می‌خواهند که عزیز و محترم باشند چه در داخل کشور و چه در خارج از کشور. متأسفانه این افق برای مردم ما امروز روشن نیست مردم ثبات را حس نمی کنند چه برسد به بیشرفت و بهبود اوضاع!

 

*خودخواندگی چهره‌های جریان خاص برای نمایندگی مردم و قشرهای مختلف جامعه تبدیل به یک بلیّه در فضای جمهوری اسلامی ایران شده است.

هادی خانیکی به نمایندگی از تمام زنان کشور اعلام می‌کند که مطالبات آنها بر زمین مانده است، سعید لیلاز به مردم اعلام می‌کند که اوضاع اقتصادی و دیپلماتیک دولت مناسب است و اکنون نیز خاتمی با نگاهی بحران زده به اوضاع کشور اعلام می‌کند که حتی وضعیت ثبات کشور نیز در برخی شعوبش در خطر قرار دارد و مردم ناراضی‌اند!

صحبت‌های خاتمی حتی در مابه‌اِزای یک کلمه هم درست نیستند و در قبال آنها بیان نکات زیر لازم است:

یکم: امنیت مقدم بر معیشت و اقتصاد است که خاتمی به آن اشاره نکرده است. سرنوشت کشورهای ناامنی همچون سوریه و اوکراین و پاکستان و ایضاً کشورهای ناامن ولی با ماسک امنیت نظیر آمریکا که سالیانه بیش از 30 هزار نفر در آنها با سلاح گرم کشته می‌شوند در مقابل دیدگان افکار عمومی قرار دارد.

اکنون باید قضاوت کرد که آیا یک شهروند در جمهوری اسلامی ایران حاضر است امنیت عمومی موجود در جمهوری اسلامی ایران را نادیده بگیرد و بگوید از این امنیت ناراضی است؟!

آیا تجربه‌هایی همچون غرق شدن کودکی سوری در دریا، سوزانده شدن نوزاد فلسطینی به همراه پدر و مادرش، انفجارهای روزانه در عراق و پاکستان، رژه‌ی همجنس‌بازها در خیابان‌های انگلیس، ناامنی‌های هرروزه در ترکیه، به رگبار بستن حاضران سینما در آمریکا و کشتار روزمره دانش‌آموزان در مدارس آمریکا توسط مجانین مسلح قابل انکار است که کسی بخواهد در مقابل امنیت پایدار خاک جمهوری اسلامی ایران و آسمان و دریای امن آن سر ناسازگاری بردارد و بگوید ناراضی است؟!

صدالبته پس از امنیت فیزیکی، ابعاد دیگری از امنیت همچون امنیت اخلاقی، امنیت روانی و ... نیز مطرح می‌شود که باز هم باید دانست اولاً این قبیل نگرانی‌ها در تمام کشورهای شمال و جنوب دنیا وجود دارد و ثانیاً جمهوری اسلامی ایران در این زمینه هم اثباتاً نمره بالایی را دریافت می‌کند.

 

دوم: در مبحث اقتصاد و معیشت باید دانست که مشکل اقتصاد در تمام کشورهای دنیا الی‌الابد وجود دارد و حتی در آمریکا بعنوان کدخدای ذهنی یک جریان خاص در ایران هم بیش از 40 میلیون نفر محتاج نان شب وجود دارد.

در آمریکا هزینه‌های پزشکی به حدی بالاست که برخی افراد فاقد بیمه مجبورند بر اثر یک بیماری بمیرند زیرا هیچ پول و حمایتی برای درمان ندارند.

اوضاع بیکاری در یونان و اسپانیا به حدی رسیده است که اعتراضات مردمی تبدیل به یک رویه در این کشورها شده است.

و قس علی هذا...

جدای از این مسئله وجود مشکل اقتصادی حادّ به معنی قحطی، رؤیت گرسنگی، فقر گسترده و بیکاری فراگیر، بسته شدن بانک‌ها، انحلال کابینه و مقولاتی از این دست است. (نظیر آنچه هم‌اکنون در سومالی و سودان دیده می‌شود و پیش از این در اوایل قرن بیستم در آمریکا و در ایران دیده شد)

کدامیک از این مشاکل هم‌اکنون در ایران اسلامی وجود دارد؟!

