بسته گزارش تحلیلی روزانه فارس به تحلیل و بررسی برخی اخبار و مطالب کمتر دیده شده در لابهلای رسانههای کشور میپردازد. در این بسته گزارشی _ تحلیلی علاوه بر خوانش اخبار؛ سوابق و برخی تحلیلهای موجود پیرامون این مطالب نیز آورده شده است.
***
شعار نه شرقی، نه غربی غلط است؛در نظام ما عقلگرا نبودن تمجید میشود!
شخصی به نام منوچهر آشتیانی، تحت عنوان فیلسوف و جامعهشناس؛ با شماره اسفند ماهنامه ایران فردا گفتوگو کرده و در لابهلای صحبتهای خود مدعی شده است:
«شعار نه شرقی، نه غربی کاملاً غلط است و جای آن باید گفته میشد هم شرقی، هم غربی، محدود به حدودها و مشروط به شروطها. شبحی از این ایده را نراقی هم گفته بود نه شرقی، نه غربی، انسانی، انسانی هم یعنی اومانیته و اومانیته یعنی هم شرقی، هم غربی.»
این فرد همچنین در بخش دیگری از صحبتهای خود نیز گفته است:
«این تز من است و همه جا گفتهام که ما از نظام "دسپوتیسم" با اقتصاد نامتولد و ضعیف و فقر گذشته خارج شدیم، از 2500 سال نظام شاهنشاهی خارج شدیم، وارد نظام جمهوری شدیم، ولی نه عقلگرایی، نه تفکر انتقادی و نه اومانیسم و روشنگری، هیچکدام را با خود نیاوردیم. اینها کماکان عقب ماندند و تحقق نیافتهاند...چیزی که قابل تأمل و انتقاد است این است که ما غیر از آن که این سه عامل عقلگرایی، انتقادگرایی و انسانگرایی را با خودمان نیاوردیم، شاعر و واقف هم نیستیم که آنها را با خود نیاوردهایم. تازه تمجید هم میکنیم که نداریم»!
*سبب تأسف است که جریانات، افراد و رسانههایی همچنان در ایران اسلامی زیست میکنند که با نگرشهای مبنایی انقلاب اسلامی دچار تضادهای اعلامی آشکار هستند.
قبل از این فرد که شعار اصولی و عقلایی نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی را زیر ضربه قرار داده است نیز، محمود سریعالقلم مدعی شده بود که مسئلهای به نام «خودکفا شدن»! اساساً بیمعناست.
صادق زیباکلام، دیگر چهره همجریان با افراد مذکور نیز بصورتی علیالاطلاق و علیالدوام شعار مرگ بر آمریکا! را در مجامع مختلف زیر ضربه قرار داده و مدعیست که تمام مشاکل ما منبعث از ضدیت با آمریکاست.
جالبتر آنکه چندی قبل نیز چند چهره وابسته به یک جریان سیاسی خاص در یک میتینگ مدعی شدند که انرژی هستهای نیز برای مردم و نظام اسلامی ایران چیزی جز یک چاه ویل! نیست و تلویحاً از این گفتند که باید آنرا به کناری نهاد.
در اینجا باید اشاره کرد که شعار نه شرقی، نه غربی به معنی کوبش استکبار و زیادهخواهیهای شرق و غرب است نه به معنی عدم استفاده از دستاوردهای علمی و یا فرهنگی شرقیّون و غربیون و ایضاً نه به معنی قهر با شرق و غرب.
همان نکتهای که آشتیانی هم در صحبتهای خود به آن اشاره کرده اما با نوعی نصگرایی و نقل پرستی، مدعی خالی بودن این شعار مبنایی انقلاب اسلامی ما از عقل و محتوای اصولی شده است.
صحبتهای فرد مذکور درباره عقلگرا نبودن نظام ما و کمفهمی ما در این باره نیز صحبتهایی هستند که منطقاً نمیتوان آنها را پذیرفت.
نظام جمهوری اسلامی ایران اگر عقلگرا نبود چرا امروز 6 کشور بزرگ دنیا در حال مذاکره با او هستند؟!
اگر ما عقلگرا نیستیم پس چرا گفتمان نظام اسلامی ایران در ابعاد مختلف فکری و اعتقادی؛ شرق و غرب عالم را فرا گرفته است و از قلب اروپا تا سوریه و یمن و لبنان و عرق در حال پیروی از گفتمان ما هستند؟!
آیا ثقیل است که بفهمیم ایران اسلامی امروز به یک هژمون بزرگ در دنیا بدل شده است و این امر میسّر نبوده و نمیشود مگر با عقلگرا بودن نظام اسلامی در ساحتهای مختلف؟!
سخت است آیا که بفهمیم عقل گرایی تفکر انقلاب اسلامی بوده است که آنرا تبدیل به نسخه نجاتبخش ملل مختلف کرده است و حتی رئیس جمهور اسبق آمریکا نیز بیان میکند که فریادهایی را که در میدان التحریر مصر میشنود؛ همان فریادهایی هستند که در انقلاب سال 1979 ایران شنیده است؟!
در خاتمه باید بیان کرد که فهم این معانی و دیدن این همه پیشرفت نظام اسلامی و مردم ایران از پس سالها تحقیر و استبداد و غربپرستی کار سختی نیست. اما نکته آنجاست که کسی که خود را به خواب زده است را هرگز نمیتوان از خواب بیدار کرد.
***
خاتمی، دلیل سیاهنمایی اقتصادی توسط اصلاحطلبان را افشا کرد!
محمدرضا خاتمی، فعال سیاسی اصلاحطلب و دبیر کل حزب منحلّه مشارکت در بخشی از گفتوگوی خود با سالنامه نوروزی شرق گفته است:
«مردم میدانند که اگر دنبال حل مسایل اقتصادیشان هستند،باید کلید را در دستان اصلاحطلبان جستوجو کنند»!
*نگاهی به عرصه واقعیتها بیان میکند که صحبت خاتمی درست نیست و مردم ایران اسلامی 14 سال است که با رأی ندادن به اصلاحطلبان در هیچ انتخاباتی، نشان دادهاند که نه تنها کلید حل مشاکل اقتصادی، بلکه کلید حل هیچ مشکل دیگری را هم در دست جریان سیاسی خاص و چهرههای آن جستوجو نمیکنند.
از سوی دیگر اگرچه شاید جریان متبوع خاتمی در وادی سیاست با رفتارهایی مثل مجلس ششم، شورای شهر دوره اول، حوادث کوی دانشگاه در سال 78، طلبکاری از انتخابات در سال 88 و غیره کارنامه مشخصی داشته باشد اما مشخص نیست که در عرصه اقتصادی غیر از سابقه دولت اصلاحات و مشتی سیاهنمایی علیه دولت سابق چه کارنامهای دارد؟!
این در حالی است که در همین ژست اقتصادی نیز رخدادهای مشخصی وجود دارد زیرا افکار عمومی به روشنی فهمیدند که میان تأکیدات محمدرضا تابش (از خویشان خاتمی) در صبح روز امضای توافق ژنو مبنی بر اینکه با این توافق سطح زندگی مردم ارتقا مییابد و نیز میان تأکیدات سعید لیلاز (تحلیلگر اقتصادی اصلاحطلبان) درباره اینکه با توافق ژنو میزان دریافتهای ارزی ایران تا 100 درصد! ارتقا مییابد؛ تا چه اندازه واقعبینی وجود دارد؟!
همچنین در اینجا باید اشاره کرد که صحبت اشاره شده از خاتمی در واقع حلقه مفقودهی نزدیک به 2 سال اظهار نظرهای سیاسی یک جریان خاص درباره اقتصاد است.
این جریان سیاسی طی بیش از 2 سال گذشته، با سیاه نمایی از عملکرد اقتصادی دولت قبل، فلج کننده و کمرشکن نامیدن تحریمها، مفسدنمایی اقتصادی از نظام اسلامی، بزرگ جلوه دادن مشاکل اقتصادی کشور و بیتفاوتی نسبت به مفهوم «اقتصاد مقاومتی» در حال پیشبرد پروژهای است که تنها یکی از اهداف آن یعنی انتخابات! در صحبت خاتمی به تلویح مورد اشاره قرار گرفته است.
***
صحبتهای عجیب یونسی درباره مذاهب ایرانی و علمای تسنن
علی یونسی، دستیار اقوام و مذاهب رئیس جمهور روحانی در بخشی از گفتوگوی خود با سالنامه نوروزی شرق گفته است: اقوام و اقلیتهای ایرانی چند دلیل برای رنجش دارند؛ یکی از مهمترین دلایل آنان، محرومیتهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی است. با رفع این بهانهها، بنیادگرایان خلع سلاح میشوند و جاذبهشان را برای اقوام و اقلیتهای ایرانی از دست میدهند!
او همچنین گفته است: جمهوری اسلامی اگر در این منطقه به شدت ملتهب امنیت دارد، عمدتا به دلیل همراهی خوب علمای اهل سنت است.
*صحبت علی یونسی اینطور به ذهن مخاطب القا میکند که میان محرومیت منطقهای و حضور اقلیتهای مذهبی در یک منطقه؛ نسبت مستقیمی وجود دارد!
این در حالی است که تأکیدات علیالدوام رهبری نظام مبنی بر توجه و رسیدگی به مناطق محروم در اقصی نقاط کشور، تنگه احد نامیدن سیستان و بلوچستان، تأکید نظام اسلامی بر گسترش فعالیتهای بسیج سازندگی، تشویق نظام نسبت به اردوهای جهادی و ... همه و همه نشان از آن دارد که به هیچ وجه نسبت اشاره شده درست نیست و اگر هم محرومیتی در مناطقی هست شامل شیعه و سنی و گلیک و کهنوجی و بندرعباسی است و اختصاص به یک قشر و طایفه و مذهب خاص ندارد.
از صحبت یونسی همچنین اینطور برداشت میشود که سایرینی که در اکثریت هستند هیچگونه رنجش و کاستی و مشکلی ندارند! و رنجشها فقط در حیطه اقوام و مذاهب به چشم میخورد!
ذکر این نکته هم خالی از لطف نیست که گویا در کلام یونسی، میان حرکات تروریستی و محرومیت اقتصادی و سیاسی هم نسبت مستقیم وجود دارد و وجود دومی، جاذبه اولی را برای مذاهب ایرانی به دنبال میآورد؟!
آیا واقعاً میتوان پذیرفت که خدای نکرده اقوام و مذاهب پاکنژاد ایرانی اینگونه بوده و یا هستند؟!
درباره ادعای یونسی مبنی بر اینکه امنیت ایرانی اسلامی نیز عمدتاً به دلیل همراهی علمای اهل سنت است باید گفت اگرچه علمای اهل سنت ایران فخر اهل تسنن در جهان و نماد وحدت هستند اما امنیت ایران حتی عمدتاً به دلیل همراهی علمای شیعه هم نیست! و هریک به فراخور حال تنها سهمی در امنیت بزرگ ما دارند.
ربط دادن امنیت ایران بزرگ به عملکرد علمای یک مذهب خاص؛ آنهم از جانب کسی که صحبتهای صریحی را در زمینه انتخابات آینده داشته است؛ شائبه انتخاباتی بودن و مزاج رأی خواه این اظهارات را در اذهان پررنگ میکند.
جالب آنکه یونسی در همین مصاحبه تأکید دارد که توجه دولت به اقوام و مذاهب ایران اسلامی، ناشی از نیت انتخاباتی نیست!
گفتنی است، در سال گذشته نیز رضا صالحی امیری، رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران در نشست ماهانه بنیاد باران وابسته به م.خ طی سخنانی گفته بود: جنبش قومی در ایران جنبشی خفته است!