بنابراین حقوق بشر بینالمللی یا غربی منطبق با فرهنگ غرب و دین مسیح بود و براساس منشور 1948 به آزادیهای فردی، نژادی، برابری و کرامت انسانی معتقد بود اما در واقع دچار چالشهای بسیاری نیز شد و اعتراضات زیادی را به مرور زمان در بین دیگر اقشار جوامع پدید آورد، بدین اساس منشور حقوق بشر اسلامی به منظور رفع نقصهای حقوق بشر غربی پدید آمد و قید و شرطهایی را نیز در مسیر آزادی بی قید انسان قرار داد.
با این حال نمیتوان گفت که منشور و قوانین حقوق بشر اسلامی در تعارض با حقوق بشر غرب است منتها یک مجموعه فرهنگها، دین و نیازهای اسلامی را مدنظر قرار داد.
به مناسبت ۱۴ مرداد روز حقوق بشر اسلامی و کرامت انسانی در این گزارش تفاوتهای حقوق بشر اسلامی و غربی، چالشهای مواجه با حقوق بشر بینالمللی و راهکارهای پیش روی جوامع در مسیر گفتمان حقوق بشر را در گفتوگو با صاحبنظران مرور میکنیم.
برای بررسی تفاوتهای بین حقوق بشر غربی و اسلامی و بررسی چالشهای حقوق بشر بینالمللی ابتدا باید تدبری در مفهوم خود حقوق بشر داشته باشیم، در این باره علیرضا عالیپناه، عضو هیئت علمی دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی توضیح میدهد: «منظور از این حقوق، حقوقی است که برای هر بشری فارغ از هر گونه تفاوت در نژاد، جنسیت، دین و عقیده در نظر گرفته میشود طبیعتاً در نظر گرفتن چنین حقوقی مستلزم یک مجموعه مقدمات هم هست.»
وی درباره تفاوتهای بین حقوق بشر بینالمللی و اسلامی میگوید: «راهی که حقوق بشر غربی یعنی بنیانگذاران آن در پیش گرفتهاند برای طراحی این نظام و سیستم حقوقی به نوعی توافق جمعی بین ابناء بشر برای رسیدن به این حقوق بوده است، البته این ادعایی است که مطرح شده اینکه چقدر دولتها در رسیدن بدان توفیق داشتند، محل پرسشی است که جای بحث و بررسی دارد!
اما حقوق بشر اسلامی راه دیگری را در پیش گرفته و آن عبارت است از اینکه حق را باید خداوند برای بشر تعیین کند چرا که هر تلاش انسانی ممکن است با اختلاف و نزاع در مبانی و منابع و مصادیق مواجه شود و بنابراین منبع بالاتر از بشر یعنی خداوند و خلیفه وی یعنی پیامبران و جانشینان آنها باید حقوق بشر را به بشر ابلاغ کند بنابراین منشأ این حقوق در بین غربیها توافق ابناء بشر و از نظر اسلام و ادیان متون مقدس است البته خود بحث تعبیر از متون مقدس خود جای بحث دارد که اینجا مجالش نیست..»
منبع حقوق بشر در بین غربیها، ابناء بشر و بین مسلمانان، متن مقدس قرآن کریم است
بنابراین اینجا ما باید بین دو چیز تفاوت قائل شویم؛ نخست وضع حقوق بشر یعنی پایه گذاری و بنیانگذاری آن و دیگری اجرایش و این دو را نباید با هم خلط کنیم، حتی نباید الزاماً به همه بنیانگذاران حقوق بشر غرب خرده بگیریم چه بسا برخی از آنها تلاش کردند فارغ از تفاوتها، حقوق برابری برای انسانها قائل شوند، اما هر مفهوم و نظام حقوقی طبیعتاً در مقام اجرا با مشکلاتی عملی روبه رو است بنابراین اینجاست که برخورد دوگانه با حقوق بشر مطرح می شود.
عالیپناه یادآور میشود: «جهان غرب در حوزه پیادهسازی حقوق بشر توفیقاتی داشته اما براساس سیاستهایش و پیگیریهایی که برای منافع خود دارد حقوق بشر را در دیگر کشورها زیر پا گذاشته یا از آن عبور کرده و گرفتار وضعیتهای ویژهای شده است بنابراین طبیعتاً عملکرد غرب در بحث اجرا به ویژه در کشورهای جهان سوم قابل دفاع نیست و همین منشأ مشکلات زیادی امروز شده است!»
*خلاءهای حقوق بشر، غرب را به سکوت در برابر کشتار انسانهای بیگانه کشانده است!
بین حقوق بشر اسلامی و غربی اشتراکات زیادی وجود دارد چرا که همه براساس حقوق فطری و طبیعی انسان که از بحثهای مهم حقوقی است، نشأت گرفته است بنابراین اگر جایگاه حقوق فطری باشد، ما مشترکات زیادی در این ارتباط داریم.
اما درباره تفاوتها، حجتالاسلام مرتضی چیتسازیان، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید مطهری توضیح میدهد: «آنچه حقوق بشر اسلامی را از غربی متفاوت میکند بحث کرامت، ارزش و بزرگواری انسان است که خداوند سبحان برای انسان قائل شده است. انسان به عنوان یک موجود برتر آفریده شده است، بنابراین در حقوق بشر اسلامی جایگاه ویژهای دارد و این نکته در جای جای قرآن و جنبههای مختلف حقوق قضایی، بینالملل و محیط زیست تأکید شده است.
اما متأسفانه حقوق بشر غرب دارای خلاءهایی است و انسان را به عنوان موجودی کامل در نظر نگرفته و از این رو همه جوانب را رعایت نکرده است و تنها به بخشی از جنبههای روابط انسانها تأکید میکند.
حقوق بشر غرب دارای خلاءهایی است و انسان را به عنوان موجودی کامل در نظر نگرفته و از این رو همه جوانب انسانی را مدنظر قرار نداده است
شما توجه کنید حقوق بشر غرب آن اندازه که برای حیوانات ارزش قائل است برای انسان ارزش قائل نیست! کافی است یک حیوان تلف شود سندیکاها و انجمنهای مختلف تظاهرات و اعتراض میکنند اما انسانهایی که این روزها آماج گلولههای جنایتکاران در اقصی نقاط دنیا قرار گرفتهاند را در سکوت نظاره میکند، بنابراین حتی اگر در اسلام قصاص، احکام تعزیرات، حکمهای مختلف برخورد با فساد و ... وجود داشته باشد براساس آیات قرآن حیات بخش است و ایراداتی که در این زمینه بر حقوق بشر اسلامی میگیرند، بی پایه و اساس است چرا که از مبانی وحی اسلامی آگاهی ندارند.»
*حقوق بشر چینی در برابر حقوق بشر غربی!
عدهای از جامعهشناسان و حقوقدانان معتقد هستند که مسئله حقوق بشر در بین کشورهای غربی و دیگر کشورها تبدیل به یک بازی ایدئولوژیک شده است و آن معنای اصلی که دال مرکزی گفتمان حقوق بشر است، مبتنی بر حق و حقوق افراد جامعه در برابر حکومت به محاق فراموشی سپرده شده است. دراین زمینه سیدجواد میری عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی میگوید: «یکی از اصول اولیه گفتمان حقوق بشر این است که مردم یا افراد جامعه حق و حقوقی در برابر دولت به مثابه نهاد قدرتمند داشته باشند که در بسیاری از کشورها اینطور نیست!»
وی همچنین میافزاید: «اکثر کشورهای اسلامی شامل کشورهای عربی که حالت دیکتاتوری و شاهنشاهی دارند و حقوق بشر برایشان تبدیل به یک بازی شده یا پسوند و صفت اسلامی را تنها بدان اضافه کردهاند کشوری نظیر چین هم که دیکتاتوری کمونیستی در حوزه سیاسی است و معتقد است حقوق بشرش با حقوق بشر غربی فرق دارد و بر این اساس به پایمال کردن حق و حقوق مسلمانان و اقوام الغور میپردازد به طور مثال در برههای از زمان 5 هزار انسان در چین ناپدید شدند حتی به مسلمانان اجازه نمیدادند که بچههایشان را به همراه خود به مسجد ببرند تا زمانی که سنشان هجده سال بشود بنابراین اینها هم در حقوق بشر خود یک سری تزریقات دلبخواهی دارند و اسمش را حقوق بشر غیر غربی گذاشتهاند!
چینیها برای خود یک حقوق بشر دلبخواهی دارند و اسمش را هم حقوق بشر غیرغربی گذاشتهاند!
بنابراین به اعتقاد بنده مسئله اصلی گفتمان حقوق بشر غربی یا شرقی نیست چرا که قطعاً بسیاری از
ارزشها و اعتقادات ما با آمریکاییها و اروپاییها فرق دارد منتها بحث سر این است که مفهوم دولت ـ ملتی که امروز در کشورها پدید آمده را درک کنیم ، مفهوم دولت ـ ملت که بالاترین نهاد اجرایی است و در تاریخ ما وجود نداشته یک گفتمانی است که باید آن را درک و مفهوم سازی کنیم.»
وی در پایان یادآور میشود: «از سوی دیگر کشورهای غربی هم به ویژه اتحادیه اروپا و آمریکا به این دلیل که بسیاری از مسائل حقوق بشری در کشورهای اسلامی، چین، روسیه و ... رعایت نمیشود از این امر سوءاستفاده کرده و سعی میکنند گفتمانهای قالب خود را به عنوان گفتمان جهان شمول مطرح کنند و در آن خلطهای معرفتی ایجاد کنند.»
در ارتباط با اینکه اصلاً چه شد که اعلامیه جهانی حقوق بشر اسلامی منتشر شد باید این نکته تاریخی را مدنظر قرار داد که اساساً حقوق بشر امروزین در غرب که تبلور نهایی آن در اعلامیه جهانی حقوق بشر 1948 میلادی مشاهده میشود به رغم نقاط اشتراک و مشابهتها با حقوق بشر اسلامی، خاستگاه و مبنایی متفاوت از سنت فکری و سیاسی اسلامی دارد.
محمدرضا رهبرپور، عضو هیئت علمی گروه حقوق جزا و جرمشناسی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی با تأیید این امر، میگوید: «این تفاوت در منشأ، آثار و پیامدها، موجب شد تا نهایتاً کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی در سال 1990 میلادی، اعلامیه جهانی حقوق بشر اسلامی را در قاهره به تصویب برسانند و مدعیِ تبیین اصول و قواعد حاکم بر حقوق انسان مبتنی بر مبانی الهی و وحیانی شوند.»
وی همچنین میافزاید: «به دلیل ارزشهای متفاوت و گاه متضاد حاکم بر سنت فکری و فلسفیِ جوامع غربی و جوامع اسلامی، اگر چه مدافعان حقوق بشر اسلامی و حقوق بشر غربی هر دو ادعای جهان شمولی و قابلیت اِعمال و انطباق بر جامعه جهانی را بیان میدارند، بعید است که بتوانند پذیرش هر یک از این دوگانه رقیب در عرصه حقوق بشر را از سوی دیدگاه مقابل به انتظار بنشینند. شاید تلاش برای یافتن و محور قرار دادن حداقلهای مشترک میان حقوق بشر غربی و حقوق بشر مبتنی بر آموزههای اسلامی، تنها راه حل واقعی و عملی برای پایان دادن به مناقشه دیرپای میان این دو قرائت از حقوق بشر محسوب شود.
بنابراین قطعاً جمهوری اسلامی ایران چه در عرصه قوانین و مقررات حاکم و چه در عرصه عمل و اجرا، یکی از ناقضان همیشگی حقوق بشر با قرائت موجود در غرب تلقی شده و خواهد شد که ریشه آن همان تفاوت در منشأ، خاستگاه و فهم ماهوی و معرفت شناختی از حقوق بشر و البته به انضمام اغراض سیاسی است؛ لذا تا زمانی که جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک جامعه دینی و اسلامی به مبانی شناخته شده خود پایبند و متعهد باشد، همواره تاوان و بارِ اتهام نقض حقوق بشر را نیز به دوش خواهد کشید.
زمانی که جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک جامعه دینی و اسلامی به مبانی شناخته شده خود پایبند و متعهد باشد، همواره تاوان و بارِ اتهام نقض حقوق بشر را نیز به دوش خواهد کشید.
با این حال و مع الاسف، بر مبنای حقوق بشر اسلامی و آموزههای وحیانی و دینی نیز، گاه شاهد عدم رعایت این حقوق در عرصههای گوناگون جامعه بوده و هستیم که ذکر برخی نمونههای آن مجالی دیگر میطلبد.
به هر تقدیر، ضروری است تا تلاش و همت همه ارکان و اجزاء حاکمیتی بر نهادینه کردن حقوق بشر و رعایت آن در همه سطوح مصروف شود. حال که کشور ما در رعایت و اجرای حقوق بشر مصطلح در غرب، پیوسته ناقض عمده محسوب میشود، سعی کنیم تا لااقل در رعایت حقوق بشر منبعث از معارف والا و حیاتبخش اسلام انگشت اتهام به سوی ما گرفته نشود.»
در نهایت سازوکارهایی که برای پیادهسازی حقوق بشر حتی از نوع غربی در دنیا طراحی شده سازوکارهای کافی به نظر نمیرسد، شاید گذشت زمان این مسئله را برطرف کند.
عالیپناه در این باره توضیح میدهد: «نهادهایی که در سطح بینالملل متکی بر اراده دولتهای برآمده از ملتها ایجاد شدند با اینکه میخواهند حقوق بشر را پیگیر شوند و ناقضان آن را کیفر میدهند یا حداقل علیه آنها اقدام میکنند، اما این کافی نیست چرا که فقدان آگاهیهای عمومی در این مسئله دخیل است.
اما در حوزه حقوق بشر اسلامی باید توجه کنیم که بهرحال آغاز راه هوشمندانه بوده چرا که آن زمان سال 1980 میلادی که نخبگان جهان اسلام اعم از شیعه و سنی پی بردند نظامی نیاز دارند که طی یک اجماع شکل بگیرد و سند مربوطه قاهره تنظیم شد و مبنای حقوق بشر اسلامی شد، بنابراین ما هم اینجا باید از فقدان سازوکار برای اجرا و پیگیری حقوق بشر اسلامی و همینطور فقدان آگاهیهای عمومی صحبت کنیم.
افکار عمومی دنیا متأسفانه این حقوق را جدی نگرفتند متأسفانه با ظهور این جریانات تکفیری و بحرانهایی که در بین دولتهای اسلامی در سالهای اخیر مشاهده میشود اصلًا حقوق بشر اسلامی خوب کار نکرده و امروز مدار صحبتها و مباحث متفکرین اسلامی نیست یعنی حتی متفکران مسلمان هم خیلی پیگیر این قضیه نبودهاند چه برسد به سیاسیون و افکار عمومی مردم!
در نهایت ترسیم آینده روشن با این وضعیت برای این گفتمان سخت است ولی پیش شرط ها و راهکارهایی وجود دارد که از آن جمله میتوان به تقویت اتحاد بین مسلمانان و تثبیت مفهوم حقوق بشر اسلامی و طراحی سازوکار بینالمللی برای اجرا و پیگیری آن و بررسی تفاوت آن با حقوق بشر غربی و ارتباط با متفکران آنها و ... پیشنهاد کرد.
انتهای پیام/ک