چرا جریان سیاسی خاص بی‌هیچ دلیل و مدرکی مصرحاً تأکید می‌کند که «فقرا در ایران زیادند»! و در ادامه اصرار دارد با اوکراینیزه کردن فضای جمهوری اسلامی ایران، به دروغی به نام نارضایتی مردم دامن بزند؟!

آنها همواره از سه مقوله فساد، مشکلات اقتصادی و تحریم‌ها سه مترسک ساخته‌اند در حالیکه حاضر نشده‌اند به مردم بگویند این مترسک‌ها از کاه ساخته شده‌اند.

فساد در کدام جامعه وجود ندارد که جمهوری اسلامی ایران دومینش باشد و مگر فساد در دولت امیرالمؤمنین(ع) هم وجود نداشت؟!

همه‌گیری و شیوع فساد نیز دروغ بزرگی است که هیچ دلیلی بر اثبات آن وجود ندارد و از طرفی باید دانست تأکید جمهوری اسلامی ایران بر مبارزه با فساد نه به دلیل شیوع آن که به این دلیل است که فساد کم نیز زیاد است!

درباره مشاکل اقتصادی هم جریان سیاسی خاص هیچگاه در طول 36 سال گذشته حاضر نشد توضیح دهد مشکل اقتصادی دقیقا چیست؟!

آنها زمانی کالابرگ یا همان کوپن که امروزه در آمریکا نیز همچنان توزیع می‌شود را نماد مشکل اقتصادی و بی‌کفایتی جمهوری اسلامی! عنوان می‌کردند و اکنون که 36 سال از انقلاب اسلامی می‌گذرد نیز به گواه تقریرات محمود سریع‌القلم (از استادان اصلاح‌طلب و از چهره‌های نزدیک به دولت) از نبود ویزای شینگن و چرایی نبود امکان عکاسی از زیر دریا برای همه برای می‌نالند!

درباره مسئله تحریم‌ها نیز اولاً جریان خاص بصورتی عمومی حاضر نیست به مردم بگوید که اثر تحریم‌ها بر اقتصاد ایران هیچگاه بیش از 30 درصد نبوده است و ثانیاً امروز کمتر کسی در ایران وجود دارد که بتواند اثر یک تحریم اقتصادی را با انگشت اشاره نشان دهد. (به این معنی که تأثیرات تحریم‌ها در همان 30 درصد نیز بر معیشت مردم فشار چندانی وارد نمی‌آورد و مقولاتی دیگر را دچار تکانه می‌کند)

 

و سوم: آیا هم‌اکنون واقعاً امکان زندگی آرام، سعادتمند و شرافتمندانه در ایران اسلامی وجود ندارد؟!

و چرا جریان خاص اصرار دارد با القای این تفکرات تماماً ناصحیح به جامعه ایرانی، آنچه را که سعید حجاریان پروژه‌ی ناموفق اصلاح‌طلبی می‌نامد به سرانجام برساند و شرایط اوکراین و سوریه را در ایران جاری کند؟!

تاریخ یقیناً به این سؤالات پاسخ خواهد داد.

گفتنیست، مقام معظم رهبری در بخشی از دیدار اخیر خود با اعضای مجلس خبرگان، طی سخنانی با تأکید بر اینکه پیشرفت‌های فراوانی در انتظار جمهوری اسلامی است، فرمودند:

مسئولین کشور، شخصیّت‌های مؤثّر و دارای منبر در فضای عمومی -چه در مطبوعات، چه در مراکز نطق و بیان- آن کسانی که می‌توانند حرف بزنند، می‌توانند اثر بگذارند، بایستی این آینده را هرچه بیشتر تشریح بکنند، [دلها را] به‌سمت این آینده سوق بدهند، دلها را امیدوار کنند، آرامش و سکینه‌ی لازم را در دلهای مؤمنین به‌وجود بیاورند تا پیش برویم؛ ما بحمدالله در حال پیشرفتیم.

