به گزارش خبرنگار فعالیتهای قرانی خبرگزاری فارس دیدار با خانواده برادران شهید ضرغامی این هفته جامعه قرآنی کشور بود که هیأتی متشکل از رحیم قربانی رئس سازمان قرآن و عترت بسیج تهران بزرگ، حسن محمدی مدیرعامل اتحادیه تشکلهای قرآنی، سعید زکیلو از اساتید قرآن کریم، حجتالاسلام آجرلو به نمایندگی از فرهنگسرای قرآن و نماینده رسانههایی چون سیمای قرآن و خبرگزاریهای ایکنا و فارس به دیدار خانواده برادران شهید محسن و علی ضرغامی رفتند.
آموزش قرآن کریم در مسجد امام حسین(ع)
مادر شهیدان ضرغامی نخستین فردی بود که در این جمع لب به سخن گشود و درباره فعالیتهای قرآنی فرزندانش گفت: برادرم اهل جلسات قرآن بود و بچهها را از همان کودکی به جلسات مختلف خصوصاً مسجد امام حسین(ع) میبرد، تا جایی که محسن از حدود 12 سالگی به خوبی قرآن کریم را تلاوت میکرد.
شهید محسن ضرغامی نفر اول از سمت راست
مادر شهید: محسن دردهایش را از ما مخفی میکرد
محسن جوانی ساکت و آرام بود و دردهایش را از ما پنهان میکرد، به یاد دارم یک روز با موتور به منزل آمد و در حیاط شروع به تعمیر موتور کرد، به او گفتم: مادر جان مراقب باش ممکن است بنزین موتور آتش بگیرد، اما گویا قبل از اینکه به منزل برسد موتورش آتش گرفته و پای محسن به شدت سوخته بود. وی که نمیخواست من متوجه سوختگیاو بشوم از منزل بیرون رفت اما گویا درد و سوزش پایش بسیار زیاد بود و ساعتی بعد به منزل بازگشت، ماجرا را بازگو کرد. ماه رمضان بود و من یک لیوان شربت آوردم تا بخورد اما نخورد و چند دقیقه بعد از حال رفت.
شهید علی ضرغامی
علی هم مانند برادرش اهل قرآن و جوان آرام و مؤدبی بود، علی به عنوان بسیجی به جبهه اعزام شد و در منطقه، کار بازگرداندن شهدا و زخمیها را بر عهده داشت.
محسن محصل بود که به منطقه رفت گفتم: درست را بخوان ابتدا دیپلم برگیر بعد به جنگ برو اما گفت: تا درسم تمام شود ممکن است جنگ هم تمام شود، امروز مملکت به جهاد نیاز دارد، محسن رفت و در حین نبرد با دشمن دیپلم هم گرفت.
با شنیدن خبر شهادت فرزندانم خوشحال شدم
بارها خودش به ما میگفت: که من شهید میشوم، حتی یک بار به من گفت: اگر شهید شدم زیاد شلوغ نکنید و در محله زیاد حجله نگذارید. خداوند در مواجهه با شهادت فرزندان روحیه و صبر عجیبی به من داد و باور کنید با شنیدن خبر شهادت آنها خوشحال شدم و خودم در صف اول تشییعکنندگان بودم.
یک شب خواب دیدم در شهرستان بودیم و برف زیادی آمده بود محسن پارو را برداشت و شروع به برفروبی کوچه کرد، اما جلوی یکی از منازل را تمیز نکرد. گفتم: چرا این جا را تمیز نکردی، گفت: این خانه ضد انقلاب است.
شهدایی که پیکرشان 9 سال و 9 ماه بعد به میهن بازگشت
در ادامه پدر برادران شهید ضرغامی درباره فرزندانش لب به سخن گشود و گفت: محسن در مدرسه نصیری درس میخواند اما با آغاز جنگ به عضویت در سپاه درآمد و به جبهه رفت آن زمان خود من مرتب به جبهه میرفتم و هنگامی که محسن و علی شهید شدند در منطقه حضور داشتم، محسن متولد 26 فروردینماه 1343 است و در تاریخ 13 فروردینماه 1362 در فکه به شهادت رسید و پیکرش 9 سال بعد به دستمان رسید.
علی هم متولد یک مرداد 1345 است که در تاریخ 13 اردیبهشتماه 1365 در در فکه بر اثر اصابت ترکش شهید شد و پیکرش 9 ماه بعد بازگشت.
انتهای پیام/