 

***

 

بازار داغ حرف‌های عجیب چهره‌های خاص درباره بانوان

احمد مسجدجامعی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب و عضو شورای شهر تهران اخیراً در نشستی تحت عنوان «زنان، کتاب، توسعه پایدار» طی سخنانی گفته است:‌ در دولت‌های قبلی 800 هزار شغل برای زنان از بین رفته است.

به گزارش ایبنا، وی همچنین اظهار کرده است:‌ در حوزه نشر، زنان راه خود را طی کرده‌ و کاری به تصمیمات سیاستگذاران نداشته‌اند.

مسجدجامعی در بخش دیگری از صحبت‌های خود نیز گفته است:‌ پیش از انقلاب چهره‌هایی مانند پروین اعتصامی، فروغ فرخزاد و سیمین دانشور وجود داشته‌اند اما پس از انقلاب چهره‌های برجسته زن بدین شکل نداشتیم اما در میان کتاب‌های پرخواننده نویسندگان زن سهم بیشتری را به خود اختصاص داده‌اند!

او تصریح کرده است:‌ در قسمت‌هایی که فرهنگ رسمی برای خودش خط و نشان کشیده شاهد افول حضور زنان هستیم اما در فرهنگ عمومی شکوفایی زنان را می‌بینیم.

 

*توجه به مسئله بانوان بعنوان چشم اسفندیار نظام اسلامی و جزء مهمی از کلیت جامعه اسلامی و ایرانی ما یک مسئله و نیاز ضروری است.

اما استفاده غلط از این نیاز ضروری و سیاسی‌کاری در قبال آن، تبعات سوئی دارد که دود آن در وهله اول به چشم جامعه زنان خواهد رفت. زیرا این قبیل اقدامات، نیازهای اصلی زنان جامعه را در حاشیه قرار می‌دهد.

بیان مفاهیم نادرستی مثل اینکه قانون و فرهنگ کشور در حال خط و نشان کشیدن برای مردم هستند و جامعه زنان در این خط و نشان کشی دچار افول شده‌اند و یا مثلاً بیان اینکه زنان کشور در حوزه نشر به سیاست‌گذاری‌ها اعتنایی ندارند! به هیچ‌وجه برازنده نیست و به نظر نمی‌رسد غیر از ناراضی‌سازی فرضی، دستاورد دیگری داشته باشد.

همچنین بیان صحبت‌های عجیبی مثل از بین رفتن 800 هزار شغل برای زنان و یا نوشته شدن اغلب کتاب‌های پرخواننده ایران توسط زنان و اهداف این صحبت‌های خاص درباره بانوان نیز باید قضاوت را به افکار عمومی واگذاشت.

قبل از مسجدجامعی، هادی خانیکی، دیگر فعال اصلاح‌طلب نیز در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشته بود: سوال اساسی و فراگیر برای بسیاری از زنان کشور مطرح شده که چرا در حق آنها اجحاف شده است؟!...زنان توقع دارند در جایگاه مناسب سیاسی و اقتصادی حضور داشته باشند.

خانیکی البته توضیح نداده بود چگونه در جریان سؤال اساسی و توقعات جامعه بزرگ زنان ایرانی قرار گرفته است؟

شهیندخت مولاوردی، معاون زنان و خانواده رئیس‌جمهور هم به تازگی اینطور اظهار کرده که اگر دولت اقدام به بیمه‌ی زنان خانه‌دار نکرده؛ دلیل آن «وجود تحریم» بوده است!

متأسفانه تجربه نشان می‌دهد که منظور چهره‌های جریان سیاسی خاص از پرداختن به مسئله زنان هیچگاه چیزی غیر از تلاش برای رأی‌آوری و عمل به توصیه‌های تئوری مذموم «توسعه» و «جامعه مدنی» نبوده است...

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        تازه های کتاب
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول